زنان در
تظاهرات
خیابانی
زاهدان: قوت و
ضعف
هوشنگ
نورائی (ایوب
حسین بر)
بنا به
گزارش های
موثق زنان
جوان و دانش
آموزان، خارج
از حیطه کنترل
مصلا و جمعه، بطور
گسترده ای در
بلوچستان
شعار نویسی
کرده اند، در
کلاس ها دست
به اعتراض زده
و یا در گروههای
نسبتا بزرگ
مجازی با جنبش
«زن،
زندگی، آزادی»
اعلام
همبستگی کرده
و حتی بطور
مستقل در بعضی
از محله ها
تجمع کرده
اند.
اما آمدن
زنان بعد از
نماز جمعه زاهدان
به خیابان خبر
ساز شد. اینکه صدای
زنان به صورت
سازمان یافته
ای در زاهدان
علیه رژیم جمههوری
اسلامی که در
سراسر ایران و
منجمله جمعه
سیاه زاهدان،
خواهران و
برادرانشان
را کشته و یا
در شکنجه گاه ها
انداخته و
تعداد زیادی
را به اعدام
محکوم کرده
است، دارد به
شکل رسائی
بلند میـشود، بسیار
امیدبخش است.
این زنان با
آن که با
محدودیت های زیادی
روبرویند به خیابان
آمده و وارد
مارشی میـ شوند
که در آنجا
صدای شان آن قدر
بلند می شود
که همه مردان
و اطرافیان
بشنوند و یا
پیراهن های گل
دوزی شده و زیور
آلات آنها هم
کاملا دیده
شود،
یعنی
زنان در همین
چهارچوب هم
حرکت خود را از
ارزش ها و اشکال
کنترل دینی
فراتر می برند.
همان قدر
که آن ها به
خیابان آمده
اند و
شعار می دهند
با حجاب و بی
حجاب، پیش به سوی
انقلاب،
قابل توجه
است. هر چند
انقلاب ایران
علیه حجاب،
مفهومی بسیار
عمیق و
ضد مردسالاری دارد،
انقلاب علیه
همه نوع ارزش
ها و قوانینی
است که آزادی
زنان را محدود
می کند.
اما این که
زنان در حرکت
زاهدان،
آنها را که به
حجاب اعتقادی
ندارند،
تشویق می
کنند
تا به سوی
انقلاب به آن ها
بپیوندند ،
زمانی به معنی
واقعی خود
یعنی رهایی
زنان نزدیک می
شود،
که همبستگی
با کل زنان
ایران
برجسته شود و با شعار ها
و
پلاکاردهای «زن،
زندگی، آزادی» و
تصاویر
مهسا امینی و
نیکا شاه کرمی و
ده ها زن جوان
و شجاعی، که
بدون حجاب به وسیله
این رژیم کشته
شدند ( البته
در کنار تصایر
بسیاری از
مردان و
کودکان) را به نمایش
در بیاورند تا
زنانی که به
حجاب معتقد
نیستند با آن ها
همراه شوند.
جنبه ای
از آزادی زنان
هم بدین معنا
است که لازم
است زنان همراه
با مردان و
شانه به شانه
همدیگر
آپارتاید
موجود را
بشکنند. این
آزادی بدین
معنا است که
زنان خود
(همراه با
مردان و یا
بدون آن ها) قادر
باشند
از خود و حتی
مردان محافظت
کنند و نه
اینکه
آن ها
بعنوان ضعیفه
های قابل ترحم
و نیازمند به
قیمومیت
مردان و یا
انستیتو های
مردانه، به صورتی
مجزا در
محاصره محافظان
مرد قرار
بگیرند که
حرکتها و
شعارهای آنها را
هم تعیین و کنترل
کنند و تقریبا
تا رسیدن به
خانه های شان
آنها را
اسکورت نمایند(البته
به شیوه دیگری
اعتراضات
مردان هم کنترل
می شود) . این
نوع محافظت مردانه
از زنان مجزا
شده و محجبه
دنباله همان نوع
کنترل هائی
است که در
خانه و
انستیتو های دینی
و خانوادگی و
عشیرتی بر
قرار است.
