زنان
خیابانی و
راهکارهای
رژیم
پریسا
آزادیان
محمد
روحی با
انتشار
گزارشی از
وضعیت زنان
خیابانی و ضمن
ابراز شرمنده
گی و پوزش از
خوانندگان
بخاطر محتوای
تاسف برانگیز
آن و اینکه
نمیتوان این "
پدیده های
فاسد و ضد
ارزش های
جامعه را
نادیده
گرفت"،
پرده از ناهنجاریهای
اجتماعی که ربط
مستقیم به
وضعیت فلاکت
بار
زنان اقشار
زحمتکش
دارد،
برمیدارد. در این
گزارش وی از
کم شدن تعداد
زنان خیابانی
در خیابانها
خبر میدهد و
به مسئولین هشدار
میدهد که علت
کاهش حضور
زنان تن فروش
در خیابانها
این است که
این زنان در
خانه های تیمی
فسادی که توسط
مردان واسطه
سازماندهی شده
به کار مشغول
هشتند.
او میگوید : این
روزها،
مردانی به
عنوان رابط در
گوشه و کنار
شهر حضور
دارند که
مشتریان
هرزگی باید
برای دسترسی
به زنان
خیابانی،
ابتدا با این
رابط ها وارد
مذاکره شوند. وی برای
تهیه گزارش
وارد یکی از
این خانه ها
شده و با چند
تن از این
زنان به گفتگو
نشسته است. یکی از
این زنان نسیم
نام دارد که
با وجود داشتن
لیسانس
حسابداری
بدلیل نداشتن
پارتی
نتوانسته
کاری پیدا کند
و بعد از 5 سال تلاش
برا ی یافتن
کار وادار به
تن فروشی شده
است.
سارا زن
دیگری است که
بدلیل داشتن
همسر معتاد
برای تامین
زندگی خود و
فرزندانش به
تن فروشی روی
آورده است. سارا
میگوید که سه
سال در تلاش
برای گرفتن
وام 5 میلیون
تومانی بود تا
بتواند کاری در
خانه دست و پا
کند ولی راه
به جایی نبرد
و همه درها
بغیر از فروش
جسمش به روی
او بسته شد. نکته
قابل توجه
اینجاست که
تهیه کننده
گزارش در
خاتمه با
اشاره ای
کوتاه به
شرایط بی ثبات
اقتصادی و
بدون بررسی
دلایل افزایش
زنان
خیابانی، به
دولتمردان
هشدار میدهد
که در سایه
غفلت دولت از
آ سیب های
اجتماعی و
بویژه آسیب
های اخلاقی
تعداد این
زنان رو به
افزایش است. اما
حبیب الله مسعودی
فرید، مدیر کل
پیشگیری از
آسیب های
اجتماعی
سازمان بهزیستی
به واقعیت
وجود زنان
خیابانی
آگاهی دارد و ضمن
اعتراف به این
معضل
اجتماعی
عظیم با
افتخار از
اقدامات و
امکانات سازمان
بهزیستی صحبت
میکند.
او در گفتگویی
با ایسنا با
اشاره به
اینکه این
زنان بین 20 تا 40 و
یا بیش از 40 سال
سن دارند و
توسط نيروي
انتظامي و با
راي دادگستري به
بهزيستي معرفي
ميشوند.، گفت که 22
مرکز بازپروري
در سراسر كشور
براي
بازپروري
زنان آسيب
ديده وجود
دارد و
بيشترين آمار
اين مراكز
مربوط به
كلانشهرهاست. او همچنین گفت که "
سازمان
بهزیستی قصد دارد
که با در نظر
گرفتن 31 "خانه
سلامت" در
کشور، به
ساماندهی
"دختران در
معرض خطر"
اقدام کند." او از
بازپروری 90
درصد از 500 دختر
فراری در خانه
های سلامت در
سال گذشته خبر
داد که
بزعم او
توانسته اند
به کمک مدد
کاران به میان
خانواده
هایشان
برگردند. مسعودی فرید
در این گفتگو تاکید
میکند که "ايجاد
شغل و فراهم
كردن زمينههاي
تحصيل و
ازدواج و
بازگرداندن
به كانون خانواده
از الزامات
توانمندسازي اين
زنان است. " اما او
بلافاصله ناچار
میشود که به
ناتوانی و
شکست برنامه
های سازمان
بهزیستی
اعتراف کند و
میگوید که 30
درصد ازاین
زنان پس از
بازپروری به
خیابانها
بازمیگردند. او در
این گفتگو
همچنین به عدم
وجود
اعتبارلازم
برای توانمند
سازی زنان
اشاره کرده و
میگوید "
سازمان
بهزیستی
بودجه کافی
برای حمایت از
این دختران ندارد و
از 5 میلیارد
تومان
اختصاصی برای
اینگونه
برنامه ها که صرف
پروژه های
متعدد می شود،
نمی توان پول
زیادی برای
این بخش در
نظر گرفت."
گفتگوی
مسعودی فرید
در رابطه با و
ضعیت زنان اقشار
فقیر و
زحمتکش
که به تبع وضعیت
ناهنجار
اقتصادی و
اجتماعی ناچار
به تن فروشی
میشوند حائز
چند نکته است.
اولا
مسعودی فرید آماری
از تعداد
واقعی زنان
خیابانی
ارائه نمیدهد
که بتوان بر
اساس آن
اقدامات
بهزیستی را
مورد سنجش قرار
داد.
اما با نگاهی
به فعالیتهای
بهزیستی
میتوان به
راحتی دریافت
که با
توجه به ابعاد
بحران،
22 مرکز
بازپروری و یا
31 خانه به
اصطلاح سلامت
و آنهم فقط در
کلانشهرها
چقدر ناچیز و
ناکافی است. واقعیت
این است که
بخشی از این
زنان خیابانی
را زنان معتاد
به مواد مخدر
تشکیل میدهد
که برای تامین
معاش چاره ای
جز تن فروشی
ندارند.
