گزارشات
از اعتراضات
پیرامون چهلم
دختر ایران
بیانیه
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان
ایران،
برای
چهلم ژینا امینی
به نام « زن
، زندگی ،
آزادی»
چهل
روز از قتل
حکومتی ژینا
(سیصد و پنجاه
میلیون نفر
#مهسا_امینی)
گذشت. نیروهای
نتظامی و امنیتی
و لباس شخصیهای
قداره بند و
بسیجیان،
صدها نفر را
در سراسر کشور
قتل عام کردند
تا ثابت کنند ژینا را
نکشتهاند.
آنها جوانان و
مردم را به
رگبار بستند،
دانشگاه را به
محل جنایت
تبدیل کردند،
زندان را به
آتش کشیدند و
زاهدان را غرق
در خون کردند و
از آمل تا
دهدشت و
ارومیه و تهران
و مشهد و کرج و
رشت و خوزستان
و اردبیل و کوردستان،
جنایتی را از
کودکان،
نوجوانان و مردم
آزادیخواه
دریغ نکردند.
چهل
روز به صورت
وحشیانه به
مدارس هجوم
آوردند، اما
مدرسه اکنون
غُراتر از چهل
روز پیش شعار
ترقی خواهانهی
قرن « زن_زندگی_آزادی
» را فریاد میکشد،
چرا که نام
#ژینا رمز
حریت و آزادگی
شده است. این
اسم رمز از
حافظه مدرسه و
خانه و کوچه و خیابان
دیگر پاک نمیشود.
#ژینا، اسمی
رمزی شد برای
همهی
ستمدیدگان،
برای زنان،
برای دانش
آموزان، برای
معلمان و برای
همهی آنهایی
که چهل و اندی
سال است به
شکل های مختلف
مورد خشونت
سیستماتیک
قرار میگیرند.
با این اسم
رمز، همدردها
یکدیگر را در سراسر
کشور یافتند،
دست در دست
یکدیگر نهاده و
نوعی همبستگی
ایجاد کردند
که وحشتی جنونآمیز
برای حاکمیت
جور رقم زده
است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی
فرهنگیان ایران، در
چهلم ژنیا
(مهسا) امینی،
ضمن ابراز
همدردی با
خانوادهی
ایشان و مردم
آزادیخواه
ایران، بار
دیگر همبستگی
خود را با
اعتراضات
سراسری مردم
عدالتخواه
ایران اعلام
میکند.
تحولات هفتههای
گذشته و تصویر
پر تکرار هجوم
نیروهای امنیتی
و نظامی به
مدارس نشان
داده است که
مدارس اکنون
دیگر یکی از
مهمترین
سنگرهای
آزادیخواهی
تبدیل شدهاند؛
سنگری برای پس
گرفتن آزادی و
برای پس گرفتن
حرمت و کرامت
انسانی.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی
فرهنگیان ایران به
خوبی میداند
که در این
دورهی حساس
چه مسئولیت
تاریخی خطیری
بر دوش دارد و
به خوبی آگاه
است که دشمن
واقعی این
همبستگی
سراسری و این همدلی
فراگیر چه
کسانی هستند.
این شورا
معتقد است که
مرزها اکنون
بیش از هر
زمانی بر مردم
روشن شده است
و آنکه در
جبههی مردم
نایستند و آنها
را در سنگرهایشان
تنها بگذارد،
نه تنها از
مسئولیتی
خطیر شانه
خالی کرده است،
بلکه به
رویاها و به
آرزوهای مردم
و خون به ناحق
ریخته شدهی
بیگناهان
خیانت کرده
است. این شورا
از روز اول
اعتراضات حق
طلبانهی
مردم در اعلام
همراهی و
همدلی با
مطالبات و خواستههای
به حق معترضین
ذرهای تردید
به خود راه
نداده است و
امروز قاطعانهتر
از همیشه بر
این همراهی و
بر این
همبستگی
تاکید میکند.
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان
ایران
چهارم
آبان ۱۴۰۱
.......................
گزارش شما
۹
این
گزارشها در
صورت تمایل
فرستنده با
نام آن فرد
منتشر میشود
و در صورت عدم
تمایل بدون
نام منتشر میشود.
موضوع این ستون
گزارشهای
مستند شما از
شرایط و حال و
هوای مدارسی است
که در آن
مشغول تدریس
یا تحصیل
هستید.
🔸من
دانش آموزی از
دبیرستان
غیرانتفاعی
“بیان” از شهر
مهاباد،
استان
آذربایجان
غربی هستم. چند
روز قبل، مدیر
مدرسه خانم
#سلطان_عیسوی،
با فراخواندن
تعدادی از ما،
دانش آموزان
معترض به دفتر
مدرسه، پس از
خطابهای پر
از عتاب و
سرزنش،
نهایتاً ما را
به مطلع کردن
و فراخواندن
نیروهای
اداره
اطلاعات به مدرسه
تهدید کرد.
لازم به تاکید
است که این بار
اولی نیست که
این مدیر،
دانش آموزان
را به شیوههای
مختلف تهدید
میکند.
.......................
گزارش شما ۱۰
امروز
هم خیابان های
ناصر خسرو
شمالی، میدان چراغ
برق و خیابان
مطهری تا
اداره آموزش و
پرورش انزلی،
برای ساعتی به
تسخیر دانش
آموزان پیشرو
پسر و دختر و
مردم در آمد.
یک
گروه از دانش
آموزان شجاع
دبیرستان
دختراز
خیابان ناصر
خسرو بدون روسری
در حالی که
آقای
جوانمردی
بدون لباس کامل
نظامی شخصاً
از آنها فیلم
می گرفت با
اقتدار تمام
از میان پلیس
و لباس شخصی
ها و... رد شدند. ماشین
های عبوری بوق
می زدند و دو
طرف خیابان پر
از مردم و
نیروهای
امنیتی بود.
دقایقی
بعد گروه
دیگری از دانش
آموزان دختر و
پسر از خیابان
مطهری به سمت
اداره آموزش و
پرورش با شعار
زن_زندگی_آزادی،
رفتند و بعد
برگشتند و در
چهار راه برق
تجمع
کردند.جمع
کثیری از
شهروندان هم
آنها را حمایت
و همراهی می
کردند.با
سرازیر شدن
نیروی های
پلیس و نیرو
های امنیتی
بیشتر، در
گیری های لفظی
و گاهی فیزیکی
هم پیش آمد.
دختر دانش
آموزی که توسط
پلیس بازداشت
شده بود با
هجوم و حمایت
های مردم آزاد
شد. لباس شخصی
ها مواظب
بودند کسی
فیلم نگیرد.
گوشی همراه من
کاملاً از کار
افتاده بود و
خانواده
نگران حضور من
در خیابان شده
بودند. جو شهر
تا ساعت یک
کاملاً متشنج
بود ولی من
شلیک گلوله و
یا گاز اشک
آوری را تا ساعت
یک برخورد
نکردم. دانش
آموزان هم
بتدریج با
حمایت و
پشتیبانی
مردم متفرق
شدند.
چهارم
آبان ۱۴۰۱
بندر انزلی
........................
گزارش شما
۱۱
حدودساعت
۱۱ چهارشنبه،
مصادف با چهلم
قتل ژینا_امینی،
دانش آموزان
دبیرستان
دخترانهی
مادر کرج در
حیاط مدرسه
شروع به
همخوانی ترانهی
«برای...» میکنند
و یکی از
دبیران خانم،
آموزشگاه با
دانش آموزان
همراهی میکند
و چند نفر
دیگر از
همکاران نیز
به جمع دانش
آموزان میپیوندند
که گویا خبر
این حرکت نه
توسط مدیر آموزشگاه،
بلکه این بار
توسط یکی از
دانش آموزان
بسیجی حاضر در
مدرسه به
ماموران
امنیتی گزارش
میشود!
ماموران
لباس شخصی با
یک دستگاه
خودرو ال ۹۰ سفید
با پلاک سپاه
و سه سرنشین
وارد حیاط
مدرسه شده و
داخل دفتر
رفته و سعی در
ارعاب و ایجاد
وحشت داشتند.
اما
نکته قابل
توجه
در مدتی
که لباس شخصیهای
سپاه مشغول
تهدیدات خود
بودند، هیچ
کدام از
همکاران
سرکلاس
نرفتند و با
اتحادی پولادین
از یکدیگر
حمایت کردند.
دانش
آموزان هم در
حمایت از
معلمانشون
شعار میدادند:
«بسیجی حیا
کن، معلمو رها
کن»
چهارم
آبان ۱۴۰۱
.........................................................................
«با
سه دهان، صد
دهان،
هزار دهان، با
سیصد هزار
دهان»
گزارش
یک معترض از
تجمعات
چهارشنبه ۴
آبان در تهران
🔺ساعت
چهار همراه با
سین پیاده راه
میافتیم به
سمت خیابان
شریعتی تقاطع
میرداماد.
تلفن
سین زنگ میخورد.
پارتنرش میگوید
که نزدیک ماست
و پیشنهاد میدهد
با ماشین
برویم
سیدخندان. به
ما میرسد و
سوار میشویم.
صدای بوق را
میشنوم.
خیابان ملتهب
است. زنها را
میبینم که تک
و توک بدون
روسری راه میروند.
از میدان
محسنی که رد
میشویم
پنجره را کمی
پایین میکشم
و گوشم را تیز میکنم.
این روزها گوشها
بیشتر از چشمها
به کار میآیند.
صدای جمعیت را
از لابلای بوق
ممتد ماشینها
میشنوم. به
سین میگویم
«از همینجا
شلوغ است».
«شلوغ»،
صفتی که تا
چهل روز پیش
وصف جایی بود
که برای رسیدن
به مقصد باید
دورش میزدیم
و حالا صفت
مقصدهایمان
شده!
🔺چند ده
متر مانده به
تقاطع
میرداماد-شریعتی
مشتهایی که
به هوا رفتهاند
میبینیم.
جمعیت بالای
صد نفر است و
این یعنی احساس
دلگرمی و
امنیت.
من و
سین ماسکهایمان
را میزنیم و
پیاده میشویم
و تشویقکنان
به جمعیت ملحق
میشویم.
دختران
و پسرانی
هستند بسیار
جوان و پرشور.
باید دانشجو
باشند. این
روزها هر جمعیتی
که پرشورتر
است ضرباهنگ
شعارهایش هم
تندتر است.
دست میزنند
و کوبنده میگویند:
«مرگ
بر دیکتاتور»
«امسال
سال خونه/
سیدعلی
سرنگونه»
با
جمعیت وسط
خیابان میآییم
و چند ثانیه
راه را میبندیم:
«زن
زندگی آزادی»
«فریاد
تا رهایی/ زن
زندگی آزادی»
این
آخری را به
حافظهٔ حنجرهام
میسپارم.
