دیدگاه
هائی پیرامون
تهاجم نظامی
ترکیه به عفرین
عفرین
اسم رمزی برای
مقاومت
✍لقمان
ویسی،
عضو
انجمن صنفی
معلمان
کردستان - مریوان
بهار
عربی و خیزش
های وسیع و
تاریخی توده
های کارگر و
فرودست و بزیر
کشیدن
سرکوبگرترین
دیکتاتورها
در سال های
اخیر، اعتماد
بنفس و امید
عمیقی به توده
های تحت ستم
منطقه بخشید.
از
اولین روزهای
حضور میلیونی
مردم در خیابان
های شهرها در
سراسر منطقه،
قدرت های
سرمایه داری
تلاش کردند که
به هرطریق
ممکن و
بادردست گرفتن
سکان این
اعتراضات، آن
ها را از مسیر
خواست های
انسانی چون
نان، کار،
آزادی و صلح
خارج نمایند.
نبود
سازماندهی و
تشکیلات
پیشرو از همان
ابتدا ملموس
بود و
متاسفانه
نیروهایی
سیاه و قرون
وسطایی چون
داعش و تحمیل
جنگی ویرانگر
بیشتر نقاط
منطقه را به
پرتگاه
نابودی کشاند.
لیبی،
عراق، سوریه و
بسیاری مناطق
دیگر درگیر
جنگ های قومی
و مذهبی شده و
حاصل آن کشتار
و آوارگی
میلیون ها
انسان غیر
نظامی و با
خاک یکسان شدن
بسیاری از شهرها
و روستاها شده
و آتش جنگ و
خونریزی
تاکنون دامنگیر
مردم تحت ستم
منطقه است.
این
روزها ارتش تا
بن دندان مسلح
ترکیه همراه با
متحدین و
مزدورانش در
ارتش آزاد !!!!!
تجاوزی آشکار
و وحشیانه را
به عفرین در
کردستان سوریه
آغاز نموده و
تاکنون
هزاران نفر
آواره و زخمی
و جانباخته
برجا گذاشته
است و قدرت
های امپریالیستی
از روسیه
گرفته تا
آمریکا
با چراغ سبز
و سکوتشان با
این جنایت
نئوعثمانی ها
همراهی نموده
اند.
در
برابر چنین
جنایات هولناکی
مردم فرودست
عفرین، با
تسلیح همگانی
و اتحادی
ناگسستنی،
کیفرخواست
خود را علیه
تمام
سناریوهای
سیاه جاری در
منطقه اعلام
نموده و
مقاومتی مثال
زدنی را
سازمان داده
اند.
مردم
کردستان
سوریه خارج از
قومیت،
جنسیت، مذهب و
نژاد متحد شده
اند تا ثابت
کنند تنها با تکیه
بر نیروی کف
جامعه و توهم
زدایی از
هرگونه پشت
گرمی به
پارلمان ها و
کابینه های
رنگارنگ
سرمایه داری
میتوان پوزه ی
ناتو و ارتش
تابن دندان
مسلح ترکیه را
به خاک مالید.
زمین
گیر شدن داعش
در کوبانی و
مقاومت توده
ای مردم عفرین
در برابر ارتش
ترکیه و
مزدورانش موج
وسیعی از
همراهی و
همدلی انسان
های آزادیخواه
و برابری طلب
را در سراسر
دنیا بهمراه
داشته و
بسیارند
کسانی که با
پیوستنشان به
مقاومت در
کنار
رزمندگان
کردستان
سوریه اشغال
عفرین را هرچه
ناممکن تر
کرده اند.
اکنون
دیگر عفرین
تنها سرزمینی
محصور در سیاهی
نیست بلکه اسم
رمز دیگری است
برای مقاومت.
----------------------------------------------------
چرا
ترکیه عفرین
را هدف گرفته
است؟
کامران
متین و پنار
دنج
ترجمه:
آرمان اکبری و
پژمان
برخورداری
در
بیستم ژانویه
ترکیه و شورشیهای
مسلمان سوری
متحدش حمله ای
نظامی را با
نام تناقض
آمیز «عملیات
شاخه زیتون»
علیه منطقهی
عمدتاً کردنشین
عفرین آغاز
کردند (شاخه
زیتون نماد صلح
است). علیرغم
گستردگی
فراوان اما
این عملیات
پیشرفت بسیار
کندی داشته
است. گزارشهای
مستقل از
قربانی شدن
غیرنظامیان
در اثر بمباران
هوایی و
آتشبار
توپخانهای
ارتش ترکیه و
همچنین
استفاده از
بمبهای
ممنوعه «
ناپالم» خبر
میدهند.
