Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۱ برابر با  ۲۰ فوريه ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۱  برابر با ۲۰ فوريه ۲۰۱۳
از ابتكارات توده ای در مبارزات كنونی اسپانيا

از ابتكارات توده ای در مبارزات كنونی اسپانيا

 

(گزارش یک سفر کوتاه)

نویسنده: بهرام قديمی

 

 

خبر تظاهرات و اعتراضات مردم در اسپانيا در رسانه های اروپا کما بيش به گوش می رسد. هرچند اين رسانه ها می هراسند که بازتاب اين مبارزات در مناطق ديگر اروپا به آتش خشم توده های ستم ديده دامن زند. اين اعتراضات، دفاع از دستاوردهای جنبش مردمی در چند دهه گذشته است. در اين جا یک سؤال مطرح است و آن اینکه چگونه اين همه حرکت روزمره مردمی سازمان داده می شود؟

اهميت اين سؤال آنگاه روشن می شود که بدانيم سرمايه داری، به خصوص «مثلث اروپا، صندوق بين المللی پول و اتحاديه اروپا» به هر شيوه ای دست می زنند تا مردم متقاعد شوند كه هر حركتی بی ثمر است و بايد از مقاومت دست شست و بحران را تحمل كرد.

سفری داشتیم به اسپانیا، آنچه در زير می آيد يادداشت های اين سفر كوتاه است.

 

ميدان دروازه خورشيد (۱)

وارد مادريد كه می شوی، نمی توانی به ميدان دروازهء خورشيد سری نزنی. نام اين ميدان با مبارزات و مقاومت مردم در برابر حملات سرمايه داری گره خورده است. در هر خبری از مبارزات «برآشفتگان» (۲) نام اين ميدان به ميان می آيد.

ميدانی ست در مركز تجاری مادريد. به هر طرفش  نگاه می کنی چند نفری را می بينی كه دستشان را به گدایی دراز كرده اند. در یک سو چند نفر با چهره های رنگ شده مجسمه وار ايستاده اند. در سوی ديگر گروهی مکزیکی موسيقی می نوازد و ترانه ای از گوادالاخارا می خواند. عده ای انجيل قرائت می کنند و ايمان می فروشند... ولی ميدان خورشيد عرصه مبارزات روزمره محرومان، به حاشيه رانده شدگان، خشمگينان و برآشفتگان نيز هست. كسانی كه حاضر به پرداخت تاوان فساد دستگاه های دولتی و خصوصی نيستند. می آيند تا فرياد و مشت های گره  شان زمين را زير پای استثمارگران به لرزه در آورد.

وارد ميدان كه شديم، كارگران مترو را ديديم كه با موسيقی و شعار فرياد می زدند: «زنده باد جمهوری! خانواده سلطنتی مخارجش را بايد كم كند! ملكه سوفيا باید برود پشت دخل سوپرماركت ها كار كند

تظاهرات بعدی از سوی بازماندگان جنايات فاشيسم بود. باز هم فرياد زنده باد جمهوری! اين بار پرچم اسپانيا بدون آرم پادشاهی مرا به ياد ايرانيانی انداخت که در مسابقات بين المللی فوتبال در فرانكفورت پرچم جمهوری اسلامی را سوراخ كرده بودند و آرم الله را از ميان آن حذف كرده، تا هم همبستگی خود را با فوتباليست های ايرانی نشان دهند و هم مخالفت شان را با جمهوری اسلامی. اما اينجا موضوع دفاع از جمهوری اسپانيا در برابر حكوكت سركوبگر فاشيستی و پادشاه دست نشاندهء فرانكو مطرح است. كيفرخواست عليه جنايات فرانكو به معنی كيفرخواست عليه آلمان و ايتاليا هم هست، زيرا بدون كمك نازی های آلمان و فاشيست های ايتاليائی در دهه ۱۹۳۰، سرمايه داری قادر نبود نيروهای انقلابی را در اسپانيا سركوب كند. بمباران گارنيكا كه پيكاسو آن را در تابلوی معروفش جاودانه كرده تنها مشتی ست نمونهء خروار.

