معنای
ماریکانا
سام
اشمن و بن
فاین
ترجمه
مازیار سمیعی
نقد
اقتصاد سیاسی
اشاره:
در ۱۶ اوت
۲۰۱۲ پلیس
آفریقای
جنوبی معدنچیان
اعتصابی
ماریکانا را
به گلوله بست
و ۳۴ نفر از
آنان را کشت.
این واقعه
خونبارترین
سرکوبی بود که
از ۱۹۶۰ به
بعد در
آفریقای
جنوبی به وقوع
میپیوست.سام
اشمن و بن
فاین، محققان
دانشگاه ژوهانسبورگ،
در این مقاله
با بررسی جزئی
صنعت پلاتین
در آفریقای
جنوبی نشان میدهند
که چه طور
کشتار
ماریکانا در
این ریشه دارد
که صورتبندی
اقتصاد سیاسی
آفریقای
جنوبی هنوز با
گذشت بیش از
دو دهه از
برچیدن نظام
آپارتاید
تغییر
بنیادینی
نکرده است.
صنعت
معدن آفریقای
جنوبی، قلب
اقتصاد این کشور،
در سال ۲۰۱۲
شاهد
چشمگیرترین و
گستردهترین
موج اعتصابات
از زمان شکست
آپارتاید به بعد
بود،
اعتصاباتی که
در ماریکانا
با کشته شدن
۳۴
کارگر
اعتصابی شرکت
لونمین بنا بر
ادعا به دست
پلیس همراه
بود. این
اتفاقات و به
تبع آن واکنشهای
ائتلاف سهجانبهی
کنگرهی ملی
آفریقا،
کنگرهی
اتحادیههای
کارگری
آفریقای
جنوبی و حزب
کمونیست آفریقای
جنوبی، بهروشنی
گویای مسائل
اقتصادی و
اجتماعی
آفریقای
جنوبی امروز
است و این
نکته را
برجسته میکند
که چهگونه در
آفریقای
جنوبی امروز
بسیاری از
خصایل نظام آپارتاید
بازتولید و
حتی تشدید شدهاند.
این
اتفاقات توجهها
را به حجم
ثروت معدنی
آفریقای
جنوبی و وابستگی
این صنعت به
کارگر ارزان،
سیاه و اغلب
مهاجر جلب
کرده است. در
آوریل ۲۰۱۰
گزارش سیتیگروپ،
آفریقای
جنوبی را با ذخایر
معدنیای به
ارزش تخمینی 2.5
تریلیون دلار
غنیترین
کشور جهان از
این حیث عنوان
کرد. فلزات گروه
پلاتین 2.3
تریلیون دلار
از این ذخایر
را تشکیل میدهند
و این حجم
عظیم از منابع
در مجموعهی
معدنی بوشولد
ایگناتئوس،
در شمال غربی
و استان لیمپووو،
جای گرفته است.
این منطقه
بزرگترین
منابع کروم و
وانادیوم را
در خود جای
داده و در آن
فروکروم،
نیکل و کانیهای
دیگر تولید میشوند.
پلاتینیوم
یکی از شش
عنصر فلزی
مشابهی است که
در گروه
پلاتین جای
دارند. بنا به
برآوردها ۸۷
درصد منابع
پلاتینی جهان
در اختیار
آفریقای جنوبی
است و در سال
۲۰۰۹ این کشور
۷۶ درصد تولید
پلاتین در
جهان را انجام
داده است. از
اوایل دههی
۱۹۹۰ رشد صنعت
پلاتین از
دیگر شاخههای
بخش صنعت معدن
در آفریقای
جنوبی سریعتر
بوده و
مجموعهی
معدنی بوشولد
ایگناتئوس
سریعترین رشد
را در میان
مناطق مختلف
آفریقای جنوبی
داشته، رشدی
که در برخی
سالها از ۱۵
درصد هم فراتر
رفته است. سه
تولیدکنندهی
بزرگ بر این
بخش مسلط
هستند: آنگلو
آمریکن
پلاتینیوم (که
مالکیت ۸۰
درصد آن در
اختیار آنگلو
آمریکن است)،
ایمپالا
پلاتینیوم و
لونمین. در پس
اینها چهار
عامل ساختاری
بنیان اتفاقات
ماریکانا را
پی ریختند.
نخستین
عامل ماهیت
اقتصاد مبتنی
بر استخراج منابع
طبیعی در
آفریقای
جنوبی است که
در قالب مفهوم
مجموعهی
کانی-انرژی
بیان شده است.
