بر
کشورم چه رفته
است؟
احمد
نوین
این
روزها از یک
طرف سرکوب
مردم زحمتکش و
مبارزین
آزادیخواه
برابری طلب
کشور و چپاول
نیروی کار و
ثروت های
جامعه ما،
بعلاوه وخامت
بیش از بیش
زندگی
کارگران و
زحمتکشان کشورمان
ابعاد گسترده
تری بخودش
گرفته است، از
طرف دیگر
امپریالیست
ها و لابی های
ایرانی آنها نیز
جهت زمینه
سازی برای
تجاوز نظامی
به ایران، با
تبلیغات مستمر
تلاش
مینمایند
افکار عمومی
را متقاعد
نمایند که
مردم ایران قادر
نیستند با
تکیه به نیروی
خودشان از شر
جمهوری
اسلامی خلاص
شوند.
البته
جمهوری
اسلامی ایران نیز
در ۳۳ سال
گذشته با
سرکوب مستمر
مبارزات مردم
و با تحریف
تاریخ گذشته
ایران همپای
امپریالیست
ها لابی های ایرانی
آنها، از هیچ
تلاشی برای
ایجاد عدم اعتماد
بنفس در ذهنیت
توده های تحت
ستم در ایران
فرو گذار
ننموده است.
بر
خلاف تبلیغات
شیادانۀ
دشمنان مردم
ایران، واقعیت
این است که
ملت ایران
بخصوص از زمان
انقلاب
مشروطیت تا به
امروز، صفحات
درخشانی در
تاریخ
استقامت و
مبارزه ملل،
حداقل در
منطقه
خاورمیانه و
آسیا بوجود
آورده است.
مردم
کشور ما با انقلاب
مشروطه،
مضفرالدین شاه
قاجار را
وادار کردند
تا فرمان
مشروطیت را ( ۱۰۵ سال قبل) امضاء
نماید و به تشکیل
مجلس شورای
ملی گردن
بگذارد.
مردم ایران موفق
شدند با ایجاد
جنبش ملی کردن
صنعت نفت، کمرامپریالیسم
انگلیس را در
هم بشکنند و
سرمشق مللِ
جوامع شرق در مبارزه
ضد
امپریالیستی
در منطقه
خاورمیانه،
آسیا و شمال
افریقا بشوند.
کارگران
و زحمتکشان، مزد
و حقوق بگیران
تحت ستم ایران
بعد از
برگزاری
تظاهرات در
سراسر ایران،
عاقبت با
اعتصابات
سراسری بویژه
اعتصابات
کارگران
مراکز صنعتی
ایران و در
راس آنها
اعتصابات
کارگران و
کارکنانِ صنعت
نفت ایران، موفق
شدند کمر
امپریالیسم
امریکا و ژاندارم
منطقه ی آنها،
رژیم ستم شاهی
را درهم شکنند
و رژیم سلطنتی
را در ایران
به گورستان
تاریخ بفرستند.
کارگران
و زحمتکشان، مزد
و حقوق بگیران
تحت ستم
ایران، زنان
ایران، جوانان
ایران، ملل
تحت ستم ساکن
ایران بشهادت ۳۳
سال گذشته از هر
فرصتی
استفاده و در
مقابل سرکوب
های حکومت
اسلامی ایران مقاومت
و مبارزه نموده
اند.
مردم ایران
در مقابل هجوم
ارتش تا دندان
مسلح صدام
حسین که از
حمایت دولت
های
امپریالیستی
و دولت های
ارتجاعی
منطقه نیز
برخوردار بود
مقاومت و
مبارزه کردند
و عاقبت موفق
شدند رژیم صدام
حسین را به
زانو در آورند.
در 33 سال گذشته
مقاومت ها و
مبارزات مردم
کشور ما هم رژیم
مذهبی ایران
را ذله کرده
است و هم در صفوف
جناح های
رنگارنگ این
رژیم شکاف
انداخته و هم احترام
افکار عمومی
جهان را برانگیخته
است.