ترکیه
ادعا میکند
هدفش از حمله
به عفرین، حفاظت
از مرزهایش در
برابر فعالیت
« یگانهای
مدافع خلق» (YPG)
است. ترکیه
یگانهای
مدافع خلق را
بخشی از «حزب
کارگران
کوردستان» (PKK)
میداند که از
اواسط دهه
۱۹۸۰م با دولت
ترکیه در جنگی
مسلحانه به سر
میبرد اما
برخلاف
ترکیه،
ایالات متحده
و دیگر دولتهای
غربی یگانهای
مدافع خلق را
سازمانی
تروریستی نمیدانند.
علیرغم
ادعای ترکیه
هیچ گزارش
مستقلی مبنی بر
انجام عملیات
نظامیعلیه
ترکیه از طریق
عفرین موجود
نیست. در
حقیقت عفرین
یکی از
امنترین
نواحی سوریه
در طول جنگ شش
سالهی
خانمانسوز
این کشور بوده
است. همچنین
عفرین نزدیک
به نیم میلیون
نفر آواره
سوری بویژه از
مناطق ادلب و
حلب را در خود
پناه داده
است.
از
زمانی که کردهای
سوریه در خلال
جنگ داخلی
توانستند حکومت
خودمختاری را
در مناطق شمال
شرقی سوریه
ایجاد کنند
رویکرد ترکیه
نسبت به آنان
حالتی خصمانه
داشته است اما
جنگ فعلی در
عفرین نخستین
رویارویی
مستقیم علیه
آنان است.
دلایل این
تغییر موضع
خشونتبار
ترکیه پیوند
مستقیمیبا
سیاست داخلی
ترکیه و
ژئوپلتیک
منطقهایی
دارد.
خون
برای رای
از نظر
سیاست داخلی
اردوغان و حزب
«عدالت و توسعه»ی
وی استراتژی
تحکیم قدرت
سیاسی را
دنبال میکنند،
در این راستا
به منظور
پیروزی در
انتخابات،
جلب آرای
ناسیونالیستهای
(ترک) متعصب
علیه کردها و
همچنین تهییج
احساسات
مذهبی علیه
سکولارهای
مخالف و قدرتهای
بیگانه در
کانون توجه
است.
اولین
تلاش در جهت
تحقق این
استراتژی پس
از موفقیت حزب
طرفدار
کوردها یعنی
«حزب
دموکراتیک خلقها»
(HDP) در
انتخابات
۲۰۱۵م و
عملکرد
درخشان رییس
مشترک آن صلاحالدین
دمیرتاش روی
داد که منجر
به از دست
رفتن اکثریت
پارلمانی حزب
عدالت و توسعه
شد. مدت
کوتاهی پس از
آن ترکیه به صورت
یکجانبه به
مذاکرات صلح
با حزب
کارگران کوردستان
پایان داد و
جنگ علیه این
حزب دوباره ازسر
گرفته شد. از
سرگیری مجدد
جنگ علیه حزب
کارگران
کوردستان با
هدف جذب رای
ناسیونالیستهای
افراطی و
سرکوب حزب
دموکراتیک
خلقها در
انتخابات
زودرس نوامبر
۲۰۱۵ روی داد.
در
نتیجه درگیریها
صدها نفر از
غیرنظامیان
کورد کشته
شدند. بخشهای
گستردهایی
از چندین شهر
ویران و بافتهای
تاریخی با خاک
یکسان شدند.
سیاستمداران
حامیکوردها (
شامل روسای
مشترک،
نمایندگان
پارلمان و
شهرداران حزب
دموکراتیک
خلقها) یا از
خدمت معلق یا
بازداشت شدند
و بسیاری از
روزنامهنگاران
و فعالین حقوق
بشری زندانی
شدند. حتی فعالین
دانشگاهی نیز
در امان
نماندند. چند
صد تن از
دانشگاهیان
که «طومار صلح »
(برای پایان
جنگ در
کوردستان) را
امضا کرده
بودند با
اتهام حمایت
از تروریسم
تصفیه شدند.