مجموعه
کانی ـ انرژی
به آن دسته از
از صنایع سنگین
کلیدی،
مالکیتهای
قدرتمند و
نهادهایی
اشاره میکند
که پیرامون استخراج
و فرآوری
معادن شکل
گرفتند و به
عنوان یک نظام
انباشت شاخص و
متمایز
دینامیسم و
ارتباطاتی
داشتهاند که
مسیر صنعتیشدن
آفریقای
جنوبی را رقم
زده است.
بازیگران اصلی
مجموعهی
کانی-انرژی شش
کمپانی
استخراج معدنی
هستند که
اواخر قرن
نوزده و پس از
انقلاب معدنی
رشد و نظام
نیروی کار
مهاجر را
ایجاد کردند.
در دههی ۱۹۶۰
با سرمایهی
مالی
آفریکانرها
(اقلیت
سفیدپوست
آفریقای
جنوبی) در هم
آمیختند، در
دههی ۱۹۷۰
نفوذ خود بر
منابع کانی و
انرژی کلیدی
را گسترده
بودند و تا
دههی ۱۹۸۰
دیگر بر کل
اقتصاد چیره
شده بودند.
تمرکز سرمایهی
صنعتی و پولی
در مجموعهی
کانی-انرژی بر
دو پایه
استوار بود:
نخست حمایت
دولت از بخشهای
کلیدی و به
ویژه از طریق
شرکتهای شبهدولتی
و سیاستهای
قیمتگذاری و
تعیین تعرفه.
دوم نیز
استثمار شدید
و سرکوب سیاسی
اکثریت سیاه.
توافق
سیاسی سال
۱۹۹۴، به رغم
خواستههای
رادیکالتر
بخشهایی از
جنبش رهاییبخش،
سرمایهی سفید
را محفوظ
گذاشت.
کنگرهی ملی
آفریقا از
۱۹۹۶ کنترل بر
سرمایه و
مبادلات را
کاهش و به
شرکتهای
استخراج معدن
این اجازه را
داده که معاملات
اصلی سهام خود
را در
بازارهای
خارجی انجام دهند،
کاری که آنها
با
تمرکززدایی
شدید در خود
آفریقای
جنوبی به انجامش
رساندهاند.
آنها در این
مسیر همچنین
بخشی از
داراییهای
(کمتر مولد)
خود را به
بورژوازی
سیاه مشتاق
فروختهاند که
به چشم حائلی
جلوی حمله
علیه سرمایه نگریسته
میشد.
این
تحولات نفوذ
مجموعهی
کانی-انرژی بر
اقتصاد را
بازتولید و
بازآرایی
کرده
است. فروش
خارجی سهام و
تمرکززدایی
از سرمایههای
بزرگ مولد این
مجموعه به
معنای این بود
که در داخل بر
فعالیتهای
کلیدی تولیدی
و استخراج
متمرکز شوند و
همچنین بر بینالمللی
کردن فعالیتهایشان
و ورودشان به
بازارهای
مالی تأکید کنند.
با توجه به
گسترش بخش و
بازارهای
مالی، این تمرکززدایی
همزمان به
ظهور شرکتهای
معظم مالی
واجد قدرت
داخلی
فزاینده انجامید.
به
این ترتیب میتوان
گفت که اقتصاد
پساآپارتاید
تحت سلطه سه عامل
بود: فرار
سرمایه، بخش
مالی و مالکیت
خارجی.
بازآرایی
ساختاری
سرمایه در بخش
پلاتین به
ظهور شرکت
آنگلو آمریکن
پلاتینیوم
(آمپلاتس)
منجر شد و با
جدایی بخش
مالی پیشین
آنگلو (جیسیآی)
چند شرکت مالی
جدید شکل گرفت
که از میان آنها
جیسیآی در
طلا، سنگ آهن
و فلزات پایه،
جانیک در امور
مالی صنعتی
فعال شدند و
آنگلو
پلاتینیوم نیز
با شرکت مالی
آنگلو
روستنبرگ
ادغام شد.
آمپلاتس در لندن
ثبت شده و ۴۰
درصد تولید
جهانی را در
انحصار دارد.
ایمپالا از
گنکور جدا شده
و آن هم در لندن
ثبت شده،
لونرو از سال
۱۹۹۹ به
لانمین تغییر
نام داده و
تمرکزش بر
داراییهای
فرعی است. ۲۵
درصد لانمین
در اختیار
شرکت چندملیتی
آنگلو-سویس
ایکساستراتا
است. ایکساستراتا
همچنین یکی از
بزرگترین
تولیدکنندههای
زغالسنگ
آفریقای
جنوبی است و
از تأمینکنندههای
اصلی سوخت
اسکوم (شرکت
برق آفریقای
جنوبی) دو
شرکت غولآسای
گلنکور و ایکساستراتا
در سال ۲۰۱۲
برای ادغام با
هم مذاکراتی
داشتهاند.
