«عسلویه»؛
نفسهایی که
بالا نمیآید
نویسنده:
سعید برآبادی
ماجرای
آلودگی هوا در
کلانشهرها
مسئلهی تازهای
نیست، که اغلب
به جمعیت زیاد
ساکنان، ترافیک
ناشی از حمل و
نقل این و
جمعیت، و عدم
استفاده از
وسائل حملونقل
عمومی نسبت
داده میشود.
آلودگی هوا در
جایی مانند
عسلویه اما
دلایل دیگری
دارد؛ بافت کارگری
جمعیت و تمرکز
کارخانهجات
صنعتی، زندگی
در شهر را
برای جمعیت
ساکن غیرممکن
کرده است.
یادداشت پیشرو
بررسی موضوع
زندگی در
عسلویه است.
«عسلویه»؛
نفسهایی که
بالا نمیآید
دیروز
«سازمان محیطزیست»
عملا به وزارت
نفت درباره
آلودگیهای
«عسلویه»
هشدار داد و
حتی تهدید کرد
که ممکن است
برخی از بخشهای
تولید نفت در
این شهر صنعتی
را تعطیل کند. در
چنین شرایطی
حال بیش از ۶۵
هزار کارگر و
کارمند این
شهرستان
صنعتی که
عموما دور از
خانوادههای
خود و در کمپها
و کانکسها
روزگار میگذرانند
چه میشود؟
این سوال را
با یکی از
کارشناسان اچاسبی
(کارشناس
سلامت، ایمنی
و محیطزیست)
«عسلویه» مطرح
کردیم و او
پیش از هرچیز
به این مورد
اشاره کرد که
بهطورکلی
تجمع این
تعداد واحد
صنعتی و
پتروشیمی در
یک نقطه
اشتباه بوده و
بعید نیست که
بهدلیل چنین
تراکمی،
میزان برخی از
آلودگیها در
این منطقه
بیشتر و تاثیر
آن بر سلامتی
کارگران عمیقتر
باشد. او
ابتدا به دو
روش اندازهگیری
آلودگی هوا در
«عسلویه»
اشاره کرد. در
روش اول که
اندازهگیری
عمومی است،
نتایج بررسیها
نشان داده که
اگرچه شرایط
چندان مناسب
نیست اما به
مرز هشدار نیز
نرسیده است
اما وقتی که
پای اندازهگیری
به روش دوم که
همان روش
موضعی است به
میان میآید،
برخی آلایندهها
همچون خروجی
فلر، گاهی تا
۲۰۰برابر حد
مجاز اندازهگیری
شدهاند! خطری
که میتواند
بهطور
مستقیم،
کارگرانی را
که در میدان
این ماده
شیمیایی
مشغول به
فعالیت هستند
دچار بیماریهای
ناشی از
آلایندههای
شیمیایی کند.
تجمع
این میزان
فعالیتهای
صنعتی و نفتی
که با اصلیترین
کالای
صادراتی
ایران در
«عسلویه»
همراه است،
چندسالی است
که مخالفان
سرسختی پیدا
کرده، خصوصا
آنها که
معتقدند چنین
تراکمی حتی از
زاویه پدافند
غیرعامل هم
آسیبپذیر
خواهد بود. با
اینهمه
سوالی که این
کارشناس
بهداشت محیط
کار از سازمان
محیطزیست
دارد، اندکی
مسیر گفتوگو
را تغییر میدهد:
«اگر به
تاریخچه
۲۴فازی که در
«عسلویه» داریم
نگاه کنیم
درمییابیم
بهطورکلی
۱۰فاز آن در
دوره قبل از
آقای احمدینژاد
به بهرهبرداری
رسیده اما هشتفازی
که در دوره
ایشان در
شرایط پروژهای
تعریف شدهاند،
هیچکدام به
بهرهبرداری
نرسیدهاند؛
بنابراین
نباید شاهد
هیچگونه
افزایش میزان
آلودگی هوا
نسبت به شرایط
قبلی در
«عسلویه»
باشیم. پس
سوالم این است
که چطور
سازمان محیطزیست
در چنین
شرایطی پای
آلودگی هوا را
به میان میکشد؟»
به بیان دیگر،
او معتقد است
که وقتی سخنگفتن
از افزایش
آلودگی
موضوعیت پیدا
میکند که هشتفازی
که قرار بوده
در دولت دهم
راهاندازی
شود، به بهرهبرداری
برسد، نه وقتی
که هیچتوسعهای
در «عسلویه» اتفاق
نیفتاده و
همین موضوع
است که او را
وامیدارد،
رفتار سازمان
محیطزیست را
کمی، سیاسی
تلقی کند.