بنابر این ملاحظه
میکنید که ملت
ایران نه فقط
ذلیل و زبون و
محتاج حملۀ
باصطلاح
انسان
دوستانه امریکا،
اسرائیل و یا
دیگران نیست،
بلکه در اولین
فرصت مناسب نیز
حکومت اسلامی
ایران را بزیر
خواهد کشید
وهم دست رَدِ
نیرومندش را
به سینه
متجاوزین
احتمالی هم
خواهد زد.
توجه کنید: کشور ما
دارای فرهنگی
عمیق است. در میان
کشوهای منطقه
دارای گسترده
ترین و
کارآمدترین نیروی
انسانی است.
امکانات
ومنابع طبیعی
ایران بسیار
غنی و گوناگون
است. مطمئناً
بعد از
سرنگونی
حکومت
اسلامی، کارگران
و زحمتکشان میتواند
همۀ
نابسامانی
های کنونی را در
حداقل زمان
ممکن، مرتفع
نمایند.
بعلاوه
در مبارزات
سالهای اخیر
بر ضد حکومت
اسلامی ایران شاهد
به صحنه آمدنِ
گسترده
دختران و
زنانِ مبارز،
شجاع و آگاه
کشورمان بوده
ایم. این نیز
از نکات
برجسته
توانائی ها
جامعه ما برای
دست یابی به
آزادی و
برابری است.
فراموش نکنیم
هیچ انقلاب
آزادیخواهانه
و برابری
طلبانه بدون
شرکت فعال و
گسترده زنان
به پیروزی
نمیرسد.
گزارشات
مربوط به
مبارزات
کارگران
ایران، از جمله
گزارشات ۵۲
صفحه ای کار مشترک
احمد راستی،
رضا رئیس دانا
و امیر جواهری
لنگرودی، که اخیراً
بنام "مرورآماری
براعتصابات
واعتراضات
کارگران
ایران درسالی
که گذشت"
منتشر شده است،
خبر از هزاران
مورد از
مبارزات
کارگران
ایران در طول
یک سال را
میدهد.
علاوه
بر این هجوم
مامورین
امنیتی رژیم
به فعالین و
رهبران مستقل
کارگری در
سالی که گذشت
نشان میدهد که
حکومت
اسلامی ایران
هم میداند که
آتش انقلابی،
در زیر خاکستر
آماده است که
در موقعیتی
مناسب بحیات
رژیم جهل و
جنایت در
ایران خاتمه دهد.
امروز دیگر
همه آگاهند که
در کشور ما یک
رژیم
استبدادی
متکی بر اصل
ولایت فقیه
زمام امور را
در دست دارد،
که در مقابل
مردم پاسخگو
نیست و از
آنجائی که به
رانت نفتی و
نیروهای مسلح
اش متکی است،
لذا نیازی هم
نمیبیند که با
اتکاء به مردم،
بحیات اش
ادامه دهد.
اگر حکومت
اسلامی
ایران، ولی
فقیه آن، صاحب
منصبان رژیم،
ذره ای از
تعقل را
داشتند می
فهمیدند که
اگر نفت و
اسلحه و سپاه
مزدور
میتوانست
ضامن بقای
رژیمی باشد،
رژیم شاه سرنگون
نمیشد.!
رژیم
استبدادی
حاکم بر ایران
از ابتدا
درغگو، مردم
فریب و
سرکوبگر بوده
است. روج
الله خمینی میگفت: " آب،
برق و مسکن را
مجانی میکنیم.
به اینها
دلخوش نباشید.
بیشتر
بخواهید. همه
نیاز های شما
را پاسخ
خواهیم داد..."
اما در عمل، مردم
فقیرتر و
بدبخت تر و بی
حق تر شدند.
خمینی از
استقلال
ایران سخن میگفت.
امروز بیش از
گذشته حکومت
اسلامی
ایران، تحت
تاًثیر سیاست
ها و
عملکردهای
دولت های امپریالیستی
است.