صنعت
پلاتین خصلتهای
اصلی اقتصاد
سیاسی
آفریقای
جنوبی را نشان
میدهد:
ساختار صنعتی
انحصاری،
کنترل شدید
شرکتهای
بزرگ و
پذیرفته شدن
منافع سرمایهداران
سیاه نوظهور. تحول
استخراج
پلاتین
همچنین
بازتابی از
تأکید مداومی
است که در
اقتصاد
پساآپارتاید
بر صادرات
کانیها
گذاشته شده به
جای آنکه
فعالیتهای
سودبخش محلی
صورت بگیرد،
فعالیتهای
اقتصادی
گسترده و
گوناگون شوند
و شغلهای
جدیدی خلق
شوند.
دومین
مسألهای که
ماریکانا
نشان میدهد
این است که
نظام کارگر
مهاجری که
عمرش به یک
قرن میرسد با
گذشت دو دهه
از اصلاح
بازار کار
نظام آپارتاید
هنوز به جای
خود باقی است.
صنعت
معدن از حیث
وابستگی به
کار ارزان به
گذشتهی خود
در نظام
آپارتاید
وفادار مانده
است. اعتصاب
کارگران
لانمین برای
افزایش
حقوقشان از
۴۰۰۰ راند به
۱۲۵۰۰ راند در
ماه بود،
هرچند که این اعداد و
ارقام محل مناقشهاند.
میزان پرداختها
پیچیده است،
به ویژه از
آنجا که حدود
یکسوم کل
کارگران معدن
توسط دلالهای
کار استخدام
میشوند.
نیروی کار
مهاجر اکثریت
کارگران معدن
را تشکیل میدهد،
بهویژه
کارگرانی که
از استان کیپ
شرقی آمدهاند،
اما علاوه بر
آنها همچنین
کارگرانی هستند
که از کشورهای
موزامبیک و
لسوتو مهاجرت
کردهاند. به
عنوان نمونه
از ۵۲ هزار
نیروی کار شاغل
در
آنگلوپلاتس
در سال ۲۰۱۲،
۴۵هزارتای
آنان اهل
آفریقای
جنوبی بودند،
۳۶۷۷ تایشان
موزامبیکی،
۱۶۰۰ نفرشان
اهل لسوتو و
۲۸۰ نفر هم
اهل سوازیلند.
چرخهی کارشان
تنها در کریسمس
و عید پاک
بهشان حق
مرخصی میدهد،
همچنان که پیش
از ۱۹۹۴ نیز
چنین بود. نظام
نیروی کار
مهاجر، که در
پایان قرن
نوزدهم توسط
شرکتهای
معدنچی نضج
گرفت، به معنی
ویرانی مناطق
«کارفرستی»
است که ناگزیر
از
تکیه بر درآمد
کارگران معدن
میشوند. از
۱۸۹۰ به این
سو که کیپ
شرقی نیروی
کار لازم برای
معادن طلای
ویتواترزرند
را فراهم میکرد،
این منطقه یکی
از فقیرترین
بخشها و
همچنین یکی از
مناطق عمدهی
تأمین نیروی کار
مهاجر باقی
مانده است، بهخصوص
روستاهای
کشور سابق
ترانسکی که
اکنون در
استان کیپ
شرقی آفریقای
جنوبی ادغام
شده از این
جملهاند.
شماری از
معدنچیان
کشتهشده در
ماریکانا اهل
همین مناطق
بودند. یکی از
ویژگیهای
نیروی کار
مهاجر در نظام
آپارتاید
اقامتگاههای
معدنچیان بود
که از کلیدیترین
ابزارهای
کنترل نیروی
کار به شمار
میرفت. این
اقامتگاهها
تخلیه شدهاند
اما خانههای
سازمانی قابل
قبول جایشان
را نگرفته و
در عوض حق
مسکنی که شرکتها
به کارگران میدهند
به رشد بیغولههای
اطراف معادن
منجر شده که
شرایط
وحشتناک زندگی
در آنها حاکی
از بیاثر بودن
برنامههای
اجتماعی
«قانون
توسعهی معادن
و منابع نفتی»
بوده است.
مسألهی
سومی که
ماریکانا
نشان میدهد
فقدان برنامهریزی
مناسب و
هماهنگ برای
چنین بخش مهم
و بزرگی از
آفریقای
جنوبی است.
توسعهی
برنامهریزینشده
و تصادفی محیطهای
زندگی شایع
است. آن هم در زمانی
که انگار
بزرگترین
محلهی بیآیسی
بهکلی
فروپاشیده
است. سال
گذشته حسابرس
کل نتوانست
حسابرسی
روتسنبورگ را
به انجام
برساند. در
پنج سال پیش
از آن
روتسنبورگ از
حسابرسی متوالی
برخوردار بود.
