سالی که
گذشت، سالی که
پیش روی ما
است!
احمد
نوین
آغاز
سال ۱۳۹۱شمسی
را به
کارگران، به
زحمتکشان، به
زنان مبارز
ایران،
به
فرهنگیان، به
جوانان، به
دانشجویان،
به سالمندان،
به ملیت های
ساکن ایران،
به همه
خانواده های
جانباختگان
سیاسی
و کوتاه سخن
به همه
کسانیکه در
راه آزادی و
برابری
مبارزه
میکنند شاد
باش می گویم.
آرزو میکنم
که سالی که
پیش روی ما
است، برای
کارگران و مزد
و حقوق بگیران
تحت ستم سال، حاکمیت
بر سرنوشتتان و
سالی مالامال
از شادی،
سلامتی، پیشرفت
و پیروزی هائی
امید بخش باشد.
سال
۱۳۹۰ سالی
فلاکت بار و
سال نا امنی
شغلی کارگران
و مزد و حقوق
بگیران تحت
ستم کشور ما
بود. سال
تشدید تورم و
گرانی سبد
هزینه های
زندگی مردم
لگدمال شده
کشورمان بود.
سال تداوم و
تشدید
محرومیت
کارگران،
زنان، کودکان
و جوانان ایران
از حقوق حقه
شان بود. اما،
بهررو این سال
به پایان رسید
و به سال نو
وارد شده ایم.
امیدوارم
سالی که در
پیش ما است،
سال تعمیق آگاهی
های دمکراتیک
در جامعه ما،
سال سازمان
یابی مبارزات
کارگران،
زنان، جوانان
و پدیداری
تشکل های
مستقل و
ترقیخواهانه
مردمی در
ابعاد کشوری
باشد
امیدوارم
سالی که در
پیش ما است،
سال پیوند
مبارزات
آزادیخواهانه
و برابری
طلبانه همۀ
بخش های مبارزات
مردم ایران
باشد.
امیدوارم
سالی که در
پیش ما است،
سال دستیابی
ملل تحت ستم
ساکن ایران،
به حقوق حقه شان،
سال تعمیق
دوستی،
برابری و
اتحاد
داوطلبانه
همه ملل تحت
ستمِ ساکن
ایران باشد.
امیدوارم
سالی که در
پیش ما است،
سال گسترش
نافرمانی
مدنی برای
ناممکن کردن فرمانروائیِ
فرمانروا در
سراسر
کشورمان باشد.
امیدوارم
سالی که در
پیش ما است،
سال تلفیق مبارزه
مخفی و علنی،
در همۀ بخش
های مبارزاتیِ
ترقیخواهانه
مردمی در
کشورمان باشد.
امیدوارم
سالی که در
پیش ما است،
تشدید مبارزات
ترقیخواهانه
مردمی در کشور
ما به آنچنان
ابعادی دست
پیدا نماید که
موفق گردد
ابعاد گسترده
تری به شکاف
های درونی
حکومت اسلامی
ایران بدهد.
تا بآنجا که تَحمیلِ
ارادۀ واحد
حکومت به
مردم، در هیچ
سطحی امکان
بروز پیدا نکند.
امیدوارم
سالی که در
پیش ما است،
با گسترش تظاهرات
مسالمت آمیز،
با استفاده از
تاکتیک
گریلائی ( بزن
و درو ) در همۀ
شهرهای ایران
به آنچنان
ابعادی برسد
که هم امکان
سرکوب
نیروهای
انتظامی
حکومت اسلامی
را ناممکن نماید
و هم به
پراکندگی و
تضعیف موثر
نیروهای
سرکوبگر رژیم
منجر شود.
