Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷ برابر با  ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷  برابر با ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
در واکنش به سوانح کارگری اعلام اصول دیگر کافی نیست،

در واکنش به سوانح کارگری اعلام اصول دیگر کافی نیست،

 برای مقابله با مرگ زودرس رسانه ای سوانح کار چاره اندیشی کنیم

رضا سپیدرودی

 

بار دیگر شرایط دشوار و بیرحمانه کار، عطش سیراب ناپذیر سودورزی کارفرما و محرومیت کارگران از تشکل مستقل طبقاتی شان دست به دست هم داد و به مرگ دلخراش چند تن از کارگران کارخانه ایران خودرو منجر شد. چنانچه از گزارش ها برمی آید حادثه زمانی رخ داد که یکی از کارگران شیفت شب این کارخانه که با وجود بیماری چند شیفت مداوم کار کرده بود با کامیون با کارگرانی که برای زدن کارت ساعت جمع بودند تصادف کرد. در اثر این تصادف حداقل ۴ نفر و به روایتی ۸ نفر از کارگران جان خود را از دست دادند و ۱۳ نفر زخمی شدند. کارگران در واکنش به این وضعیت دست به اعتراض زدند اما نیروهای ضدشورش با اعزام به کارخانه محل را محاصره کردند . ایران خودرو با اعلام عزای عمومی موقتا تعطیل شد.

پس از فاجعه دلخراش مرگ کارگران ایران خودرو، در متن داغی این حادثه، گزارش های زیادی در رسانه های اجتماعی انتشار یافته است که نشان می دهد اضافه کاری تقریبا اجباری کارگران، شدت کار، بکارگیری کارگران غیرمتخصص در کار با ماشین های فاقد استانداردهای ایمنی، رده بندی کارگران به "استخدامی»، «قراردادی» و «پیمانی» و تبعیض بین این کارگران از نظر شرایط، مزایا و حقوق کار برخی از زمینه های بروز سوانح کارگری ایران خودرو هستند.  ردپای همین عوامل یا مشابه آنها را که مستقیم یا غیر مستقیم به بهره کشی بیرحمانه از نیروی کار ارزان و خاموش در جامعه ما مربوط است می توان در پس بسیاری از سوانج کارگری دیگر هم دید. اما از هم اکنون روشن است که این سانحه نیز مثل سوانح دیگر بزودی به دست فراموشی سپرده می شود. راستی امروز چه کسی از وضعیت خانواده ۱۲ کارگر معدن باب نیزو که جان خود را در کرمان از دست دادند خبر دارد؟ آیا کسی نام این خانواده ها را می داند؟ شرایط زندگی شان را می داند؟ مصاحبه ای با آنان صورت گرفته است؟ تصاویر زندگی شان؛ درددلشان، گزارش پیگیری های شخصی ناکامشان را می توان در یوتیوب و شبکه های ماهواره ای و صفحات دهها سایت و وبلاگ و شبکه های اجتماعی دید؟ چه کسی حاضر است این موضوع را که حتی گزارش اخیر تحقیق و تفحص مجلس هم بر آن صحه نهاده، یعنی عدم پرداخت بخش عمده مطالبات خانواده های جانباختگان سانحه معدن باب نیزو  از طرف دولت و کارفرمایان را پیگیری کند؟ و چرا راه دور برویم: معدن هجدک راور که ماجرای آن هم تازه تر است و هنوز گرد فراموشی کاملا بر آن پاشیده نشده راستی به کجا کشیده است؟ سرنوشت کارگرانی که زیر آوار ناشی از ریزش دیواره معدن مدفون شدند چه بوده است؟ سرنوشت خانواده های آنها به کجا رسیده است؟