تا چندی پيش هيچ كس جرئت نداشت در اسپانيا عليه خانواده سلطنتی حرف بزند. امروز فساد مالی دستگاه سلطنت زبانزد همگان است.

عده ای ديگر وارد ميدان می شوند. پلاكاردهايی در دست دارند كه بر آنها تصاوير و طرح های انسان های بدون چهره است. سرهایی بدون صورت و سيما كه در آمريكای لاتين سمبل ناپديد شدگان است. به طرف يكی از تظاهر كنندگان می رويم و از او می پرسيم  اين تصاوير نشانه چيست؟ پاسخ می دهد: زندانی سياسی. می پرسيم پس چرا عكسشان نيست؟ می گويد حمل عكس زندانی سياسی جرم است. ناباورانه می پرسيم يعنی نمی شود به زندانی بودن كسی اعتراض كرد؟ می گويد چرا، ولی اين ها زندانيان سياسی هستند و حمل عکس آنان جرم محسوب می شود.

روزنامه ال پايیس در۱۹ اكتبر ۲۰۱۲ می نويسد: «وزير كشور لايحه ای به مجلس ارائه خواهد کرد جهت منع انتشار عكس هایی كه اعتبار پليس را خدشه دار می كند». در واقع دولت خواهان دستگیر کردن هر کسی ست که از پليس در حين سرکوب مردم مدرک تهيه کند.

اين پاسخ دولتی ست که عناصر وابسته به او دست به هر گونه تحریکی می زنند تا نوک تيز حمله را به سرمايه داری منحرف کنند. در ماه های گذشته فيلمی از یک تظاهرات پخش شد که یکی از همين عناصر زير کتک همکارانش داد می زند: «من همکارتان هستم». این فیلم به شدت پلیس را بی آبرو کرد. (نک به:

http://www.youtube.com/watch?v=IrkJPGDbOgQ&feature=related)

تمام اين قضايا در کشوری اتفاق می افتد که دولتش به توصيه «مثلث اروپا، صندوق بين المللی پول و اتحاديه اروپا» بايد در مخارج بهداشت عمومی و آموزش و پرورش صرفه جویی کند. بنا بر برنامه دولت، بودجهء آموزش و پرورش در سال آینده به سطح  سال ۲۰۰۸ تنزل خواهد کرد. در حالیکه در سال آينده تعداد دانش آموزان نسبت به ۲۰۰۸ حدود ۸۰۰ هزار نفر بيشتر خواهد بود. (ال پاييس ۱۹ اکتبر ۲۰۱۲)

در حال حاضر ۲ ميليون کودک در اسپانيا زير خط فقر به سر می برند و انجمن خيريه وابسته به کلیسای کاتولیک مخارج ۲۷ درصد نوزادان اسپانيا را تأمين می کند.

اما این سياست های دولت بدون پاسخ نمی ماند. طبق اخبار کانال ملی راديو در روز ۲۶  اکتبر تنها در شهر مادريد ۴۸ تظاهرات انجام گرفته و تمام راه های ارتباطی مرکز شهر قطع شده است.

در اسپانيا آنچه بيش از هر چيز اميد بخش است فوران ابتکارات مردمی ست. اين  ابتکارات نه تنها در گرايشات مختلف جنبش کارگری، بلکه در اقشار مختلف به حاشيه رانده شدگان نيز به چشم می خورد. بايد توجه داشت که اين حرکات نه پيش درآمد انقلاب است و نه مبارزه صرفاً ضد سرمايه داری، اما همين ابتکارات فضایی می سازد که در آن نيروهای تازه نفس به صفوف مبارزه می پيوندند، بازوان در هم تنيده می شوند و دل ها و دست ها برای نبرد نهائی آموزش می بينند. در یک کلام این ابتکارات، سرچشمه اميد هستند.

