Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴ برابر با  ۰۴ اکتبر ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴  برابر با ۰۴ اکتبر ۲۰۱۵
وضعیت نیروی کار و سازماندهی جنبش سراسری علیه بیکاری

وضعیت نیروی کار و سازماندهی جنبش سراسری علیه بیکاری

 

جلال نادری

 

وضعیت نیروی کار در بازار کار ایران یک آینه تمام نماست؛ مخصوصا وضعیت نیروی کار دانش آموخته به نمادی از توحش حاکم بر بازار کار تبدیل شده است. حالا دیگر رسانه های رسمی رژیم هم اذعان داشته خود می گویند که بازار کار ایران سرزمین عجایب است و کسی تعجب نکند اگه بزودی آگهی استخدامی "به آبدارچی و نظافتچی با مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس نیازمندیم" منتشر شود، چون همین الان بسیاری از تحصیل کرده های دانشگاه های کشور به جمع آبدارچی ها و نظافتچی ها پیوسته اند. حالا چهره های باصطلاح کارگری رژیم هم می گویند:" همین الان لیسانسه‌ها و فوق‌لیسانسه‌ها برای شغل نظافت با حقوق زیر 800 هزار تومن سر و دست می شکنند و حتی عده ای مدارک تحصیلی خود را از ترس این که همین جارو کشیدن هم نصیبشان نشود، مخفی می کنند". عیسی رستمی، از طراحان طبقه‌بندی مشاغل پرسنلی و کارگری به خبرگزاری مهر گفت :" که رقابت شدیدی در بازار کار ایران برای تکدی‌گری درگرفته است. طوری شده که بر سر زبان گدایی، رفتار در حین گدایی و مکان گدایی رقابت وجود دارد". رستمی در مورد دلیل این رقابت توضیح می دهد " اگر یک نفر بتواند صبح تا غروب دویست نفر را مجاب کند ، روزانه دویست هزار تومن درآمد خواهد داشت که ده برابر حداقل دستمزدی است که طبق قانون کار به یک کارگر پرداخت می شود.  

 

کاملا روشن است که وقتی فوق لیسانس برای گرفتن شغل جاروکشی می گه من دیپلمه ام، چه بهشتی برای کارفرمایان از نظر دسترسی به نیروی کار فراهم شده است، و همچنین معلوم است که بازار تقلب برای ندادن همان حداقل دستمزد هم چقدر گسترده است. آشفتگی بازار کار و وجود انبوه نیروهای تحصیل کرده ای که راهی برای اشتغال ندارند، باعث شده تا کارفرمایان روش های جدیدی برای بالا کشیدن دستمزد کارگران پیدا کنند که از آن جمله می توان به نمونه  سند سازی اشاره کرد. با  سند سازی از کارگران و گرفتن امضا، آنها را وادار می کنند تا نیمی از حقوق خویش را به کارفرما پس دهند، و یا گرفتن سفته های ده میلیونی از کارگران و تسویه حساب های صوری در کارگاههای کوچک روش متداول دیگری است. این ها مواردی است که دیگر بشکل علنی در رسانه های داخلی مطرح می شوند. همزمان در همین شرایط شاهدیم که وزارت کار طرح توافقی شدن شکل پرداخت دستمزد کارگران را مطرح کرده است؛ طرحی که ابزارهای بیشتری در اختیار کارفرمایان می گذارد تا از این به بعد با ادعای پرداخت مستقیم دستمزد، اصولا از پرداخت دستمزد کارگران خودداری کنند؛ بدون این که کارگر اساسا دستش به جایی بند باشد. به این ترتیب دیگر به وجود فیش حقوقی و شماره حساب بانکی هم نیازی وجود ندارد.

 

در واقع حاکمیت با حذف تعهدات پایه ای اجتماعی، با چپاول ثروت های ملی کشور در اختلاس های نجومی، با  رانت خواری های گسترده و برنامه ریزی شده، با سرقت دارایی های میلیون ها نفر از مردم به نام تشویق سپرده گذاری های سودآور و مطمئن، با خروج میلیاردها دلار طلا و سرمایه از کشور، با ایجاد شبکه های بزرگ قاچاق کالا و نابودی تولیدات داخلی، زندگی و سرنوشت میلیونها جوان دانش آموخته کشور را به تباهی کشانده است. جامعه ای که نسل جوانش به تباهی محکوم شده باشد جامعه ای است که آینده اش سیاه شده است.

