در گذشت
یک زن کوهنورد
ایرانی
متاسفانه
مطلع شدیم
لیلا
اسفندیاری
کوهنورد
برجسته
ایرانی و عضو
باشگاه
کوهنوردی
دماوند ایران
، پس از صعود
موفقیت آمیز
به قله مرتفع
گاشر بورم 2 در
پاکستان در
حین بازگشت در
مسیر یخی زیر
قله دچار
حادثه شده و
جان خود را از دست
داده است .
لیلا به آن
نسل از زنانی
در ایران
متعلق بود که
بدون توجه به
محدودیت ها و
تضییقاتی که
رژیم جمهوری
اسلامی برای
فعالیت های
اجتماعی زنان
ایجاد می کند
، پایاپای
مردان و گاه
پیشاپیش آنان
حرکت می کرد .
موفقیت های
ورزشی
لیلا ، به
صراحت
ورشکستگی
افکار ارتجاعی
و زن ستیز
جمهوری
اسلامی را به همگان
بیان می داشت
.دختران جوان
وزنان ایرانی
می توانند
زندگی لیلا و
تلاش های او
را برای اثبات
شایستگی های
زن
رزمنده
ایرانی که برای
برابر حقوقی
زنان و مردان
مبارزه می کند
سرمشق خود
قرار دهند
.لیلا در
آخرین مصاحبه
خود با
خبرنگار
"نشاط
کوهستان"درباره
اینکه چرا به ورزش
کوهنوردی روی
آورده ،
آشکارا و بدون
واهمه به
دلائل
اجتماعی
اشاره می کند .
در این مصاحبه
او گفت :
چرایی این
مسئله شاید
نیاز به یک
واکاوی زیادی
داشته باشد و
گاهی
خودم هم به این
موضوع فکر
کردم اما
بسیاری از
انگیزه های
نهفته در
انتخاب این
ورزش را نمی
دانم ولی تصور
می کنم برخی
از این انگیزه
هایی که مرا
واداشت
به این ورزش
سنگین رو
بیاورم
بخشی به
روحیات
مواجهه با ناشناخته
ها بود ، بخشی باور
اینکه من نیز
می توانم و بخشی
به مبارزه با
محدودیتهای
اجتماعی غلطی
که به زنان
تحمیل شده و
هیچ منافانتی
هم با شرع
نداشته و
ندارد
بنابراین
دیدم برای
رسیدن به آنچه
که شان و
منزلت و
جایگاه من به
عنوان یک زن
هست
باید مبارزه
کنم تا تلقی و
باورهای غلطی
که از زن در
اذهان ساخته
شده شکسته شود
و زن را
موجودی
نپندارد که حیطه و
شعاع حرکتش
باید در
چارچوب خانه و
آشپزخانه
باشد. من این را
باور نداشتم و با
تمام وجود می
خواستم این
باورهای غلط
را بشکنم چرا
که شرع نیز برای
حرکت و تلاش و
حضور زن در
بطن جامعه با
رعایت موازین
دینی محدویتی
قائل نیست.
از کودکی
عاشق دست و
پنجه نرم کردن
با مشکلات بودم
و همیشه
کنجکاو شناخت
ناشناخته ها و این
باور را داشتم
که با حفظ
تمام جوانب
زنانگی خود از
جنس دیگرم مرد
چیزی کم ندارم
و من هم می
توانم در عرصه
ستیز با
مشکلات همچون
مردها در
جامعه حضور
داشته باشم
آشنایی من با ورزش
سنگین
کوهنوردی
بطور اتفاقی
بود و وقتی اولین
بار پای بر
کوه گذاشتم حس
کردم تواناییش
را دارم از
طرفی عاشق کوه
و زیباییها
نهفته و اسرار
خاموش و
ناگفته هایش
شدم و
از طرف دیگر
کوهنوردی را
بعنوان عرصه
ای برای ارضای
روحیه مبارزه
طلبی هایم با
سختیها دیدم و
این بود که
شروع کردم.
شاید
اگربطور
اتفاقی با کوه
آشنا نمی شدم
این حس خود را
در جایی دیگر
و و ورزشی
دیگر تجربه می
کردم اما در
حال حاضر از
این روند راضی
هستم و دوست
دارم تا جایی
که توان دارم
با قله ها و کوهها
در عین رفاقت
رقابت سالم
داشته باشم و
هر گاه بر فراز
قله ای می
ایستم حس
توانستنم
ارضا می شود
این ورزش
تاثیرات
بسیاری در من
و زندگی ام
داشت و آموختم
در شرایط سخت
چگونه خود را
با محیط و
مشکلات تطبیق
دهم با آرامش
فکر کنم و
بهترین راه حل
را انتخاب کنم
و من همه این
ها را از ستبری
و آرامش کوهها
فرا گرفتم
من در درجه
ی اول یک
انسان مثل
تمام انسانها
و زن بودن
ثانویت منست
پس هر آن چه که
مردان از پس
آن بر آیند من
هم می توانم
این مسئله
شاید و این
حرکت من به
نوعی رساندن زنان
به این باورهم
باشد که اگر
بخواهند میتوانند
به هر چه دوست
دارند برسند و
از مشکلات و مبارزه
هراسی به دل
راه ندهند.
یادش
گرامی باد
صادق
افروز
۲۳جولای ۲۰۱۱