پس از « 25
بهمن » ، کدام
استراتژی ؟!
مریم
محسنی
در
حوادث پس از
انتخابات 88 ،
از منظر
نیروهای شرکت
کننده در
اعتراضات
مردمی ، درمهم
ترین وکلی
ترین دسته
بندی ، دو
استراتژی در
برخورد به این
وقایع وجود
داشته
است . اگر چه
درشتاب
حوادث از یک
سو و سایه
روشن ها و
دشواری تحلیل
این اتفاقات
از سوی دیگر ،
فرمول دقیقی
از جانب طرفداران
هر دواستراتژی ارائه
نشد ، اما به
مرور و باروشن
تر شدن
مرزبندی ها
عمدتا
دو استراتژی
در مقابل هم
صف آرایی
کردند . که
درکلی ترین
تبیین می توان
گفت :
مدافعان
استراتژی اول درنظر
داشتند ، تا
با اعتراضات خیابانی
رژیم را وادار
به عقب نشینی
کرده ، تا با
برگزاری
انتخابات
آزاد ، زمینه
برای
ایجاد دموکراسی
در کشور فراهم
شود . امری که از سوی برخی
جریانات سیاسی ،
هم چنان پی
گرفته می شود . طرفداران
استراتژی دوم
اعتقاد
داشتند ، دستیابی
به دموکراسی
با نظام ولایت
فقیه امکان پذیر
نیست و شرط
اول ایجاد
فضای
دموکراتیک در کشور
به زیر
کشیدن نظام ولایت
فقیه است . و
این جز به
میدان کشیدن
اقشار وسیع
مردم ممکن
نیست و
دراین راستا
جهت گیری جنبش
ضد استبدادی
به طرف لایه
های پایین
ومحروم جامعه را در نظر داشتند .
بعد
از انتخابات
سال 88 ، خیابانها
شاهد
اعتراضات
وسیع توده
های مردم از
بخش های مختلف
جامعه بود .
جوانان ، زنان
، دانشجویان ،
کارگران و فعالان
جنبش های
گوناگون
اجتماعی به
خیابان آمدند
، تا استبداد
را درهم شکنند
. پایان
دیکتاتوری ،
خواست همه
شرکت کنندگان
در مبارزات
خیابانی از بخش
های مختلف
جامعه بود .
بارقه ای از امید
در قلب همه ی
دموکراسی
خواهان و آزادیخواهان
و مدافعان
برابری و
عدالت
اجتماعی ، برای
درهم شکستن
استبداد
پدید آمده بود
.
جنبشی
که ابتدا ، با رای
من کو،
و در اعتراض
به تقلب در
انتخابات در
خیابانها
آغاز شد ، و در
ادامه آشکارا
جهت سرنگونی
خواهی گرفت .
ما به وضوح
شعار " خامنه
ای حیا کن ،
مملکت رو رها
کن " و
دیکتاتور به
پایان سلام کن
" را در
خیابانها
شنیدیم . در
مواجه شدن با سرکوب
به غایت خشن و
بی رحمانه ، به
مروراز
شمار
جمعیت شرکت
کننده در
تظاهرات های خیابانی
،
کاسته شد .
هرچند که در
اثر
سرکوب
بغایت
خشن و بی
رحمانه ، جنبش
در خیابان فروکش کرده
، اما هیچگاه
مقاومت مردمی
در مقابل دیکتاتوری ، ازبین
نرفته واین
مقاومت ، اکنون
در جای جای
کشور استبداد
زده ما به
اشکال گوناگون
جاری است .
مردم
معترض
خواستار آزادی زندانیان
سیاسی ،
و محاکمه عاملان
و آمران تجاوز
وشکنجه در
زندانها ، و
شکنجه گاهها
ودستور
تیراندازی و
کشتن جوانان
در خیابانها
شدند .
با گسترش و
وسعت گرفتن
دامنه
اعتراضات در
خیابانها
مطالبات مردم
نیز کم کم شکل
روشن تری به خود
گرفت . وصف
بندی
در دو سوی دو
استراتژی را
مشخص تر کرد .
اما مدافعان
استراتژی اول
هم چنان
امیدوار
بودند ، بتوانند
رژیم را وادار
به عقب
نشینی کنند تا
انتخابات
آزاد را
بپذیرد. طرح
مطالبات طبقه
کارگر و
زحمتکشان
جامعه
می توانست ،
حمایت هر چه
وسیع تری از
مردم را از
مبارزات ضد
استبدادی به
دنبال داشته
تا مطالبات
مردم را نه
فقط در خیابان
که د ر مناطق
مورد حضور
آنها ،
درمناطق و محلات
کارگری نیز پی
بگیرد .
مدافعان
استراتژی دوم
درنظر داشتند
میان جنبش ضد
استبدادی
وجنبش مطالباتی
طبقه کارگر ،
پیوند حاصل
شود ، تا هر دو
جنبش تقویت
شود .