در زیر به برخی از اين ابتکارات اشاره می کنیم:

 

شورای محلات:

پس از تظاهرات عظيم ۱۵ مارس ۲۰۱۱ عليه سياست های احزاب رسمی و با مطالبهء دمکراسی مشارکتی، جنبشی در اسپانيا پا گرفت که آن را "جنبش برآشفتگان" نيز می نامند. شوراهای محلات که محصول اين جنبش است، در مناطق مختلف بسياری از شهرها فعال است، فضایی ست که در آن بسياری از اشکال سازماندهی می توانند فعاليت مستقل خود را داشته باشند. اين شوراها  که به نوعی جنبش همياری مردم زحمتکش نيز هست، بزرگترين ظرف فعاليت سراسری در اسپانياست. ورود به جلسات هفتگی اين شوراها در حال حاضر برای همه آزاد است و در زمينه های فرهنگی، سياسی، آموزش و پرورش، اقتصاد، محيط زيست، خدمات اجتماعی، مهاجرت، مسائل  فکری و گفت و گوی مذاهب فعال است. امروزه شورای محلات تا حدی تمرکز یافته و کميسيون های حقوقی، ارتباطات، فعاليت های عملی، محلی و بين المللی دائر کرده است.

 

کمیته های محلات ضد تخليه مساکن:

از سال های ۱۹۸۰ و بخصوص پس از ورود اسپانیا به اتحادیه اروپا در سال ۸۶، رشد اقتصادی این کشور شدت گرفت؛ در سال های ۱۹۹۰ و پس از یک دوره رشد اقتصادی در صنایع، نقش ساختمان و توریسم در این کشور بارز شد. احداث مسکن و ساختمان نقش موتور اقتصادی جامعه را یافت و دقیقاً در این عرصه، سرمایه مالی به کمک تسهیلات اعتباری وارد صحنه شد. از ۲۰۰۵ اسپانیا همان سیاست وام های مسکن در آمریکا را اتخاذ کرد. سیاستی که به ایجاد یک حباب ساختمان و مسکن منجر گشت و در پی آن، بحران معروف به «ساب پرایم» (وام درجه دو) آمریکا به اسپانیا هم سرایت نمود. وام های ۴۰ تا ۵۰ ساله به کسانی که از توانایی بازپرداخت کافی برخوردار نیستند یکی از علل این انفجار حباب شد و شرایطی را ایجاد کرد که امروزه بیش از ۷۰۰هزار مسکن بدون خریدار باقی مانده و هر روزه ده ها خانواده از خانه های خود اخراج می شوند.

از آغاز سال ۲۰۱۲ تا ۲۵ اکتبر بيش از چهل هزار حکم تخليه واحدهای مسکونی که قادر به پرداخت قسط مسکن نبوده اند صادر و اجرا شده است. بانک ها بسياری از اين خانواده ها را به  خاک سياه نشانده اند، اما «کمک های» اتحاديه اروپا به جای آنکه بدهی اين خانواده ها را کم کند، به ياری بانکدارانی می شتابد که در هر حال سودشان تضمین شده است.

در روز ۲۴ اکتبر صاحب یک کتابفروشی در شهر گرانادا، که حکم تخليه مغازه و منزلش صادر شده بود، خود کشی کرد. یک روز بعد از آن، تظاهراتی در شهر عليه سياست بانک ها و در همبستگی با خانواده اين فرد برگزار شد. اين یکی از اشکال واکنش نسبت به تخليه مسکن است. از مدتی پيش یک گروه پنجاه نفری از بدهکاران به بانک، در مادريد چادر زده اند و خواهان اين هستند   که بانک  به جای مطالبه بدهی، "فقط مسکن آن ها را بگيرد تا ديگر بيش از اين بدهکار نباشند". اين واکنش کسانی ست که چاره ای جز اين نمی بينند و از ترس مرگ به تب راضی می شوند. اما یکی دیگر از اشکال مخالفت با اين سياست، متشکل شدن و سازماندهی  کمیته های محلات است. بدين شکل که وقتی خطر تخليه ی یک واحد مسکونی وجود داشته باشد، فعالين شورا به ياری ساکنین آن می شتابند و جلوی تخليه را می گيرند.