بعد از فشار
های گسترده
اعتراضات
انقلابی زنان
و مردان علیه
رژیم
تئوکراتیک
ایران و
سرازیر شدن
انتقادات
کوبنده نسبت به
محدودیت هایی
که نهاد های
دینی وابسته
به اتوریته
های سنی
دئوبندی در
بلوچستان در مورد
زنان اعمال
کرده اند، بعد از
ماه ها
تاخیر یک حرکت
زنانه کنترل
شده در زاهدان
شروع شد. به
احتمال بسیار
زیاد
این حرکات
اعتراضی هم
احتمالا با
نگرانی و حتی تردید
اتوریته های
ارشد دینی
مسجد مکی صورت
گرفت تا هم
پاسخی به
انتقادات باشد
و هم بدین شکل
تلاش شود آزادی
زنان محدود و
تحت کنترل
قرار گرفته و
آنها را از ایجاد ارتباط
موثر با زنان
و مردان سراسر
کشور برای
انقلاب زنانه
باز بدارد.
کنترل
مردانه و
جداسازی آنها
از مردان بر
خلاف اهدافی است
که جنبش «زن،
زندگی، آزادی»
با صدای رسا
فریاد میـزند.
زنان جدا شده
و به این شکل محافظت
شده بوسیله
مردان و بدون
یاد و تصویر
از مهسا امینی
بنحوی دیگر حجاب (حجاب در
اینجا تنها
داشتن روسری
نیست) را به
معنی زندگی
واقعی
تعریف کرده و
آزادی زنان را
محدود می کند. در
حافظه زنان
انقلابی در
ایران این
حجاب ها و جدا
سازی ها در
خیابان ها
و حوزه
های عمومی نه سمبل
آزادی بلکه
سمبل
سرکوب و
ترویج
آپارتاید جنسی و گسترش
حرکات
فاشیستی رژیم
جمهوری اسلامی
است. علیرغم
نیات خوبی که
بسیاری از این
زنان اعتراضی
دارند، نمی
توان همان
اشکال و همان
شمایل و همان
خصوصیات که به معنی
سرکوب و نفی
آزادی بوده
است در
بلوچستان بنام
آزادی و برای
آزادی و
برابری ترویج
و تحکیم کرد.
با
آنکه
نیروهای
فاشیستی
جمهوری اسلامی
ایران به رهبری
جلادان خامنه
ای،
تبلیغ می کنند
که بر اساس
قوانین
اسلامی آنها
در ایران
آزادی و
احترام را به زنان
داده اند و
انقلاب زنانه
را کار “هرزه
ها” و
“اغتشگران” و
“توطئه خارجی”
می دانند، ولی
جنبش «زن،
زندگی، آزادی» تمام
این نوع
خزعبلات
تبلیغاتی را
به دور ریخته
و کل سیستم زن
ستیز را مورد
هدف قرار داده
است.
اما در
بلوچستان، در
شکلی
اپوزیسیونی،
نهادهای
دینی مسلط به
رهبری مولوی
عبدالحمید می
گویند زنان در
ایران آزادی و
حرمت خود را
از دست داده
اند چون
سیاستمداران
حاکم در کشور
از “قرآن فاصله
گرفته” و
قوانین
اسلامی را به درستی
رعایت نکرده
اند، هر چند
مولوی عبدالحمید
و دیگر رهبران “شورای
هماهنگی
مدارس اهل سنت”
استان
در جاهای
دیگری بارها،
دوران حاکمیت
جمهوری
اسلامی را،
علیرغم بعضی
انتقادات
محدود نسبت به
آن، به صورت
یک عصر طلائی
برای رشد و
گسترش نهادها
و آموزش های
دینی در
بلوچستان
ارزیابی کرده
اند.
این
نوع اظهارات بدین
معناست که در
بلوچستان تا
جائی که
مولویان
توانسته اند
آزادی و
برابری زنان
در شکل محجبه
خود را بر
اساس قوانین
اسلامی و از
طریق شبکه
وسیع مدارس
دینی ،
تبلیغات
جماعت و کنترل
امامت نماز های
جمعه، فراهم
کرده اند.
مولوی
عبدالحمید به صراحت
گقته است که “علم
آموخته شود با
رعایت پوشش و
شئونات
اسلامی” و از
توانائی زنان
“استفاده
کنیم” و “هر چه
اسلام اجازه
داده همان
اندازه پیش می
رویم “.
مولوی
عبدالحکیم
سیدزاده می
گوید ”
مصلحت دین
مقدم است و
تحصیل علم
امرى مباح و
نفلى مى باشد؛
اما ثبات بر
دین و عفت، فرض
عینی است. ” لحن
پدرسالارانه
و اتوریته
گرایائه دینی
که معنی آزادی،
نوع آزادی،
میزان آزادی و
نوع استفاده
از آن را
تعیین می کند
روشن است و از
این جهت تفاوتی
ماهوی با آنچه
رژیم جمهوری
اسلامی مطرح
کرده و انجام
داده است،
ندارد.
