زوال
تمدن
بمناسبت
دهمین سال
حمله نظامی
آمریکا به عراق
و اشغال این
کشور
از
زمان حمله
آمریکا به
عراق در تاریخ
20 مارس 2003 در
حدود یک و نیم
میلیون عراقی
مرگی وحشتناک
داشته اند.
بخاطر درگیری
های مذهبی و
نابودی محیط
زیست زندگی
روزمره تبدیل
به مبارزه ای
برای بقا گشته
است.
Jungewelt.de
Karin Leukefeld
برگردان
ناهید
جعفرپور
جمال
جبار ویسام در
ماه مارس به
خبرنگاری در بغداد
می گوید:" من
همیشه رویای
این را داشتم
که پزشک یا
آرشیتک بشوم
اما اوضاع
بجائی کشید که
هیچ چیزی
آنطور که می
خواستم نشد.
امروز من تنها
کار می کنم تا
از خانواده و
پدر و مادرم
سرپرستی کنم.
چه بروز من
آمده؟".
ویسام
23 ساله است و
قهوه خانه
کوچکی در مرکز
بغداد دارد.
در این جا
مردان چای و
قهوه و نوشابه
می خورند و
سیگار یکی بعد
از دیگری دود
می کنند و
بیلیارد بازی
می کنند.
زمانی که ده
سال پیش آمریکائی
ها و
بریتانیائی
ها با آکسیونی
بنام ( آزادی
برای عراق ) به
وطن او حمله
ور شدند و این
کشور را اشغال
نمودند، وی
دیگر شانسی
برای ادامه
تحصیل پیدا
نکرد. وی می
گوید " انگار
که چیزی در من
شکست و
رویاهای من
همه نقش برآب
شدند".
یاسمین
دختر 25 ساله
کارمند وزارت
ورزش و جوانان
به خبرنگار می
گوید" نسلی که
در زمان اشغال
عراق بین 20 تا 30
ساله بود در
این فاصله
بزرگ شد و
آگاهانه و پر
از ترس، جنگ و
ورود سربازان خارجی
از 39 کشور به
وطنشان را
تجربه کردند".
او بمب هائی
را که دوهفته
تمام روی
بغداد ریخته می
شد خوب بخاطر
می آورد و می
گوید که وی در
آنزمان بمب
باران ها به
همراه پدر و
مادر و خواهر
و برادرانش از
ترس در اطاقی
از خانه شان
نشسته و دعا
می خواندند و
هر لحظه مرگ
خود را پیش
روی مجسم می
کردند. یاسمین
می گوید بعد
از حمله
آمریکائی ها
به بغداد دوران
سختی آغاز شد.
هیچ قانون و
امنیتی وجود
نداشت. هیچ
چیز. تنها
اشغال حقیقت
داشت. درست
مثل این بود
که زندگی از
این کشور رخت
بر بسته بود.
قبل از اشغال
او رویای
گذراندن دوره
ای را در سر
داشت تا
بتواند برای
کشورش مفید باشد.
او می خواست
در پیشرفت
عراق که نزدیک
13 سال تحت
تحریم های سخت
سازمان ملل
استقلال خود
را از دست
داده و از همه
سو در سطوح
بین المللی
ایزوله شده
بود، سهمی
داشته باشد.
اما امروز
تنها آرزویش
ترک وطن است.
آرزو دارد
بجائی برود که
امنیت و ثبات
را پیدا کند و
از این وضعیت
اسفناک راحت
شود.
شکنجه
بجای حقوق بشر
سازمان
های مددکاری
بین المللی در
بسیاری از
گزارش ها و
اعلام نظر خود
بمناسبت
دهمین سالگرد
حمله به عراق
از " شرایط
اسفناک" نام
برده اند.
سازمان عفو
بین لمللی
گزارش غم
انگیزی را در
رابطه با
وضعیت اسفناک
حقوق بشر در
بین النهرین
علنی نمود.
طبق این
گزارشات
شکنجه،
زندانی شدن و
محاکمات ناعادلانه
کاری روزمره
بوده است. در
فاصله این ده
سال اخیر از
سوی ارتش
اشغال گر و
همچنین پلیس و
نیروهای
امنیتی عراق
بطوری
سیستماتیک به
مردم آزار
رسیده است.
در
تحقیق عفو بین
الملل
با تیتر " یک
دهه خدشه دار
نمودن حقوق
بشر" مثال
هائی در رابطه
با زندان های
مخفی و شکنجه
در عراق آورده
شده است و
برای این فجایع
نیروهای
اشغالگر
بویژه آمریکا
و بریتانیای
کبیر مسئول
شناخته شده
اند.