 

"نه به کسی بدهکاریم، نه چیزی پرداخت می کنیم"

«پلاتفرم شهروندی جهت کنترل بدهی ها» آماری را منتشر کرده است که طبق آن ۳۴ درصد بدهی های کل کشور بدهی شرکت هاست، ۲۷ درصد آن بدهی بانک ها، ۲۰ درصد آن بدهی خانواده ها و ۱۹ درصد، بدهی دولت به بانک هاست. بنا بر اين پلاتفرم، مشکل اين نيست که مخارج دولت بالاست و گویا اگر دولت مخارج تأمين اجتماعی را حذف کند، اين بدهی از ميان خواهد رفت،   بلکه مشکل کمبود درآمد دولت است. يعنی اگر دولت از سرمايه داران ماليات مناسب دريافت کند، مشکل بدهی نيز حل خواهد شد. سياست های مالیاتی دولت تاکنون بر عکس بوده است يعنی هرگاه مشکلی به وجود بيايد، دولت ماليات سرمايه داران را کم می کند و بار آن را بر دوش مردم می گذارد. درآمد مالياتی دولت اسپانيا را در سال، ۱۰۰ميليون يورو ارزيابی می کنند و تقلب در پرداخت ماليات توسط شرکت های بزرگ به ۷۰ميليون يورو می رسد. «پلاتفرم شهروندی جهت کنترل بدهی ها» معتقد است از آن جا که در بوجود آمدن اين بدهی ها هيچ تقصيری متوجه مردم نيست، پس نباید چیزی از آنها مطالبه کرد. شعار آنها این است: «نه به کسی بدهکاریم نه چیزی پرداخت می کنیم».

 

"پلاتفرم عليه خصوصی سازی آب"

دولت اسپانيا با تأکید بر بدهی و بحران اقتصادی طرح خصوصی کردن ۴۹ درصد آب شهر مادريد را مطرح کرده است. در عين حال بهای آب در مقايسه با سال ۲۰۱۱ بيست درصد افزايش يافته است. اين افزايش بها نه با شرايط بحران اقتصادی و توان مالی مردم جور در می آيد و نه با در آمد کانال اصلی آب رسانی که فقط در سال ۲۰۱۰ بيش از ۱۱۶ميليون يورو سود برده است. به اين دليل است که به نظر فعالين پلاتفرم، بايد عليه بالا رفتن قيمت آب که از نظر آنها صرفاً پيش درآمد خصوصی سازی آن است متشکل شد.

 

ارکستر سُلفونیک

اگر یک جنبش اجتماعی تنها یک جنبه از زندگی انسانی را در بر بگيرد و خود را به دیگر عرصه ها گسترش ندهد، نمی تواند پايدار بماند. همه اين جنبش ها از آغاز دوران سرمايه داری، همراه با پرورش نيروهای رزمی، هنر و فرهنگ خاص خود را نيز خلق کرده و در مجموعه بافت خود مبارزه را به پيش برده اند. بدون وجود اين پيوند همه جانبه، جنبش انقلابی به یک حرکت تک خطی بدل می شود که سرانجامی جز شکست ندارد. اگر امروزه آثار آندره ماسون، ميرو، پابلو پیکاسو، رامون پويول، اوراسيو فررِر، و ده ها هنرمند ضد فاشيست اعتبار جهانی مهمترين موزه های اسپانيا را می سازند، در خيابان ها نيز در روزهای اخیر هنرمندانی از همين دست صحنه مبارزات را با خلاقیت خود غنا می بخشند.

وقتی در ذهن مان مشارکت یک موسيقی دان را در یک تظاهرات اعتراضی تصوير می کنيم، به دشواری ممکن است به فکر ارکسترهای کلاسیک بیفتیم. ارکستر سمفونیک نامی ست آشنا. اما ارکستر سمفونیکی را که در یک تظاهرات توده ای در ميدان دروازه خورشيد سرود اجرا می کند چه بايد ناميد؟ آن ها خود نامی با مسما ابداع کرده اند: ارکستر سلفونیک. با آميختن نام ميدان خورشيد ( به اسپانيائی Sol) و واژهء فونیک. اين ارکستر سهم خود را به اين شکل در مبارزه مردمی ايفا می کند. اين اقدام مرا به ياد تصويب نامه ای از کمون پاريس می اندازد که تئاتر را برای عموم مردم رايگان کرد. در اين جا نيز موسيقی کلاسیک را که طبقات حاکم در انحصار خود می خواهند به کوچه و بازار می آورد و در دسترس تهی دستان و برآشفتگان قرار می دهد.