شعار نه
شرقی، نه غربی
خمینی هم در
عمل تبدیل شده
است به غارت
کشورمان توسط
شرق و غرب. وابستگی
اقتصادی
ایران به شرق
و غرب هم خیلی
بیشتر شده
است.
روح الله خمینی
در پاریس از
آزادی صحبت
میکرد. اما
بمجرد ورودش
بایران،
تدارک سرکوب
را دید. در
درون رژیم:
آیت الله
شریعتمداری
را که در زمان
رژیم ستم شاهی
واسطه شده و روح
الله خمینی را
از مرگ نجات
داده بود،
توسط روح الله
خمینی بعد از
تسخیر قدرت
ذله، لِه ، بی
آبرو و دق مرگ شد.
روح الله خمینی،
داماد خودش
صادق قطب زاده
را نیز کشت.
روح الله
خمینی مهندس
بازرگان،
اولین نخست
وزیر حکومت
اسلامی را
سرکوب و بی
آبرو کرد.
مهدی بازرگان
تا آخر عمر با
خفت در رژیم
خمینی زندگی
کرد.
روح الله خمینی
میگفت ابوالحسن
بنی صدر مثل
پسرمن هست. روح
الله خمینی ابوالحسن
بنی صدر اولین
رئیس جمهور
حکومت اسلامی
راخلع کرد و
ناچار کرد که
از ترس جانش
به مجاهدین
خلق پناهنده
بشود و بعداً هم
از ایران بطور
مخفیانه خارج شود.
روح الله خمینی
میگفت آیت
الله منتظری
استاد بزرگ فقه
است، لذا
منتظری به
جانشینی ولی
فقیه منصوب
شد. آیت الله
حسینعلی
منتظری
بدستور
مستقیم خمینی
از مقامش خلع شد.
تا زمانیکه
خمینی زنده
بود، منتظری ناچار
بود در منزلش
زندانی باشد.
همان منتظری
که خمینی
میگفت استاد
فقه اش است.
در بیرون از
رژیم :
در زمان
خمینی –
همینطور در
دوران پس از
او- شورای
فرهنگی رژیم،
فرهنگی ها ،
استادان و
دانشجویان را
سرکوب کردند و
میکنند.
حمله به
کردستان در ۲۸
مرداد ۱۳۵۸ و
سرکوب مردم
کردستان.
سرکوب مردم
عرب در خوزستان.
سرکوب
مبارزات مردم
در ترکمن
صحرا. سرکوب
مبارزات مردم
در آذربایجان
و... حمله به
سازمانهای
ترقیخواه در
سراسر کشور. کشتارهای
دهۀ شصت شمسی
اعم از
کشتارهای سال
شصت و بعد از
آن و قتل عام
هزاران
زندانیان سیاسی
در تابستان ۱۳۶۷
بدستور
مستقیم شخص
روح الله
خمینی.
خمینی مُرد،
پس از او سید
علی خامنه ای
میراث خوار او
شد. در حکومت
سید علی خامنه
هم آیت الله
حسینعلی
منتظری محکوم
به تحمل سرکوب
ها فشارها بود و در
منزل اش زندان!.
سید علی
خامنه ای، آخرین
نخست وزیر
زمان روح الله
خمینی،
میرحسین
موسوی را
دستگیر و زندانی
کرده است.
سید علی
خامنه ای،
"خانه زاد
خمینی" مهدی
کروبی را که رئیس
مجلس شورای اسلامی
بود را نیز
سرکوب کرده و اکنون
کروبی زندانی
است.
سید علی
خامنه ای،
میراث خوارِ
خمینی، زمانی
گفته بود که
خودش را به
محمود احمدی
نژاد فاشیست
نزدیک میداند.
اکنون، محمود
احمدی نژاد و
باندش را در
حکومت اسلامی
ایران، باند
انحرافی
میخوانند و در
حذف او از
دایره قدرت
هستند.
