گزارشات
میدانی از
خیزش
شکوهمند مردم
ایران
توصیه
هائی برای
دوران
بازجوئی
تهران ـ گزارش
شماره ۱
پنجشنبه
۳۱ شهريور
۱۴۰۱
اینترنت
در اکثر نقاط
تهران قطع
شده، تا شمال
غرب اومدم ،
تازه اینجا هم
به زور باز
شد، اما نگران
نباشید، با
اینکه امروز
نیرو های
سرکوبگر، دستکم
چهار برابر
دیروز بودند، ولی در
اکثر درگیری
ها مغلوب شدند . چند مورد هم
که ریختند سر
یک نفر ، در
خیابانهای
خلوت بود، که
البته خیلی
زود مردم برای
نجات رسیدند.
بسیجی ها از
اتحاد و شجاعت
مردم تعجب
کرده بودند و
ترس به جونشون
افتاده. هر
جا نیروهای
سرکوبگر می
ریختن سر یک
نفر ، سریع
مردم به
کمکشون می
اومدند،
دیروز و
پریروز وقتی
بسیجی ها گله ای
به سمت مردم
حمله می
کردند، اکثر معترضین
فرار می
کردند، اما
امروز خیلی
خوب بود، در
اکثر موارد
مردم به بسیجی
ها حمله می
کردند و اونا
فرار می کردن...
انتخاب
میدان های شلوغ
در مرکز شهر
هم کار بسیار
هوشمندانه ای
است، چون
سرکوب برای
آنها دشوار تر
می شود و مجبورند
در برابر
دوربینها تا
حدی ظاهر را
حفظ کنند و
البته مردم هم
به داد هم می
رسند.
مبارزه
کنار این نسل
جدید خیلی کیف
داره، هم شجاع
و هم با هوش
هستند، هشتاد
و هشت بسیجی
ها هر بلایی
می تونستن سر
مردم می
آوردن، وقتی
هم که چند
تاشون گیر ما
می افتادن ،
یک سری ابله
هی می گفتن ما
نباید خشن
باشیم .
حالا
هی باید بهشون
یادآوری می
کردیم ،
کهریزک و شیشه
نوشابه و
اونهمه آدم که
با گلوله کشته
شدند...
ولی خب
الان دیگه فرق
کرده ، یکی میزنند، ده تا می
خورن
امروز
مردم جوری "
مرگ بر جمهوری
اسلامی " را
فریاد زدند که
اکثر فرمانده
های بسیج ،
خودشونُ خیس کردن، (لطفا اطلاع رسانی
کنیم ، براشون
پوشک ببرند از
پایگاه ...)
چه شبی
شده امشب، خاک
بر سرا
اینترنت قطع
کردن، به
نفعمون شد،
همه ریختن تو
خیابون .از
جنت آباد تا
میدون توحید ،
کاشانی ،
فردوس ، ستارخان،
همه خیابونا
افتاده دست
مردم ... حتی
اونا که نمی
تونن بیان تو
خیابون ،
پنجره ها رو
باز کردن و
فریاد میزنن : «مرگ
بر دیکتاتور»
اونا
که سنشون
زیاده برای جوانها
سنگ جمع می
کنن ، موتور
تریل میاد سمت
مردم می زنن ،
می خوره زمین ، موتور
آتش!
هر
لحظه که می
گذره، بیشتر
عاشق این مردم
میشم
تهران
ـ گزارش
شماره ۲
پنجشنبه
۳۱ شهريور
۱۴۰۱
از
همان ولیعصر
گارد ضد شورش
بود، قدم به
قدم. خیلی ها
آمده بودند.
اما اصلا اجازه
ندادند. البته
تجمعات و
درگیری کوچکی
شد. گاز اشکآور
زیاد از
خیابان ولی
عصر تا پایین
و فلسطین.
امروز کاملا
مجهز بودند.
به قصد کشت هم
میزدند
مردم
هم البته در
همین وضعیت میزدند
و میخوردند.
اصلا
برخلاف دو روز
گذشته معلوم
بود که دستور
حمله مستقیم
دارند. لباس
شخصی ها هم به
وفور بود. اما
جالب بود که این
همه نیرو
آورده بودند. من تا
حالا این همه
نیرو ندیده
بودم. معلوم
بود از وقایع
دیشب حسابی
ترسیدهاند.