هر چند که آمار
دقیقی از
تعداد زنان
معتاد در کشور
وجود ندارد،
طبق آمار ستاد
مبارزه با
مواد مخدر رژیم
، دانشگاهها
و وزارت
بهداشت، 5 تا 6 درصد
معتادان را
زنان تشکیل
میدهند.
در مناطق
محروم ایران
نظیر جنوب
کشور مرکزی
برای ترک
اعتیاد زنان
وجود ندارد. لیلا
مختاری یکی از
فعالین حوزه
ترک اعتیاد از
منطقه
خوزستان در سال
گذشته خبر از
وجود یک مرکز
ترک اعتیاد
زنان داد و
خاطر نشان کرد
که این
مرکز بدون حمایت
ارگانهای
خوزستان از
جمله
فرمانداری،
استانداری،
شهرداری و
شورای شهر راه
اندازی شده
است.
سرپرست
معاونت
پیشگیری از
آسیب های اجتماعی
بهزیستی
استان تهران
نیز از وجود فقط
یک کمپ
مخصوص
ترک اعتیاد
زنان خبر
میدهد.
ثانیا مسعودی
فرید ایجاد
شغل و فراهم كردن
زمينههاي
تحصيل را
بعنوان راه
حلی برای
بازسازی زنان
خیابانی
ارائه میدهد. با توجه
به آمار وزارت
کار در سال
گذشته
فقط 13
درصد زنان
ایرانی شاغل
هستند. به
گفتۀ فاطمه مقیمی
رئیس مؤسسۀ
کانون زنان
بازرگان
ایران در
برنامۀ چهارم
توسعه پیش
بینی شده بود
نرخ مشارکت
زنان در سال 1388 ،
16.2 درصد و
مردان 69.2
درصد باشد، وعده
ای که همچون
دیگر وعده های
دولت در باره
ایجاد اشتغال
فریبکاری محض
بوده است. فرحناز
قند فروش یکی
از زنان مزدور
رژیم نیز در
گفتگویی با
خبرگذاری مهر پرده
از آمار بالای
بیکاری زنان برداشته
و میگوید: " زنان در
کارهای تخصصی
و پروژه های
دانشگاهی موفقیتهای
بالایی کسب می
کنند اما جذب
آنها در مشاغل
تخصصی بسیار
پایین است و
آمار بیکاری زنان
در استان
تهران بسیار
بالاتر از
مردان است."
نسیم زن تن
فروش گزارش
محمد روحی که
دارای
تحصیلات
دانشگاهی
است بعد
از 5 سال تلاش
برای یافتن
کارناچار به
تن فروشی شد. همین
واقعیت در
مورد سارا نیز
مصداق دارد،
که پس
از 3 سال تلاش
برای گرفتن وام، از فرط
درمانده گی ،
ناچار به تن
فروشی شده و
با سر
درآوردن از خانه
های فساد و
برای تامین
زندگی دو
فرزندش به "
پدید ه ای
فاسد و ضد
ارزش" تبدیل
میشود.
ثالثا، مسعودی
فرید به عدم
توانایی مالی
سازمان
بهزیستی
اشاره میکند و
خواهان اختصاص
اعتبار بیشتر
در این زمینه
است. کمبود
بودجه در
شرایطی مطرح میشود
که مقامات
رژیم ولایی
اختلاس های
کلان 300 هزار
میلیارد
تومانی
میکنند و به
کسی هم حساب پس
نمیدهند. مقامات
ولایی همچنین
برای سرکوب و
کنترل زنان از
هیجگونه کمبود
مالی برخور
دار نیستند. فراموش
نکنیم که سال
گذشته معاون
فرهنگی و
اجتماعی وزیر
کشور از پرداخت 8
میلیارد و
چهارصد
میلیون تومان
توسط این وزارتخانه
برای ترویج
عفاف و حجاب
به صدا و سیما خبر
داد و گفت که شهرداری
تهران نیز 20 میلیارد
تومان دیگر به
این موضوع
اختصاص داده
است. آذر
نظری مديركل
اموربانوان و خانواده
استانداري
تهران از
افزایش اعتبارات
طرح ارتجاعی "
رحمت" که طرحی
برای شتشوی مغزی
زنان خانه دار
و آموزش روش
همسر داری به آنان
است خبر
میدهد.
آنان هزینه
های کلانی را
صرف آموزش
زنان طلبه
میکنند تا با
استقرار
آنها
در مدارس و
جامعه طرحهای
باصطلاح
فرهنگی را به
پیش ببرند. در همین
راستا شورای
فرهنگی شرکت
بهره برداری
مترو تصمیم
گرفته تا در 10
ایستگاه مترو
زنان مزدور
طلبه را به عنوان
مشاوران
مذهبی مستقر
کند. کاملا
روشن است که
مشکل کمبود
بودجه نیست.
سرمایه و
منابع ملی
کشور اما در
دست اقلیت
حاکمی قرار
دارد که تا مغز
استخوان فاسد
است. یکی از
مشخصات اصلی
نظام حاکم زن
ستیزی آن است
و ارزشهای
همین نظام که
بودجههای
کلانی برای
تبلیغ آن
اختصاص داده
شده و میشود
چیزی نیست مگر
انکار حق
برابر زنان.
نظامی که به
زنان با چشم
تحقیر و
بمثابه عامل
اصلی فحشا
نگاه میکند
دلیل اصلی
گسترش همین
بحران
اجتماعی است.
17 آبان 1390
برابر با 9
نوامبر 2011