حکومت
اسلامی ایران
دست در دست
سرمایه داران،
طبقه کارگر
ایران و زحمتکشان
کشورمان را
بخاک سیاه نشانده
اند. اعتراضات
آنها را نیز
بشدت سرکوب
میکنند. هر
فعال و رهبر
کارگری را
سرکوب
و زندانی
میکنند.
وضعیت زنان
کشور ما را با
آپارتاید
جنسی، بدتر از
دوران رژیم
ستم شاهی کرده
اند.
حکومت
اسلامی
ایران، بقصد
نابودی
نویسندگان،
خبرنگاران،
سیاستمداران
علنی و دیگر
مخالفان رژیم
در سال ۱۳۷۸
توطئۀ قتل های
زنجیره ای را
آغاز نمود که
پس ربودن و
قتل دهها نفر
از مخالفین
رژیم، بعلت تشدید
اختلافات در
سطوح بالای
رژیم، متوقف
شد.
حکومت
اسلامی
ایران، جوانان
کشور ما را بی
آینده و چندین
میلیون نفر از
آنها را معتاد
کرده اند. اقلیت
های ملی و
مذهبی را مدام
سرکوب کرده
اند. اقتصاد
کشور را به
مرز ورشکستگی
رسانده اند.
از دیگر
نمونه های
دیگر تحمیل
ترور و خفقان
در ایران،
تشدید سرکوب و
خفقان به مردم
حق طلب، بعد
از نمایش
انتخاباتی
خرداد ۱۳۸۸
است. متاسفانه
بعلت محدودیت
مقاله، از
پرداختن به
دستگیری ها،
زندان ها،
شکنجه ها و
تجاوزات جنسی
و قتل های در
رابطه با
اعتراضات
دختران و
پسران جوان،
پس از خرداد ۱۳۸۸
، خودداری
مینمایم. تازه
، اینها بخشی
از جنایاتی
است که رژیم اسلامی
بمردم حق طلب
ایران، تحمیل
نموده است.
همۀ امور در
حکومت اسلامی
ایران بگونه
ای تغییر
یافته است که
زندگی اکثریت
مردم در ایران
تبدیل به یک
مرگ تدریجی
شده است.
در حکومت
اسلامی ایران
هیچکس بغیر از
ولی فقیه نمیتواند
از فردای خودش
مطمئن باشد.
هم اکنون، با
قدرت گیری
فرماندهان
سپاه
پاسداران نیز آینده
شخص سیدعلی
خامنه ای هم
به برآینده
نیروهای درون
رژیم وابسته
شده است.
فاشیسم
مذهبی در حال
درهم پاشیدن
شیرازه جامعه
ما است. فساد،
اختلاس،
ترور، خفقان و
اعدام، با نام
حکومت اسلامی
ایران مترادف
شده است.
چند
ماه بعد از
پدیداری بهار
عربی برای
همگان روشن شد
که برخلاف
تصویری که
حکومت اسلامی
ایران از
انقلابات عرب
ترسیم میکرد،
برعکس امکان
این وجود دارد
که، تجربه
مردم کشورهای
عربی در داخل
خود ایران
تکرار بشود.
بر
اساس همین احتمال
نیز حکومت
اسلامی ایران ترور، خفقان،
اعدام و سرکوب
را تشدید کرده
است. در هیچ
زمینه ای
کوتاه نیامده
است و پاسخ مردم
حق طلب را با
تشدید سرکوب،
ترور و خفقان
داده است.
هر
روز که میگذرد
حکومت اسلامی
در داخل کشور
بیشتر منزوی و
منفور میشود و
هر روز بیشتر
از گذشته در
زمینه بین
المللی نیز
دستش کوتاهتر
میشود. تا
جائیکه بر اثر
ماجراجوئی
های رژیم و با
تشدید محاصرۀ
اقتصادی
ایران، هزینۀ
مرگبار آن بگردن
کارگران،
زحمتکشان و
مزد و حقوق
بگیران تحت
ستم ایران
افتاده است.