🔺انگار
همگی ناگهان
التهاب فضا را
حس کرده باشیم،
فریادزنان و
مشت بر هوا به
سمت پایین
تقاطع میرویم.
به اطراف نگاه
میکنم. روی
ساعد دست دختر
پرشوری که
جلویم ایستاده،
خونمردگی
مانده از
گلولهٔ سیاه*
را میبینم.
ناگهان
صدای شعار قطع
میشود صف اول
برمیگردند،
خم میشوند و
خیز برمیدارند
برای فرار.
این برای صفهای
پشتی به معنی
آن است که
نیروهای
سرکوب رسیدهاند.
من نمیبینمشان
اما گوشهایم
صدای گلولههای
سیاه را که به
سنگفرش و
میلهها میخورد،
میشنود. همگی
خم میشویم،
سرمان را میگیریم
و من همراه
جمعیت فرار میکنم.
برمیگردم،
سین را نمیبینم.
تا دلشوره به
جانم میافتد،
تلفن میکند و
همدیگر را
پیدا میکنیم.
🔺آرام
قدم میزنیم
تا پارتنر سین
و یکی دیگر از
دوستانش به ما
برسند. یک زن
از روبرو میآید
و هشدار میدهد
که «جلوتر
خیلی شلوغهها».
دختری که
جلوتر از ما
بدون روسری
راه میرود با
خنده میگوید
«ما هم دنبال
شلوغیایم
دیگه».
دوست
سین به ما میرسد
اما فقط مجال
داریم سلامی
بکنیم و راه
بیفتیم به سمت
جنوب شریعتی.
جمعیت عابران
زیاد شده اما
تجمع نمیکنند.
در ایستگاه
اتوبوس و
لابلای همهمه
و بوقها،
چهار پنج دختر
و پسر ایستادهاند
و آهنگ «برای»
را همخوانی میکنند.
🔺دوباره
التهاب فضا ...
به سین و
پارتنرش میگویم
جلوتر بروند و
من دست دختری
را که تازه به
ما ملحق شده،
دست دوست سین
را، میگیرم
تا شانه به
شانهٔ هم
باشیم.
فقط
چند قدم راه
میرویم که از
سمت مخالف ما
شلیک میشود و
دوباره صدای
گلولههای
سیاه به گوشم
میرسد. پیادهها
همه هجوم میآورند
به سمت شمال.
ما هم چند قدم
میدویم، اما
فایده ندارد و
فقط میتوانیم
در تورفتگی سی
سانتی درِ یک
ساختمان قدیمی
-به اصطلاح-
پناه بگیریم.
نیروها آمدهاند
تا وسط خیابان
و به سمت
عابران که به
دیوار چسبیدهاند
و پشت شمشادها
قایم شدهاند
گلوله مشکی میزنند.
من و دوست سین
روبروی هم و
چسبیده به در
سر و صورتمان
را خم میکنیم
و بین
بازوهایمان
میگیریم.
دختر در همان
حال ساعد و کف
دستهایش را
روی گوش و سرم
میگیرد. من
هم همین کار
را میکنم. از
آشنایی ما سه
دقیقه هم نمیگذرد
و ما هنوز اسم
یکدیگر را نمیدانیم،
اما حالا
داریم از هم
محافظت میکنیم.
🔺صدای
گلولهها قطع
میشود. هیچ
کدام به ما
نخورده. و
حالا طبق
معمول، سرکوبگران
پس از شلیکها
داد و فریاد
میزنند که
«برو...برو...بدو...واینستا
بدو».
دوباره
تلاش میکنیم
خیابان را به
سمت پایین
برویم و
دوباره شلیک کمصدای
پینتبال و
صدای برخورد
گلولههای
سیاه با در و
دیوار و میلهها.
*
🔺بالاخره
از آن پیادهروی
باریک که راه
فراری نداشت
بیرون آمدیم.
سوار ماشین میشویم
تا آنجا را از
طریق فرعیها
رد کنیم و به
پایین شریعتی
بیاییم.
وارد
خیابان گلنبی
میشویم،
نرسیده به
شریعتی
دوباره
جمعیتی را میبینیم،
گروهی اینطرف
و گروهی آن
طرف خیابان،
روبروی هم.
عدهای هم با
فاصله
ایستادهاند
به تماشا. پیاده
میشویم و
ملحق میشویم.
اینجا فقط
جوانها
نیستند.
مردان و زنان میانسال
هم به میدان
آمدهاند،
شعار میدهند،
زنان اغلب
روسری
برداشتهاند
و در هوا میچرخانند:
ما
تماشاچی نمیخواهیم
به ما ملحق
شوید»
«مرگ
بر دیکتاتور»
گروهی
از پسران جوان
به ما ملحق میشوند
همه برایشان
دست میزنند.
🔺جوانترها
شعارهای
رادیکالتر
میدهند،
بعضیها
احساس امنیت
نمیکنند و
همراه نمیشوند
و شعار را عوض
میکنند. به
نظرم میرسد
که اغلب مردم
محلیاند.
خانوادهاند.
زوج ها هستند
یا مادر و
فرزند. هر کسی
شعاری بدهد
بقیه تکرار میکنند
و کسی رهبری
شعار و اعتراض
را بر عهده
ندارد. به
حافظهٔ
حنجرهام
رجوع میکنم:
«فریاد
تا رهایی/زن
زندگی آزادی»
همه
چندین بار
تکرار میکنند
و هر دو گروه
به وسط خیابان
میآییم
تعدادمان
زیاد است.
🔺شعار
«زن زندگی
آزادی» پیوند
میخورد به
فریاد «آزادی».
حالا همه در
دل خیابانیم و
مشتهایمان
در هواست و
بالا و پایین
میپریم و پشتبهپشت
هم و بعضیهامان
چهرهبهچهرهٔ
هم به هوا میپریم
و فریاد میزنیم:
«آزادی،
آزادی،
آزادی/بگو/
آزادی،
آزادی، آزادی»
دوباره
راه را باز میکنیم
تا ماشینها
رد بشوند و
جمعیت شعار میدهد:
«مرگ
بر ستمگر/ چه
شاه باشه چه
رهبر»
همه
همصدا میشویم.
*
🔺دیگر
هوا کاملاً
تاریک شده. یک
ساعت پیش خبر
رسیده بود که
سیدخندان
«شلوغ» است. میخواهیم
خودمان را به
آنجا برسانیم.
وقتی میرسیم
با چراغهای
خاموش محل
مواجه میشویم
و این یعنی
نیروهای
سرکوب در تاریکیها
کمین کردهاند
و قبلش جمعیت
را متفرق.
🔺گروه
دیگری از
دوستانمان را
میبینیم. خبر
میدهند که
میدان محسنی
مردم جمع شدهاند.
میرویم به
سمت میدان. در
راه گروهی ده
نفره از دختران
بدون شال و
روسری و چند
پسر شعار میدهند:
«بترسید،
بترسید، ما
همه با هم
هستیم»
🔺کمی
جلوتر پیاده
میشویم. مرد
مسن معترضی هم
نزدیک با ما
قدم میزند و
میگوید
وزیریپور
آتش بزرگی
روشن کردهاند.
از دور ظاهراً
هیچ نیرویی در
میدان نیست. مشخص
است که معترضها
چند سطل آشغال
کنار میدان را
آتش زدهاند.
هنوز دارد میسوزد.
نگاهم میافتد
به تاریکی ضلع
شمال میدان.
نقطه تاریک
یعنی کمین
نیروها. به
همراهانمان
میگویم که
نیروها هستند
و مراقب
باشند. گوشم
را تیز میکنم.
چند قدمی
میدان صدای
گاز موتورها
را میشنوم.
بلافاصله
صدای تفنگ
پینتبال و
گاز اشکآور.
سرکوبگران به
سمت ما هجوم
میآورند.
تعدادمان
خیلی کم است.
فرار میکنیم
توی خیابان.
یکی در مغازه
را باز
گذاشته. به ما
پناه میدهد.
از لای میلهها
نگاه میکنیم
سیل نیروها
را. وارد
خیابان فرعی
شدهاند و
تفنگهای
پینتبالشان
به سمت پیادهرو
آماده
تیراندازیاست
و به عابران
تیر میزنند.
سرعتشان زیاد
است و خیابان
خلوت. خیابان
را قرق کردهاند.
ماندهایم در
مغازه. یکی
یکی گوشیها
را باز میکنیم
و شروع میکنیم
به خواندن
خبر. گوش میدهم:
«چی؟ متروپل
دوباره
فروریخت؟».
«بچهها همه
جا چقد شلوغ
بوده! (از گوشی
یکنفر صدای
ویدیویی میآید:
مرگ بر ...). «این
دیگه چیه؟
تیراندازی در
شیراز دست کم
ده کشته
داشته! قضیه
چیه؟»
🔺ده
دقیقه ماندیم
و آمدیم
بیرون. فضا
هنوز به شدت
امنیتی است.
نیروهای بسیج
آمدهاند
تقاطع خیابان
را بستهاند.
سر هر خیابان
یک سطل آشغال
در حال سوختن
است اما
معترضان
نیستند.
مجبوریم
برویم داخل کوچه.
نیروها هول و
سردرگمند.
فرماندهشان
تقسیمشان میکند
به همهٔ فرعیها.
دنبال معترضها
میگردند. ما
میرویم داخل
کوچه. در آن
فضای امنیتی
صدای شعار میآید.
صدا از پنجرههاست؟
نه از پنجره
نیست از کوچه
است! مردمی که متفرق
شدهاند، دم
در خانههایشان
ایستادهاند
در گروه های
دو و سه و چهار
نفره. جلوی در
هر خانه دارند
شعار میدهند:
«مرگ
بر دیکتاتور»
«زن
زندگی آزادی»
*
گلولهٔ سیاه
را به گلولهای
میگویم که
مصطلح است به
آن «گلوله
پینتبال»
بگویند، اما
در واقع فقط
تفنگش تفنگ
پینتبال است.
گلولههایی
که استفاده میکنند
سیاهرنگ و
توپر است و
احتمالاً از
گچ فشرده درست
شده. چندبرابر
گلولههای
رنگی آسیب و
درد ایجاد میکند.
...............................................................................
روایت
دو شاهد عینی
از مراسم چهلم
ژینا (مهسا) امینی
در سقز:
سپاه به
سوی مردم
تیراندازی
کرد
«نزدیک
پادگان ارتش
شدیم که قبل
از شهر قرار دارد،
به سمت مردم
تیراندازی شد.
مردم هم سنگ برداشتند
و به مقابله
پرداختند.
وقتی به سمت
مردم
تیراندازی
کردند،
تعدادی به سمت
عقب، یعنی به
سمت آرامستان
آیچی فرار
کردند و
تعدادی هم به
سمت محوطه
ارتش رفتند...»
فرزاد
صیفیکاران
۵
آبان ۱۴۰۱
صبح
روز چهارشنبه
۴ آبان، با
انتشار
ویدئوهایی از
سقز آغاز شد.