نگاه کنید به برخی فعاليت های ارکستر سلفونیک:

اجرای اثری از گارسيا لورکا در ميدان مايور:

https://www.youtube.com/watch?v=9j-Md_sRo9s

اجرای یکی از ترانه های ضد فاشيستی جنگ داخلی اسپانيا با شعری از مبارزات کنونی در سن ايسيدرو:

https://www.youtube.com/watch?v=WfcuZJF1R9Y

ترانه ای برای آزادی در مارش بیکاران:

https://www.youtube.com/watch?v=rZ1NlQ6fShU&feature=related

اجرای یک ترانهء مبارزاتی در ميدان دروازهء خورشيد:

https://www.youtube.com/watch?v=a2ac80qPa9Q&feature=related

 

 

نشريهء دياگونال

برای اطلاع از نوع فعالیت نشریات چپ به نشریهء دیاگونال نگاهی می اندازیم.

"لوا پيه" محله ای ست  که بيشتر ساکنین آن را مردم کم در آمد و مهاجرين تشکیل می دهند. در عين حال اين محله، یکی از مراکز فعاليت نيروهای چپ نیز است. حضور تهديدگر پليس در اين محله از هيچ چشمی پنهان نمی ماند. از جمله گروه های فعال در لوا پيه، نشريهء دياگونال (قطری، ضربدری) است. 

نشريه دياگونال، نشريه انتقادی مستقلی ست با گرايش چپ. اين نشريه، در قطع روزنامه ای، هر پانزده روز یکبار منتشر می شود، به بهای دو يورو.

برای آنکه با ساختار آن کمی آشنا شويم، نگاهی می اندازيم به برخی تيترهای مقالات شماره ۱۸۲ اين نشريه (از ۲۷ سپتامبر تا ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲):

- با وجود تعداد پُرشمار پليس، هزاران نفر در تظاهرات مادريد عليه سياست های صرفه جویی اقتصادی دولت شرکت کردند.

- نئوليبراليسم به آموزش و پرورش عمومی حمله می کند.

- چه کسی از مستأجرين حمايت می کند؟

- عقب نشينی دولت پرتقال از بالا بردن ماليات بر درآمد. اعتراض بيش از یک ميليون و نيم نفر در ۱۵ سپتامبر عليه بالارفتن ماليات بر درآمد کارگران، از ۱۱ درصد به ۱۸ درصد.

- مصر: ۱۴۰۰ آکسیون اعتراضی طی یک ماه و نيم.

- بحران در تونس، یک سال پس از انتخابات

- جوانان يمن همچنان به شورش هايشان ادامه می دهند.

- اعلام رفرم در قوانين جزائی: حمايت از اعتراضات در اينترنت می تواند مجازات زندان در پی داشته باشد.

- سازمان امنيت ويدئوهایی را که بد رفتاری پليس را نشان می دهد، سانسور می کند.

- بسياری از خانواده ها از پرداخت اقساط بانکی ناتوان اند.

- از مبارزه شيلی با نئوليبراليسم درس بیاموزیم.

- انديشه گرامشی به شبه جزيره ايبریا می رسد.

- بحران اروپا و جهانی شدن سرمايه

 

شهر مارينالدا:

جنوب اسپانيا (اندلس) منطقه اصلی توليدات کشاورزی اين کشور محسوب می شود. در اين ناحيه هنوز زمينداران بزرگ صاحبان اصلی مجتمع های کشاورزی اند. نشريه پريودیکو. به تاريخ ۸ اوت ۲۰۱۲ در مقاله ای تحت عنوان "شهردار مارينالدا غارت یک سوپر مارکت را رهبری می کند"، می نويسد: دويست فعال سندیکایی ۹ چرخ خريد پر از مواد غذایی را با خود می برند تا "بين مردم" پخش کنند.