آنچه به عنوان
احترام به
حرمت و جایگاه
و مشارکت زن
تبلیغ می شود
به معنی
تحکیم یک
ایدئولوژی
پدرسالارانه
بنیادگرایانه
دینی است که تلاش
می کند ستمگری
بر زنان را با
بسیج خود زنان
(در خیابان، مدارس
دینی (بویژه
شبانه روزی)،
بعضی مشاغل،
تبلیغات،
گشت های
ارشاد/امر
بمعروف و نهی
از منکر،
تبلیغ جماعت و
غیره)
اعمال کند.
چنین اشکالی
از بسیج زنان
می تواند به مانع
بزرگی علیه
سکولاریم و
آزادی گسترده
زنان عمل کند
(تجربه مسجد
لعل اسلام
آباد را که
زنان می
خواستند امر
بمعروف و نهی
از منکر را با
رعب و وحشت در شهر
اجرا کنند بیاد
بیاوریم). بنظرم در همین
راستاست که
بعنوان سنی
دئوبندی، برای
مولویان بلوچ
منجمله مولوی
عبدالحمید،
صرف نظر از
بعضی کمبودها
(عمدتا ضعف در
بکارگیری ابزار
های بسیج اسلامی
زنان)، طالبان
یک حکومت
اسلامی است که
می تواند
آزادی و حرمت زنان را
تامین و حفظ
کند.
روشن
است که توطئه
های ضد آزادی
زنان بلوچ در بلوچستان
بسیار گسترده
و بصورت کلافی
پیچیده در
آمده است.
اکنون بطور
بیشرمانه ای حرکات
مستقل
و
آزادای
خواهانه زنان
در بلوچستان
از دو سو تحت
فشار و حمله
قرار گرفته
اند تا به
اعتبارشان
ضربه بزنند. دستگاه
سرکوب
فاشیستی رژیم
توطئه می چیند
که این حرکات
مستقل زنان
بلوچ را ناشی
از سخت گیری
نهاد های دینی
و عقیدتی مولوی
عبدالحمید معرفی
کند تا مولوی
را بی
اعتبار کرده
و به
درک های
جمهوری
اسلامی در
مورد زنان
اعتبار بدهد.
از سوی دیگر
طرفداران
مولوی حرکات
آزادانه و
مستقل زنان
بلوچ را که
حجاب اجباری و
ستمگری
گسترده بر زنان و
ارتباط با
جنبش «زن،
زندگی، آزادی»
بلوچستان
فریاد می رنند
را توطئه
وابسته به
جمهوری
اسلامی برای بی
اعتبار کردن
مولوی ، نفی
وحدت، و مغایر
با فرهنگ
“ریشه
داراسلامی-بلوچی”
می بینند. از
اینجاست که می
توان از سرکوب دو
جانبه زنان
مستقل و
آزادیخواه
بلوچ
از درون و
بیرون جامعه
بلوچی سخن
گفت.
برای
خنثی کردن
توطئه های
دستگاه
امنیتی این رژیم
زنان بلوچ
نیاز به ایجاد
و گسترش
سازمانهای
مستقل
و گسترش
اعتراضات خود
در رابطه
تنگاتنگی با
جنبش سراسری
مهسا امینی
دارند. تا این
پیام محکم را
به رژیم
بدهند که آنها
همراه با همه
مردم ایران
قاطعانه می
خواهند
ساختارهای
قدرت موجود را
بشکنند و از
شر این رژیم
خلاص شوند. در
همان حال به
اتوریته های
دینی و عشیرتی
بلوچستان هم
این پیام را بدهند
که اگر آنها
واقعا به جنبش
«زن،
زندگی، آزادی»
اعتقاد
دارند
آمدن
زنان بی حجاب را
همراه با
مردان و زنان حتی
محجبه را
صریحا اعلام و
تشویق کنند و
بگذارند زنان
مسئولیت
مخافظت خود را برعهده
بگیرند و عکس ها و
پلاکارد های
مهسا امینی و نیکا شاه
کرمی
و زنانی دیگر
که حجاب
ندارند
و مردانی که
جان اشان را
از دست داده
اند، با
خود حمل کنند. و با
صدای رسا چند
زنی و کودک
همسری و
قوانین شرعی
را که طالبان
در افغانستان
اجرا می کند،
محکوم کنند.