شب
گذشته اعلام
شده بود
ماموران
امنیتی مسیرهای
منتهی به
آرامستان
آیچی محل
تدفین مهسا (ژینا)
امینی را
مسدود کردهاند.
اخباری هم از
سوی خانواده
او منتشر میکردند
که مراسم چهلم
او برگزار نمیشود.
اما یک منبع
نزدیک به
خانواده
امینی در گفتوگو
با زمانه
اعلام کرد
مراسم را
برگزار خواهند
کرد و از جانب
آنها بیانیهای
مبنی بر لغو
مراسم صادر
نشده است.
کمکم
ویدیوها و
تصاویر، خبر
سرازیر شدن
چندین هزار
نفر از مردم
شهر سقز به
سمت آرامستان
را دادند.
مردم عزادار و
معترض با پای
پیاده و از هر
طریق ممکن،
حتی با طی راههای
فرعی و عبور
از رودخانهها،
خود را به
آرامستان
آیچی در هشت
کیلومتری جنوب
غربی سقز
رساندند.
دو
شاهد عینی که
روز چهارشنبه
در مراسم چهلم
ژینا (مهسا)
امینی حضور داشتند،
روایت و
مشاهدات خود
را برای زمانه
بازگو کردهاند.
شاهد
اول که یک زن
اهل سقز است،
در فایلی صوتی
که در آن برای
حفظ امنیت
صدای او تغییر
داده شده،
مشاهدات خود
را بیان کرده
است. این فایل
صوتی به زبان
کُردی است و
ترجمه آن به
فارسی در ادامه
نوشته شده
است.
◼️ مشاهدات
یک شاهد عینی
اهل سقز را
بشونید (به زبان
کُردی):
صحبتهای
این شهروند
سقزی درباره
مشاهداتش از
مراسم چهلم
ژینا (مهسا)
امینی به شرح
زیر است:
«دیروز
که ما به چهلم
ژینا رفتیم،
از خانه که راه
افتادیم مردم
را میدیدیم
که پیاده و با
ماشین به سمت
[آرامستان]
آیچی و جاده
بانه میرفتند.
ما خودرو را
در مسیر پارک
کردیم و تصمیم
گرفتیم مسیر
طولانیتری
را با مردم
پیاده برویم.
در راه تعدادی
ماشین سنگین
را دیدیم که
پارک کرده
بودند، از آنها
پرسیدیم چرا
اینجا
ایستادهاید؟
گفتند ما هم
امروز اعتصاب
کردیم و کار
نمیکنیم،
حدود پنجاه
ماشین سنگین
پشت سر هم
پارک کرده
بودند. وقتی
مردم وارد
آرامستان
آیچی شدند، در
ورودی
آرامستان
حدود سی نفر
نیروهای یگان
ویژه و نیروی
انتظامی
ایستاده
بودند و مردم را
نظاره میکردند،
اما مردم نسبت
به آنها بیتوجه
بودند، حتی زنها
روسری از سر
برداشته
بودند و از
مقابل آنها
عبور کردیم و
وارد مراسم
شدیم. ما چون
خیلی زود
رسیدیم ابتدا
حدود دویست
نفر دور مزار
ژینا ایستاده
بودیم، حدود
ساعت هفت آنجا
بودیم. یک سری
هم زودتر رسیده
بودند و شعار
میدادند که
ما هم به آنها
پیوستیم و
شعار میدادیم،
پایکوبی میکردیم،
بسیار شلوغ
بود. کمکم
مردم آمدند.
میگفتند
قرار است علی
دایی ساعت
یازده بیاید،
یک دسته گل و
بنر را آورده
بودند که
گفتند از طرف
علی دایی است،
ظاهرا اجازه
ندادند به جمع
مردم بیاید،
اما مردم
بسیار منتظر
ماندند. مردم
بسیاری از
شهرهای اطراف
آمده بودند،
جدا از شهرهای
کردنشین، از
شهرهای
غیرکردنشین
هم جمعیت
زیادی آمده
بودند، از
دهگلان،
قروه، سنندج،
مریوان،
ارومیه و
تبریز... وقتی
در میان جمعیت
صحبت میکردند
ما میفهمیدیم
که از این
شهرها آمدهاند.
فکر کنم یک
اتوبوس از
تبریز آمده
بودند. چند
خانواده را
دیدیم که سر مزار
ژینا گفتند از
تهران آمدهاند
و حرف زدند...
حتی یک زن از
سلیمانه
(اقلیم کردستان
عراق) آمده
بود و سخنرانی
کرد، میگفت
تا الان اینها
(جمهوری
اسلامی) کُردها
را جدی نگرفتهاند،
کُرد را تجزیهطلب
و حاشیهنشین
میدانستند،
مشکلات و
دغدغههای
کُردها را جدی
نگرفتند،
تفرقههایی
که بین کُرد و
فارس و آذری
به وجود آوردهاند
باعث شده
همیشه دشمنی و
رقابتی بین
آنها باشد، و
چند بار تاکید
کرد که این
اتحاد باید را
باید جدی گرفت
زیرا علاوه بر
همه ایران،
همه جهان هم
صدای سقز شد و
سقز را شناخت،
اینکه همه
پشت یک دختر
سقزی ایستادند
و اجازه ندهیم
دوباره بین
اقوام و ملیتهای
ایرانی تفرقه
بیاندازد...»
این
شهروند سقزی و
منبع زمانه،
ویدیویی از
سخنرانی زنی
را که از
سلیمانه به
مراسم چهلم
ژینا (مهسا)
امینی آمده
بود در اختیار
زمانه گذاشته
است:
این
شهروند سقزی
چنین ادامه میدهد:
«در
بخشی از مراسم
وقتی کنار
مزار ژینا
ایستاده بودیم
و مردم شعار
میدادند، به
قدری جمعیت
زیاد بود و
مدام بیشتر و
بیشتر میشد
که به ما میگفتند
پایینتر
برویم تا
جمعیت بتواند
وارد
آرامستان آیچی
شوند. تعدادی
پهپاد بالای
سر جمعیت بود،
مردم میگفتند
میخواهند شمارهها
را کنترل
کنند، برای
همین همه داد
میزدند که
موبایلها در
حالت هواپیما
(Airplane) قرار
دهید، زیرا
این پهپادها
شماره ذخیره
میکنند. حدود
ساعت دو و نیم
ظهر بود که
مردم تصمیم
گرفتند به شهر
و مقابل
فرمانداری
بروند. وقتی
با جمعیت
پیاده آیچی را
رد کردیم و به سمت
شهر میآمدیم،
نزدیک پادگان
ارتش شدیم که
قبل از شهر قرار
دارد، به سمت
مردم
تیراندازی شد.
مردم هم سنگ
برداشتند و به
مقابله
پرداختند.
وقتی به سمت
مردم
تیراندازی
کردند،
تعدادی به سمت
عقب، یعنی به
سمت آرامستان
آیچی فرار
کردند و تعدادی
هم به سمت
محوطه ارتش رفتند.
تعدادی از
ارتشیها با
مردم بودند و
نزدیک خانههای
ارتش ایستاده
بودند. فکر میکنم
حدود ۱۰ تا ۱۵
نفر تیر
خوردند که یکی
از آنها تیر
ساچمهای به
چشم و دستاش
اصابت کرد.
تعدادی از
مردم وارد
محوطه ارتش
شدند و تعدادی
هم به زمین
خالی کنار
محوطه رفتند.»
بر اساس
تصاویری که
منبع آگاه
زمانه برای ما
ارسال کرده،
در نتیجه
تیراندازی
نیروهای سپاه
پاسداران به
سمت مردم،
چندین نفر
زخمی شدند و
در تصاویر زیر
مردی دیده میشود
که از ناحیه
چشم و دست بر
اثر گلولههای
ساچمهای به
شدت زخمی شده
است.
بگیرید
و بکشید
این
شاهد عینی
چنین گزارش میدهد:
«در
محوطه ارتش که
فنسکشی شده
بود، مردم به
ارتشیها که
آنطرف فنس
ایستاده
بودند حمله میکردند.
آنها به مردم
میگفتند
آرام باشید،
اینطرف [فنس]
بیایید، مردم
هم میگفتند
اگر شما از ما
حمایت میکنید
به آنطرف میآییم،
شما هم یکی از
آنها هستید،
اگر حمایت میکردید
الان نمیگذاشتید
آنها
تیراندازی
کنند، آنها
دارند به سمت
بچههای ما
تیراندازی میکنند.
حتی تعداد
کودک چهار پنج
ساله و اینها
میان جمعیت
بود که فرار
میکردند.
بعدا وقتی
درگیری زیادی
بین آنها و
مردم پیش آمد،
اصرار میکردند
ما به محوطه
آنها برویم،
تعداد نرفتند
اما تعدادی هم
رفتند که
ارتشیها به
آنها کمک
کردند و از
سمت رودخانه
آنها را رد
کردند که به
محله قَوَخ
بروند. ارتشیها
خیلی کمک
کردند، اما به
نظر من این
حمایت نیست،
حمایت این بود
که نگذارند به
سمت مردم تیراندازی
کنند. نیروهای
سپاه هم مداوم
از خیابان به سمت
آن زمین خالی
که مردم فرار
کردند
تیراندازی میکردند
و گاز اشکآور
میزدند. اشکآور
هم نبود، سُست
کننده بود،
چون همه بعد
از استنشاق
عضلاتمان سست
شد، سر درد
شدید گرفتیم و
حالت تهوع
داشتیم.
تعدادی از
مردم با کمک ارتش
رد شدند و
تعدادی هم به
سمت آیچی
برگشتند و
سوار ماشین
شدیم و به قدری
ترافیک بالا
بود که ما
مجبور شدیم به
روستایی بین
بانه و بوکان
برویم و از
آنجا به شهر برگردیم.
وقتی ما جلوی
پایگاه ارتش
بودیم، نیروهای
امنیتی رفتند
ماشینهایی
که در آیچی
پارک شده
بودند را با
باتون و سنگ
تخریب کردند.
ما حدود ساعت هفت
عصر به خانه
رسیدیم، اما
تا ساعت حدود
یک بامداد
صدای
تیراندازی
شنیده میشد.»
تصاویری
که راوی دوم
در اختیار
زمانه قرار
داده، نشان میدهند
که مردم هنگام
بازگشت از
مراسم چهلم
مهسا امینی،
به دلیل
استقرار
نیروهای
امنیتی سپاه
پاسداران در
میدان زندان
که اولین
میدان ورودی
شهر از مسیر
جاده بانه است
و تیراندازی
آنها به سمت
معترضان، به
محوطه مجتمع
مسکونی ارتش
پناه بردهاند.