با اینهمه،
وضعیت
کارگران و
شرایط سخت
آنها در آلودگی
هوای
«عسلویه»،
موضوعی نیست
که بتوان آن
را حتی با
وجود پذیرش
برخی دعواهای
سیاسی نادیده
گرفت. این
کارشناس بهداشت
محیط کار در
پاسخ به این
سوال اول به دو
قانون مهم
اشاره میکند:
«مواد ۸۵ و ۹۲
قانون کار که
در مورد
معاینات طب
صنعتی است،
کارفرما را
موظف کردهاند
هرسال، یکبار
تمامی
کارکنان خود
را بهطورکامل
و با هزینه
کارفرما
معاینه کنند.
اما متاسفانه
برخی از پیمانکاران
که حجم عمدهای
از کارگران
«عسلویه» را
تحتاختیار
خود دارند،
چندان پیگیر
این معاینات نیستند
و غفلت آنها
بعضا به وخامت
بیماری کارکنانشان
میانجامد.»
در توضیح این
معاینات
سالانه، او به
تست خون، ریه،
گوش و چشم
اشاره میکند
که براساس آن،
متخصصان
تشخیص میدهند
چه بیماریای
ممکن است در
میان کارگران
شایع شده
باشد.
در
«عسلویه» بیش
از
۶۵هزارنیروی
کارگری و کارمندی
مشغول کارند
که از این
میزان، حداقل
۹۰درصد در بخشهای
پیمانکاری
فعالیت دارند
و عموما نیز-
برخلاف آنچه
احمدینژاد
مصوب کرده
بود- غیربومی
هستند. اهمیت
این معاینات
آنجا مشخص میشود
که تقریبا
تمامی بیماریهای
ناشی از کار،
برگشتناپذیر
هستند: «عوارض
بیماریهای
ناشی از کار
خیلی وخیم است
تا جایی که
عموما قابل
درمان
نیستند، مثلا
اگر کارگری به
علت
قرارگرفتن
مداوم در معرض
یک صدای بلند،
دچار کری شغلی
شود بههیچعنوان
درمانپذیر
نیست در حالی
که امروز حتی
کری مادرزادی درمان
میشود.
بنابراین
وقتی
کارفرمایی از
این معاینات
سر باز میزند
و از آن طرف،
وجود آلودگی
هوا نیز
مزیدبرعلت میشود،
بعید نیست که
میزان بیماریهای
فیزیکی،
شیمیایی،
ارگونومیکی و
بیولوژی در
میان کارگران «عسلویه»
بیشتر شده
باشد، اگرچه
اصلیترین
بحران در میان
این کارگران
که عموما دور از
خانوادههای
خود هستند،
بیماریها و
اختلالاط
روحی است که
در هیچ گزارشی
به آنها اشاره
نمیشود.»
یافتههای
این کارشناس
اما نشان میدهد
که در کنار
اختلالاط
روانی،
بیماری شوم دیگری
هم دامنگیر
کارگران
«عسلویه» شده و
آن چاقی است.
آشپزخانههای
فوقالعاده،
تحرکهای
اندک بعد از
صرف غذا،
آلودگی هوا و
بالابودن
استرس کار و
نبود
تفرجگاهی به
اندازه یک پارک
کوچک در این
شهر، همگی دستبهدست
هم دادهاند
تا تجمع
واحدهای
صنعتی،
سازنده انواع
بیماریهای
ریزودرشت
باشد و اگر
هوا اندکی
آلودهتر
شود، شدت
عوارض این
بیماریها
چندبرابر نیز
خواهد شد.
منبع
: شرق ـ ۲۲ آبان
۱۳۹۳0
http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=548&pageno=16