با
پرچم پر شکوه
«زن، زندگی،
آزادی»
علیه
زنستیزی خونین
ایستاده ایم
سال
ها پس از
نامگذاری ۲۵
نوامبر به
عنوان روز
جهانی «نه به
خشونت علیه
زنان» توسط
زنان فعال امریکای
لاتین، درسال ۱۹۸۱،
خشونت علیه
زنان در سراسر
جهان همچنان و
با شدتی هر چه
بیشتر از طریق
جنگ، کشتار
و فقر
روزافزونِ
ادامه دارد.
ما زنان ایرانی
نیز تحت حکومتی
اقتدارگرا،
فاسد و دینی،
بهرغم سالها
مبارزه و
پرداخت بهای
سنگین، از
جمله تحمل
انواع
مجازات،
زندان، شکنجه
و اعدام، ستم
و تبعیض بیسابقهای
را تجربه میکنیم.
چنانچه،
مردسالاری، مذهب
و سرمایه داری
به شکلی در هم
تنیده، از
خانه تا
کارخانه و از
خیابان تا
رسانه، از بدن
زن و کارش به عنوان
ابزاری برای
بازتولید
نظام سلطه و
سود بهره میگیرند
و در این
راستا ازهیچ خشونت قانونی وساختاری رویگردان نیستند.
مذهب و
مردسالاری در
همکاری و همیاری
با سرمایهداری،
اطاعت زن،
انجام کار
خانگی، پرورش
کودکان،
نگهداری از
سالمندان، بیماران
و انجام انواع
خدمات به مرد
خانواده را
امری مقدس میدانند
و تداوم بهره
کشی را توجیه
میکنند.
افزون بر آن
انواع و اقسام
محدودیتها را
بر زنان تحمیل
میکنند: از
خلع عاملیت
زنان در زندگی
اجتماعی و شخصی
تا اعمال
انواع محدودیتها
در ازدواج و
طلاق و حتی
تحمیل بارداری
و حجاب اجباری.
بنابراین زن و
بدنش برای
سرمایه داری
و همپیمانانش
به وسیلهای
برای بهرهکشی
و سودآوری
مضاعف در خانه
و خارج از
خانه تبدیل
شده است. در این
راستا ابزار
رسانه و تبلیغات
را نیز به
خدمت گرفتهاند
و از طریق آن
بدن زنان را
همچون کالایی،
گاه برای
فرزندآوری و
گاه فروش سکس
و زیبایی، به
نمایش میگذارند
و از این طریق
با افزودن بر
لشکر بیکاران
و گرسنگان و
خرید ارزان نیروی
کار و یا
تجارت سکس و زیبایی
برای خود
سودهای هنگفت
تولید میکنند.
فراتر
از این،
مردسالاری و
مذهب با تبدیل
زنان به جنس
دوم اعتماد به نفس
آنان را خدشهدار
کرده و خواستههای
خود را در
باورهای
جامعه نهادینه
میکنند و تحت
عنوانهای
متحجرانهای
همچون «ناموس، آبرو
و غیرت»، نه
تنها انواع
خشونت علیه
زنان و از
جمله جنایاتی
هم چون
زنکشی را به
امری خانوادگی
و عادی تبدیل
میکنند،
بلکه با وضع
قوانین
ارتجاعی و
قرون وسطایی
هم چون
حق مردان بر
جان زنان و
فرزندان این
جنایات را
«اموری شخصی»
تلقی میکنند
و آنها را
مشروع و قانونی
جلوه میدهند.
حال آنکه «زن
کشی» امر و
اتفاقی در
حوزهی شخصی و
خصوصی نیست،
بلکه وحشیانهترین
شکل تنبیه
زنانی است که
هریک بهنوعی
به ظلم و ستم و
کنترل «نه»
گفتهاند. بیشک
حکومت عامل ومشوق
اصلی این جنایات
است.
زنان
ایرانی در طول
تاریخ و بخصوص
در چند دههی
اخیر، علیه این
همه تبعیض و
نابرابری ایستاده
و مبارزه کردهاند.
انها به خوبی
میدانند که
رهایی را در
شعار و روی
کاغذ نمیتوان
معنا کرد،
بلکه با
مبارزهای
همه جانبه علیه
کلیه
ساختارهای ضد
زن حاکم و
تجربهی رهایی
در زیست
روزمره معنا مییابد
و متحقق میشود.