علاوه
بر این شهروند
سقزی، یک شاهد
عینی دیگر نیز
که روز
چهارشنبه
چهارم آبان در
مراسم چهلم
ژینا (مهسا)
امینی حضور
داشته است
روایت مشابهی
از تیراندازی
نیروهای سپاه
و کمک ارتش به
مردم روایت
کرده است.
منبع
زمانه
مشاهدات خود
از پایان
مراسم چهلم
ژینا (مهسا)
امینی و
مواجهه مردم
در ورودی شهر
با نیروهای
سپاه
پاسداران که
سمت آنها
تیراندازی میکردند
را اینگونه
توضیح میدهد:
«اتفاقی
که امروز در
سقز افتاد
جالب توجه
بود، وقتی که
مردم از
آرامستان
برگشتند به
سمت شهر، در
میدان زندان
که اولین
میدان شهر
است، مواجهه
شدند با
مقاومت
نیروهای
سپاهی و شروع
کردند به تیراندازی
به سمت مردم.
سیل عظیم
جمعیت جلوی
پادگان ارتش
رفتند و از
ارتشیها خواستند
که به مردم
ملحق شوند.
روبهروی
پادگان ارتش
مجتمع مسکونی
بود و خیلی از
کادریهای
ارتش با لباس
شخصی آمده
بودند و با
دستهایشان
هم علامت
پیروزی نشان
میدادند و از
مردم میخواستند
در صورتی که
احساس خطر میکردند
وارد مجتمع
مسکونی ارتش
بشوند. بعضی
از مردم میترسیدند
که نکند تله
باشد، ولی از
روبهرو، از
طرف میدان
زندان که
سپاهیها
تیراندازی میکردند،
فشار جمعیت
طوری بود که
فنسها را
شکستند و وارد
مجتمع مسکونی
ارتش شدند. عدهاش
هشدار میدادند
و فریاد میزدند
که نروید این
تله است، ولی
فشار جمعیت طوری
بود که ناچار
شدیم وارد
جمعیت شویم.
وقتی وارد
شدیم دیدیم که
واقعا تله
نیست، ارتشی
به مردم آب
دادنروایت د و
آنها را پناه
دادند و از
سمت دیگر
مجمتع سعی
کردند مردم را
راهی بکنند که
مورد اصابت
گلوله قرار
نگیرند. این
همدلی و
همراهی کادریهای
ارتش در مجتمع
مسکونیای که
ما وارد آن
شدیم بینظیر
بود، خیلی
احساس فوقالعادهای
بود که روبهروی
مردم
نیاستادند و
کنار مردم
بودند. این یک
اتفاق تاریخی
بود، حیف بود
که ثبت نشود و
به گوش مردم
ایران
نرسانیم.»
این
منبع عکسهایی
را در اختیار
زمانه گذاشته
است که نشان میدهد
نیروهای ارتش
سعی دارند به
مردم کمک کنند
و با عبور
دادن آنها از
فنسهای به
مسیری هدایت
کنند که با
نیروهای
سپاهی مواجهه
نشوند.
در
نقشه زیر محل
آرامستان
آیچی، مجتمع
مسکونی ارتش و
میدان زندان
که ورودی سقز
که نیروهای سپاه
پاسداران به
مردم
تیراندازی
کردند بر روی نقشه
نشان داده شده
است.
https://www.radiozamaneh.com/738243
..............................................................
گزارش
رخدادهای
شامگاه چهارم
آبان
اعتراضهای
گسترده شبانه
در سرتاسر
ایران
چهلم
ژینا (مهسا)
امینی به شبانهروزی
انقلابی در
ایران بدل شد.
مردمی که از
صبح اعتراضهایشان
را آغاز کرده
بودند،
شباهنگام به
رزم و مقاومت
در خیابان و
خوابگاههای
دانشجویی
ادامه دادند.
سرکوب هم کم
نبود. گزارشهایی
از کشتهشدن
معترضان در
شهرهای مختلف
منتشر شده
است.
۵
آبان ۱۴۰۱
در شب انقلابی
ایران،
شامگاه
چهارشنبه
چهارم آبان
مصادف با چهلم
ژینا (مهسا)
امینی،
سرتاسر ایران
صحنه اعتراض
بود. از شمال
تا شرق تا غرب
و مرکز و
جنوب، مردم
معترض یکصدا
خواهان
«انقلاب»
بودند. در
میان اعتراضها،
صحنههایی بینظیر
از شجاعت و
خلاقیت وجود
داشت.
اعتراضهای
شبانهی
چهارم آبان در
ادامه اعتراضهای
گستردهی
روزانه به
مناسبت چهلم
ژینا رخ داد.
برای اطلاع از
اعتراضهای
روز چهارشنبه
گزارش مشروح
«زمانه» را در اینجا
بخوانید.
در
ادامه
اعتراضات
شهری را در
شمال و مرکز و
جنوب و شرق
بررسی میکنیم.
از آنجا که
کردستان ایران
و تهران و کرج
به طور ویژهای
دستخوش
اعتراض
بودند، در
قسمتهای
جداگانه به
آنها خواهیم
پرداخت.
اعتراضات
شبانه
دانشجویی هم
در بخش آخر
خواهند آمد.
شمال
ایران
در
میان شهرهای
شمالی ایران،
اعتراضها
دستکم در
رشت، گرگان،
آمل، تنکابن،
لاهیجان، انزلی،
ساری و آستارا
گزارش شده
است. زنجان در
شمال غربی هم صحنه
اعتراضهای
شدید بود.
در
آستارا، شمار
قابل توجهی از
مردم در خیابانها
حاضر شدند.
ویدئوی
منتشرشده از
این شهر نشان
میدهد که
زنان حجاب
اجباری از سر
برداشته اند و
شعار میدهند:
«آزادی،
آزادی،
آزادی».
آستارا
چهارم آبان
تصویر
دیگری از این
شهر منتشر شده
که نشان میدهد
معترضان پرچم
ایران را که
به جای «الله»
در میانه آن
نوشته شده
«زن، زندگی،
آزادی» روی پل هوایی
دانشگاه آزاد
آستارا نصب
کرده اند.
یک
منبع محلی در
آستارا به
زمانه گفت:
«آستارا
شلوغ بوده این
مدت. بعد ظهرها
بیشتر و اغلب
از سوی
نوجوانان.
دختران در میان
معترضان
پرشمارند.
امشب خیابان
امام خمینی
شلوغ بود.
مأموران
آمدند و زدند
و پراکنده
کردند. بچهها
خیلی شعار
نوشتند. شهر
کلاً ضد حکومت
است. اما
اینجا دم مرز
است و حکومت
حواسش هست که
زیاد شلوغ
نشود. با این
حال حریف بچهها
نمیشوند.»
مردم
معترض در رشت
در خیابان
معلم، در
منظریه و در
گلسار آتش
روشن کردند و
شعار دادند
«مرگ بر
دیکتاتور».
ویدئوی
دیگری رشتیها
و به ویژه
زنان آنجا را
در حال
راهپیمایی در
پیادهرو و
تکاندادن
روسریها در
هوا نشان میدهد
منبع
محلی از رشت
به زمانه چنین
توضیح داد:
«رشت
بسیار شلوغ
است. من
منظریهام و
صدای تیر و
داد و فریاد
تمامی ندارد.
بعد بگیر و
ببندهای چند
هفته پیش،
امشب مردم سنگ
تمام گذاشتند.
تیراندازی
بود. حتما آدم
کشتند. هنوز
آمار نیامده.
اشکآور بود.
مردم آتش روشن
کردند. درگیری
هم بود. در رشت
از ظهر شروع
شد. هنوز هم
تمام نشده.
انزلی هم
وضعیت همین
است. آنجا اما
بد میزنند.
اینجا باز
مأموران
اندکی ترسیده
اند و عقب
کشیده اند.
گذاشتند مردم
شعار بدهند.
در انزلی اما
مردم را بد
زدند.»
ویدئوی
دیگری از
بلوار معلم
رشت زنان را
در کنار شعله
آتش نشان میدهد
و صدای بوق
ممتد خودروها
نیز در حمایت
از اعتراضها
به گوش میرسد.
در
گرگان نیز
مردم معترض به
خیابان آمدند
و شعار دادند.
در ویدئویی از
این شهر،
پایگاه بسیج
مسجد امام علی
در شعلههای
آتش به تصویر
کشیده شده
است. این آتشسوزی
در جریان
درگیری با معترضان
و از پایگاه
بسیج این مسجد
آغاز شد.
آتش
زدن پایگاههای
نیروهای
سرکوب در هفتههای
اخیر یکی از
روشهای نشان
دادن اعتراض
بوده.
در
ویدئوهای
دیگر از این
شهر، مردم
معترض به ویژه
زنان جوانی که
حجاب اجباری
از سر برداشته
اند، در
گرگانپارس و
در کنار آتشهای
کوچک دیده میشوند.
گاه صدای
تیراندازی به
گوش میرسد.
بوق ممتد
خودروها و
فریاد
معترضان صدای
دیگر این
ویدئوهاست.
در آمل
خیابان هراز
از جمله
خیابانهایی
بود که اعتراضها
در آنجا شکل
گرفت. مردم
شعار میدادند:
«زن، زندگی،
آزادی».
در آمل
همچنین یکی از
منقلبکنندهترین
و شجاعانهترین
صحنههای
اعتراضات
امشب رقم
خورد.
شماری
از معترضان در
خیابانی اصلی
دستهایشان
را باز میکنند
و در برابر
مأموران مسلح
سینه سپر میکنند:
در
ویدئوی دیگری
از آمل نیز
معترضان
خشمگین شعار
رکیک «سبزیپلو
با ماهی ...» را سر
میدهند.
تنکابن
هم صحنه
اعتراض بود.
در یک صحنه از
اعتراضها،
زنان جوان گرد
هم آمده اند و
با سر دادن شعار
«زن، زندگی،
آزادی»، از
دیگران نیز میخواهند
که به آنها
ملحق شوند.
در
صحنه دیگری،
جوانان معترض
در کنار
یکدیگر خیابان
را مسدود کرده
اند و به
دنبال آتش زدن
سطل زباله برای
مقابله با
هجوم مأموران
امنیتی و گاز
اشکآور
هستند.
در
میدان گلستان
لاهیجان،
معترضان جوان
گرد هم جمع
شدند و آتش
برافروختند و
شعار دادند: «توپ
تانک فشفشه،
آخوند باید گم
بشه».
در
صحنه دیگری،
آنها خیابان
را مسدود
کردند و رقصیدند.
در خیابان
دیگری،
شعارها علیه
نظام و
نیروهای
سرکوب به گوش
میرسید.
ساری
مرکز استان
مازندران نیز
آرام نماند.
در ویدئویی،
مردم معترض به
شکلی پرشمار
در خیابان
حضور یافته
اند و شعار میدهند:
«توپ، تانک،
فشفشه / آخوند
باید گم بشه».
در یک
ویدئوی دیگر
بقایای آتشسوزی
برای مسدود
کردن خیابان و
مقابله با گاز
اشکآور دیده
میشود.