اشكم
در امد
انها
كه سن شان
زياده براى
جوانها سنگ
جمع مكنن
صومعه
سرا :
پنجشنبه
۳۱ شهريور
۱۴۰۱
عوامل
رژیم غیر
مستقیم شایعه
انداختن که "شیرینی
فروشی اشهدی (
طرف صومعه
سرایی هست) به
مردم پناه
داده، کرکره
رو کشیده
پایین، بعد
پلیس آورده
تحویلشون
داده" ،
میخواستن
مردم رو تحریک
کنن که به این
شیرینی فروشی
حمله کنن. در
صورتی که
مردم از طریق
اماکن و
ارتباطات
مستقیم گفته
بودند که باید
ساعت ۵ مغازه
هاتون رو
ببندید. خود
اشهدی بنده
خدا هم فیلم
دوربین
مداربسته مغازه
رو گذاشته که
ما تعطیل
هستیم. گفته
بود به دلیل
اتفاق پیش
اومده و
عزادار بودن
ملت مغازه رو
میبندیم و
شیرینی
نمیفروشیم. ولی
از طریق
ارتباطات، همه
خبر دار شدن
که دروغه. کلا
درصد هوشیاری
ایندفعه خیلی
بالاتره. خبری
که دروغ باشه
پخش نمیکنن ،
خبرهای دروغ
رو بهتر خنثی
می کنن و انچه
که درسته به
گوش همدیگه
میرسونن!
لنگرود:
پنجشنبه
۳۱ شهريور
۱۴۰۱
وضعیت
لنگرود خیلی
حکومت نظامی
بود امروز.از
ساعت ۴ گفتن
مغازه های
خیابان اصلی
باید بسته باشن
و ارازل و
اوباش ها پر
بودن تو خیابون، که
فرصت نفس
کشیدن
نمیدادن. و
عصر هم
راهپیمایی
کردن با
شعارهایی مثل
یا لشکر صاحب
زمان آماده
باش، آماده
باش!
......................................................
تهران
ـ سهشنبه ۲۹
شهريور ۱۴۰۱
ساعت
۱۰ تا ۱۱ شب حد
فاصل میدان
ولیعصر تا قرنی
و کوچههای
پایینتر و
بالاتر، زمین
پر از تکههای
سنگ بود و
جدولهای
کنار خیابان
جابهجا کنده
شده بودند.
معلوم بود
ساعتهای
قبلش سنگپرانی
مفصلی در
جریان بوده.
در خیابان
حافظ که میلههای
کنار پل را هم
کنده بودند.
تقریبا همه
سطل آشغالها
هم چپه شده
بودند و
محتویات شان
آتش گرفته بود
و بعضا هم وسط
خیابان بودند.
حدود
ساعت ۷ کسانی
که از دست
مامورها فرار
کرده بودند میگفتند
بلوار کشاورز
پر مامور بوده
و تا توانستهاند
گاز اشکآور
زدهاند. اینطور
به نظر میرسید
که برخلاف
دوشنبه،
اعتراضات در
خود بلوار شکل
نگرفته و به
طرفین
پراکنده شده.
از غرب با
تمرکز در
جمالزاده، از
شرق حوالی
حافظ و آبان و
ویلا، از شمال
حوالی فاطمی و
از جنوب هم
انقلاب.
مامورها
بهوضوح از
دوشنبهشب
بیشتر و متنوعتر
بودند.
موتورهای
لباسشخصی در
دستههای
بزرگ ویراژ میدادند
و تا حدود
ساعت ۱۱ هم
هنوز سر
چهارراهها
مستقر بودند.
من به
واسطه اینکه
هم خانه و هم
محل کارم در
محدوده
اعتراضات
است، هم در
مسیر رفتوآمد
و هم از طریق
سروصداها و
رفتوآمدهای
مردم و
مامورها و
همینطور بوی
گاز اشکآور
با واسطه در
جریان
ماجراها قرار
میگرفتم.
امروز خودم در
زمانهای اوج
اعتراضات در
آن مناطق
نبودم و
نتیجتا صحنه
درگیری یا اعتراضی
ندیدم.
............................................................................