بعلاوه
امیدوارم
سالی که در
پیش ما است،
اعتصابات
کارگران،
زحمتکشان و
خانواده های آنها
در محل های
زیست و کار آنها
در سراسر کشور
و در همۀ بخش
های تولید و توزیع
به آنچنان
ابعادی برسد که
با توقف چرخ
تولید در
کشورمان،
زمینه های
اساسی و واقعی
رهسپاری رژیم
دینی به
گورستان
تاریخ و
پدیداری آلترناتیو
واقعی اکثریت
قریب به اتفاق
شهروندان
کشور برای
ایجاد رژیمی
متکی به
کارگران و
زحمتکشان،
برای ایجاد جامعه
ای آباد،
آزاد، مرفه و
بدون تبعیض
فراهم شود.
کوتاه
سخن،
امیدوارم که
سال جاری، سال
رهائی ایران
از ستم رژیم
اسلامی و
امپریالیست
ها با تکیه به
نیروی خود
مردم
آزادیخواه و
برابری طلب
باشد.
اما در
وضعیت فعلی
کشور ما و در
نوروز و آغاز
سال نو،
هزاران نفر از
مخالفان رژیم
ولایت فقیه،
در زندان های
این رژیم تحت
شرایط غیر
انسانی آزادی
خودشان را از
دست داده اند.
از زندان های
ایران خبر
میرسد که برخی
از زندانیان در
مقابل
فشارهای ضد
بشری در زندان
دست به خودکشی
زده اند.
خانواده
های زندانیان
سیاسی در
نوروز امسال
بر سر سفره هفت
سین، توام با
غم و اندوه
جدائی از
عزیزانشان و
نگران از وضعیت
روحی و سلامت
جسمی
عزیزانشان،
مراسم تحویل
سال را بانجام
رسانند.
در
اینجا بعنوان "مشت،
نمونه خروار" به ۲
مورد از احکام
ضد انسانی قوه
قضائیه
جمهوری
اسلامی ایران
اشاره میکنم:
عبدالفتاح
سلطانی عضو
کانون
مدافعان حقوق
بشر، عضو هيات
مديره کانون
وکلای
دادگستری است. عبدالفتاح
سلطانی
در طول سال
ها فعاليت اش
بعنوان وکیل
مدافع، وکالت
بسياری از پروندههايی
که دارای جنبه
حقوق بشری بوده
اند نیز بعهده
داشته است، از
جمله پرونده
فعالان سياسی،
دانشجويان و روزنامه
نگاران .
عبدالفتاح
سلطاني، وکيل
دادگستری،
بيش از 6 ماه
در بند امنيتی
209 زندان
اوين نگهداری
می شده است و اکنون
به بند عمومی 350
اوين منتقل شده
است و حکم
بیدادگاه
رژیم نیز در
مورد او اعلام
شده است:
اين
زندانی سياسی
روز شنبه 10
مارس به اتهام
تشکيل کانون
مدافعان حقوق
بشر و اتهام واهی
تبليغ عليه
نظام، به 18
سال حبس
در برازجان و 20
سال محروميت
از وکالت محکوم شده
است.
"جرم"
واقعی این
وکیل شجاع
دادگستری،
پذیرش
مسئولیت دفاع
از کسانی بوده
است که در
حراست از
حُرمت انسانی
در مقابل
جلادان رژیم
بزانو در
نیامده اند.
نمونه
دیگر نسرین
ستوده
لنگرودی است.
این خانم حقوقدان،
وکیل
دادگستری و فعال
اجتماعی
است. نسرین عضو
کانون
مدافعان حقوق
بشر، عضو کمپین
یک میلیون
امضا برای
تغییر قوانین
تبعیض آمیز
علیه زنان،
عضو انجمن
حمایت از
کودکان
بوده است.
نسرین
ستوده وکالت
پروندههای
بسیاری از
فعالان حقوق
بشر، فعالان
حقوق زنان،
کودکان
قربانی ِ کودک
آزاری و
کودکان در
معرض اعدام
را برعهده
داشتهاست. نسرین
ستوده در سال 1388
(2008 میلادی)
برنده جایزه
حقوق بشر
"سازمان حقوق
بشر بینالملل"
شده است.