احترام
به آزادی و
برابری زنان
بی معنی است
اگر کسانی
جداسازی و
محاصره سازی
زنان بوسیله
مردان و دوری
از شعار های «زن،
زندگی،
آزادی» و
خود داری از حمل
عکئس های مهسا
امینی و یا
نیکاشاه
کرمی و یا دیگر
زنان سمبل
آزادی که حجاب
را بدور انداخته
اند، تبلیغ و
تحمیل می
کنند. این هم
روشن است که
انقلاب زنانه
ایران یک جنبش
سکولار و
امروزین است
که دین را از
دولت جدا کرده
و داشتن عقاید
دینی را آزاد
ولی همچون یک امر
خصوصی می بیند.
زنان سکولار ارزش ها
و معنی
آزادی خود را
در متون
و منابع دینی
اسلامی
منجمله
نصایح
و دلسوزی ها
، ترحم ها و
تمجید و تحسین
ها و
درجه دهی های تو
خالی و
به شدت
پدرسالارانه
اتوریته های
دینی (چه سنی
باشد چه شیعه
و چه طالبانی
باشد و چه
غیرطالبانی) و
عشیرتی جستجو
نمی کنند.
ارزش ها و
روابط مسلط پدرسالارانه
را در
همه حوزه های
زندگی خود
بزیر سؤال می
برند. اگر غیر
از این باشد نمی
توان از یک
انقلاب
دموکراتیک و
زنانه سخن گفت.
در بعدی
وسیعتر،
دربلوچستان
ما بعد از این
رژیم هم اگر
برای یک دوره
دیگر
بلوجستان در
چرخه روابط
پدرسالارانه
دینی-عشیره ای
آغشته به قوم
گرائی گرفتار
شود، بازهم
بیشتر و بیشتر
این روابط نهادینه
شده و
بلوچستان را
از کاروان
پیشرفت بشدت عقب
خواهد انداخت.
هوشنگ
نورائی (ایوب
حسین بر)- لندن- ۱۲
دسامبر
۲۰۲۲
..............
ضمیمه
ها
به منظور
داشتن درک
روشنتری از
مواضع نهاد
های دینی دئوبندی
بلوچستان
نسبت به زنان
دو بیانیه را
در زیر می
آوریم. بیانیه
اول را مولوی
عبدالحکیم سیدزاده
از اتوریته
های دینی
سراوان و از
متحدان نزدیک
مولوی
عبدالحمید، در مورد
زن و آموزش
منتشر کرده
است. این
بیانیه چند
سال قبل منتشر
شده بود تا
سیاست های
رژیم جمهوری
اسلامی را در
مورد زنان
مورد انتقاد
قرار بدهد و اکنون
مجددا باز نشر
شده است تا
دیدگاه های
مولویان را در
مورد زنان
روشن کند .
همان سیاست
هائی که زنان
و به همراه
آنان مردان در
انقلابی که در
حال انجام است
می خواهند
رژیم را کاملا
بر اندازند.
بیانیه
دوم که مولوی
یعقوب شه بخش یکی از
نزدیکان
مولوی
عبدالحمید
منتشر کرده
است. گزینشی
از بعضی گفته
های مولوی
عبدالحمید در
مورد زنان
است. تا پاسخی
باشد به منتقدان
مولوی نسبت به
حقوق زنان.
هر دو
بیانیه
به خوبی نشان
می دهند که
تفاوت روشنی
با نگرش راست
ترین جناح های
جمهوری اسلامی
در مورد زنان
ندارند. و
همین طور با
اهداف جنبش «زن،
زندگی، آزادی» و
آرمان های
جنبش ژینا
امینی در جهت
آزادی زنان
بهیچوجه
سازگاری
ندارند.
(۱)
دختران
و تحصیلات
مختلط
دانشگاهی!
اسلام
زن را انسان
درجۀ یک میداند
و آن را گرامی
داشته و از
این جهت حجاب
را مشروع
نموده است در
حالیکه ملل
سابق کمترین
حق انسانی
برای زن معتقد
نبودند.
زن در
اسلام بسان
مرد مکلف به
کسب ایمان و
عمل است و در
کسب ثواب سهم
او مساوی با
مرد است؛ الله
تعالیٰ میفرماید:
﴿مَنْ عَمِلَ
صالِحاً مِنْ
ذَکَرٍ أَوْ
أُنْثىٰ
وَهُوَ
مُؤْمِنٌ
فَلَنُحْیِیَنَّهُ
حَیاهً
طَیِّبَهً وَ
لَنَجْزِیَنَّهُمْ
أَجْرَهُمْ
بِأَحْسَنِ
مَا کانُوا
یَعْمَلُونَ﴾
[النحل: ٩٧]؛ «هر
کس کار شایستهای
انجام دهد،
خواه مرد باشد
یا زن، در
حالی که مؤمن
است، او را به
حیاتی پاک
زنده میداریم
و پاداش آنها
را به خاطر
اعمال نیکى که
انجام دادند،
خواهیم داد.»