اکنون
حکومت اسلامی
ایران، خودش و
کشور ما را هر
روز بیشتر در
گرداب
اقتصادی چین و
روسیه گرفتار نموده
است.
حکومت
اسلامی ایران
در مقابل چین
و روسیه و تا
حدودی هند،
چوب حراج به
امکانات
اقتصادی کشور
ما زده است. به
قراردادهای حکومت
اسلامی ایران
با چین دقت
بکنید. به
قراردادهای
اخیر حکومت
اسلامی ایران
با هند دقت بکنید.
بعنوان
مثال فاش شده
است که 3 سال
قبل، مطابق با
يک قرار داد اسارت
بار اقتصادی،
دولت ايران
درآمد حاصل از
فروش نفت به
چین را در
اختیار دولت
چين قرار
میدهد تا به
عنوان پشتوانه
اعتباری خريد
کالای چينی مورد
استفاده بگیرند.
به
بیان دیگر
دولت ایران،
حداقل سالانه ۱۲ملیلیارد
دلار از درآمد
صادرات نفت
ایران را در
اختیار دولت و
بنگاههای
چینی ها قرار
داده است که
کالاهائی را آنها
تشخیص میدهند،
به ایران صادر
کنند. این
نوعی
کاپیتولاسیون
اقتصادیِ
دولت ایران در
مقابل دولت و
بنگاههای
چینی است. خودتان
حساب کنید، سه
سال، هر سال ۱۲
میلیارد
دلار، میشود ۳۶میلیارد
دلار.
این
رقم ۳۶
میلیارد دلار
را با ۳
میلیارد دلار
( بزرگترین
اختلاس افشاء
شده در داخل
ایران )
مقایسه کنید.! ده
برابر آن است.
آیا بیش از
میشود سرمایه
ها و ثروت های
کارگران و
زحمتکشان
ایران را بباد
فنا سپرد.؟
اگر
بخواهیم در
تاریخ دو صدۀ
گذشته ایران
چیزی شبیه این
قرارداد را جستجو
کنیم، به عهد
نامه اسارت
بارِ ترکمن
چای در دوران فتحعلیشاه
با روسیه
تزاری بر خواهیم
خورد.
بغیر از این
قرارداد ننگین،
کالاهای
چینی در حال
تسخیربازار
داخلی کشور ما
است. همین
کالاهای چینی
در بسیاری از
موارد،
کالاهای
ساخته شده در
ایران را از
میدان بدر
کرده اند.
در مقابل اینهمه
تسهیلات برای
کالاهای
چینی، دولت
ایران حتی از
پرداخت ۳۰% بودجه
طرح هدفمند
کردن رایانه
ها به
بنگاههای تولیدی
ایران که به
تصویب هم
رسیده است
خوداری میکند.
امری که بارها
از جانب
مسئولان
بنگاههای
تولیدی
ایران، مورد
اعتراض واقع
شده است.
بنابر نظر
بسیاری از اقتصاددانان
مستقل، حجم بی
رویه کالاهای خارجی
به کشور ما
منجر به
نابودی کامل
تولیدات
داخلی میشود.
واقعاٌ برای
مردم زحمتکش و
تحت ستم ایران
چه فرقی میکند
که حکومت
اسلامی ایران
کشور ما را
جولان گاه
چپاول
چین، امریکا،
روسیه،
فرانسه،
انگلستان و یا
هر کشور چپاولگر
دیگری بکند؟
امپریالیسم،
امپریالیسم
است. میخواهد
از شرق و یا از غرب
باشد.
برای پایه
ریزی صنایع و
کشاورزی
مستحکم، یک اقتصاد
پویا در خدمت
بهروزی
کارگران و
زحمتکشان
کشورمان، ما
مردم ایران
باید بحق
حاکمیت
خودمان دست
پیدا بکنیم.
در چنین
صورتی قادر
خواهیم بود که
مورد چپاول و
استثمار
حکومت بومی و
قدرت های
امپریالیستی
قرار نگیریم.