نسرین
ستوده از 13
شهریور 1389
به اتهام واهی
«اقدام علیه
امنیت ملی» در
بازداشت است.
او وکالت
فعالان
اجتماعی مانند
شیرین
عبادی، حشمتالله
طبرزدی، عیسی
سحرخیز، محمد
صدیق کبودوند،
امید
معماریان و همچنین
فعالان جنبش
زنان ایران مثل
رویا
طلوعی، فرناز
سیفی، منصوره
شجاعی، طلعت
تقینیا، پروین
اردلان، نوشین
احمدی
خراسانی، خدیجه
مقدم، علی
اکبر خسرو
شاهی، مریم
حسین خواه، جلوه
جواهری، ناهید
کشاورز، هومن
فخار، راحله
عسگری زاده،
نسیم
خسروی، محبوبه
حسین زاده، امیر
یعقوب علی، دلارام
علی، مارل
فرخی، ناهید
جعفری و سمیه
فرید را بر
عهده داشته است.
نسرین ستوده
وکالت بعضی از
کشته شدگان و
اعدام شدگان وقایع
پس از
انتخابات خرداد 1388
را نیز بر
عهده داشته
است. از جمله: احمد
نجاتی کارگر
و آرش
رحمانیپور
نسرین
ستوده در سال 1389 در
بیدادگاه
حکومت اسلامی
به 11 سال حبس و 20 سال
محرومیت از
وکالت و 20
سال ممنوعالخروجی
از کشور محکوم
شده است.
حکومت
اسلامی در طول
33 سال حیات
خونریزاش،
دهها هزار نفر
از مخالفین اش
را در زیر
شکنجه، بضرب
گلوله،با
طناب دار و یا
بطرق دیگر
توسط
مزدورانش
بقتل رسانیده
است. خانواده
های این
جانباختگان
راه آزادی،
امسال نیز با
غم و اندوه از
دست دادن
عزیزانشان
پای سفره هفت
سین نشستند. این
خانواده ها و
همرزمان آن جانباختگان،
هرگز تا زمانی
که رژیم جهل و
جنایت اسلامی
بر سرزمین مان
حکومت میکند،
روی آرامش را
نخواهند دید و
هر سال امیدوارند
که با سرنگونی
این رژیم،
رهبران رژیم
باتهام جنایت
بر علیه بشریت
در دادگاههای
مردمی و
عادلانه
محکوم و
مجازات گردند.
در
رابطه با
تداوم بی وقفه
اعدام ها در
ایران نیز احمد
شهيد گزارشگر
ویژه سازمان
ملل متحد در
مورد حقوق بشر
در نوزدهمين
نشست حقوق بشر
در ژنو گزارش
داد که از ماه
سپتامبر
(برابر با
شهريورماه)
گذشته تا کنون،
انجام اعدام
ها در ايران
به نحو
چشمگيری افزايش
يافته است.
میلیون
ها معتاد
بمواد مخدر و
دهها میلیون
خانواده های
آنان نیز که بعلت
سودجوئی های
فرماندهان
سپاه
پاسداران و
کمیته ها، زندگی
شان بمرگ
تدریجی تبدیل
شده است،
مراسم آغاز سال
نو را
با تلخکامی
برگزار کرده اند.
در حالی
که حداقل حقوق
کارگران باید
بالای 2 میلیون
تومان باشد، بنابر
تصمیم شورای
عالی کار
حداقل دستمزد
کارگران
درسال آینده حدود 389
هزار تومان
است. لذا،
میلیون ها نفر
از نیروهای
فعال کارگر زن
و مرد بیکار که
بناچار مراسم
آغاز سال نو
را فقیرانه برگزار
نموده اند، در
حاکمیت رژیم
ولایت فقیه در
شرایطی سال
جدید را آغاز
مینمایند که
کوچکترین
امیدی به
بهبود بازار
کار و خلاصی
از زندگی در
زیر خط فقر ندارند.