 

سقوط مداوم و بی انتهای ارزش واقعی نیروی کار و تسلیم شدن در برابر اجحافات کارفرمایان، راه حل بیکاری نیست. حتی اگر به شرایطی بمراتب بدتر از چیزی که در حال حاضر در بازار بیرحم کار ایران وجود دارد تن دهیم، بازهم میلیونها نفر همچنان محکوم به بیکاری خواهند بود؛ محکومیتی که برایشان تعیین شده؛ بدون این که واقعا جرمی مرتکب شده باشند. با سکوت و مدارا، سر خم کردن در برابر هر میزان تحقیر منزلت و هر شکل از بهره کشی کارفرمایان، جستجوی راه حل های فردی، پنهان کردن مدرک تحصیلی، رقابت برای گدایی، پناه بردن به مواد مخدر، دست زدن به خودکشی و خودسوزی، فرو رفتن در افسردگی، یا  با ماندن در حسرت خروج از کشور به امید زندگی بهتر در مهاجرت، هیچ مشکلی حل نخواهد شد. بیکاری راه حل فردی ندارد. در سطح محلی و منطقه ای هم نمی توانت بشکلی موثر با آن مقابله کرد. بیکاری یک مشکل سراسری است که در فقط به شکل سراسری می بایست با آن درافتاد. جمهوری اسلامی چه راه "اقتصاد مقاومتی" را برگزیند که معناش ریاضت کشی و محرومیت بیشتر برای محروم ترین بخش های جامعه است و چه راه اقتصاد رقابتی و متکی بر رونق کسب و کار را، که اصلی ترین پایه اش تضمین مفت بودن قیمت نیروی کار است، نمی تواند بیکاری را به شکل ضربتی و در سطحی واقعا موثر کاهش دهد. در سیاست اقتصادی نئولیبرالی هار و لجام گسیخته ای که در حال حاضر پیش می رود، رفع بیکاری به رونق کسب و کار مشروط شده است، و رونق کسب و کار هم بنوبه خود به عوامل متعدد دیگری در درون و بیرون از شاخص های اقتصادی مشروط شده اند. اشتغال قرار است تا خروجی سیاستی باشد که اگر تماما هم عملی شود، نتیجه اش هر چه باشد، قطعا کاهش موثر و ضربتی بیکاری نیست. به همین دلیل است که شاهدیم، برخلاف همه وعده های مربوط به تامین آزادی ایجاد تشکل های مستقل صنفی، ادامه بهره کشی رایگان از نیروی کار در چهارچوب طرح استاد شاگردی و ارزان سازی هر چه بیشتر ارزش نیروی کار، مقابله با مطالبات پایه ای بخش های مختلف اردوی کار، متحد کردن تشکل های شبه کارگری حامی سیاست های رژیم برای تقویت  نفوذ مخرب و تفرقه افکنانه در جنبش کارگری و درهم کوبیدن تشکل های مستقل از طریق برخوردهای امنیتی، همه و همه از مبانی اصلی سیاست های حاکم است. گرچه حرفهای تو خالی و شعار زیاد است اما آنچه در عمل پیش میرود همین موارد برشمرده شده است، در مورد اشتغال هم شعار و وعده بسیار است ولی عمل موثر، هیچ. مقابله با بیکاری اگر به سیاست های نظام جمهوری اسلامی واگذار شود، وضع بهمین منوال خواهد ماند. کما اینکه خودشان می گویند که لیسانس ها و فوق لیسانس های ما مجبورند برای تکدی گری با هم رقابت کنند.

 

بیکاری گسترده به شرطی ممکن است در کانون توجه قرار گیرد که برخورداری از بیمه بیکاری به مطالبه سراسری و فراگیر همه بیکاران کشور و محور مهم سازماندهی لشکر بیکاران هم در سطح محلی و هم سراسری تبدیل شود. برای مهار بیکاری، جنبش سراسری علیه بیکاری لازم است؛ جنبشی که بتواند با مطالباتی ساده و فراگیر میلیون ها جوان بیکار را در سراسر کشور به حرکت درآورد. جمهوری اسلامی مسلما همه تلاش خود را خواهد کرد که چنین جنبشی را در نطفه خفه کند، و حتی اجازه ندهد که از جایی شعله ای بلند شود، ولی جوانان دانش آموخته بیکار می توانند در سطح محافل خیلی محدود و متکی بر پیوندهای دوستی و روابط خانوادگی، هسته های اولیه چنین حرکتی را شکل دهند؛ از شبکه های اجتماعی، در جهت هم اندیشی و اقدام مشترک بهره برداری کنند واز این طریق به تدریج راه را برای پیشروی بیشتر باز کنند. تلاش در این مسیر در هر سطحی هم که باشد به مراتب از دچار یاس و ناامیدی و روزمره گی و بی عملی و تن دادن به قضا و قدر بهتر خواهدبود. خصوصا اینکه چنین تلاشی با آندسته از فعالیت ها که هدفش کسب درآمد و برخورداری از شغل است، مغایرتی ندارد. علاوه بر این، در مقیاس کلان هم این تاکید مهم است که جنبشی بزرگ علیه بیکار یک بازوی حیاتی برای تشکل سراسری کارگری به حساب می آید، همچنین اهمیت سراسری بودن تشکل مستقل کارگری هم بر تلاشی برای سازماندهی جنبش علیه بیکاری استوار است.

جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۰۲ اکتبر ۲۰۱۵

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©