می دانیم که مصادره هزار کيلو مواد غذائی عملاً هيچ تأثيری در روند کار سرمايه داری نمی گذارد، اما روحيه مبارزاتی را بالا برده، به مقاومت عليه قوانينی که نمايندگان سرمايه داران وضع می کنند ياری می دهد. به خصوص بايد توجه داشت که از زمان پيروزی فاشيسم بر آنارشيست ها و کمونيست ها (۱۹۳۹)، دولت اسپانيا تمام امکانات را برای مقدس نشان دادن قانون به کار برده است.

در این منطقه حرکت های مردمی در راه احقاق حقوقشان سابقه ای ديرينه دارد. برای مثال در نخستين انتخابات آزاد پس از فرانکو در اين شهر، در سال ۱۹۷۹، ۹ نفر از يازده نماينده پارلمان محلی، از "جمعیت اتحاد" (که بعدها به  حزب متحد چپ پیوست) بودند.

در سال ۱۹۸۰، جمعی از اهالی دست به اشغال اراضی زمينداران بزرگ زدند. تا سال ۱۹۸۵ تعداد آکسیون های اشغال اراضی به ۱۰۰ مورد می رسيد که در برخی موارد، عمليات اشغال  تا سه ماه دوام آورد. در سال ۱۹۹۱ بالاخره توانستند ۱۲۰۰ هکتار را اشغال کنند. سندیکای کارگران کشاورزی (SAT) به اين نتيجه رسيد که با فشار آوردن به دولت ايالتی اندلس، و شروع نمايشگاه بين المللی سويل (۱۹۹۱)، می توان از شرايط استفاده کرد و دولت را وادار کرد تا اراضی را به آنان واگذار نمايد. به اين ترتيب، دولت پذيرفت برای حفظ "صلح اجتماعی"، ۱۲۰۰ هکتار اراضی اربابی را که به اشغال در آمده بود به اين سندیکا واگذار کند. در سايت اينترنتی شهرداری مارينالدا می خوانيم: "با به دست آوردن زمين از این طریق، و به عنوان ابزار تولید کشاورزی، برای نخستين بار طی پنج هزار سال تاريخ اندلس، شاهد جهشی عظیم هستیم". از سال ۱۹۹۷ با تأسيس "تعاونی مارينالدا" کشت جمعی اين اراضی آغاز شد.

در انتخابات سال ۲۰۱۱، حزب متحد چپ که از زمان اولين انتخابات آزاد (۱۹۷۹) بر اين شهر حکومت می کند، باز هم ۹ کرسی از ۱۱ کرسی مجلس محلی را از آن خود کرد.

روزنامه دست راستی کونفیدنسيال در ۴ نوامبر ۲۰۱۲ می نويسد: «در مارينالدا نيز مانند سرزمين باسک، که از ترس حزب باتاسونا کسی از احزاب دیگر جرئت کاندیدا شدن به خود راه نمی دهد، اين جا هم اگر حزبی غير از حزب متحد چپ بخواهد در انتخابات شرکت کند، بايد نماينده اش را از شهرهای ديگر بياورد». بايد گفت ترسی که نويسندهء مقاله از آن حرف می زند، بی اساس نيست. در شهری که شهرداری برای ساختن مسکن زمين رايگان در اختيار مردم قرار می دهد و بابت مصالح ساختمانی نيز يارانه می پردازد و مردم با کمک یکديگر آن را بنا می کنند و قسط ماهانه از ۱۵ يورو تجاوز نمی کند، در شهری که همياری رايج شده است، اگر کسی خودش را کاندیدا کند و موضعی عليه اين «امکانات» داشته باشد، واقعا هم بايد بی باک باشد.

برای اطلاع بيشتر  به:

http://www.elperiodico.com/es/noticias/politica/alcalde-marinaleda-lidera-saqueo-super-2180869

و

http://www.marinaleda.com/inicio.htm

 

۱- Plaz de la Puerta del Sol

۲- INDIGNADOS

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©