Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳ برابر با  ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳  برابر با ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴
درپاسخ به ضرورت تشکل مستقل سراسری کارگران

 

در پاسخ  به ضرورت تشکل مستقل سراسری کارگران بیکار

به توده خانواده بیکسان بپیوندیم !

امیرجواهری لنگرودی 

اخراج ها و بیکارسازی ها، ضرورت همبستگی کارگران بیکار

برپایه اخبار روزشمار کارگری درایران طی ماهها، هفته ها و روزهای اخیر، موج جدیدی از اخراج های دستجمعی و موردی و بیکارسازی کارگران چه درسطح بنگاههای تولیدی و چه در بخش خدمات درهر دو بخش خصوصی شده و دولتی بشکل  بیرویه ای آغاز شده است .

بطوری که بعد از گستردگی اخراج های آذرماه۱۳۹۳در سطح کارخانه‌های «گسترش مانا ساز»، «قطار شهری اهواز»، «گاز لوله»، «کاشی گیلانا»، «ایران زاک»، «نوشابه خوشگوار»، «نورد و لوله صفا»، «شیشه آبگینه»، «آبفای آبادان» و«سیمان کارون» دریکماهه آبان ماه۹۳، تنها به گزارش خبرگزاری دولتی کارایران-ایلنا، ما شاهد اخراج های وسیع تر در«شرکت تولید گاز لوله ساوه»،«اخراج های کاشی گیلانا» ، «کارخانه آدامس ایران زاک» ، «کارکنان اداره حفاظت محیط زیست استان ایلام»، «شرکت توزیع نوشابه «خوشگوار» تهران»، «کارخانه «شیشه آبگینه» قزوین»، «کارگران اخراجی کارخانه آبفای آبادان»، «کارگر اخراجی پتروشیمی ایلام»، «کارگران اخراجی کارخانه سیمان کارون خوزستان»، «کارگران معدن زغال سنگ معدن جوواقع درزرند کرمان»، «شرکت پیمانکاری در پروژه پتروشیمی هگمتانه همدان»، «کارگر شرکت زغالسنگ معدنجو زرند»،«در سطح استان لرستان،۵۶ درصد ازجمعیت بیکاراستان فاقد مهارت اند»، «اخراج کارگران شرکتی شهرداری تبریز»، «شرکت تعاونی صنایع شیر نادرلبن درتویسرکان»، «نماینده اخراجی کارگران چادرملو»،« شرکت پیمانکاری ثمین صنعت فردان درپالایشگاه آبادان»، «کارخانه فولاد آستارا»، «کارگران رسمی کارخانه ویتانا»، «شرکت پیمانکاری کیسون ،سازنده قطارشهری اهواز »،« اخراج کارگران کارخانه راک سرامیک شهرضا»،«اخراج کارگران شهرداری مریوان » وغیره ...شمار قابل توجه ای از دیگر کارخانجات موید گستردگی اخراج ها و بیکارشدن های دوره اخیر است . روشن است لیست یادشده، تنها ابعاد کوچکی از شرایط فاجعه‌بار بیکارشدن ها واخراج ها درایران را بازنمایی می‌کند و هر روزه ده ها یا شاید هم صد‌ها کارگر در سکوت مطلق خبری اخراج شده و می‌شوند.اضافه نمایم علیرغم روند روزافزون کاهش حضور زنان در بازار کار ایران، در خصوص بیکارسازی زنان و بازداشتن آنان از کار، همچنان طرح هایی با رویکرد حذفی و بازدارنده نسبت به حضور زنان درعرصه کار، در دست اجراء است که اوضاع زنان را اسفبارتر از وضع موجود خواهد نمود. در جدیدترین گزارش نماگرهای فصل بهار روی خروجی سایت بانک مرکزی قرارگرفت. در این گزارش آمده است: از جمعیت ٧٧,٨‌میلیون نفر تنها ٢٣‌میلیون نفر یعنی از هر ٣ ایرانی تنها یک نفر شاغل است و ۵۴‌میلیون ایرانی هیچ نقشی در اقتصاد کشور ندارند.(1) تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