بنابراین ما
معنای خشونت
را در اشکال
آشکار و
پنهان، مستقیم
و غیرمستقیم
سرکوب، در
تمامی ابعاد فیزیکی،
رفتاری، روانی،
جنسی و جنسیتی،
کلامی،
اقتصادی،
ساختاری، از
درگیریهای
فردی و زن کشیهای
مردسالارانه
تا جنگها و
نسل کشیهای
گسترده و به
مفهوم محرومیت
از یک زندگی
انسانی درک
کرده و در همین
راستا است که
باور داریم:
1. هر گاه زنی
ناتوان از تامین
نیازهای
انسانی خود
باشد، اولین
پلهی سقوط به
فضاهای تبعیض آمیز
جنسیتی را پیشرو
خواهد داشت.
اگر معیشت
انسانها به
هر دلیل به
گروگان گرفته
شود، آزادی
انتخاب برایشان
میسر نخواهد
بود. زنان
مانند تمام
انسانهای
تحت ستم باید(
تاکید میکنیم
«باید») از تولیدات
اجتماعی به اندازهی
تامین رفاه و
معیشتشان
سهم ببرند.
2. حق انتخاب
برای مادر شدن
یا نشدن جزو
حقوق اولیهی
زنان است. در
انتخاب شغل،
محل سکونت،
سفر و... نباید
منتظر فرمان و
اجازهی کسی
باشند و باید
به راحتی
بتوانند از
روابط سلطهگرانه
خارج شده و
نگران تامین
مخارج زندگی
خود نباشند.
3. هیچ نهاد
مذهبی، دولتی،
رسانهای و
آموزشی، حق ایجاد
محدویت و یا
تبلیغ و توهین
علیه انتخاب سبک
زندگی و پوشش و
... برای انسانها(با
هر نوع گرایش
جنسیتی) را
ندارد.
4. از آنجایی
که زنان و
کودکان اولین
قربانیان
خشونتهای
ناشی از جنگ، تحریم،
نسلکشیهاو
سیاستهای مداخلهگرانهی
حکومتها (
تجاوز، قتل و
فقر فزاینده)
هستند، ما
زنان پیشگامان
حمایت ازصلح و«نه
به جنگ»
درمنطقه وجهان
هستیم.
5. زندان،
شکنجه و اعدام
(قتل عمد
حکومتی) ابزار
اعمال خشونت و
رعب و وحشت
است و ما قویا
با آنها
مبارزه میکنیم.
6. بدون آزادی
بیقید و شرط
اندیشه و بیان،
مبارزه با
خشونت ممکن نیست.
ما مبارزات
خود را علیه
سانسور و
محدودیت های ایجاد
شده در رسانهها
و در مسیر ایجاد
فضایی شفاف
ادامه میدهیم.
7. بحرانهای
محیط زیستی
زندگیها را
به مخاطره
انداخته،
خشونت و محرومیت
و فقر را برای
همهی
موجودات
زنده، از جمله
انسانها و به
خصوص برای
زنان، عمیق تر
کرده است. ما
زنان که طعم
تلخ و زیان بار
پروژههای تخریب
محیط زیست را
چشیده ایم،
بارها با ایجاد
سد معبر و
سازماندهی
تظاهرات در
جهت تامین آب
و هوای سالم و
همچنین حفظ
اقلیم مان، بهرغم
سرکوبهای
خشونتبار،
تلاش کرده و
خواهیم کرد.
زندگی و رفاه
اکثریت
موجودات
زنده، از جمله
انسانها نباید
قربانی منفعتطلبی
عدهی قلیلی
از مدیران و
حاکمان
درقدرت شود.
8. مبارزات ما
همبسته وبین المللی
است. زنان
مرز، ملیت و
قومیت نمیشناسند.
ما زنان ایرانی،
افغانستانی،
سودانی،
سومالیایی،
فلسطینی،
مهاجر، کرد، ترک،
فارس، لر، بلوچ
و عرب، کارگر،
معلم و پرستار
و اقشار و
طبقات دیگر همگی
در کنار هم،
علیه خشونت،
برای آزادی،
صلح و برابری
مبارزه میکنیم .
ما هیچ
گاه سکوت
نکردهایم،
قدرت خود را
در مبارزات
همهجانبه و
همبستگی و
سازمانیابی
نشان داده و
خواهیم داد.
ما به تلاش و
مبارزهی خود
در حوزههای
مختلف ادامه میدهیم،
مقابله با
خشونت را در
دستور کار خود
داشته و داریم
و آن را حق خود
میدانیم. ما از
خاکسترخشونت،
جهانی نو میسازیم.
جهانی بدون مالک،
بدون ارباب و بدون
قداست دروغین.
جهانی برای
رهایی زن، رهایی
انسان و رهایی
هستی.
آذر
ماه ۱۴۰۴
جمعی
از زنان تهران
و کرج
جمعی
از زنان فعال
داخل کشور