.
امروز ۵۰%
بنگاههای
اقتصادی
ایران
ورشکسته شده
اند بقیه هم
اکثراً با
ظرفیت ۳۰ تا ۵۰
در صد کار
میکنند.در
وضعیت کنونی، در
داخل خود ایران
آنچه که از
بنگاههای
اقتصادی
ایران باقی
مانده است، ۸۰
درصد آن توسط
سپاه
پاسداران
ملاخور شده
است
نابسامانی
ها یکی و دو تا
نیست. بیکاری
چندین میلیون
نیروی فعال
بیکار در
ایران. زندگی
اسفناک چندین
میلیون کارگر
شاغل که در زیر
شرایط طاقت
فرسای استخدام
رسمی/ استخدام
موقت/ استخدام
پیمانکاران،
دست و پا
میزنند. چندین
ملیون معتاد در
ایران. چند ده
میلیون جوان
با آینده
تاریک. چند ده
میلیون زن
گرفتار در
آپارتاید
جنسی. سرکوب
اکثریت
شهروندان
ملیت های ساکن
ایران، زندگی
اکثریت قریب
اتفاق شهروندان
کشور ما را به
مرگ تدریجی شبیه
نموده است.
در چنین
شرایطی،
امپریالیست
ها و لابی های
آنها نیز در
صدد هستند یا
حکومت اسلامی
را به دست
نشانده خودشان
تبدیل کنند،
یا رژیم را
سرنگون نمایند
تا رژیم مطلوب
خودشان را سر
کار بیاورند.
هدف آنان
اسارتی جدید است
که میخواهند
به ما تحمیل کنند.
به وضعیت
افغانستان و
عراق توجه بکنید.
مردم
ایران شایستۀ
چنین سرنوشتی
نیستند.
راه نجات
مردم ایران،
کارگران و
زحمتکشان ایران،
زنان ایران،
جوانان ایران،
ملیت های ساکن
ایران، از
مسیر سرنگونی
حکومت اسلامی
ایران و دست
رَد به سینه
امپریالیست
ها میگذرد. با
تکیه به نیروی
خود مردم
ایران.
توجه کنید : اکثریت
قریب باتفاق
مردم ایران را
کارگران،
زحمتکشان و
مزدبگیران
تحت ستم تشکیل
میدهند. آیا
حرف ناروائی
که که بخواهیم
در کشور ما
حکومت اکثریتِ
شهروندان بر سر
کار بیاید؟ در
حالی که هم
حقوق اقلیت ها
و مخالفان
حکومت نیز حفظ
باشد و هم
آزادی و
برابری در
کشور ما مستقر
شود.
سرکوب و
خفقان بس است. ما
لگدمال شدگان،
اکثریت مردم
ایران هستیم. خودمان
را باید
سازماندهی
بکنیم. باید
آگاهی مان را
به منافع
خودمان، به
چگونگی
دستیابی به
رفاه، آزادی و
رفع تبعیض در
کشورمان بالا
ببریم. تا
بتوانیم بر
سرنوشت
خودمان حاکم
بشویم.
برای تامین
حق حاکمیت بسرنوشت
خودمان، کارگران،
زحمتکشان و مزدبگیران
تحت ستم
ایران، برای
رسیدن به
آزادی و
برابری
لازم است که ما
مردم ایران آلترناتیو
مطلوب خودمان
را ایجاد
نمائیم.
این راه
رسیدن به رفاه
، آزادی و
برابری در
ایران است.
بقیه چیزی در
حّد سراب
خواهد بود. بقیه
آلترناتیوها،
دیر یا زود،
مجدداً به تسلط
استبداد و دیکتاتوری
دیگری بر ما
مردم تحت ستم
منجر خواهد
شد.
به امید
فرارسیدن روز
حاکمیت ما
مردم ایران بر
سرنوشت
خودمان.
شنبه ۲۷
اسفند ۱۳۹۰
برابر با ۱۷ مارس ۲۰۱۲