مطابق
آمار منتشر
شده، بر اثر
سیاست های
ارتجاعی
حکومت اسلامی
ایران در
آغاز سال نو، 80
در صد
کارگران
کشور ما زیر
خط فقر زندگی
می کنند.
توجه
کنید : محمود
احمدی نژاد در
سالی که گذشت
قول داده بود
که 1 میلیون و 600
هزار شغل جدید
ایجاد خواهد
کرد. سال 1390 به
پایان رسید.
اما، بنابر
گزارش اخیرمرکز
آمار ایران،
شمار شاغلان
ایران 800 هزار
نفر نسبت به
سال گذشته
کاهش پیدا
کرده است. لذا
نه فقط
در سال گذشته
1 میلیون و 600
هزار شغل جدید
ایجاد نشده
است، بلکه در
اثر سیاست های
ارتجاعی و
چپاولگرانه
حکومت اسلامی
ایران، 50%
بنگاههای
تولیدی ایران
ورشکسته و
بقیه آنها هم
با ظرفیت 30 الی 50
در صد بکار
مشغول هستند.
لذا در سال
گذشته 800 هزار نیروی
فعال کار دیگر
نیز به ارتش
ذخیره کار در
ایران افزوده
شده است.
سالی که
گذشت احمدی
نژاد بدون
عرضه کردن
برنامه و
بودجه ای،
وعده داده بود
که به
خانوارهای
ایرانی هزار
متر زمین و
باغ و ویلای
سه طبقه 300 متری
میدهد. این
وعده نیز پوچ
و مردم
فریبانه بود. هر چند که
هر از گاهی دروغ
های گوبلزی
احمدی نژاد
برملا میشود، اما محمود
احمدی نژاد
همچنان به
دادن وعده های
پوچ اش ادامه
میدهد.
احمدی
نژاد که هفته
گذشته در جلسه
استیضاح رئیس
جمهور در مجلس
شورای اسلامی
به نمایندگان
مجلس گفته بود
که " دولت پول
ندارد"، یک
بار دیگر به
دادن وعده های
پوچ روی آورده
و در
برنامه زنده
تلويزيونى
"سفربخير"
شبكه سوم سيما
گفت "اگر شرايط
اقتصادى كشور
اجازه ميداد،
دولت يارانهاى
را در اختيار
مردم قرار ميدادم
تا به سفر
بروند.". این
در حالی است
که کارگران
و زحمتکشان
کشور ما بر
اثر سیاست های
ارتجاعی
دولت
محمود احمدی
نژاد بخاک
سیاه نشسته
اند.
برای
من مشکل است
که برای
شیادی ها، دروغگوئی
های محمود
احمدی نژاد
فاشیست، صفت
مناسبی پیدا
کنم. اما "راه
حل" ها، وعده
ها و اظهار
نظرهای او،
اینج و آنجا،
یاد آور "راه
حل" ماری
آنتوانت
آخرین ملکه
قبل از انقلاب
کبیر فرانسه
است.
ماری
آنتوانت
شهبانوی لوئی
شانزده،
آخرین پادشاه
فرانسه بود و
از روند تکامل
جامعه آگاهی
چندانی نداشت.
زمانی که مردم
فرانسه از سرکوب
ها و چپاول
های حکومت
بجان آمده
بودند و بر
اثر کمبود آرد، شهر
پاریس دچار
قحطی نان شده
بود و هزاران
نفر از مردم
برای اعتراض
به حکومت در
برابر محل
اقامت لوئی
شانزدهم تجمع
کرده بودند، ماری
آنتوانت خطاب
به تظاهر
کنندگان گفت :"
اکنون که نان
ندارید،
شیرینی
بخورید!". انقلاب
کبیر فرانسه
عاقبت پیروز
شد و سرانجام
در 16 اکتبر 1793 در
حدود 9 ماه بعد
از اعدام لوئی
شانزدهم،
ماری آنتوانت
به دست گیوتین
سپرده شد.
