درود به
رفقای علی
اکبر شالگونی!
رفقا
سپاسگزارتان
هستم
کلیه
نوشته های
خاطره
برانگیزاننده
ی رفقای علی
اکبر شالگونی
در یاد این
انسان شریف
کمونیست
بسیار ساده و
مختصر ولی در
هر جمله اش
کلی مسائل
مطرحه شده.
خوشا به حال
علی اکبر که
رفقایی چون
شما داره. این
نوشته های شما
رفقا واقعا
کمبود از دست
رفتنش را جبران
می کنه. یادش
رو پاس می
دارین. و بعد
از اینکه جایش
در میان ما
خالی شد. تازه
شناسائی
عمیقتر زندگی
اش شروع شده.
رفقایی مثل
اکبر
انسانهای
شریف و
آرمانخواهی
بزرگند که
تازه بعد از
خالی بودن
جایشان در
میان ما روشن
می شود واقعا
کی بودند و چه
کردند و چگونه
رفتند. بعد از
رفتنش نوشته
هایش یکی پس
از دیگری باز انتشار
می شه و بیرون
می یاد و نشون
می ده که الحق
و بدون اکراه
چه رفیقی
مسئول
کمونیست و موقعیت
شناسی بود.
ساکت! ولی می
دونست در چه
زمانی لب به
سخن بگشایه و
بنویسه. نوشتنش!
گلوله ای بر
قلب جمهوری
اسلامی و کاسه
لیسانِ
تبهکاری که در
هیچ زمانی از
پشت خنجر زدن
را کنار
نگذاشتند! علی
اکبر دیدگاه
سیاسی ضد انقلابی
چهره های
مرتجعی همچون
فرخ نگهدار که
همواره سعی
دارند طور
دیگری خود را
مطرح کنند و
چاقوی قصابی
خونین شان
آلوده از خون
سرخ رفقایمان
در همدستی و
تبانی با
جمهوری اسلامی
از چشم نسل
نوین کمونیست
مخفی کنند، را
همونطوری که
بودند معرفی
میکرد. او از
گفتن حقیقت
وحشت نداشت.
به نرخ روز
خوردن از
گلویش پایین
نمی رفت. علی
اکبر ریخته
شدن خون های
سرخ کمونیست و
انقلابیون
زیادی را شاهد
بود. شاهد
جنایتی عظیم
علیه بشرت به
دست نظام جهل و
جنایت و اعدام
جمهوری
اسلامی بود. و
خیال نداشت که
تحت هیچ
شرایطی آرمان
و خواست رفقای
جانباخته مان
را وثیقه ای
برای زد و بند
با مهره ها و
نهادهای
امپریالیستی
نماید. از دید
علی اکبر
رفقای
جانباخته ی ما
بر خلاف کلی
گویی های رایج
و ناصحیحی تا
کنون گفته
شده، فقط
برابری طلب و
عدالت خواه
نبودند. آنها
شور دیگری بر
سر داشتند. شور
برپائی دنیای
بهتر برای دست
یابی به هدف نهایی،
جهانی خالی از
ستم و استثمار
و از بین بردن
فرهنگ و سنن
پوسیده ی
ارتجاعی کهن و
لغو کار مزدی
و از بین بردن
طبقه ! در یک
انقلاب کمونیستی
برای بوجود
آوردن جامعه
نوین
سوسیالیستی
به عنوان
اولین گام در
راه جهان کمونیستی!
من
هیچوقت علی
اکبر را از
نزدیک ملاقات
نکردم و
آشنایی ام با
دیدگاه و
زندگی
مبارزاتیش از
طریق نوشته
هایش بود.
افتخار این را
داشتم که بفهمم
او از رفقای
سر موضعی و
رادیکال و یکی
از موتورهای
مقاومت در
زندان علیه
نظام جمهوری اسلامی
بود. فهمیدم
که روحیه ای
رادیکالی که
او در موتور
ماشین سرخ
مبارزاتی و
مقاومت رفقای
زندانی می
دمید چه اثرات
عظیمی داشت.
علی
اکبر از نسل
مقاومت و
مبارزه ای در
زندان دهه 60
بود که عمیقا
همانند ستار
خان معتقد بود
"يونجا
يئييب،
مشروطه
آلميشيق"
(يونجه خورده،
مشروطه گرفتهايم)!
آنها
نسلی بودند که
برای ادامه
مقامت و
مبارزه در
تحريم غذاي
سالن 3 اوين در
تابستان سال 1365
اعتصاب غذای
کردند! دورانی
که پوست
هندوانه در
زندان خوردند
اما زیر بار
اوامر
فاشیستی
جمهوری اسلامی
(درگيريهاي
سالن سه که
منجر به تحريم
غذاي طولاني
همه اعضاي بند
شد، از مخالفت
زندانيان
سياسي با ورود
توابين به بند
آغاز شد.
زندانيان
سرموضع حاضر
به زندگي با
توابها
نشدند.)،
نرفتند.
درگذشت
این رفیق
کمونیست را به
بازماندگان، خانواده
ی عزیزش بخصوص
همسر و فرزندش
و رفقایش
بویژه
همبندان و
همدوره ای های
دوران اسارت دهه
ی 60 را تسلیت
گفته و
امیدوارم
مراسم به حقی
به پاس زندگی
سراسر مقاومت
و مبارزه علی
اکبر که
نماینده ی ان
نسل کمونیست
انقلابی است
برگزار شود
یادش
گرامی و راهش
پر ره رو باد....
مخلص
علی اکبر و
رفقایش و همه
انسانهای
کمونیست
انقلابی
برهان
عظیمی
جمعه /
بيست و دوم دی
۱۳۹۱ برابر با
یازدهم
ژانويه ۲۰۱۳