پیامبر
صلی الله علیه
وسلم میفرماید:
«النِّسَاءُ
شَقَائِقُ
الرِّجَالِ» (رواه
أحمد وأبو
داود)؛ زنان
مثل مردان
هستند. یعنی
در نیازهای
انسانی و از
نظر اخلاقی و
طبیعت.
فضایل
تحصیل علم و جواز
تحصیل آن برای
مرد و زن
یکسان است.
پیامبر صلی
الله علیه وسلم
هر دو
جنس را آموزش
داده و تربیت
نموده است؛
اما مردان را
جدا و زنان را
جدا تعلیم میداده
است.
بنابراین؛
اصل در اسلام
این است که
برای دختران
دانشگاههای
دخترانه
تأسیس شود.
بسیار
جای تعجب است
که در دورۀ
ابتدایى مدارس
تک جنسیتى
هستند حالآنکه
ضرورت آن کمتر
است، اما پس
از بلوغ که
اوج احساسات و
غرایز جنسى
است آموزش
مختلط میشود!!
آموزش
مختلط با شیوۀ
امروزی
هیچگونه
پیشینهای در
اسلام ندارد.
این شیوهٔ
تحصیل تقلید
از غرب است.
بیان مفاسد و
آسیب های آن
هفتاد من کاغذ
مىطلبد که از
حوصله این
مقاله بهدر
است.
✅
اگر در کشور
اسلامی
دانشگاههای
دخترانه وجود
داشته باشد در
آن صورت تحصیل
در دانشگاههای
مختلط جایز
نیست ورنه
بنابر ضرورت و
حاجت شدید،
تحصیل در
دانشگاه
مختلط با
شرایط زیر گنجایش
دارد؛ زیرا به
هنگام ضرورت و
حاجت شدید بر
ارتکاب محظور
-به قدر نیاز-
مواخذهاى نیست؛
«الضرورات
تبیح
المحظورات
وتقدر
بقدرها».
✅
نخست: باید
دانست که
آموزش و تربیت
برای دختر و
خانواده و
جامعهاش
بسیار مفید
است اما نه به
حساب دین،
حیاء و عفت.
در هر
صورت مصلحت
دین از مصلحت
تحصیل علوم مقدم
است.
✅
دوم: دختر با حجاب
شرعى؛ یعنى
پوشش کامل بدن
با لباسى که
تنگ و چسبیده
به بدن و نازک
نباشد همراه
با
نقاب که به
آن حجاب درجۀ
یک گفته مىشود
یا بدون نقاب که حجاب
درجۀ دو
نامیده مىشود،
در کلاس مختلط
حاضر شود
همراه با حشمت
و وقار و بدون
آرایش و عدم
استفاده از
عطر و ادکلن.
دختر
نباید زیور
آلات ساعد، گوش،
گردن و سینهٔ
خود را پیش
پسران همکلاسی
و حتی استاد
مرد ظاهر کند.
✅
سوم: اینکه
در هیچ جایی
از محیط
دانشگاه کنار
پسران ننشیند.
✅
چهارم: اینکه
بدون ضرورت
شدید با پسران
صحبت نکند و
در صورت نیاز
شدید آموزشی
به قدر ضرورت
صحبت کند؛ اما
نه در خلوت؛
الله سخن حضرت
موسىٰ را با
دو دختر شعیب
که در مکان باز
و به قدر
ضرورت بوده
بیان داشته
است: ﴿… وَوَجَدَ
مِن
دُونِهِمُ
امْرَأَتَیْنِ
تَذُودَانِ ۖ
قَالَ مَا
خَطْبُکُمَا
ۖ قَالَتَا
لَا نَسْقِی
حَتَّىٰ
یُصْدِرَ
الرِّعَاءُ ۖ
وَأَبُونَا
شَیْخٌ
کَبِیرٌ﴾
[القصص: ٢٣]؛ «… (موسىٰ)
دو زن را یافت
که دور از
مردان
گوسفندانشان
را دور مىکردند
(تا با
گوسفندان
دیگران مخلوط
نشوند). موسیٰ
گفت: شما
اینجا چه میکنید
(چرا جلوى
دامتان را
گرفتهاید)؟
آن دو زن پاسخ
دادند که ما
گوسفندان خود را
سیراب نمیکنیم
تا مردان
گوسفندانشان
را سیراب کرده
باز گردند و
پدر ما
پیرمردى
سالخورده است.»