حسیبه
حاج سهروئی
رئیس بخش
خاورمیانه و
آفریقای
شمالی به
خبرنگار می
گوید " بسیاری
از عراقی ها
خوشحالند از
اینکه امروز
آزادی بیشتری دارند
تا زمان صدام
حسین اما حقوق
بشر پایه ای
که می بایست
تا به امروز
نهادینه
گردد،
متاسفانه
جایش خالی
است. چه
نیروهای
اشغالگر و چه
دولت های رنگارنگ
عراقی و یا
شوراهای موقت
به استاندارد
های حقوق بشری
پایبند
نبودند. دقیقا
از همان روز
اول نیروهای
اشغالگر مردم
را شکنجه دادند.
زندانهائی
چون زندان ابو
قریب در تاریخ
عراق ثبت و در
اذهان مردم
عراق حک شدند.
اوائل ماه
مارس در لندن
یک محاکمه
علنی بر علیه
وابستگان
نیروهای
نظامی
بریتانیائی
آغاز گشت. به
آنها اتهام
زده شده است
که در ماه مه 2004
حداقل 20
زندانی عراقی
را در بصره و
ال عماره بقتل
رسانده اند.
احکام قتل که
درست بعد از
حمله نظامی
سال 2003 اجرا گشت
در سال 2004 مجددا
تکرار گشت.
اعدام ها فورا
آغاز شدند. از
جمله مجازات صدام
حسین رئیس
جمهور اسبق
عراق بعد از
یک محاکمه
مشکوک. حداقل 447
از آن زمان
زندانی بقتل
رسیدند. تنها
در سال 2012 صد و
بیست و نه نفر
بدار آویخته
شدند. طارق
عزیز وزیر
امور خارجه
اسبق عراق هم
همچنین در سلول
مرگ قرار
گرفت. همواره
هرچه بیشتر در
سلول های
زندان اعدام
زندانیانی که
تحت شکنجه
قرار داشته
اند، انجام می
پذیرند. در
رابطه با اعدام
ها عراق مقام
چهارم را در
جهان داراست.
طبق
گفته معاون
نخست وزیر،
حسین ال
شهرستانی در
حال حاضر در
حدود 30000 زندانی
در عراق وجود
دارد. بسیاری
از آنان افراد
اپوزیسیون
دولت فعلی نوری
المالکی از
حزب دعوت
اسلامی می
باشند. به
تحریک افراط
گرایان در
مناطق مختلف
عراق مرتبا با
اتهام " سیاست
های منهدم
کننده" نخست
وزیر بر علیه
سنی ها اعتراضات
برقرار است.
خود مالکی به
گروه مذهبی
شیعه تعلق
دارد اما
بیشتر
ناسیونالیست
است تا افراط
گرا. بدون شک
وی در یک
مبارزه قدرتی با
معاون رئیس
جمهور طارق الهاشمی
که وی را متهم
به تشکیل گروه
های شبه نظامی
و قتل های سیاسی
می کند، بسر
می برد. الهاشمی
دبیر کل حزب
اسلامی عراق
که در
اپوزیسیون
المالکی قرار
دارد، می
باشد. الهاشمی
که امروز در
ترکیه زندگی
می کند، المالکی
را متهم می
کند که بر
علیه سنی ها
در عراق جنگ
براه انداخته
است. وی در یک
محاکمه غیابی
در ماه
سپتامبر 2012 به اعدام
محکوم شد.
در این
فاصله افراط
گرایان سنی به
غیر نظامیان
شیعه در مناطق
مسکونی و
شهرهای مذهبی
حمله ور شده و
این جنگ سیاسی
در سطوح مذهبی
خود را هر چه
بیشتر نشان می
دهد. محرک این
مسئله در شرایط
کنونی وضعیت
جنگ در سوریه
است که در آن
گروه های الاقاعده
عراق و دیگر
جهادگران
درگیرند.
سازمان سنی
دولت اسلامی
در عراق در
فوریه 2013
فراخوان داد
که مردم سنی
عراق باید
اسلحه های خود
را بر علیه
دولت شیعه
عراق در بغداد
بکار گیرند. ابو
محمود ال
ادنانی
سخنگوی
سازمان سنی
دولت اسلامی
عراق اظهار
داشته که در
فاصله اکتبر و
دسامبر 2012
هشتاد و دو
حمله بر علیه
نیروهای
امنیتی دولت
انجام
پذیرفته است.