به گزارش ایلنا، طی ۹ماه  گذشته کاهش ۲۱ درصدی حضور زنان شاغل زنگ خطر را برای بازار کار ایران نسبت به حذف قطعی نیمی از جمعیت از چرخه تولید به صدا درآورده است. یک ماه پیش بود که در مجلس شورای اسلامی طرحی اعلام وصول شد که فعالان کارگری را در خصوص حذف تدریجی زنان از بازار کار ایران بیش از پیش نگران کرد. طبق یکی از بندهای این طرح که با عنوان «طرح صیانت از عفاف و حجاب» در دستور کار مجلس قرار گرفته استٰ . منابع خبری آمده است.(2)  باید اعلام داشت: اخراج و بیکارشدن ها به بهانه های گوناگون و تحت پوشش های متنوع صورت می گرد . اما می توان آنها را به چند دسته مشخص تقسیم کرد.

۱-اخراج هایی که به دلیل رُکود تولید، فقدان مواد اولیه و کمبود اعتبار ارز لازم برای ورود قطعات یدکی و مواد اولیه و بطور کلی جهت کاهش هزینه تولید صورت می گیرد که این خود در ادامه تحریم های اعلام شده سرمایه داری جهانی (ایالات متحده آمریکا ، اروپا و...) است که هنوز تمام تحریم ها از رده خارج نشده اند.

۲-اخراج هایی که برای سرکوب مستقیم کارگران معترض و نمایندگان آنها صورت می گیرد تا وسیله موثرایجادرعب و وحشت درمیان عموم کارگران را بنمایش بگذارد. نمونه دستگیری و اخراج کارگران چادرملو ، مجتمع پتروشیمی رازی و محکومیت شلاق و زندان برای آنها، کارگران اعتصابی معدن بافق، کاشی گیلانا و غیره ...

۳- اخراج هایی که توسط مدیریت بخش خودمانی شده صنایع تولیدی و دولت ، علیه اعضاء و تشکل های فعال و تا حدی تثبیت شده با همان هدف به عقب نشینی واداشتن آن فعالان ، اعمال می گردد. نمونه اخراج های فعالان سندیکای شرکت واحداتوبوسرانی تهران و حومه، فعالان سندیکای نیشکر هفت تپه ، فعالان کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری  درسنندج – سقز- مریوان – مهاباد ، فعالان کمیته پییگیری ایجاد تشکل های آزاد ،کمیته دفاع از فعالان کارگری مهاباد، شاهرخ زمانی عضو هیئت موسس بازگشایی سندیکای کارگران نقاش تهران، فعالان فلز کار میکانیک ، فعالان اتحادیه آزاد کارگران ایران ، اعضاء کانون مدافعان حقوق کارگر، فعالان کانون های صنفی معلمان ، کانون نویسدگان ایران و... اخراج های فعالین شناخته شده تشکل های نامبرده، عمدتا برای افزایش و تثبیت اقتدارمدیریت کارخانه اعم از(بخش دولتی وخصوصی شده ) صورت می گیرد و همواره چالش برانگیز می نماید.

۴- بیکارسازی ی و اخراج هائی که بدلیل فاقد مهارت نامیدن کارگران در سطح برخی استان ها اعمال می گردد. درمیان سه وجه اخراج های نامبرده،همه آنها بواسطه مبارزه کار و سرمایه نقش تعیین کننده ای دارد.

پرسش اساسی این است که اخراج ها بعنوان یکی از ابزارها و سلاح های موثر سرکوب سرمایه داران و دولت بمثابه بزرگترین سرمایه دار،علیه کارگران چه نقشی در تنظیم مناسبات سرمایه داری ایفاء می کند؟

پاسخ به این پرسش، بویژه از آن جهت ضروری است که ذهن هر کارگری باید در مورد این مطلب که اخراج ها چه اندازه پدیده ضروری و اجتناب پذیر مناسبات سرمایه داری می باشد ، روشن گردد. خاصه آنکه هر کارگر با سابقه ای می داند که اخراج نه تنها سلاح دائمی و موثر کارفرمان و دولت در سرکوب جنبش کارگری درطول بیش ازسه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران  از فردای قیام بهمن ۵۷ به این سوبوده است بلکه دردوران حاکمیت رژیم پهلوی ها نیز این سلاح به کرات توسط کارفرمایان دولتی وسرمایه داران بخش خصوصی به کارگرفته شد و توسط ماده۳۳ قانون کارشاهنشاهی عملا برسمیت شناخته شده بود.  