✅
پنجم: دختر
دانشجو و در
کل هر زن موظف
است که با مرد
بیگانه نرم و
نازک سخن
نگوید؛ الله
تعالیٰ میفرماید:
﴿لَا
تَخْضَعْنَ
بِالْقَوْلِ
فَیَطْمَعَ
الَّذِی فِی
قَلْبِهِ
مَرَضٌ وَقُلْنَ
قَوْلًا
مَّعْرُوفًا﴾
[الأحزاب: ٣٢]؛
«پس به نرمى و
کرشمه سخن
نگویید تا
(مبادا) آنکه
در دلش بیمارى
است، طمعى
پیدا کند، و
نیکو و شایسته
سخن بگویید.»
✅
ششم: آنکه به
قدر ضرورت
درسی و آموزشی
در مکان مختلط
حاضر شود، سپس
فوراً آنجا را
ترک کند.
✅
هفتم: آنکه
خوابگاه
دختران باید
از نظر عفاف امنیت
کامل داشته
باشد.
✅
هشتم: آنکه
اساتید مرد و
زن و
دانشجویان
پسر و دختر همگی
مؤظفاند تا
نگاههایشان
را وقتى رو در
روی یگدیگر
قرار مىگیرند
پایین کنند و به
نامحرم زُل
نزنند. (سوره
نور: ٣١)
✅
نهم: اینکه
یک دختر نباید
با استادِ مرد
به بهانۀ مسائل
آموزشی در یک
مکان خلوت
بنشیند و خوشگپى
کند؛ همچنین
نباید دختر به
تنهایى با
رانندۀ تاکسی
سوار شود؛
زیرا این نوع
خلوت حرام
است؛ پیامبر صلی
الله علیه
وسلم میفرماید:
«ألا لا یخلون
رجل بامرأه
إلا کان ثالثهما
الشیطان»
(رواه أحمد
والترمذی)؛
هیچ مردی با زنی
به تنهایی نمینشیند
مگر اینکه
سومین آنان
شیطان است.
✅
دهم: چنانچه
دخترى یا پسرى
نتوانستند با
حفاظت بر ارزشهاى
دینی و اخلاقى
در فضاى مختلط
تحصیل کنند و
فضای دانشگاه
را براى خود
خلاف ایمان و
محلى شهوانی و
فتنهانگیز و
منافى عفت
تشخیص دادند و
نتوانستند خود
را از امور
منافى عفت و
حیا کنترل
کنند، باید
آنجا را هر چه
زودتر ترک
کنند؛ زیرا
مصلحت دین
مقدم است و
تحصیل علم
امرى مباح و
نفلى مى باشد؛
اما ثبات بر
دین و عفت فرض
عینی است.
◀️کانال رسمى
استاد
عبدالحکیم
سیدزاده
https://t.me/molanasayedzadeh
https://chat.whatsapp.com/CFnDSrOCQ7R8aEBTgco3IM
(۲)
*جایگاه
و حقوق
اجتماعی
زنان از نگاه
شیخالاسلام
مولانا
عبدالحمید*
یعقوب
شهبخش
شیخالاسلام
مولانا
عبدالحمید،
امام جمعۀ اهلسنت
زاهدان
ازجمله شخصیتهای
مطرح دینی است
که همواره
توجه ویژهای
به حقوق زنان
داشته و از هر
فرصتی برای
تبیین جایگاه
و دفاع از
حقوق اجتماعی
آنان استفاده
کرده است.
پرداختن به
بیان حقوق
زنان در
سخنرانیها،
توصیۀ مکرر به
رؤسای جمهور
ایران دربارۀ
استفاده از
زنان توانمند
در کابینۀ
دولتهای
خود، حمایت از
کاندیداهای
شایستۀ زن در
انتخابات
شوراهای شهر و
روستا، تأکید
و تلاش همیشگی
ایشان بر راهاندازی
مکاتب
خواهران در
نقاط مختلف و
نیز تأکید
ایشان بر
ضرورت
بازگشایی
مدارس دخترانۀ
افغانستان در
نامه به رهبر
امارت
اسلامی، فقط
چند گواه روشن
برای اثبات
این مدعاست.
امام جمعۀ اهلسنّت
زاهدان نقش
زنان را در
ساختن جامعه
بسیار مهم و
حیاتی میداند
و معتقد است:
«بسیاری از
زنان از مردان
ماهرتر هستند
و استعداد
بالاتری
دارند. این
زنان شایستگی
و لیاقت دارند
و باید بهکار
گرفته شوند.»