وی می گوید "
ناموس و شرف
بدون خونریزی
بدست نمی آید".
طبق
گزارشات در
مناطق خود
مختار
کردنشین عراق
در شمال عراق
با وجود اینکه
حملات و قتل
های کمتری
انجام می
پذیرد اما با
این وجود در
آنجا هم وضعیت
حقوق بشری به
هیچ وجه بهتر
از سایر نقاط
عراق نیست. هر دو
قبیله کردی با
دو حزبشان این
قلمرو را زیر
کنترل خویش
دارند: نخست
وزیر و رئیس
جمهور از سوی
قبیله
بارزانی و
دفتر ریاست
جمهوری از سوی
خانواده
طالبانی (
جلال طالبانی)
کنترل می شود.
همچنین گزارش
هائی در باره
شکنجه و آزار
زندانیان در
مناطق خود
مختار
کردنشین هم
وجود دارد و
دولت خود
مختار همواره
خبرنگاران و
رسانه هائی را
که به قبیله
بارزانی و
سیاستش نقد
دارد را تحت
فشار قرار می
دهد.
چرخه
ناامیدانه
کمیته
بین المللی
صلیب سرخ در
اعلام موضع
خود بمناسبت
دهمین سال
حمله به عراق
می نویسد"
مردم عراق زیر
بار سنگین یک
دهه جنگ رنج
می برند.
خدمات عمومی
موجود نیست و
زیرساختار ها از
بین رفته اند
و فقر همواره
بزرگتر می
شود. با
میانگین سنی 20
سال ـ با وجود
اینکه 38 درصد
جمعیت عراق
زیر 14 سال است ـ
جوانان عراقی
بیشتر از همه
قیمت
دهه ها جنگ را
می پردازند: 1980
تا 1988جنگ ایران
و عراق، 1990 تا 1991
آغاز تحریم
های 13 ساله
سازمان ملل
بخاطر حمله
عراق به کویت
و 2003 تا 2011 حمله
آمریکا به
عراق و اشغال
این کشور و
نابودی تمامی
دستاورد های
علمی، پزشکی و
آموزشی را که
این کشور
بعنوان
پنجمین کشور
با ذخایر بزرگ
نفتی جهان از
زمان دولتی
شدن صنایع
نفتی 1968 / 1972بدست
آورد.
بیشتر
از همه در
مناطق
روستائی و
مناطقی که در
آن جنگ انجام
گرفته است،
مردم هیچ
دسترسی به خدمات
بهداشتی و آب
پاکیزه
ندارند.
خشکسالی و کاهش
سطح آب در رودخانه
های فرات و
دجله منجر به
کمبود مزمن آب
در بین
النهرین گشته
است. آب دلتای
رودخانه در
بصره بسیار
شور است و به
مجموعه زراعت
عراق آسیب می
رساند. در
زمین های عراق
طبق تخمین ها
تا کنون در
حدود 25 میلیون
مین های زمینی
و دیگر ابزار
آسیب زای جنگ
های قبلی
بویژه در
مناطق مرزی
ایران و عراق
بطرف ترکیه
وجود دارد که
زمین ها را
آلوده ساخته
است.
عراق
کشوری است که
بشدت از
پیامدهای
مهمات رادیو
آکتیوی ( با
اشعه اوران)
رنج می برد.
این مهمات در
جنگ های 1991 تا 2003
بکار گرفته
شده اند. حتی
در زمان اشغال
هم در سال 2004 در
اشغال شهر
فلوجه در غرب
بغداد هم از
این مهمات استفاده
گشته است. سال 1991
پس از جنگ
ایران و عراق
مقامات عراقی
بخاطر تحریم
های سازمان
ملل فاقد پول
کافی و ابزار
کافی برای
پاکسازی این
مواد زیان آور
از روی زمین
های کشور
بودند. در اوائل
اشغال عراق
سال 2003 آمریکا و
بریتانیا
هنوز هم از
اینکه عراقی
ها به خطرات
این مهمات پی
ببرند سر باز
زدند و به
پاکسازی این
مناطق
نپرداختند.
طبق بررسی ها
در حدود 300 منطقه
آلوده وجود
دارد. هنوز هم
کودکان ناقص
بدنیا می آیند
درست بمانند
گزارشات از
فلوجه و دیگر
شهرستانهای
جنوبی عراق.
از آنجا که از
مهمات آلوده
به
رادیوآکتیو
مجددا استفاده
شده است در
حالت کنونی
تمامی زمین
های عراق
آلوده است.