شمال
غرب
خیابانهای
زنجان در شمال
غرب ایران
شامگاه چهارم
آبان صحنه
رویدادهای
تلخ و شیرین
بود.
در یکی
از ویدئوهای
منتشرشده از
این شهر، زن جوانی
بدون روسری
روی سقف
خودروی نیروی
انتظامی دیده
میشود. او در
حال حرف زدن
با عدهای است
که در کنار آن
خودرو
ایستاده اند.
رفتن
بر سقف
خودروها و
درآوردن و
تکان دادن روسری
یکی از سنخنماترین
صحنههای
قیام ژینا
است.
اما در
خیابان سعدی
این شهر، یک
پیرمرد رهگذر با
اصابت گلوله
گاز اشکآور
به گردناش
درگذشت.
تصویرهایی از
ریخته شدن خون
او بر کف زمین
منتشر شده
است.
کاربران
شبکههای
اجتماعی زمان
کشته شدن او
را ساعت ۱۹ شب
اعلام کرده
اند.
تبریز
در شمال غرب
ایران هم صحنه
اعتراض بود. یک
ویدئو از تجمع
گروهی از
معترضان در
میدان شهناز
تبریز در شبکههای
اجتماعی
منتشر شد.
معترضان که به
نظر میرسد
نیروهای
سرکوب را در
نزدیکی خود میبینند
با فریاد «بی
شرف بی شرف» آنها
را خطاب قرار
میدهند. در
این ویدئو
گروهی از
معترضان مسیر
را برای تردد
خودروها باز
میکنند.
در یک
ویدئو دیگر از
تبریز
معترضان در اطراف
خیابان در حال
گریز از دست
ماموران سرکوب
هستند.
در
ویدئوهایی که
از تظاهرات در
تبریز منتشر شده
است معترضان
همچنین شعار
میدهند
«آزادلیق،
عدالت، میللی
حکومت». «بسیجی
و سپاهی، داعش
ما شمایید» هم
یکی دیگر از
شعارهای
معترضان در
تبریز بود.
در یک
ویدئو دیگر هم
معترضان شعار
میدهند: «بیز
اؤلمگه
حاضیریک
/بابکین
سربازیییک».
مرکز
ایران
شیراز،
اصفهان،
شاهینشهر
اصفهان،
بروجن،
بروجرد، خرمآباد،
اراک و کرمان
از جمله
شهرهای مرکزیتر
ایران بودند
که چهارشنبه
چهارم آبان،
چهلم ژینا،
اعتراض
خودشان را به
جمهوری
اسلامی نشان
دادند.
در
شیراز در
بلوار شریعتی
دختران معترض
به خیابان
آمدند و شعار
دادند: «ما
تماشاچی نمیخوایم،
به ما ملحق
شوید».
رفتهرفته
جمعیت
معترضان
افزایش یافت و
آنها در میانه
بلوار به
راهپیمایی
خود ادامه
دادند.
اراک
صحنهی
اعتراضهای
گسترده بود.
مردم معترض در
کنشی اعتراضی
و نمادین روی
تپههای مشرف
به شهر آتشای
به شکل اسم
«مهسا» روشن
کردند.
محله
باغ پروین،
میدان رودکی و
خیابان حقانی و
خیابان
شریعتی مراکز
اعتراضها
بود. مردم
شعار میدادند:
«مرگ بر
دیکتاتور».
یکی
از منابع محلی
در اراک به
«زمانه» گفت: «در شهر
اراک توی
خیابانهای
ملک، خرم،
جهانپناه
دوربینهای
جدید برای
شناسایی
معترضان نصب
کردند. برای
همین مردم
برای اعتراض
به سمت خیابانهای
دیگر رفتند».
در
بروجن،
چهارمحال و
بختیاری،
ویدئویی از آتشزدن
خودروی نیروی
انتظامی
منتشر شده
است. در آن سوی
خیابان، مردم
معترض
ایستاده اند و
صدای فریاد و
بوق ممتد به
گوش میرسد.
در
کرمان خیابان
جهاد یکی از
کانونهای
اعتراضات بود.
صدای ممتد بوق
خودروها و فریاد
معترضان در
ویدئوی
منتشرشده از
این خیابان به
گوش میرسد.
در
ویدئوی دیگری
از کرمان،
مردم پرشماری
در خیابان
حاضرند و شعار
میدهند:
«کشته ندادیم
که سازش
کنیم»؛ «بسیجی
جیرهخور،
آخرشه خوب
بخور».
در
اصفهان در
چهارباغ
بالا، مردم
پرشمار شبهنگام
چهارم آبان با
صدای بلند
فریاد میزدند:
«خامنهای
قاتل است، مرگ
بر این ولایت».
در
خیابان
خاقانی
اصفهان،
جوانان شبانه
تجمع کردند و
آتش
برافروختند و
شعار دادند:
«توپ تانک
فشفشه، آخوند
باید گم بشه».
زرینشهر
اصفهان هم
ملتهب بود.
اعتراضها با
حضور پرشمار
مأموران
امنیتی همراه
بود و ویدئوی
منتشرشده از
این شهر، راه
رفتن نیروهای
سرکوب در
خیابان را
نشان میدهد.
شاهینشهر
اصفهان نیز
همچون بسیاری
از روزهای
دیگر دستخوش
اعتراض مردمی
بود. در این
شهر «کمیته
مقاومت
جوانان
انقلابی» تشکیل
شده و آنها با
شعارنویسی و
صدور بیانیه اعتراضها
را هماهنگ میکنند.
در
ویدئویی که
شامگاه چهارم
آبان از شاهینشهر
منتشر شد،
فریاد «مرگ بر
خامنهای» و
صدای
تیراندازی و
شلیک گاز اشکآور
نیروهای
سرکوب به سمت
معترضان به
گوش میرسد.
در
همدان مردم
معترض در
سعیدیه جمع
شدند. ویدئوهای
منتشرشده
نشان میداد
که جوانان
خیابان را
مسدود کرده
اند و معترضان
علیه مقامات
ارشد شعار سر
میدهند.
در
ویدئوی دیگری
از همدان،
شعار غالب این
است: «امسال
سال خونه،
سیدعلی
سرنگونه!»
در
روزهای
گذشته، همدان
شاهد اعتراضهای
گسترده
دانشجویی با
حمایت مردمی
بود. نگین
عبدالملکی
دانشجویی ۲۱
ساله اهل قروه
و ورودی سال
۹۹ رشته
مهندسی پزشکی
بود که گفته
میشود با
ضربات باتون
در همدان جان
باخته است.
در سمت
غربی فلات
مرکزی یعنی
لرستان نیز
آتش اعتراضها
زبانه میکشید.
کامیونداران
خطاب به
همکارانشان
در لرستان
خواهان
اعتصاب شدند.
آنها بنری در
جاده نصب
کردند که روی
آن نوشته شده
بود: اعتصاب
کنید.
ویدئوی
منتشرشده از
خرمآباد
لرستان زنان
را نشان میدهد
که رها از حجاب
اجباری حلقهای
درست کرده
اند، میرقصند
و میخوانند:
«آزادی،
آزادی،
آزادی».
در
بروجرد
لرستان،
معترضان در
خیابان شهدا یکی
از خیابانهای
اصلی دست به
اعتراض زدند.
آنها
در پیادهرو
راهپیمایی میکردند
و شعار میدادند
و بوق ممتد
خودروها
همراهیشان
میکرد.
شرق
ایران
مشهد،
شهر "مقدس"ای
که به یکی از
کانونهای
اصلی
اعتراضات
سراسری بدل
شده است، نماینده
اعتراضها در
شرق ایران
بود.
اعتراضات
در مشهد از
ظهر شروع شده
بود. در ویدئویی
که از عصر
هنگام روشنی
روز از مرکز
خراسان رضوی
منتشر شده،
مردم در پیادهرو
راه میروند و
سرود «ای
ایران» میخوانند
و زنانی در
میان آنها
روسری از سر
برداشته اند.
ویدئوی
دیگری از مشهد
معترضان
خشمگینی را نشان
میدهد که در
میان خیابان
شعار میدهند
و چوب در دست
دارند.
خیابان
احمدآباد
مشهد به طور
خاص کانون
اعتراض بود و
در آنجا
معترضان شعار
میدادند:
«نترسید،
نترسید، ما
همه با هم
هستیم».
در
خیابان صیاد
شیرازی مشهد
در برابر
پاساژ فیروزه
هم معترضان
جمع شدند و
شعار دادند:
«توپ تانک
فشفشه، آخوند
باید گم بشه!»
مشهدیها
نام خیابانها
را به شهدای
قیام ژینا
تغییر داده
اند. تصویرهای
منتشرشده
امروز از مشهد
نشان میدهد
که خیابانهای
مهسا امینی،
نیکا شاکرمی،
سارینا اسماعیلزاده
و روشنا احمدی
اکنون خیابانهای
مرکز استان
خراسان رضوی
هستند که مردم
آنها را نامگذاری
کرده اند و نه
مسئولان.
جنوب
ایران
در
جنوب، دستکم
در بندرعباس و
اندیمشک و
آبادان و
بوشهر مردم
معترض شبانه
به خیابانها
آمدند.
بندرعباس
چهارم آبان
صحنه اعتراض
بود.
در
ویدئویی از
خیابان
فروزان این
شهر مردم معترض
شعار میدهند:
«امسال سال
خونه، سید علی
سرنگونه».
در یک
ویدئوی دیگر،
زنان جوان در
میانه خیابان
روسری از سر
برداشته اند و
آن را تکان میدهند
و مردم تشویقشان
میکنند و کل
میکشند.
در
اندیمشک، یکی
از مهمترین
پایگاههای
تولید برق در
کشور،
معترضان به
گفته خودشان
خیابان را
تسخیر کردند.
در
ویدئوی
منتشرشده از
این شهر، مردم
رو به نیروهای
سرکوب شعار میدهند:
«بیشرف بیشرف».
شمار معترضان
قابل توجه است
و فردی که
فیلمبرداری
کرده، چنین میگوید:
«مردم محاصره
کرده اند یگان
سرکوب را».
در
آبادان که
همین امروز
خبر ریزش بخش
باقیمانده
برج متروپل را
شنید و
اعتراضاتی در
طی روز به خود
دید، در
خیابان
امیرکبیر
تجمع اعتراضی
شبانه شکل
گرفت. آنها
علیه مسئولان
و مقامات نظام
جمهوری
اسلامی شعار
دادند.
در
ویدئوی
منتشرشده از
بوشهر،
معترضانی که اغلب
آنها زنان
جوان هستند،
در خیابان شبهنگام
رژه میروند و
پا بر زمین میکوبند:
کردستان
چند
شهر کردستان
در استانهای
کردستان،
آذربایجانغربی
و کرمانشاه
صبح چهارم
آبان را با اعتصاب
آغاز کردند.