چند
نکته دربارهی
راهپیمایی
دوشنبه۲۸
شهريور ۱۴۰۱
علی
سیدآبادی
گستردگی
نقطهی
شروع فضایی
نسبتا محدود
بود و میتوان
حدس زد که
فراخوان
دهندگان تصور
میکردند که
در فضایی جمع
و جور به رغم
تمهیدات امنیتی
بتوانند
اعتراضی
سامان بدهند،
اما آنچه رخ
داد بخش بزرگی
از شهر را
درگیر کرد و
از چهار طرف
گسترش یافت و
از خیابانهای
دورتر هم
اعتراضاتی
گزارش شده
است که تا
ساعات پایانی
شب طول کشیده
است.
بازگشت
طبقهی متوسط
در
سالهای اخیر
به خصوص پس از
اعتراضات دیماه
۹۶ و بویژه
آبان ۹۸
انسجام
معترضان طبقهی
متوسط از هم
پاشیده بود و
ستارهی
نمادهای این
طبقه از جمله
اصلاحات افول
کرده بود.
مسائل و
مشکلات
اقتصادی چنان
بزرگ شده بود
که خواستهای
ویژهی این
طبقه را عقب
رانده و
ابتکار عمل را
از آنان گرفته
بود. تجمع
امروز نوعی
بازگشت طبقهی
متوسط به
خیابان بود با
خواستی غیر از
خواستهای
اقتصادی که در
این سالها
همهی
مطالبات را
تحت الشعاع
خود قرار داده
است.
ظهور
نسل جدید
معترضان
اعترضات
۹۶ و ۹۸ حکایت
از ظهور نسل
جدیدی از
معترضان می
داد، اما
معترضان سالهای
۸۸ که بخشی از
آنان سرنوشت
دو انتخابات
بعدی را تغییر
داده بودند،
در آن
اعتراضات
سرگردان
بودند و به
رغم نگاه
انتقادی به
برخورد حکومت
و حمایت عاطفی
از اعتراضات
آبان ۹۸ نمیتواستند
به آن
بپیوندند،
اما در اعتراضات
۲۸ شهریور
همراه بودند.
نسل جوان آن
روز حالا نسلی
از نفس افتاده
و در آستانهی
عبور از میان
سالی به پیری
در کنار
جوانان بود.
پشتیبانی
خانواده و
مردان از
خواست زنانه
کسانی که
پیمایشهای
اجتماعی در
سطح ملی را
دنبال و تحلیل
کرده باشند،
دریافتهاند
که نظام
خانواده در
ایران تحولات
بزرگی را از
سرگذرانده
است و از
نهادی
مردسالار به
نهادی
دموکراتیکتر
و مدنیتر
تبدیل شده
است. متاسفانه
در برخی حوادث
تکین مثل کشتن
زنان، این
تحول نادیده
گرفته میشود،
اما امروز
اولین مواجههی
خیابانی این
تحول بود. نه
تنها از حضور
مردان جوان در
کنار زنان
گزارش شده است
که حضور پدرانی
از نسل گذشته،
دست در دست
دخترانشان در
خیابان هم
ظاهرا چشمگیر
بوده.
رادیکالتر
شدن طبقهی
متوسط
حضور
خیابانی طبقه
متوسط در
ایران چه وقتی
که پرشمار
بودند مثل ۸۸
و چه وقتی کمشعار
مثل اعتراض به
فاجعهی
هواپیمای
اکراینی، به
رغم عصبانیت
هنوز رادیکال
نبود. امروز
شاید رادیکالترین
حضور طبقهی
متوسط بود.
بازگشت
راوی کنشگر
یکی از
ویژگیهای
این جنبش
مرجعیت داخلی
کنشگران و
مرجعیت داخلی
در روایت است.
این کنشگران
خودشان کنش خودشان
را روایت میکنند
و رسانهها
تنها بازتاب
دهندهی
روایتها
هستند نه
راوی.
.........................................................
توصیه
هائی برای
دوران
بازجوئی
متنی
در توییتر
منتشر شده که
توصیههایی
است برای
دوران
بازداشت و
بازجویی. با
تجربههای دیگران
خیلی همخوانی
دارد. اگر فکر
میکنید ممکن
است کارتان به
بازداشت برسد
یکدور با دقت
بخوانید:
من میخوام
یه چندتا نکته
از قبل و بعد
از دستگیری و زمان
بازجویی
اینجا
بنویسم،
تجربیات
شخصی، امیدوارم
برای کسی پیش
نیاد ولی
آماده بودن
براش خیلی
بهتره. اگر
باقی دوستان
هم نکتهای
دارن میتونن
اضافه کنن.