بی
امنی، مریضی و
بیکاری چرخه
ناامیدانه
ساخته است که
عراقی ها
امروز با آن
زندگی می
کنند. زمانی
که اوائل ماه
مارس 2013 در شمال
شهر بصره در منطقه
نفتی (2) شورشی
دامنه گرفت،
بغداد ارتش را
به آن منطقه
روان نمود. در
این شورش 400
کارگر هجوم به
تاسیسات نفتی
آورده و
خواهان کار
شده بودند اما
ارتش آنها را
عقب نشانده
بود. این چاه
های نفت که
هنوز به تولید
نیافتاده اند
از سوی شرکت
روسی اداره می
شود که در حال
حاضر تاسیسات
جدید را نصب
نموده اند. همچنین
شرکت کره
جنوبی
سامسونگ هم در
این منطقه
حضور دارد.
عبدل کریم ال
لویابی وزیر
نفت عراق در آخر
هفته گذشته
اعلام نمود که
در پنج سال
آینده پول
بیشتری در بخش
انرژی سرمایه
گذاری خواهد
شد. با 173
میلیارد دلار
برای نوسازی
تاسیسات
تولید نفت
هزینه خواهد
شد تا بدین
وسیله
استخراج نفت
به 9 میلیون بشکه
در روز بالا
رود تا به
بودجه دولت 600 میلیارد
دلار دیگر
افزون شود. در
حال حاضر عراق
روزانه 3،15
میلیون بشکه
یعنی به همان
اندازه قبل از
جنگ یعنی سال 2002
تولید می کند.
ثروت ناشی از
نفت نصیب مردم
عراق نمی شود
و بیکاری رسمی
در عراق بالای
10 درصد است.
مرکز بابل
برای حقوق بشر
و توسعه مدنی
از این حرکت
می کند که 89
درصد مردان
زیر 30 سال
خواهان ترک عراق
هستند تا در
خارج از عراق
کاری بیابند.
خشونت
و نفوذ رو
برشد مذهب بر
سیاست، وضعیت
زنان را در
عراق بطور
مداوم وخیم تر
نمود. اگر چه پارلمان
عراق از یک حد
نصاب 25 درصدی
سهمیه زنان
برای انتخاب
نماینده زن
برخوردار است
اما نفوذ
واقعی زنان در
سیاست بسیار کم
و محدود است.
سازمان " اونی
فم" سازمان
زنان سازمان
ملل متحد همین
اخیره به
شرایط بسیار
بد زنان عراقی
و به حاشیه
رانده شدن
آنان در سیاست،
اقتصاد و
جامعه اشاره
نمود. آنها
دسترسی ناکافی
به خدمات
آموزشی و
بهداشتی داشته
و از بازار
کار رانده می
شوند و خشونت
بر علیه زنان
رو برشد است.
سازمان اونی
فم می گوید" محدود
ساختن زنان در
بازار کار
بخاطر حس و
درک کاذب از
ارزش های سنتی
و فرهنگی و
اجتماعی است.
جامعه،
نهادها و
سازمان های
دولتی به حقوق
زنان احترام
نگذاشته و
برای آن ارزشی
قائل نیستند.
وضعیت زنان در
جنگ های
مسلحانه،
شراکت
فعالانه آنان
در مذاکرات
صلح، میانجیگری
و بازسازی (
قطعنامه 1325
سازمان ملل
متحد) نادیده
گرفته می شود.
عراق با وجود
اینکه میثاق بین
المللی حقوق
مدنی سیاسی و
کنوانسیون
رفع تبعیض
علیه زنان را
امضا نموده
است اما در
دهه گذشته به
هیچ وجه
هیچکدام از
دولت های چه
موقت و چه
انتخابی برای
اجرای آن
حرکتی نکردند.
هزاران
خانواده طبق
گزارش های
صلیب سرخ جهانی
هنوز هم
بدنبال
بستگان مفقود
خویش می
گردند. یک و
نیم میلیون
بیوه نمی
دانند که
چگونه فرزاندان
خویش را تغذیه
کنند.