در سقز با
بازگشت جمعیت
انبوهی که به
مزار ژینا
امینی رفته
بود به داخل شهر،
اعتراضات
محلهای آغاز
شد. در زیر
اعتراضات
شبانه در
کردستان
ایران را مرور
خواهیم کرد.
استان
کردستان
سقز
معترضان
که شمارشان
بیشتر از همه
روزهای قبل گزارش
شده است، در
میدان ارتش
هواپیمای
نمادین را به
آتش کشیدند.
نیروهای
امنیتی به سوی
معترضان شلیک
کردند. در یک
ویدئو صدای
معترضان که
فریاد میزنند
«بیشرف، بیشرف»
به وضوح به
گوش میرسد.
معترضان
در این شهر یک
کانکس را که
گفته میشود
به نیروهای
سرکوب تعلق
داشت، در پل
«قوخ» به آتش
کشیدند.
در
خیابانهای
دیگر سقز هم
معترضان هدف
شلیک گاز اشک
آور و ساچمه
نیروهای
سرکوب قرار
گرفتند. یک
ویدئو نیز از
میدان مادر
سقز در شبکههای
اجتماعی
منتشر شد که
در آن گروهی
از معترضان در
اطراف میدان
چند حلقه
لاستیک و چوب
را آتش زدهاند.
در یک
ویدئو دیگر از
این محله نیز
گروهی از
ماموران یگان
ویژه قابل
مشاهده هستند.
صدای راوی پشت
دوربین که این
ویدئو را ضبط
کرده است میگوید:
«سقز، میدان
مادر چهارم
مهر»، که
احتمال میرود
نام ماه را
اشتباه گفته
باشد. او در
ادامه میگوید:
«بیشرف ها
گاز اشک آور
زدند دودش
برگشته برای
خودشان». این
ویدئو نمیتواند
در روز چهارم
مهر ضبط شده
باشد چرا که در
آن روز در این
محله سقز
اعتراضی رخ
نداد.
سنندج
در
سنندج هم
معترضان عصر
چهارم آبان در
محله شریفآباد
با روشن کردن
آتش خیابان را
مسدود کردند.
در یک ویدئو
که از این
محله منتشر
شده است صدای
ممتد بوق
خودروها و
شعار مرگ بر خامنهای
به گوش میرسد.
در یک ویدئو
از این محله
که به نظر میرسد
از ارتفاع و
احتمالاً از
پشت پنجره یک
خانه ضبط شده
است، معترضان
یک سطل آشغال
را به وسط
خیابان کشیدهاند
و شعار میدهند:
«مرگ بر
دیکتاتور».
در یک ویدئو
دیگر که گفته
میشود به
محله شیخان
سنندج مربوط
است، معترضان خیابان
را با آتش زدن
لاستیک مسدود
کردهاند.
در
محله «حاشیهنشین»
تقتقان یا
«اسلام آباد»
سنندج هم
گروهی از مردم
به خیابان
آمدند
یک
ویدئو دیگر از
خیابان جام جم
سنندج در شبکههای
اجتماعی
منتشر شده است
که صدای راوی
پشت دوربین میگوید:
سنندج چهار
آبان ماه،
پایگاه بسیج،
خیابان جام
جام. در این
ویدئو تابلوی
«پایگاه مقاومت
بسیج شهدای
کارگر» دیده
میشود و
معترضان در
مقابل
ساختمان بسیج
آتش روشن کردهاند
و یکی از
معترضان هم یک
میله آهنی
بلند را به
خیابان پرتاب
میکند.
در
نایسر سنندج
هم که از
محلات حاشیهنشین
به شمار میرود،
ماموران
سرکوب به سوی
معترضان
گلوله شلیک
کردند. در یک
ویدئو که مشخص
است از پشت
پنجره یک خانه
ضبط شده است
صدای
تیراندازی
ماموران
سرکوب به وضوح
شنیده میشود
و چند تن از آنها
با اسلحه به
کوچه وارد میشوند.
در یک
ویدئو دیگر از
این منطقه به
سوی ماموران
سرکوب مستقر
در خیابان یک
شی آتشزا
شبیه به کوکتل
مولوتف پرتاب
میشود.
ماموران پس از
پرتاب این
اشیاء از
خیابان به
سرعت خارج میشوند.
محله
«فرجه» از دیگر
مناطق حاشیهنشین
سنندج بود که
شامگاه چهارشنبه
معترضان با
روشن کردن آتش
خیابانها را
مسدود کردند.
یک شاهد عینی
در سنندج محلههای
اعتراضی را
اینگونه
گزارش کرد.
شاهدان
عینی از سنندج
گزارش کردهاند
ماموران به
سمت معترضان
گاز اشکآور و
گلولههای
ساچمهای
شلیک کردند.
شبکه
حقوق بشر
کردستان هم بر
پایه خبرهای
تایید نشده
گزارش کرد
حداقل یک تن
از معترضان با
شلیک ماموران
سرکوب به قتل
رسید.
مریوان
محله
«کوره موسوی»
دوباره شاهد
اعتراض مردم
خشمگین بود.
جوانان معترض
خیابان را
مسدود کردند و
مرگ بر
دیکتاتور را
فریاد زدند.
در ویدئوهایی
که از این
محله منتشر شده
است، صدای
راوی پشت
دوربین میگوید
«۴ آبان،
مریوان، محله
کوره موسوی».
در این
ویدئوها
مقداری سنگ بر
روی خیابان
دیده میشود
که به نظر میرسد
برای مقابله
با نیروهای
سرکوب جمعآوری
شده است.
در یک
ویدئو دیگر از
مریوان که به
نظر میرسد از
پشت پنجره ضبط
شده است، صدای
شلیک به گوش
میرسد.
در
چهار راه موسک
(یک محله
حاشیه نشین در
مریوان) هم
معترضان با
آتش زدن یک
لاستیک تردد
خودروها را
مختل کردند.
در ویدئویی که
از این محله
در شبکههای
اجتماعی
منتشر شده
است، صدای
ممتد بوق خودرها
به گوش میرسد.
در یک
ویدئو دیگر از
این شهر صدای
راوی تنها میگوید
«مریوان» و در
ادامه فریاد
میزند «بژی»-
زنده باد-
گروهی از
معترضان
چندین حلقه
لاستیک را روی
هم گذاشته و
آتش زدهاند.
در یک
ویدئو دیگر هم
صدای راوی که
میگوید «چهار
هشت ۱۴۰۱،
مریوان، جاده
را بستند»،
اعتراضات
شروع شد شنیده
میشود.
یک
ویدئو دیگر هم
از شلیک
مستقیم
ماموران سرکوب
به سمت
معترضان در
شبکههای
اجتماعی
منتشر شد.
کامیاران
معترضان
همانند دیگر
شهرها با آتش
زدن لاستیک
خیابان را
مسدود کردند.
در یک ویدئو
از کامیاران
معترضان شعار
میدهند مرگ
بر دیکتاتور.
بیشتر
معترضان صورتهای
خود را با شال
پوشانده اند.
در یک
ویدئو دیگر که
زبانه های آتش
در وسط خیابان
قابل مشاهده
است، صدای
گروهی از
معترضان که به
نظر میرسد زن
باشند به گوش
میرسد که میخوانند
«آزادی آزادی
آزادی».
در یک
ویدئو دیگر که
گفته میشود
از محله
«دوانزه متری»
کامیاران ضبط
شده است
معترضان
پرشمار در
خیابان شعار میدهند:
مرگ بر
دیکتاتور،
مرگ بر خامنه
ای.
در یک
ویدئو دیگر از
این شهر صدای
راوی پشت دوربین
میگوید چهار
خه زه لوه،
کامیران صدای
تیراندازی به
گوش میرسد.
همچنین
در یک ویدئو
دیگر هم که در
چهارم آبان ضبط
شده است، شعله
های آتش در
مقابل
ساختمان حوزه
علمیه این شهر
نمایان است.
منابع
نزدیک به
فعالان
کردستانی و
رسانههای
کردی تصاویر
چند تن از
معترضان که
هدف شلیک
ماموران
سرکوب قرار
گرفته بودند
را منتشر کردند.
برای
دیدن محتوای
نقل شده از
سایت دیگر،
کوکیهای آن
سایت را بپذیرید
در دو
شهر قروه و
بانه در استان
کردستان هم اعتراضات
پراکنده شکل
گرفت.
آذربایجانغربی
در
استان
آذربایجانغربی
هم اعتراضات
محلهای در
شهرهای
مختلف، به
ویژه در
جغرافیای کردستان
این استان
پرشمار بود.
در مهاباد
معترضان در
چندین محله
خیابانها را
مسدود کردند.
در بوکان
اعتراضات در
محلات حاشیهنشین
پررنگ بود. در
ارومیه نیز یک
گروه از معترضان
به خیابان
آمدند.
مهاباد
مهاباد
در کردستان به
لحاظ سیاسی
شهری تاریخی
است. جمهوری
مهاباد در
دوره پهلوی
اول که سرکوب
شد، جایگاه
ویژهای به
لحاظ مبارزه و
مقاومت به این
شهر بخشیده
است. در
شامگاه چهارم
آبان در چند
منطقه این شهر
گروههای
معترض خیابانها
را مسدود
کردند.
چند
ویدئو از شکلگیری
اعتراض محله
محور در
مهاباد منتشر
شد. در یکی از
این ویدئوها
معترضان در
وسط خیابان ایستادهاند
و صدای بوق
ممتد
خودروهای
عبوری به گوش
میرسد.
یک
ویدئو دیگر از
محله «زمین
های شهرداری»،
به عنوان یکی
از فقیرترین
مناطق این شهر
در شبکههای
اجتماعی
منتشر شد. در
این ویدئو
گروهی از معترضان
با سطل ذباله
خیابان را
مسدود کردهاند.
در یک
ویدئو دیگر هم
شمار زیادی از
معترضان در
گرد شعله های
آتش در خیابان
ایستادهاند
و شعار میدهند:
کردستان
کردستان
گورستانی
فاشیستان.
در یک
ویدئو دیگر از
این شهر صدای
راوی میگوید
«خیابان در
دست صاحبان
واقعیش، در
دست مردمان،
در دست خلقهای
ستمدیده، در
دست
انقلابیون.
زنده باد انقلاب.
زنده باد
سوسیالیسم.
زنده باد
حکومت شورایی».
در این ویدئو
صدای معترضان
که شعار میدهند
«مرگ بر
ستمگر، چه شاه
باشه چه رهبر»
و «ژن، ژیان،
ئازادی» به
گوش میرسد.
بنا بر
گزارش شبکه
حقوق بشر
کردستان در
جریان اعتراضات
شامگاه
چهارشنبه
ماموران
امنیتی یک تن
از معترضان به
نام اسماعیل
موسوی را کشتند.