باید با صراحت گفت: برخلاف درک های رفرمیستی و ساده لوحانه که تلاش می کنند ، اخراج ها را صرفا بمثابه یکی از ابزارهای اعمال سرکوب و اختناق پلیسی رژیم های غیر دمکراتیک شاه و شیخ معرفی کنند تا رابطه اخراج را با شیوه تولید سرمایه داری از نظر کارگران پنهان نمایند. باید اعلام داشت: اخراج ها از یک سو؛ از شیوه های مهم اعمال اختناق پلیسی جهت در هم شکستن مقاومت طبقه کارگر است و از سوی دیگر ؛ هرگونه اخراجی، اقدامی ضروری برای تنظیم نرخ سود و انباشت سرمایه است . سرمایه داری بدون ارتش ذخیره کارغیر قابل تصور است . بدین سان علیرغم اینکه " حق کار" بطور کلی در نظام های سرمایه داری برسمیت شناخته می شود ، اما همیشه ما به ازاء خود را در واقعیت امر با بیکارکردن اجباری بخشی از کارگران بعنوان ارتش ذخیره کار پوشیده می دارد . بدین ترتیب می توان نوشت:  اخراج کارگران بعنوان شرط ضروری تشکیل ارتش ذخیره، جزء اساسی نظام سرمایه داری است. در بهترین حالت بیمه بیکاری- تازه اگر تضمینی برای آن وجود داشته باشد – برای تعدیل فشار اخراج و مکمل آن به رسمیت شناخته می شود. از اینرو تا هنگامی که نظام سرمایه داری بجای خود باقی است، اخراج ها و تازیانه بیکاری بعنوان سلاح نابرابر اعمال قدرت سرمایه داران و دولت بقوت خود باقی خواهد ماند.

امروز همچون دیروز ما حتی در پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری جهان نظیر ؛ ایالات متحده آمریکا- انگلستان – آلمان – فرانسه – ژاپن – ایتالیا – اسپانیا و کشورهای اسکاندیناوی و ... مابابیکاری انبوهی ازکارگران مواجه ایم. سرمایه داری بدون بیکاری اجباری توده های کارگر غیر قابل تصوراست .اما بیکاری در کشور ما بدلیل رُکود تولید در عین نرخ بالای سود در حوزه سوداگری ، دلالی انگلی و صدمات آثاربجا مانده از تحریم های امپریالیستی حدت یافته است. در ایران ما باردیگر با سقوط قیمت نفت دربازار جهانی در دوره اخیر، ارز و اعتبار حاصل از آن، همچنان بر ابعاد تورم و رُکود اقتصادی افزوده می شود و گرایش های مخرب و تضاد های عمومی نظام سرمایه داری حاکم بر کشور ما را حدت می بخشد و دستبرد حاکمیت برسفره خالی کارگران را افزایش می دهد.

در مقابل مجموعه دشواری های یاد شده ودرادامه زیر گرفتن امنیت شغلی کارگران ، برای کارگران تنها مبارزه متشکل و دسته جمعی آنان علیه تعرض و ضربه فزاینده اخراج ها،آن وظیفه فوری توده کارگران درمقابل جلوگیری ازاعمال اراده سرمایه داران برای جلوگیری از اخراج های گسترده و بیرویه است.

کارگران برای مقابله با اخراج ها،باید هرچه بیشترمبارزه خودرا ازعرصه محدود کارخانه ها بیرون آورند و آنرا درجهت جلب حمایت سایرکارخانه ها سوق دهند و آن را به مقاومت آشکار، علنی و توده ای در خیابان ها و تجمعات عمومی مبدل گردانند.

مبارزه کارگران برای تغییر توازون قوا، بنفع مقاومت طبقاتی شان، در این مرحله جلب حمایت عموم اهالی ضروری است. باید برای تداوم مقابله با سرمایه دار در برابر اخراج ها، مستقیما به توده کارگران و مردم رجوع کرد و از آنان جهت ادامه مقاومت یاری طلبید . در این رابطه حرکت کارگران اعتصابی معدن بافق ، نمونه موفق و تیپک این سلسله اعتراضات است. 