گوشی
جدیترین بخش
ماجراست و میتونه
بیشترین
دردسر رو
براتون درست
کنه. اگر گوشی
میبرید با
خودتون واقعا
این مسائل رو
جدی بگیرید،
گوشیتون
تمیز پاک
باشه، عکس و
فیلم اگر دارید
پاک کنید، از
اکانتهاتون
خارج بشید(جدی
بگیرید)، تو
بخش دایرکتتون
چتهاتون رو
پاک کنید، یک
ایمیل دیگه که
به هیچ اکانتی
وصل نیست
داشته باشید
که اگر خواستن
اونو بدید،
بگید اکانت
توییتر و
اینستا
ندارید، تو
تلگرام و واتساپ
چتها با
موضوعات
سیاسی و خیلی
خصوصیتون رو
پاک کنید، عکسهای
خصوصی که فکر
میکنید بعدا
میتون
براتون دردسر
درست کنه رو
پاک کنید
بعد از
دستگیری سعی
کنید به
خودتون از نظر
روانی مسلط
باشید، بازجو
سعی میکنه
شما رو به مدلهای
مختلف
بترسونه، از
حکم سنگین، از
اینکه تو
تنهایی، از
تهدید به کتک زدن،
از اینکه هر
کاری بخوایم
باهات میکنیم،
از آیندهتون
و سوء پیشینه،
نشون دادن ضعف
توی هر موردی
میتونه اون
رو به خواستهاش
نزدیک کنه .
سعی
کنید یه
داستان تو
ذهنتون از
نحوه دستگیرتون
درست کنید و
اونو با تغییر
جزئیات خیلی
کم تعریف
کنید، معمولا
شخص دستگیر
کننده با
بازجو
ارتباطی
نداره و همه
شما پیش چشم
بازجو به یک
شکلاید، چه
در حال پیادهروی
دستگیر شده
باشید چه زد و
خورد معمولا
بازجو از لحظه
دستگیری و
علتش اطلاعی
نداره
از
اطلاعاتی که
از گوشیتون یا
از خونهتون
پیدا کردن
نترسید،
خودتون چیزی
رو قبول نکنید
و چیزی رو
درباره
خودتون
ننویسید،
هرچقدر که به
نظرتون نشدنی
باشه، زیر
بارش نرید، در
این زمینه تا
میتونید پرو
باشید.
همیشه
منتظر باشید
اونا سوال کنن
چیزی اضافه خودتون
نگید.
اگر
اطلاعاتی،
عکسی در مورد
روابط شخصی
شما، مهمونیها،
روابط جنسی
شما بهتون
دادن نترسید،
اینا فقط اهرم
فشاره و موضوع
روابط جنسی شما
مسئلهای
نیست که آنها
بخواهند در
دادگاه به اون
بپردازن،
بیشتر ازش
استفاده میکنند
برای اینکه
شما رو در
نقطه ضعف قرار
بدن و تحت
فشار مجبور به
اعتراف در
مورد خودتون
بکنن.
سوالها
در مورد روابط
جنسی رو یا
جواب ندید یا
خیلی ریلکس
باشید چیز پر
اهمیتی نیست.
همینطور
در مورد
استفاده از
دراگ به همین
صورت پیش برید
ممکنه
تهدیدتون کنن
که خانوادهتون
رو در جریان
میذارن از
این تهدیدها
نترسید.
یک
سوال رو به
مدلهای
مختلف در
روزهای مختلف
از شما
میپرسن، مثلا
کجا داشتید میرفتید،
همیشه همان را
بگویید با
تغییرات
جزیی، تا جایی
که میتونید
در مورد هیچ
کس از
دوستانتون یا
بقیه اطلاعی
ندید، لزومی
نداره در مورد
اشخاص بگید دوستمه
و میشناسمش،
در مورد همه
فقط در حد
اینکه یک
آشنایی دارید
جواب بدید،
شغلش رو
نمیدونم،
آدرسش رو
نمیدونم،
روابطش رو
نمیدونم
من در
مورد آدرس
خونه برادرم،
گفتم بلد
نیستم.