بوکان
بوکان
ظهر چهارشنبه
همزمان با
برگزاری
مراسم چهلم
مهسا امینی
شاهد اعتراض
گروهی از دانش
آموزان بود.
آنها یک
خیابان را با
روشن کردن آتش
مسدود کردند و
شعار دادند
مرگ بر
دیکتاتور. در
یک ویدئو از این
کنش اعتراضی،
صدای بوق ممتد
خودروها هم همراه
با شعار دانش
آموزان به گوش
میرسد.
شامگاه
شنبه نیز
گروههای
دیگری از
معترضان در
بوکان به
خیابان آمدند.
در یک ویدئو
از جاده حصار
که بوکان را
به روستای
حصار و شهرهای
اطراف وصل میکند،
معترضان یک
صدا شعار میدهند
مرگ بر
دیکتاتور.
در
محله
امیرآباد
بوکان، به
عنوان
بزرگترین منطقه
شهر بوکان که
در مسیر خروجی
به سمت مهاباد
قرار دارد،
اعتراض محله
محور شکل
گرفت. در یک
ویدئو از این
محله چند حلقه
لاستیک آتش
زده شده در
کنار خیابان
قابل مشاهده
است و صدای
معترضان که
مرگ بر
دیکتاتور را
فریاد میزنند
به گوش میرسد.
مجبور
آباد بوکان هم
شاهد اعتراض
محله محور
بود. این
منطقه نیز یکی
از مناطق فقیر
و حاشیه نشین
این شهر است.
در یک ویدئو از
این محله
معترضان با
روشن کردن آتش
یک خیابان را
به صورت کامل
مسدود کردهاند.
بوکان،
شامگاه چهارم
آبان ۱۴۰۱
یک
ویدئو دیگر از
بوکان هم در
شبکههای
اجتماعی
منتشر شد که
ضبط کننده آن
به زبان کردی
میگوید:
«چهار آبان
۱۴۰۱، چله
مهسا امینی،
خلق دلیر و
قهرمان
بوکان». در این
ویدئو گروهی
از معترضان در
خیابان دیده
میشوند.
ارومیه
در
ارومیه
(اورمیه) هم
گروهی از
معترضان در خیابان
فرهنگ اورمیه
با روشن کردن
آتش خیابان را
مسدود کردند.
در ویدئویی که
صدای راوی میگوید
چهارم آبان،
ارومیه صدای
شعار امسال سال
خونه/ سیدعلی
سرنگونه به
گوش میرسد.
یک
ویدئو از
ارومیه هم در
شبکههای
اجتماعی
منتشر شده است
که معترضان
یکی از نیروهای
سرکوب را با
لگد میزنند.
همچنین
چند اعتراض
محلهمحور در
خیابانهای
استادان و
خیام نیز تجمع
اعتراضی
گزارش شد. در
خیابان
استادان حضور
ماموران
سرکوب پرشمار
گزارش شد.
کرمانشاه
سه شهر
کرمانشاه،
قصرشیرین و
روانسر در
کرمانشاه
شامگاه چهارم
آبان صحنه
اعتراض
گسترده بود.
در کرمانشاه
معترضان در
چند محله به
خیابان آمدند.
در روانسر،
تظاهرات
گستردهای
شکل گرفت و در
قصرشیرین به
روایت شاهدان
عینی ساختمان
بانکها به
آتش کشیده شد
و دروبینهای
امنیتی از کار
افتاد.
قصرشیرین
قصر
شیرین سومین
شهر بزرگ
استان
کرمانشاه شامگاه
چهارشنبه کم
نظیری را سپری
کرد. معترضان خشمگین
در خیابان با
ماموران
سرکوب درگیر
شدند. در یک
ویدئو از
اعتراضات شامگاهی
در این شهر،
راوی میگوید:
چهار هشت
آبان، چهله
مهسا امینی.
مردم غیور قصر
شیرین در حال
مبارزه با
حکومتی های مزدور.
مردم بیرون
آمدند تمام
چشمهای
اداره
اطلاعات و
ترانس برق را
نابود کردند و
بانک ها را
تخریب کردند.
در این
ویدئو تجمع
گروهای چند
نفره در اطراف
یک میدان دیده
می شود.
معترضان
همانند دیگر
شهرها آتش
روشن کردهاند
و شعار میدهند
مرگ بر
دیکتاتور. چند
ویدئو دیگر از
تظاهرات در
این شهر منتشر
شده است که در
آنها معترضان
«مرگ بر
دیکتاتور» و
«ژن، ژیان،
ئازادی» را
فریاد میزنند.
در یکی از این
ویدئوها نیز
آتشسوزی در
برخی ساختمانها
که به گفته
شاهدان عینی
ساختمان بانکها
است، دیده میشود.
کرمانشاه
«کرمانشاه
به وقت
انقلاب» صدای
راوی یکی از
دهها
ویدئویی است
که از شامگاه
چهارم آبان در
کرمانشاه ضبط
شده است.
معترضان در
این شهر در
محله دولت
آباد با آتش
زدن لاستیک
خیابان را
مسدود کردند.
در
ویدئوهایی که
از اعتراضات
محله محور در
کرمانشاه
منتشر شد،
صدای
تیراندازی در
برخی مناطق به
گوش میرسد.
در یک ویدئو
به نظر میرسد
ماموران
سرکوب به
معترضان یورش
برده باشند
چرا که آنها
در حال فرار
هستند و صدای
شلیک به گوش
میرسد.
کرمانشاه،
شامگاه چهارم
آبان
در یک
ویدئو دیگر از
کرمانشاه هم
دو زن بر روی سطل
ذباله رفتهاند
و شعار میدهند
«زن، زندگی،
آزادی».
روانسر
یک
ویدئو از
روانسر در
شبکههای
اجتماعی
منتشر شد که
با فاصله از
محل اعتراض ضبط
شده است. در
این ویدئو
صدای ممتمد
بوق خودروها
به گوش میرسد
و شعله های
آتش در حاشیه
خیابان
نمایان است.
تهران
و کرج
مردم
معترض تهران و
کرج شامگاه
چهارم آبان نیز
به خیابانها
آمدند و خشم
خود را ابراز
کردند.
اعتراضات در
محلههای
مختلف جریان
داشت و گرچه
بیشترین
معترضان را
جوانان تشکیل
میدادند اما
میانسالان و
حتی سالمندان
هم در اعتراضات
حاضر بودند.
حتی کسانی که
در خانه بودند
از داخل خانههایشان
شعار میدادند
و در کوچه و
خیابانها
همبستگی خود و
اراده به
انقلاب را به
یکدیگر نشان
میدادند.
تعداد
ویدئوهایی که
از ساکنان شرق
و غرب تهران
منتشر شده تا
کنون بیشتر از
ساکنان شمال
یا جنوب تهران
است. بسیاری
از زنان معترض
روسری را
برداشته
بودند و در یکی
از ویدئوها
مراسم روسریسوزان
راه انداختهبودند.
تعدادی
از شهروندان
تهرانی به
«زمانه» گفتند
که در خیابانهای
پاسداران و خالد
اسلامبولی و
شریعتی دائم
صدای بوق ممتد
به گوش میرسد.
رانندهها با
بوق زدنهای
ممتد با
معترضان
همراهی میکنند.
یکی از
کاربران در
توییتر نوشت
که امروز و در
کل تهران
اعتراض بود و
کمترین کار
اعتراضی بوق
زدنهای ممتد
رانندگان بود.
به گفته او:
شریعتی
- پاسداران
در
ویدئویی که از
خیابان
شریعتی، پل
رومی به «زمان»
ارسال شده میبینیم
که زنان در پل
رومی شعار
«مرگ بر
دیکتاتور» میدهند
و حجاب اجباری
را از سر
برداشتهاند.
در یک
ویدئو تعدادی
در خیابان
زیبا، شریعتی
در تهران
شعارهای، «میکشم
میکشم هر
آنکه خواهرم
کشت»، «جمهوری
اسلامی نمیخواهیم
نمیخواهیم» و
«مرگ بر خامنهای»
را سر میدهند
و در خیابان
قدم میزنند.
در پاسداران
نیز در
ویدئویی که
انتشار یافته
مردم معترض در
حالی که آتش
در خیابان روشن
کردهاند، در
میان خودروها
شعار «آزادی…»
را سر میدهند.
تهرانپارس
- نارمک
در
ویدئویی در
خیابان عادل
تهرانپارس
جوانان در
خیابان آتش
روشن کردهاند
و شعارهای
مختلفی سر میدهند
همچون « آزادی…».
در ویدئویی
دیگر مردم معترض
در نارمک
خیابان
فرجام، تقاطع
سرسبز شعار «مرگ
بر خامنهای»
سر میدهند.
صدای غالب
صدای زنان
است.
در
ویدئوی دیگری
جمعیت کثیری
را در نارمک
میبینیم که
شعار میدهند:
میجنگیم، میمیریم،
ایرانو پس میگیرم.
معترضان
خیابان را
بستهاند و
اثری از
ماموران
امنیتی و
نظامی نیست.
پیروزی
در
خیابان
پیروزی نیز
زنان و مردان
در حال شعار
دادن و دور هم
جمع شدن و آتش
روشن کردن،
مراسم روسریسوزان
راه انداختهاند.
آیینی که از
آغاز شکلگیری
جنبش زن،
زندگی، آزادی
به یکی از
شیوههای
پرفورماتیو
اعتراضی زنان
تبدیل شد. در
این ویدئو
معترضان حلقه
وار ایستاده
و شعار میدهند،
امسال سال
خونه، سیدعلی
سرنگونه، آزادی،
آزادی،
آزادی، توپ،
تانک، فشفشه،
آخوند باید گم
بشه و در
پایان یکی از
دختران به سمت
آتش میرود و
روسری خود را
میسوزاند.
معترضان
از شرق و غرب
تهران به
خیابانها
آمدهاند. در
ویدئوی دیگر
جمعی از مردم
معترض را میبینیم
که در خیابان
پونک آتشی
روشن کردهاند.
ویدئو از دور
گرفته شده و
مردم شعار میدهند
و صدای بوق
ماشینها بر
صحنه حاکم
است.
در
صحنهای دیگر
در این منطقه
نیز ویدئویی
است که در آن
مردم آتشی
بزرگ در
خیابان به پا
کردهاند و
شعار زن،
زندگی، آزادی
و مرد، میهن،
آبادی را سر
میدهند. شعار
مرد میهن
آبادی با
انتقادات
بسیاری از
فمینیستها و
روشنفکران
روبهرو شده
اما کماکان
برخی از
معترضان در
ایران این
شعار را به
کار میبرند.
صادقیه/
آریاشهر
با
توجه به آنچه
در شبکههای
اجتماعی
منتشر شده
صادقیه و
آریاشهر شامگاه
چهارم آبان در
خیابانهای
بسیاری
اعتراض کردند.