عبرت
انگیز است: محمود
احمدی نژاد
بعنوان ابزار
دست علی خامنه
ای در سیاست و
اقتصاد ایران
علیه جناح های
رنگارنگ و
رقیب در حکومت
اسلامی ایران
توسط خامنه ای
6 سال قبل به
ریاست جمهوری
منصوب شد.
سید
علی خامنه ای تصور
نمیکرد که
باند احمدی
نژاد بلند
پروازیِ بدست
گرفتن هژمونی قدرت
در ایران را
داشته باشد.
اما بگفته حسین
شریعتمداری
سخنگوی غیر
مستقیم
سیدعلی خامنه
ای، باند
محمود احمدی
نژاد با چراغ
خاموش حرکت و
سازماندهی
کرده است.
در این
مسیر، هم
خامنه ای و هم
باند احمدی
نژاد در هر
موقعیتی که با
همدیگر دچار
مشکل میشده اند،
با دادن
امتیاز به
فرماندهان
سپاه گلیم شان
را از آب
بیرون
میکشیدند.
امروز
در زیر پوست
حکومت،
فرماندهان
سپاه
پاسداران در
کابینه دولت
برخی از پست
های کلیدی را
تصاحب کرده
اند و بعلاوه در امور
اقتصادی نیز صاحب
اقتدار شده
اند. فزون بر
اینها، اینجا
و آنجا، در
سیاست نیز
اظهار نظر و
بعضاً اعمال
قدرت میکنند.
اخیراَ نیز
یکی از
فرماندهان
سپاه
پاسداران از
"مرکز علمیه"
سپاه در مقابل
"مراکز
علمیه"
روحانیون سخن
بمیان آورد.
امروز
نه تنها چیزی
از مشروعیت
نظام باقی نمانده
است، بلکه حتی
سرنوشت ولی
فقیه نظام نیز
بستگی به
برآیند نیروها
در حکومت
اسلامی دارد. امروز
ساختمان
حکومت اسلامی
ایران همانند
بنای ترسناکی
است که از
درون،
موریانه ها
آنرا پوک و
خالی کرده
اند. اما این
بنای پوشالی
نیز بدون
دخالت فعال
کارگران و
زحمتکشان،
بدون سازمان
یابی آنان،
بدون تعمیق
گفتمان
دمکراتیک و
ایجاد
آلترناتیو مردمی
برای تامین
منافع اکثریت
عظیم، بخودی
بخود سرنگون نخواهد
شد.
اما،
آنچه که در
طول حیات
ننگین جمهوری
اسلامی ایران
غیر قابل
انکار بوده و
هست، سرکوب
وحشیانه
اعتراضات
کارگران،
زنان،
جوانان،
دانشجویان و
مبارزان ملیت
های ساکن
ایران و همۀ
بخش های مخالف
حاکمیت است. سرکوبی که با
دستگیری،
زندان و شکنجه
و اعدام همراه
بوده است.
در
اینجا بعنوان "مشت
نمونه خروار"
تنها به اسامی
تعدادی از
فعالان جنبش
کارگری ،زنان
ومعلمان که
گرفتار سرکوب
و خفقان رژیم
شده اند اشاره
میکنم:
-
منصوراسالو- ابراهیم
مددی- رضا شهابی-
غلامرضا
غلامحسینی-
بهروز نیکو
فرد- بهروز جلال
زاده- علیرضا
سعیدی- رضا
رخشان- ابوالفضل
عابدینی- بهنام
ابراهیم زاده-
ابراهیم
اسماعیلی- رسول
بداغی- عالیه
اقدام دوست-
غلامرضا
قنبری- خسرو
بوکانی - عباس
هاشم پور - هاشم
خواستار -
حسین پیروتی- محمد
بهشتی
لنگرودی - رحمان
تنها - فتاح
سلیمانی -
عیسی ابراهیم
نژاد- رحمان
ابرتهیم نژاد- صمد احمد
پور.