(جمعه ۱۳ آبان
۱۴۰۱) «ما هرگز
نمیتوانیم
برنامهای را
پیش ببریم و
در جامعه تحول
ایجاد کنیم، مگر
اینکه زنان
همراه باشند.»
(جمعه۳۰
فروردین ۹۴)
مولانا
عبدالحمید
درعینحال با
صراحت میگوید:
«در این شک
ندارم که حقوق
زنان در جامعۀ
ما خیلی ضایع
شده است، و
دلیل آن فاصلۀ
موجود با قرآن
عظیمالشأن و
احکام است. در
قرآن آمده است
که همان اندازه
که مردان بر
زنان حق دارند
به همان اندازه،
نه کم نه بیش،
زنان بر مردان
حق دارند و
این حقوق
مساوی و برابر
است.»(مصاحبه
با روزنامۀ
شهروند، ۲۲
شهریور ۹۶) ایشان
درعینحال
تاکید میکند:
«باید به حقوق
زنان توجه
بشود و این
قشر از جامعه
باید بیشتر
مورد توجه و
قدردانی
قرارگیرد.»
(جمعه ۱۸
اسفند ۹۶)
«اعتقاد ما
این است که به حق
و حقوق
بانوان
بیشتر توجه
شود.»(مصاحبه
با ایسنا، ۲۰
آبان ۹۷)
مولانا
عبدالحمید
دربارۀ «چندهمسری»
معتقد است:
«تعدد همسر
موضوعی است که
اسلام آن را
جایز دانسته،
اما اسلام میگوید
باید عدالت
اجرا شود و
اگر کسی نمیتواند
عدالت را
رعایت کند،
نباید همسر
دیگری اختیار
کند. از مجوز
چندهمسری
استفاده شده،
اما متاسفانه
بعضیها رعایت
نمیکنند و
همین میشود تا
حقوق زنان
رعایت
نشود.»(روزنامۀ
شهروند، ۲۲ شهریور۹۶)
*تحصیل
زنان و
بکارگیری
آنان در عرصههای
سیاسی و
فرهنگی*
مولانا
عبدالحمید بر
تحصیل زنان و
دختران و غافل
نشدن از تعلیم
و تعلم آنان
نیز همواره
تأکید کرده
است: «نباید از
تحصیل و تعلیم
زنان غافل
باشیم. باید
در تربیت و
هدایت و تحصیل
آنان دقت کنیم
و زمینۀ تعلیم
و فراگیری
علوم دینی و
دانشگاهی را
برایشان
فراهم
نماییم.»(جمعه
۲۵ دی ۹۴)
«اعتقاد ما بر
این است که
علم باید آموخته
شود. با رعایت
پوشش و شئونات
اسلامی زنان باید
حتماً در کسب
علم مشارکت
کنند. معتقدیم
تا جایی که
منع اسلامی در
دین اسلام
نداریم باید از
توانایی زنان
استفاده کنیم.
بدین صورت تحت
تأثیر فرهنگ
غربی هم قرار
نمیگیریم،
هرچه که اسلام
اجازه داده
همان اندازه
ما پیش میرویم.
اسلام دین
وسیعی است و
برای
هر شرایطی
توصیهای
دارد.»
(خبرگزاری
ایسنا، ۲۰
آبان ۹۷)
امام
جمعۀ اهلسنّت
زاهدان درعینحال
بر میداندادن
به زنان و
بکارگیری
آنان در عرصههای
سیاسی و
فرهنگی تاکید
میکند و میگوید:
«در شرایط
امروز دنیا
نیز زنان
ایفاگر نقشهای
مهمّی در روند
تحوّلات
سیاسی و
فرهنگی جهان
هستند. بسیاری
از رؤسایجمهور،
نخستوزیران
و وزرا در
کشورهای
مختلف از میان
زنان انتخاب
میشوند؛
بنابراین در
چنین شرایطی
لازم است که ما
نیز بانوان را
وارد عرصه
کنیم و از
آنان در زمینۀ
نشر و اشاعۀ
فرهنگ و معارف
اسلامی استفاده
کنیم.» (روستای
کهنوک خاش، ۳۱
خرداد ۸۹)
«توصیۀ ما به
آقای روحانی
این بود که حتما
در کابینه از
وزرای زن و
اهلسنّت
استفاده کنند.
زنانی داریم که
توانمند
هستند و میتوانند
کاری را که
مردان
توانمند
انجام میدهند،
انجام دهند.