بااینحال،
این منطقه
هنوز یکی از
مناطقی است که
سریعترین رشد
را در آفریقای
جنوبی دارد.
مسألهی
چهارمی که
ماریکانا
نشان میدهد
بخش مالی
غیررسمی و حجم
فزایندهی
استقراضهای
تضمیننشده و
بیوثیقه است.
اخیراً
رشد مؤسسههای
اعتباری خرد و
وامهای کوچک
به رغم
مقرراتی که
به هدف حمایت
از فقیران وضع
شده چشمگیر
بوده است. بنا
به آمار دفتر
تنظیم اعتبار
آفریقای
جنوبی، حجم بدهیها
در این کشور
به 1.3 تریلیون
راند میرسد
که ۱۰ درصد از
این مقدار وامها
و اعتبارات
تضمیننشده
است. ۶۲ درصد
این وامهای
تضمیننشده
متعلق به
کسانی است که
زیر ۱۰هزار
راند در ماه
درآمد دارند و
۲۲ درصد هم
متعلق به
کسانی که
درآمدشان زیر
۱۵هزار راند
است. بنا بر
تخمین مانیوب،
۴۰ درصد درآمد
آن دسته از
اهالی
آفریقای جنوبی
که درآمدشان
بین ۳۵۰۰ تا
۱۰هزار راند
است بابت
بازپرداخت
وامهایشان
هزینه میشود.
از میان 19.6
میلیون مشتری
فعال بازار
اعتبار در سال
۲۰۱۲، 9.2
میلیون آنها
«مشکلدار»
هستند؛ به این
معنی که
دستکم سه قسط
بازپرداخت
وامشان عقب
افتاده یا این
که در فهرست
بدحسابها
طبقهبندی
شده یا حکمی
علیهشان صادر
شده است. این
امر اغلب به
صورت حکم
دادگاه به
توقیف مستقیم
بخشی از درآمد
کارگران توسط
صاحبکار
برای تسویهی
حساب با
طلبکار همراه
جاری میشود.
بسیاری از
کارگرانی که
برای
دستمزدهای بالاتر
اعتصاب کردند
یا گرفتار
احکام توقیف حقوقشان
برای
بازپرداخت
وام بودند که
چیز زیادی برای
زندگیشان
باقی نمیگذاشت
یا این که به
وامدهندگانی
که بدون گرفتن
وثیقه اطراف
معادن فعالند
بدهکار بودند.
تنها در
ماریکانا
دستکم ۱۳
«مؤسسهی
اعتباری خرد»
دایر است.
هنوز
برای گفتن این
که این بحران
چه اثراتی به
جا میگذارد
زود است.
آمپلاتس در
ژانویهی ۲۰۱۳
اعلام کرد که
۱۴هزار فرصت
شغلی از میان
رفته است و افت
قیمتهای
جهانی را عامل
این امر
دانست، بااینحال
تردیدی نیست
که فرصت را
برای محدود کردن
عرضهی جهانی
و بالا بردن
سوددهی با
برگرداندن
قیمتها به
سطح قبلی
غنمیت خواهد
شمرد و میکوشد
از مبارزهجوییِ
تازهبروزکرده
در میان
کارگران خلاص
شود. بیشتر
بحثهای
کنونی
پیرامون
کمیسیون
تحقیق
فارلام، که
توسط دولت
کنگرهی ملی
آفریقا تشکیل
شده، شکل
گرفته است،
اما از نظر ما
اگرچه مهم است
که اتفاقات حول
و حوش روز
کشتار
ماریکانا
روشن شوند،
باید به چهار
دلیل ریشهای
که برشمردیم
توجه کرد.
تراژدی
ماریکانا چکیدهی
مجموعهی
کانی-انرژی
است و بازتاب
شکست هم
اقتصادی و هم
اجتماعی
توسعهی پس از
آپارتاید
برای اکثریت
آفریقای
جنوبیها.
ماریکانا
تداوم قدرت
مجموعهی
کانی-انرژی،
نقش تعیینکنندهی
آن و سرمایهی
انحصاری سفید
را نشان میدهد
و این که چه
طور کنگرهی
ملی آفریقا و
نخبگان سیاهِ
تازهثروتمندشدهاش
عملاً حمایتی
بی قید و شرط
برایش فراهم
کردهاند.
ماریکانا
بیانگر تداوم
نیروی کار
مهاجر،
دستمزدهای
وحشتناک و
شرایط کار و
زندگی معدنچیان
و همچنین
همدستی
سردرگم و فرصتطلبانهی
بخشهایی از
جنبش کارگری
است.
این
مقاله
ترجمهای است
از:
Sam Ashman and Ben Fine, “The Meaning of
Marikana,” Global Labour Column, Number 128, March 2013.