دراین میان سازمان دادن انواع کمک ها، حمایت ها زعموم توده مردم درجلوگیری از اخراج های کارگران، میدان اصلی این نبرد راروشن می سازد . درانجام این کار، بدون سازماندهی مقاومت علنی، توده ای و عمومی، در جلب حمایت آرای وسیع زحمتکشان و هم طبقه ی های آنان در سطوح مختلف و بسیج اهالی و بدون شکستن محدوده صرف واحدهای تولید، در دامن زدن به تحرکات فرا کارخانه ای و بنگاهی، مقاومت موثرعلیه اخراج ها و بیکار شدن ها، ممکن نیست .

کارگران ما باید بتوانند در جهت جلوگیری از اخراج ها، از کلیه تضاد های موجود تشکل های قانونی حتی (شوراهای اسلامی کار- انجمن های اسلامی و ...)، و بدون آنکه هیچگونه توهمی درباره ماهیت آنها، در ذهن خود راه برند، با مدیریت مدبرانه خود استفاده برند. بویژه ازاین تضاد ها برای سازماندهی تجمعات خود بهره جویند.

شعار موثر ما  در این مرحله باید بازگرداندن همه کارگران اخراجی بر سرکار باشد. و این فراهم نمی گردد ، مگر اینکه درظرف مستقل خود متشکل گردند. بعبارتی میزان موفقیت در این امر تا حدود زیادی با توجه به شاخص های پیشروی عمومی در امر جلوگیری از اخراج ها ، یعنی سازماندهی تجمعات ، اعتصابات بر سرخواست معین بازگرداندن کارگران بر سر کارشان، تنها درمسیر مبارزه متحدانه آنان متحقق می گردد .

ما باید تلاش مستمرخود را دربرانگیختن حمایت کلیه خانواده های کارگری اعم از خانواده های اخراجی و زندانی شده جلب نماییم . این حمایت ها هم از جنبه مادی و هم معنوی مهم بشمار می آید. جلب این حمایت ها و اقدام عملی مشترک و متحدانه کارگران در راستای موارد فوق، یکی از عرصه های ایجاد شبکه های طبیعی، محکم و توده ای آنان برای سازماندهی مخفی در بالا بردن روحیه مقاومت کارگران و هم باز تاباندن مبارزات روزمره و سازماندهی علنی آنان بشمار می رود .

در این راستا ما باید سنت رایج در میان کارگران مبنی بر ایجاد صندوق های مالی اعتصاب و یاری رسانی در امر کمک  به  کارگران بیکارشده و اخراجی ، مقروض و بیمار را مورد سازماندهی خود قرار دهیم. گسترش این صندوق  ها باید به اهرم اعتمادعمومی و توده ای مردم درامریاری رسانی به کارگران در داخل و خارج  از کشور با شفافیت بخشیدن به ارائه آمار دریافتی ها و پرداختی ها بارعایت پوشش ضریب امنیتی آن در داخل کشور،به دوش یکایک ما سنگینی می کند تا به گستره مقاومت و ایستادگی کارگران نیازمند و سازماندهی آنان، به شکل مقتضی یاری داده شود.

جلوگیری از اخراج و بیکارسازی های گسترده کارگران در شرایط امروز مبارزات طبقاتی یکایک آنان در ایران، بیش از هر موقعی، ضرورت همبستگی و الزام به شگل گیری تشکل مستقل کارگران اخراجی را درسطح شهرها، استان ها و سراسرکشور رابه امری عاجل و ضرور معنی می بخشد. 

برای تحقق این امراساسی و حیاتی باید از دسته بندی کردن ، شقه شقه ساختن کارگران ، سکتاریسم و محفلیسم و واگرایی ها دست کشید و همواره به همگرایی ها و فعالیت همگانی را بر مبنای تقویت مبارزه طبقاتی کارگران سازمان داد.

 amirjavaheri@yahoo.com

سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳ برابر با ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴

 لینک خبری مقاله

http://rahekargar.net/browsf.php?cId=1046&Id=192&pgn=1

http://rahekargarnews.wordpress.com/2014/11/25/gile-268/=2

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©