هستند خانمهایی
که در حال
فعالیت هستند
و تواناییهای
خود را نشان
دادهاند.
باید با شرایط
و زمان پیش
برویم تا جایی
که اسلام به
ما اجازه داده
است. اگر در
کابینه وزیر
زن و اهلسنّت
حضور داشته
باشد، نگاه
دنیا به ما
عوض میشود.
نباید عقب
بمانیم. الان
امارات چندین
زن را وارد
کابینه کرده
است، یکی از
آنها بلوچ مهاجر
است. چرا این
زن در کابینۀ
دولت ما
نباشد؟ چرا
وقتی یک زن میتواند
معاون وزیر و
رئیس باشد خود
وزیر نباشد؟
از یک جایی
باید این
موضوع آغاز
شود.» (خبرگزاری
ایسنا، ۲۰
آبان ۹۷)
*فعالیت
خارج از خانۀ
زنان*
دیدگاه
مولانا
عبدالحمید
دربارۀ
فعالیت و اشتغال
خارج از خانۀ
زنان اعتدالی
و برگرفته از آموزههای
دین اسلام است:«از
دیدگاه اسلام
زن میتواند
با حفظ شئونات
اسلامی بیرون
از خانه فعالیت
کند.» (جمعه۱۲
بهمن۹۷)
*مسئلۀ
ازدواج
دختران*
نگاه
سنّتی به
مسئلۀ ازدواج
سبب شده برخی
از پدران و
مادران به
اجبار و بدون
مشورت با
دختران خود،
آنان را به
عقد
خواستگارانشان
درآورند و برخی
دیگر نیز
دختران خود را
در کودکی شوهر
میدهند.
مولانا
عبدالحمید در
بیانات خود به
این هر دو
آسیب اشاره میکند
و با تأکید
براینکه
«امروز شرایط
دنیا تغییر
کرده و شرایط
سنتی قدیم
نیست» به
والدین یادآور
میشود:
«دربارۀ
ازدواج، با
دخترانتان
مشورت کنید.
این دستور
اسلام است.
ازدواج
دختران بدون
مشورت با آنان
و ازدواج
اجباری آنان
از رسوم
جاهلیت است و
عواقب
خطرناکی بهدنبال
دارد. اگر
دختر ناراضی
است شما حق
ندارید او را
به ازدواج با
کسی مجبور
کنید. دختر
باید در تشکیل
زندگی
زناشویی خودش
دخیل باشد،
راضی باشد و
مشورت بدهد و
والدین هم از
او نظر
بخواهند.
همچنین بسیار
زشت و ناپسند
است که بعضی
از والدین در
ازدواج
دختران عجله
کرده و در
همان زمان
خردسالی آنها
را به ازدواج
کسی درمی
آورند.» (جمعه
۲۵ دی۱۳۹۴)
مولانا
عبدالحمید
همچنین سختگرفتن
بر دختران را
رد میکند و
به پدران و مادران
توصیه میکند:
«اگر دختری
نسبت به
خواستگاری که
مناسب است
رضایت و اصرار
دارد با
ازدواجش
موافقت کنید.
اگر فردا با
مشکلی مواجه
شد خودش مقصّر
است و شما هم
به توصیۀ
شریعت عمل
کردهاید.»
(جمعه ۵
بهمن۹۷)
ایشان
همچنین با
بیان اینکه
«فرار دختران
امروزه به یک
چالش بسیار
خطرناک تبدیل
شده است.»
تاکید میکند:
«برای زنان و
دختران حق
قائل شوید،
دختران را
تهدید نکنید.
زمان خشونت،
تهدید و سختگیری
گذشته است.»
(جمعه ۵
بهمن۹۷)
*سخن
آخر*
شیخالاسلام
مولانا
عبدالحمید به
رسالت و وظیفۀ
خود در قبال
زنانِ جامعهای
که در آن زندگی
میکند،
همواره توجه
کرده و تا
جاییکه از
دست ایشان
برآمده تلاش
کرده است. در
جامعۀ سنتی
بلوچستان به
برکت تلاش
علمای ربانی و
فرهنگیان و
تحصیلکردگان
متعهد تاکنون
تحولات بسیاری
شکل گرفته و
نقش زنان در
بسیاری از
عرصههای
اجتماعی
بسیار پررنگ
شده است. امید
داریم این
روند همچنان
ادامه پیدا کند و
فرصت
سوءاستفادۀ
تبلیغاتی از
همۀ آنانی که
مترصد فرصت
هستند، به
طور
کامل سلب
شود. t.me/sunnionline و www.sunnionline.us
................................................................................