توده های وسیع
کار و زحمت به
وسط میدان
کشیده شوند ،
تا هم
عیار جنبش
برابری خواهی
بالا رفته وهم
جنبش ضد
استبدادی نه
فقط در
خیابان ، که در محل
کار و زندگی
اکثریت مردم (
کارگران وزحمتکشان
) تقویت شود . اما
مسیر وقایع به
دلایل
گوناگون ،از
جمله دست بالا
داشتن امکانات
مدافعان
استراتژی اول ،
درراستای استراتژی
اول پیش رفت. و
زمانی
مدافعین
استراتژی اول
به فکر مردم
لایه های
پایین جامعه
افتادند و یکی
از ضعف های
مهم این جنبش
را عدم حمایت
از محرومان
جامعه
دانستند که
موتور حرکت
تظاهرات های خیابانی
و نیروهای
مقاومت مردمی پس از
حدود 7 ماه دست
وپنجه نرم
کردن با انواع
نیروهای سرکوب
درخیابان از
نفس افتاده ،
از حرکت باز
ایستاده بود .
و
اتخاذ تاکتیک
اسب تروا نیز ، موجب
شد که هرچه
بیشتر این
نیروها ، در
محاصره
نیروهای رنگارنگ
سرکوب خود را
آچمز کنند . 22 بهمن 88 ،
در واقع نقطه
پایان و نمایش
شکست این
استراتژی بود.
و از
این پس بود که
تا 25 بهمن سال
بعد به مدت یک
سال ، شاهد هیچ
گونه تحرک جدی
از سوی این
نیروها
نبودیم . 25 بهمن
سال 89 ، روز
عصیان
جوانان
مبارزی است که
سکوت و بی
عملی در مقابل
استبداد را
برنتافته و با
حماسه آفرینی
های خود ،
جلوه یی از
درخشش امید برای به
اهتزاز د
رآوردن پرچم رزمی
دوباره به
منظور پایان
دیکتاتوری بودند.
از آنزمان این
جوانان متشکل
در شبکه های
مختلف
اجتماعی و با
استفاده از
امکانات
اینترنتی ، هم
چنان در ادامه
مبارزه مصمم
بوده و
همه ی تهدیدات
و انواع و اقسام
فشارها از
جانب حکومت ، نیز خللی
در اراده آنان
بوجود
نیاورده است .
کشتن ستار
بهشتی ، تلاش
مذبوحانه
دیگری بود
برای در هم
شکستن این
اراده . اما
ادامه کاری
این جوانان نشان
داد ، این
رودخانه سر باز
ایستادن
ندارد و تا
فردای بهم
پیوستن رودخانه
ها به دریای
عظیم
قدرت توده
های مردم ،
برای درهم
شکستن
استبداد ، و
دمیدن صبح
پیروزی و طلوع
دوباره
خورشید ، هم
چنان
مبارزه
ادامه دارد .
امروز
اما در
سومین سالگرد
25 بهمن ، و سه
سال پس از مبارزات
ضد استبدادی
مردم ایران در
خیابانها ، در
برابر همه
نیروهای
مدافع
آزادی
و دموکراسی ،
برابری و عدالت
اجتماعی اکنون ، این
سوال قرار
دارد بالاخره
کدام
استراتژی ؟
سه سال که از
شروع
اعتراضات
مردمی می گذرد
، نه
تنها هیچکدام
از خواسته های
مردم معترض، برآورده
نشده بلکه
عاملان و آمران
کشتار مردم در
خیابانها
وشکنجه گاه ها
هم
چنان آزادانه
می گردند .
جلاد کهریزک ،
یک روز پس از
بازداشت به
توصیه رهبر
آزاد می شود ،
درحالی که
افشا کننده
شکنجه گاه
کهریزک ، هم
چنان در زندان
و خود زیر
شکنجه قرار
دارد . نه تنها
عوامل سرکوب
مجازات نمی
شوند ، که لباس
شخصی هایشان
پلیس افتخاری
می شوند. موج
بازداشت
فعالان
کارگری ، زنان
، روزنامه نگاران
، دگراندیشان
، فعالان
فرهنگی ،
فعالان مدنی ،
فعالان عرصه
های مختلف
ملی و
قومی واقلیت
های مذهبی
وسایر
اقلیت
ها ، هم چنان
ادامه دارد . ،در
شرایطی که
قدرت های
امپریالیستی
، با تحریم
های مرگبار ، مردم را
در منگنه فقر
و فلاکت بیشتر
قرار داده اند
، باند های
حاکم
با ادامه سیاست های
ویرانگرانه
خود ،
چه در
عرصه داخلی و
چه در عرصه
بین لمللی
هرچه بیشتر
کشور را
به لبه
پرتگاه سوق می
دهند . هیچ
حوزه ای امروز
نیست که از
دست اندازی
وهجوم باند
های فاسد حاکم د ر
امان مانده
باشد از
مطبوعات و
...حوزه های
فرهنگی گرفته
تا
اقتصاد و .. . فشار
تحریم ها کمر
مردم را درتنگنای
اقتصادی خم
کرده است .
کشور در آتش
سیاست های ویرانگر می سوزد .
در
چنین شرایطی " فرصت
سوزی" عملا در
خدمت چه
سیاستی می
تواند قرار
گیرد ؟
آیا
وقت آن نرسیده
که استراتژی
دوم را مورد
ملاحظه قرار
دهیم ؟!
به
نظر من مبارزان
جنبش ضد
استبدادی ، در
شرایط
کنونی ، دو راهکار
عملی و ممکن را
درکنار امکان از
سرگیری مجدد اعتراضات
مردمی درخیابان
، می
توانند در پیش
رو قرار دهند : « در
دستورکار
قرار گرفتن پیوند
فعالان شبکه
های
اجتماعی موجود
با اقشار
پایین جامعه » و « تحریم
انتخابات » به عنوان
کنشی زنده و
اجتماعی .