سبیه
عبید حمزه زن
عراقی در
اوائل ماه
مارس امسال
داستان زندگی
اش را برای
خبرنگاری در
وزارت حقوقق
بشر عراق
تعریف می کند:
شوهر او کریم
احمد عابد در
تاریخ 13 جون 2006
به محمودیه می
رود و دیگرباز
نمی گردد. از
آن زمان وی با 7
فرزندش تنها زندگی
می کند. وی می
گوید" تنها
خدا می داند
که این مدت چه
بر سر او آمده
است. او
بدنبال همسرش
به تمام گور
های دسته جمعی
و تمامی
سردخانه ها سر
زده اما نه
مرده و نه زنده
او را نیافته
است. او امید
دارد که وزارت
حقوق بشر به
او کمک کند
اما در آنجا
هم راه بجائی
نیست. تا کنون 1600
نفر در این
اداره مفقود
اعلام شده اند
که غالب آنها
در فاصله سال
های 2006 تا 2008 که
ماهانه در
حدود 300 نفر بقتل
می رسیدند،
مفقود گشته
اند. ارکان
صالح فعال
حقوق بشری این
اداره که بخش
مفقودین را
اداره می کند،
می گوید"
البته آمار
واقعی می
تواند بیش از
این آمار رسمی
باشد. زمان
زیادی گذشته
است و ما فکر
می کنیم که غالب
این مفقودین
زنده نیستند".
درگیری
های مذهبی
بتازگی
اسناد قابل
توجه ای از
سوی گاردین
بریتانیا و بی
بی سی عربی
افشا گردیده
است که در آن
نقش
جنایتکارانه
سرهنگ جیمز
استیل کارشناس
ضد ترور
آمریکائی در
عراق نشان داده
می شود. این
سرهنگ
بازنشسته
جانباز جنگ ویتنام
است. جائی که
او کثیف ترین
روش های ضد
شورش را
آموخته است.
در
نیکاراگوئه و
السالوادر وی
در سال های 80
مامور مبارزه
با جنبش چریکی
بوده است. او
جوخه های مرگ
را در ارتش
سازماندهی نموده
است. با تجربه
هایش از آمریکای
مرکزی و "
گزینه
السالوادر"
در سال 2004 تا 2005 در عراق
مسقر گردید. جائی که
وی با نمونه قرار
دادن
السالوادر در
زمان
فرماندهی
ژنرال داوید
پترائوس،
مسئول
بازسازی و
سازماندهی کماندوهای
ویژه پلیس
گشت. این
نیروهای شبه
نظامی بخشا از
بریگاد بدر که
شبه نظامیان شیعه
آموزش دیده در
ایران می
باشند، برمی
خیزند.
جنگجویان
آنان پر از
نفرت نسبت به
وابستگان
دولت صدام
حسین بودند.
حال آنها
تعلیم داده شده
بودند تا در
مقابل کسانی
بجنگند که بر
علیه نیروهای
اشغالگر عراق
مبارزه می
کردند. در مدت
کوتاهی لشکری
ویژه با 1500 مرد
ترسناک تشکیل
گشت. این
ماموران ویژه
یاغی با تعلیمات
ارتش آمریکا
عراقی ها را
ناپدید،
شکنجه، و بقتل
می رساندند و
در زندانهای
سری که در
تمامی کشور
پخش بود،
محبوس می
نمودند. سرهنگ
استله شخصا و
مستقیما برای
وزیر دفاع
اسبق آمریکا
دونالد رامز
فلد و دیک چنی
و رئیس جمهور
جرج بوش گزارش
می فرستاد. وی
بالاترین
فرمان ها را
در اختیار
داشت.
دانه
های " گزینه
السالوادر"
در سال 2006 محصول
داد آنهم
زمانی که مسجد
گنبد طلائی
عسکریه در سامارا
بمباران شد و
این باعث شد
تا حمام خون راه
افتاد. و
دقیقا در همان
سال در حدود 10000
انسان قربانی
شدند. تا به
امروز هم هنوز
روشن نشده است
که چه کسانی
برای این
انفجار ها
مسئول بودند.
اما این روشن
است که این
واقعه در
برابر چشمان کماندوی
شبه نظامی که
سرهنگ ضد ترور
استله در آن
محل
سازماندهی
نموده بود،
اتفاق افتاده
است. جوخه های
مرگ در منطقه
بزرگی در سامارا
قرار داشتند و
کتابخانه محل
تبدیل به اطاق
شکنجه شده
بود. در ماه مه 2005
پتر ماس
ژورنالیست
بسیار مفصل در
این باره در
مجله
نیویورکر تایمز
گزارش داده
بود.