توجه
کنید: نیمی از
شهروندان
کشور ما- بویژه
زنان کارگر و
زحمتکش- نیز
میدانند که در
صورت تداوم
حیات حکومت
اسلامی
ایران، تداوم
آپارتاید
جنسی، بی حقی
زن و فقر و
فلاکت همچنان
زندگی آنان را
تهی از منزلت
انسانی، رفاه
و آزادی
میکند. بهمین
علت نیز
همواره پاسخ
رژیم به خواست
های برحق
زنان؛ سرکوب
آنان بوده
است. به عنوان "مشت
نمونه خروار"
به ذکر نام
تعدادی از
زنانی که بعلت
مقاومت در
مقابل ترور و
خفقان رژیم
مورد سرکوب قرار
گرفته اند،
اشاره میکنم:
شیوا
نظرآهاری،
آذر منصوری،
سمیه رشیدی،
زهرا جباری،
کبری زاغه
دوست، عاطفه
نبوی، شبنم
مددزاده،
مهدیه گلرو. شبنم
مددزاده به
تازگی به 5 سال حبس
وتبعید به
زندان رجاییشهر
محکوم شده
است.
اما
با همۀ سرکوب
ها، اکثریت
مردم تحت ستم
کشور ما همچنان
امیدشان را از
رسیدن به سر
منزل مقصود از
دست نداده
اند. چه
زیبا است که
در آغاز سال
نو، در آغاز
بهار، در انتظار
بهار اجتماعی
کشورمان
باشیم. بهاری
پُر ثمر.
عبرت
انگیز است که
در اینجا
بگفته تعدادی
از زنان
آزادیخواه در
رشت در مراسم
روز جهانی زن اشاره
کنم : "در
شرايطی که کم
مانده نفس
کشيدن نيز
ممنوع شود، ما
جمع شديم، همه
با هم حرکت
کرديم، يکدست
شديم، فرياد
کشيديم و با
هم اين روز را
جشن گرفتيم. روزی
که اگرچه
برايمان
شادترين
روزها بود، اما،
در دل هرکداممان
غمی نهفته
بود.
سال 1391
را در
شرایطی آغاز
میکنیم که
همچنان حکومت
اسلامی ایران
بعنوان بزرگترین
سّد پیشرفت
مردم ایران در
مقطع کنونی و
بعلاوه دشمن شادی،
بهروزی، رفاه،
آزادی و حرمت
انسانیِ
اکثریت قریب
به اتفاقِ
مردم ایران هنوز
سرنگون نشده
است. اما ما
مردم ایران، امید
به مقاومت،
مبارزه و
چیرگی بر این
رژیم انسان
ستیز را از
دست نداده و
نخواهیم داد.
دردهای
ما بسیار است.در
حالی سال جدید
را آغاز
میکنیم که پرونده
اختلاس 3
میلیارد
دلاری در
جمهوری
اسلامی ایران در
مقابل
قرارداد
واگذاری حق
تصمیم گیری در
رابطه با بهای
صادرات نفت
ایران به چین (
یعنی حداقل معادل
12 میلیارد
دلار در هر
سال، یعنی
قرارداد
کاپیتولاسیون
اقتصادی
ایران در
مقابل چین)
پرونده
اختلاس 3
میلیارد
دلاریِ را کم
رنگ کرده است.
در حالی
سال جدید را
آغاز میکنیم
که رهبر حکومت
اسلامی ایران
و صاحب منصبان
رژیم با تشدید
ماجراجوئی
های بیش از گذشته،
کشور ما را به
ورطه جنگ
احتمالی با امپریالیست
ها، به
دریوزگی
احتمالی
حکومت در
مقابل
امپریالیست
ها، به نوشیدن
جام زهر،
نزدیک میکنند.
در حالی
سال جدید را
آغاز میکنیم
که بر اثر
تداوم محاصرۀ
غیر انسانی
ایران توسط
دول امپریالیستی
و ارتجاعی و
تداوم سیاست
های خانمان
برانداز
حکومت اسلامی
ایران، سرپرست
خانواده ها بر
اثر تورم و
گرانی سرسام
آور قیمت ها
امکان سیر
کردن شکم
اعضاء
خانواده شان را
ندارند.