سعی
کنید پای کسی
به بازجوییتون
باز نشه، ولی
اگر شخص دیگری
رو باهاتون گرفتن
یا بعدا
آوردن، شما
داستانی که
گفتید رو ادامه
بدید، اگر
گفتن فلانی
اینو گفته،
بگید نمیدونم،
احتمالا سعی
میکنن با
داستانهایی
که از طرف
بقیه افراد در
مورد شما
تعریف میکنن
بهتون فشار
بیارن، اصلا
نه در مورد
بقیه حرفی
بزنید نه اگر
گفتن فلانی در
مورد تو اینو گفته
باور کنید،
اگر با کسی
گرفتنتون و
دست خطشم
آوردن و گفتن
نوشته همه
کارها رو تو
کردی باور
نکنید و
اهمیتی ندید.
اعترافات شخص
دیگه در مورد
شما قابل
استناد نیست،
روحیه تونم
نبازید،
احتمالا یا
تحت فشار
نوشته یا گفتن
چی بنویس.
شما
وارد این بازی
نشید که در
مورد اون یا
خودتون چیزی
بگید.
انشا
بنویسید
طولانی بدون
هیچ اطلاعات
خاصی.
اگر
دارویی
استفاده میکنید
بگید بدون اون
نمیتونید
ادامه بدید،
سعی کنید به
هر نحوی از
زیر فشار
بازجویی
بیاید بیرون،
اونا تا
میتونن فشار میارن
شما هم سعی
کنید فشار رو
پخش کنید.
درخواست
وکیل کنید،
جوری رفتار
کنید که به حقوقتون
آگاهید.
هیچی
مطلقا هیچی رو
از سمت
بازجوتون
باور نکنید،
احتمالا ۱،۲
نفر از شما بازجویی
کنند وارد
بازی پلیس بد
خوب نشید، هرچی
گفتن بنویس
امشب آزادت
میکنیم
ننویسید، برنامه
چیز دیگریست.
احتمالا
هی از برنامه
چماق و هویج
استفاده کنند،
بازجویی خشن و
دیگر با
پادرمیانی
میخواهد شما
را نجات دهد،
گول نخورید
اون خودش
بدتره فقط
میخواهند شما
به مواردی
اعتراف کنید.
اگر در
سلول انفرادی
رفتید، سعی
کنید با فکر کردن
به چیزهایی که
آرومتون میکنه
آرامشتون رو
حفظ کنید، شب
اولش فقط سخته.
اگر
بردنتون
انفرادی در
واقع میخوان
رابطه شما با
جهان رو قطع
کنن و تنها
آدم مرتبط
باهاتون میشه
بازجو. سعی
کنید در این
شرایط به
احساساتتون
مسلط باشید.
میدونم سخته
ولی بعد از
این بهتون
بیشتر فشار
میارن یا با
بازجویی
طولانی یا با
بازجویی نکردنتون.
توی
انفرادی
بازجویی نشدن
به مراتب سختتر
از بازجویی
شدنه. اگر
سراغتان
نیامدند برای
بازجویی،
بدونید
میخوان بهتون
فشار بیارن،
توی انفرادی
یک بار دو
هفته در اتاق
منو باز
نکردند و
بازجویی
نبردند.
با
انفرادی بردن
قصدشون اینکه
چند شب زیر
فشار چیزی که
میخوان رو
ازتون بگیرن. اون
چند شب رو رد
کنید و چیزی
نگید احتمالا
میاید بیرون.
سعی
کنید تو سلول
ورزش کنید،
اگر میتونید
بخوابید، یا
اگر کتابی است
بخونید . هرچی
هست مهم نیست
معنی کتاب های
عربی رو بخونید.
اگرم
رفتید تو
سوئیت(اتاق
۳،۴نفره) در
مورد نحوه
دستگیرتون،
کارهایی که
کردید به بقیه
چیزی نگید،
این اصل رو
بدونید آدما
اگر چیزی در
مورد شما
ندونن زیر
شکنجه هم نمیتونن
در موردش حرفی
بزنن، ولی اگر
بدونن شاید با
وعده یا با
شکنجه بگن.
امیدوارم
اتفاقی برای
کسی نیفته و
کسی دستگیر
نشه ولی اگر
شدید اینارو
یادتون باشه.
...........................................................