در یک ویدئو
تصویری از جمع
بزرگی از مردم
معترض را میبینم
و جعبهای
بزرگ که در
خیابان
وارونه شده
است. شهروند خبرنگار
روایت میکند:
متروی
صادقیه،
چهارم آبان.
کل محل شلوغ است
و مامورا وقت
نمیکنن
بیان.»
در
ویدئوی دیگری
در محله
صادقیه میبینیم
که مردم وسط
خیابان
ایستادهاند
و میخوانند«
امسال سال
خونه، سید علی
سرنگونه».
ویدئو از بالکن
یک ساختمان
گرفته شده.
درحالی که
مردم شعار میدهند
ناگهان صدای
ممتد شلیک
گلوله میآید.
مردم در پاسخ
شعار میدهند:
«نترسید،
نترسید، ما
همه با هم
هستیم». صدای
موتور و گلوله
ماموران بر
صحنه غالب میشود
و معترضان تاحدی
پراکنده میشوند.
در
ویدئویی که در
آریاشهر از
خیابانی پر
ترافیک گرفته
شده صدای ممتد
آژیر جنگی
شنیده میشود.
در ویدئوی
دیگری که از
صادقیه منتشر
شده میبینیم
که تعداد
بسیاری از
معترضان شانه
به شانه
یکدیگر
ایستادهاند
و شعار میدهند:
« آبان ماه
خونه، سیدعلی
سرنگونه».
گیشا
در
محله گیشا
تهران نیز
تعدادی از
معترضان در خیابانها
هستند. در
ویدئوی
صداهای
مردانه و
زنانهای را
میشنونیم که
میخوانند:
«جمهوری
اسلامی، نمیخوایم،
نمیخوایم» و
«مرگ بر
دیکتاتور».
معترضان در
خیابان پراکنده
ایستادهاند
و برخی ماسک
به چهره زدهاند.
ستارخان
و ولیعصر
در
مرکز شهر
تهران یکی از
ساکنان محله
پاتریس از
خانه فایل
صوتی برای
زمانه ارسال
کرده است. در
این فایل صوتی
صدای معترضان
را میشنویم
که شعار«مرگ
بر دیکتاتور»
سر میدهند.
معترضان از
درون خانهها
در حال شعار
دادن هستند.
همچنین در
ویدئویی دیگر
که در شبکههای
اجتماعی
منتشر شده،
معترضان در
خیابان و بر
روی موتورها
در خیابان
ولیعصر شعار
مرگ بر دیکتاتور
سر میدهند.
تعدادی از
زنان روسری
خود را
برداشتهاند.
اتوبان
باقری
زن،
زندگی، آزادی
نیز از
شعارهایی است
که امشب سر
داده شد. در
اتوبان باقری
در فضایی که
چند خودرو
پارک شدهاند
و آتش بزرگی
در خیابان
روشن است،
معترضان زن،
شعار زن،
زندگی، آزادی
سر میدهند.
مردم
معترض در
اکباتان نیز
در چهلم ژینا
امینی به
خیابان آمدهاند.
در یکی از
ویدئوها میبینیم
که مردم شعار
میدهند:
«چهلم مهسا
شده، کمر نظام
تا شده!»، «نه
شیخ میخوایم،
نه ملا، لعنت
به آیتالله!»
و «امسال سال
خونه، سیدعلی
سرنگونه». جمعیت
چشمگیری در
این ویدئو
دیده میشوند
از تمام نسلها
و زن و مرد.
برخی زنان
روسریهایشان
را برداشتهاند.
شوش
اعتراض
تنها به شرق و
غرب و شمال
شهر محدود نیست.
در ویدئویی میبینیم
که در محله
شوش تهران
معترضان به
خیابان آمدهاند،
وسط خیابان
تکه چوبی را
سوزاندهاند
و زن و مرد
شعار میدهند:
«میکشم، میکشم،
هرآنکه
خواهرم کشت»
چهارراه
ابوذر/ فلاح
در
ویدئویی که در
چهارراه
ابوذر(فلاح)
در تهران
گرفته شده
شهروند خبرنگار
میگوید که
برای چله
خواهرش مهسا
بیرون آمدهاند.
در خیابانها
آتشهای
افروخته شده
دیده میشود.
معترضان
شعارهای
مختلف میدهند.
صدای مرد
جوانی را میشنویم
که میگوید:
«بیناموسا
بمب صوتی میزنند.»
شعارهای
مختلفی داده
میشود و فضای
تعقیب و گریز
است. در پایان
ویدئو پا و
دست دو فرد را
نشان میدهند
که تعداد
بسیاری ساچمه
خوردهاند.
چهارراه
ابوذر که قبلا
فلاح نام داشت
در جنوب شرقی
تهران قرار
دارد. ساکنین
این منطقه
اغلب افرادی
هستند که یا
از قدیم ساکن
این منطقه بودهاند
یا در خانههای
کوچک و نوساز
و ارزان توانستهاند
زندگی کنند.
زمین و خانه
در این منطقه
چندان گران
نیست. این
منطقه از نظر
آلودگی هوا و
آلودگی صوتی
وضعیت
نامناسبی
دارد.
کاربرهای
متفاوتی در
توییتر نوشتهاند
که نازیآباد
بسیار شلوغ
شده و مردم
معترض منتظر
ماموران
امنیتی هستند.
یکی از
کاربرها
نوشته:
«خیابون اکبر
مشهدی ،مغازه
هارو به زور
بستن شیشه یکی
از مغازه هارو
زدن اوردن
پایین مزدورا،
فقط بیایین
کاری هم نکنین
مهم نیست با
ماشین بیایین
ولی بیایین
لطفا» خیابان
اکبر مشهدی
یکی از خیابانهای
نازی آباد
است. نازیآباد
یکی از محلههای
جنوب تهران
است که در آن
طبقات مختلف
سکونت دارند
اما طبقات
فرودست و بخشهای
حاشیهنشین
بسیار دارد.
کرج
در کرج
نیز اعتراضات
بسیاری در
جریان هستند.
یکی از
کاربران
توییتر نوشته
بود که
معترضان در
کرج از بعد از
ظهر در حال
سنگربندی
بودند. از معترضان
گلشهر کرج
ویدئویی
منتشر شده که زنان
و مردان در
خیاباناند و
شعار مرگ بر
دیکتاتور سر
میدهند.
تعدادی از
معترضان
دستان یکدیگر
را گرفتهاند.
یکی
از ساکنین
منطقه فردیس
کرج به زمانه
خبر داد که
اعتراضات در
این منطقه نیز
جریان دارد. ویدئوهایی
نیز در شبکههای
اجتماعی
منتشر شده که
معترضان شعار
میدهند و
رانندگان بوق
ممتد میزنند.
دانشگاهها
در شب
سردادن
شعارهای
اعتراضی علیه
حکومت در شب
به خوابگاههای
دانشجویی
کشیده شد.
صدها
تن از
دانشجویان
دانشگاه
الزهرا با شعار
مرگ بر
دیکتاتور در
محوطه
خوابگاه
راهپیمایی
کردند.
دانشجویان
که در جریان
اعتراضات روز
چهارشنبه در
دانشگاه با
خشونت حراست و
نیروهای
سرکوبگر
روبرو شده
بودند، در
خوابگاهها
علیه حکومت
شعار دادند.
پاسخ نیروهای
نظامی و لباس
شخصی سرکوب و
تیراندازی
بود بویژه در
خوابگاههای
دختران.
گزارش
هایی از حمله
نیروهای
سرکوب به
خوابگاههای
دانشجویی از جمله
خوابگاه
دخترانهی
ریحانه
دانشگاه
نوشیروانی
بابل، کوی
داشگاه
تهران،
خوابگاه
دخترانه
سلامت
دانشگاه علامه،
خوابگاه
دخترانه
دانشگاه علوم
پزشکی زاهدان.
خوابگاه
دخترانه بنت
الهدی
دانشگاه گیلان،
و خوابگاه
دخترانهی
ریحانه
دانشگاه
نوشیروانی
بابل منتشر
شده است.
نیروهای
سرکوبگر به
سوی خوابگاه و
در مواردی
بطور مستقیم
بر روی
دانشجویان
تیراندازی کردند.
در
خوابگاه
دخترانه
سلامت
دانشگاه
علامه فریاد
مرگ بر
دیکتاتور
دانشجویان
فضای خوابگاه
را پر کرد.
دانشجویان
در خوابگاه
دخترانه بنت
الهدی دانشگاه
گیلان شعار
«آزادی، آزادی،
آزادی» سر
دادند.
در کوی
دانشگاه
تهران
دانشجویان در
محوطه خوابگاه
و بخشی در
داخل خوابگاه
علیه حکومت
شعار دادند.
ماموران
شعارهای
اعتراضی
دانشجویان
خوابگاه
دخترانهی
ریحانه
دانشگاه
نوشیروانی
بابل را با
تیراندازی
مستقیم به سمت
دانشجویان
پاسخ دادند.
فیلمی
از حمله
نیروهای
امنیتی به
داخل خوابگاه
دخترانه
دانشگاه علوم
پزشکی زاهدان.
منتشر شده.
گفته میشود
نیروهای
امنیتی در
ادامه با
آمبولانس به خوابگاه
وارد شدهاند.
یکی
از دانشجویان
دانشگاه
نوشیروانی
بابل گفته
است: «حراست
گفت بریم
خوابگاه تو
کوچه بودیم که
هم درای
خوابگاه رو
بستن هم در
دانشگاه
مامورای حراست
ساکت فقط
تماشاگر
بودن، قشنگ
انگار منتظر
دیدن صحنه
سلاخین.
یه
حراستی از
داخل اتاق
نگهبانی
خوابگاه داشت
فیلم میگرفت
بچهها شعار
دادن، پلیس
اومد
تیراندازی شد.
هوایی هم نه،
شلیک مستقیم
همه دویدن.
فرارکردیم سمت
کوچههای پشت
خوابگاه، ما
هم توی یه
کوچه بودیم.
لباس شخصیها
دنبالمون
مردم در
پارکینگ
ساختمونا رو
باز میکردن،
ما هم رفتیم
تو یه خونه،
خانومه گفت تو
پارکینگ
نمونیم، بریم
تو واحد بیرون
صدای مامورا
بود، خونه به
خونه میگشتن
اونایی که تو
ساختمونای
دیگه تو پارکینگا
بودنو گرفتن
ما شانس
آوردیم.
موندیم تو خونه،
برقا رم خاموش
کردیم. فعلا
از بیرون صدای
تیراندازی
میاد و همه جا
لباس شخصی
داره گشت
میزنه میدونن
ما اینجاییم
داشتیم
میومدیم یکیشون
داد زده “رفتن
تو اون
ساختمون”الانم
مثل اینکه از
همسایهها
پرسوجو کردن…
این زوج مسن
که پیششون
هستیم میگن
خونه تحت
نظره، تا صبح
بمونین».
https://www.radiozamaneh.com/738113
...............................................................