متاسفانه کار بخش عمده معترضان و منتقدان رژیم اسلامی به این خلاصه شده است که هر بار پس از وقوع سوانح دلخراش کارگری چند روزی با کارگران ایران ابراز همدردی کنند، ناسزایی به دولت سرکوبگر بگویند و بعد خود را به مسایل داغ و تازه جدید مشغول دارند. رادیکال ترها نقبی هم به ریشه مصیبت یعنی نظام سرمایه داری وحشی حاکم بر کشور و همدستی دولت با کارفرمایان می زنند و این حوادث را صرفا وسیله ای و فرصتی  برای اعلام و تاکید مجدد بر اصول انسانی و کمونیستی خود تلقی می کنند اما آنها هم تقریبا همان طور از کنار این حوادث می گذرند که بیانگران منافع سیاسی سایر طبقات و لایه ها و قشرهای اجتماعی در کشور. و عجیب این است که این فرایند در کشوری جریان دارد که تشکل ستیزی کور یکی از مهم ترین و برجسته ترین فقرات در تعریف ماهیت نظام حاکم بر آن است. ما نمی توانیم به طعن و لعن سرمایه داری، اعلام مخالفت با استثمار و بهره کشی، مخالفت با شرایط برده دارانه کار، مخالفت با دولت حامی سرمایه داران؛ اعلام لزوم رهایی کار از انقیاد سرمایه؛ و لزوم رعایت حقوق بنیانی کارگران و زحمتکشان و اعلام لزوم برخورداری کارگران از تشکل مستقل کارگری بسنده کنیم. ما البته که باید همه این ها را مورد تاکید قرار دهیم اما ناچار هستیم تا زمانی که تشکل های بزرگ و جا افتاده و مستقل کارگری نداریم، جنگ سنگر به سنگر در مسیر این سازمان یابی را هم هر جا که واقعا مقدور است در دستور کار خود قرار دهیم و یکی از این سنگرها هم حوادث و سوانح کار است. ما به تشکل مستقلی برای دیده بانی و پیگیری پیامدهای سوانح کارگری، دادخواهی خانواده های کارگران، همبستگی با خانواده های کارگران جانباخته و رسانه ای کردن این حوزه نیاز داریم. این نیازی است اساسی و مبرم که تحقق آن بیش از همه بر دوش فعالین کارگری سنگینی می کند. تشکیل کمیته مستقل دیده بانی، پیگیری و روشنگری در باره همه آن جزئیات مشخصی که امکان دهد عمق هر سانحه مهم کارگری به شکل ویژه زیر نورافکن قرار بگیرد، می تواند در جلب نظر افکار عمومی نسبت به بی قانونی گسترده در محیط های کارگری در ایران موثر باشد. سازماندهی مستقل اعتراضات گوناگون، انجام مصاحبه، گردهم آئی، اقدامات جمعی به ابتکار کارگران در حمایت از خانواده های جانباختگان سوانح کارگری، خبررسانی منظم در باره تحولات مربوط به پرونده های این سوانح از طریق ارتباط با خانواده ها، می تواند با مرگ زودرس رسانه ای حوادث کار در کشور ما مقابله کند. این اقدام در عین حال میدان مانور آن گرایش هایی را که درد و رنج کارگران و مصائب زندگی و فلاکت آنها برایشان ماده خام معامله، زدوبند و درخواست امتیاز از سرمایه داران و دولت حامی سرمایه است محدود می کند و در رقابت عمومی گرایش های متمایز سیاسی و عقیدتی بر سر جلب و جذب افکار عمومی و گنجاندن دستور کار مسایل مهم؛ قطعا و به سهم خود خدمتگذار تقویت عمومی اردوی کارگران و زحمتکشان و مدافعین آنان است. در مجموع روشن است که یک دنیا کار انجام نشده فوری و مهم در حوزه سوانح کار وجود دارد. در کشوری که بر مبنای آمار رسمی سال هشتاد و هفت جمعا ۲۲ هزار و ۱۳۴ حادثه  در محیط های کاری رخ داده تشکیل کمیته ای مستقل هرگز بی وظیفه نمی ماند. اگر تا امروز اعلام اصول در پس هر سانحه مهم و خبرساز کارگری کافی بود، در شرایطی که بهره کشی هر چه بیرحمانه تر از نیروی کار به نام "افزایش بهره وری" به مهم ترین جاذبه قابل تصور باقی مانده برای رغبت و تحرک سرمایه در کشور تبدیل شده، برداشتن گام عملی برای تبدیل سوانح کارگری به یک حوزه پیکار مشخص با سود پرستی کارفرمایان و دولت سرکوبگر همدست آنها اجتناب ناپذیر شده است.

۷ بهمن ۱۳۸۹ـ ۲۷ ژانویه ۲۰۱۱

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©