یک
ملت نابود می
شود
جرج بوش در
سخنرانی اش در
باره " ملت " در
ژانویه 2002 از
کشورهای
عراق، ایران و
کره شمالی
بعنوان "محور
شرارت" نام می
برد. وی می
گوید" این
کشورها مسلح
می شوند تا
صلح جهانی را
به مخاطره
اندازند. آنها
از تروریسم
پشتیبانی می
کنند". برای
اینکه ادعای
خود را اثبات
کند هفته ها و
ماه های بعد
از سخنرانی "
مدارک" سیاسی
در رسانه ها
علنی گشت که توسط
آن حرکت نظامی
ارتش آمریکا
به سوی دریای مدیترانه
و خلیج فارس
را توجیه می
کرد. طبق این
مدارک عراق از
الاقاعده
پشتیبانی
کرده و تسلیحات
کشتار جمعی
داراست. و
بدنبال این
بوش اعلام جنگ
بر علیه
تروریسم نمود
و اول
افغانستان و
بعد عراق را
مورد هدف خود
قرار داد.
بعدا معلوم شد
که اتهام های
بوش بر علیه
عراق نادرست
بود. القاعده
هیچگاه در
عراق نبوده است
و عراق
تسلیحات
کشتار جمعی
نداشت.
جنگ هر
آنچه را که در
زمان جنگ های
قبلی و زمان تحریم
های سازمان
ملل در عراق
تضعیف ساخته
بود منهدم
نمود. جنگ نه
تنها جامعه
سالم عراق را
بی جان نمود
بلکه ملت عراق
را نابود کرد.
از سال 2003 تا
اوائل 2012 طبق
گزارشات
کشورعراق در
اثر خشونت های
جنگ یک و نیم
میلیون
قربانی داده
است. در
تحقیقی از سوی
پزشکان بین
المللی برای
جلو گیری از
جنگ هسته ای
آمده است که
حداقل دو میلیون
انسان از عراق
متواری شده
اند. آژانس
پناهندگان
سازمان ملل
گفته است که
بزرگترین موج
متواری شدن از
زمان متواری و
رانده شدن
فلسطینی ها در
سال 1948 بعد از
تاسیس کشور
اسرائیل،
مورد عراق
بوده است.
دقیقا همین تعداد
انسان درون
عراق خانه و
کاشانه خود را
رها کردند و
به مناطق دیگر
عراق رفتند.
امروز هیچ
عراقی در همان
خانه ای که ده
سال پیش سکونت
داشته است
زندگی نمی کند.
جنگ
علیه عراق این
کشور را
پناهگاهی
برای برگشت
گروه های
جنگجوی
اسلامی نمود
که در لیبی و سوریه
و مالی برای
اهدافشان بسر
می بردند و اکنون
بسر می بردند.
شعارهای دگم
مذهبی آنها
سرپوشی برای
اهداف واقعی
وجودی آنهاست.
به واقع هم
آنها مزدوران
در خدمت
ایالات متحده
آمریکا هستند
که به خاطر
شرایط مالی و
دلائل سیاسی
داخلی نمی
توانستند
نیروهای خود
را وارد کنند.
آمریکا و
اروپا از این
گروه ها
استفاده می کنند
تا در
خاورمیانه که
هدف مورد علاقه
شان است، نفوذ
داشته باشند.
گاها هم اجازه
می دهند تا
نیروهای
جنگنده نا
منظم با شرکت
های امنیتی
خصوصی و سرویس
های امنیتی
این گروه ها
را کنترل
نمایند.
عملیات این
گروه ها در یک
جنگ باز باعث
بی ثباتی
منطقه می شود
و از توسعه
ملی جلوگیری
می کند.
قطر و
عربستان
سعودی این
گروه های شبه
نظامی را مسلح
و تامین مالی
می کنند تا
بدین وسیله
خورده حساب
های قدیمی خود
را با رقبای
سیاسی
ناخوشایند
خود تصویه
کنند. درست
بمانند لیبی و
اکنون در
سوریه. آنها
می خواهند
نفوذ جمهوری
اسلامی در
منطقه را
متوقف سازند.
از این رو از
درگیری میان
سنی و شیعه
صحبت می شود.
ترکیه از این
مزدوران
استفاده می
کند تا نقشه
های تبدیل شدن
خود را به ابر
قدرت بزرگ
منطقه و
بعنوان نیروی
رهبری کننده
اخوان
المسلمین
تثبیت کند.
آنها مناطق
مرزی ترکیه/
سوریه را بی
ثبات می کنند
تا بدین وسیله
یک پل دفاعی
در شمال سوریه
به وجود
آورند. جنگ 2003 بر
علیه عراق خود
را گسترش داده
است.