جمشيد
عدالتيان
عضو
هيات مديره
اتاق
بازرگانی و
صنايع و معادن
تهران در
توصیف اوضاع
اقتصادی
ایران میگوید
: " هم
اکنون اقتصاد
ما شرايطی
همچون وضعيت
دوران جنگ را
تجربه ميکند.
با اين تفاوت
که در آن زمان،
سيستم بانکی
ما تحريم نبود
و تنها منابع
ارزی کشور کاهش
يافته بود.
اما در حال
حاضر اگر ارز
هم وجود داشته
باشد، امکان
مبادله وجود
ندارد.
خود محمود
احمدی نژاد هم
در جلسه
استیضاح مجلس
شورای اسلامی
خیال
نمایندگان
مزدور مجلس را
"راحت" کرد و در
پاسخ به اینکه
چرا بودجه
مصوب مجلس در
رابطه با مترو
تهران را نمی
پردازد گفت: "
پول نداریم.".
این همان
محمود احمدی
نژاد است که
گفته بود خیال
همه راحت
باشد؛ دولت 102
میلیارد دلار
پول نقد و 97 تن
طلا دارد.
در حالی
سال جدید را
آغاز میکنیم
که دولت
گوبلزی احمد
نژاد که خودش
با سیاست های
خانمان
براندازش از
عوامل اصلی گرانی
و سیه روزی
مردم ایران
است، برای خاک
پاشیدن بچشم
مردم تحت ستم
ایران
مزورانه از
زبان محمد رضا
رحیمی، معاون
اول رئیس
جمهور اعلام
میکند که " در
شب عيد از
خجالت در
پيشگاه مردم
عرق كردم.".
این در
حالی است که
کارشناسان
مستقل
اقتصادی با
اشاره به
سیاست های
ارتجاعی
حاکمیت در
مدیریت کلان
اقتصادی و
مُعضلِ تحریم
ها ارزیابی
میکنند که
تورم
افسارگسیخته
کنونی در
آینده بیشتر
هم میشود. به
بیان دیگر
وضعیت مردم
تحت ستم در
ایران از این
پس میتواند
بمراتب بدتر هم
بشود.
در
اینجا سخن من
رو به ایرانیان
آزادیخواه،
کارگران و
زحمتکشان آگاه
ایران دارد:
در
صورتیکه
آرزوها و امیدهائی
که در ابتدای
این نوشتار به
آنها اشاره
کرده ام عملی
شود، آنگاه،
آلترناتیو
واقعیِ اکثریت
قریب به اتفاق
شهروندان
کشور برای
ایجاد رژیمی
متکی به
کارگران و
زحمتکشان،
برای ایجاد جامعه
ای آباد،
آزاد، مرفه و
بدون تبعیض میتواند
فراهم گردد.
اما، همه
ما آگاهیم که
در مقطع
کنونی، سد
اصلی پیشروی
مردم ایران،
جمهوری
اسلامی است. باید
بتوانیم با
گسترش
نافرمانی
مدنی، گسترش
مبارزه برای
آزادی و
برابری،
سازمان یابی و
سنگربندی
توده ای در
اعماق جامعه، ایجاد
شبکه های
مستقل نوین
مبارزاتی،
گسترش پیوند
میان مبارزات
بخش های
گوناگون
جامعه، تلفیق
مبارزه علنی و
مخفی،
برقراری
اعتصابات در
محل زیست و
کار کارگران و
زحمتکشان در
سراسر کشور و
توقف چرخ تولید،
عاقبت نظام
جهل و جنایت
اسلامی را
سرنگون کنیم.
امید
که سال 1391 سال
سرنگونی این
رژیم بدست
توانای شما مردم
زحمتکش ایران
باشد.
بامید
بازگشت حق
حاکمیت به
مردم ایران.
21
مارس 2012 – دوم
فروردین 1391