با این
تمهیدات حزب
عدالت و توسعه
باردیگر توانست
اکثریت
پارلمانی خود
را محقق سازد
اما خشونتهای
سیاسی نه تنها
پایان نیافت
بلکه گسترش هم
یافته بود. پس
از تلاش برای
کودتای نظامیدر
۲۰۱۶ م
اردوغان
کارزاری را به
منظور پاکسازی
و سرکوب
ترتیب داد.
انگیزه او
دوگانه بود.
وی از یکسو در
صدد از میان
برداشتن
گولنیستها
بود. گولنیستها
متحدین پیشین
اردوغان
بودند که
نتوانسته بودند
با اردوغان بر
سر تقسیم
قدرت
به توافق
برسند. از سوی
دیگر اردوغان
از این کارزار
سرکوب و
پاکسازی برای
پیروزی در
رفراندوم بازنویسی
قانون اساسی
در جهت افزایش
اختیارات
رییس جمهوری
استفاده کرد.
به این
ترتیب
اردوغان
سیاست قطبیسازی
جامعه را که
از سال ۲۰۱۴م
آغاز کرده
بود، تشدید
کرد. وی نه تنها
به حملات شدید
و تخریب چهره
کردها ادامه
داد بلکه به
بدنام سازی
علویها،
زازاها و
غیرمسلمانان
نیز پرداخت و
یهود ستیزی را
ترویج داد. در
واقع در ترکیهی
جدید اردوغان
تمایز واضحی
میان افراد
«شریف» با هویت
ملی و مذهبی
یکدست و
«دیگری»های
کافر که شامل
کردها، علویها،
چپها،
سکولارها،
لیبرالها و
گولنیستها بود،
ایجاد شد.
آخرین
حرکت اردوغان
در جهت تحکیم
قدرت سیاسی،
انتخابات
ریاست جمهوری
۲۰۱۹م در راستای
قانون اساسی
جدید است.
برخی از
نظرسنجیهای
اخیر نشان میدهد
که محبوبیت
حزب عدالت و
توسعه به شدت
کاهش یافته و
به طور قابل
ملاحظهایی
به زیر ۵۰
درصد سقوط
کرده است. این
اوضاع را میتوان
عمدتاً به یک
رکود اقتصادی
پایدار نسبت داد
که به تضعیف
پایه
اجتماعی حزب
عدالت و توسعه
در میان طبقات
خرده بورژوازی
ترکیه منجر
شده است. این
بحران
اقتصادی همچنین
به سرخوردگی
بخشهایی از
طبقه سرمایهدار
محافظهکار
ترکیه موسوم
به «ببرهای
آناتولی» نیز
دامن زده است.
شکاف اخیر
میان حزب
عدالت و توسعه
و متحدان ملیگرای
افراطیش در
حزب «حرکت ملی» (MHP)
و تداوم
محبوبیت حزب
دموکراتیک
خلقها نیز در
این کاهش
محبوبیت حزب
عدالت و توسعه
نقش داشته
است.
به
همین جهت برای
مقابله با
چنین وضعیتی
جنگ ترکیه در
عفرین را میتوان
تلاش اردوغان
برای دستیابی
دوباره به تاکتیک
«خون برای رای»
تلقی کرد،
تاکتیکی که وی
آن را به شکلی
موفقیت آمیز
برای جبران
شکست حزبش در
انتخابات
تابستان
۲۰۱۵م
به کار گرفته
بود. و درست
همانند سال ۲۰۱۵م
ابزار اصلی
برای بسیج ناسیونالیسم
افراطی جنگ بر
علیه کردها به
همراه ضدیت با
آمریکا است که
اردوغان آن را
به تدارک
کودتای ۲۰۱۶م
و حمایت از کردهای
سوریه با هدف
تجزیهی
ترکیه متهم میکند.
طرح
اردوغان در
سوریه ی پس از
داعش
استراتژی
انتخاباتی
«خون برای رای»
اردوغان ابعاد
ژئوپولتیکی
چندگانه ای در
خارج از مرزهای
ترکیه و در
سوریه دارد.
قرار گرفتن
روسیه در جنگ
داخلی سوریه،
امیدهای
استراتژیک
ترکیه را برای
جایگزینی
رژیم اسد با
یک دولت متحد
سنی و
اسلامگرا در
راستای کسب
هژمونی منطقهای
یا همان
استراتژی
«نئو-عثمانی»
بر باد داد. در
عین حال،
مقاومت موثر کردهای
سوریه در
برابر داعش،
سمپاتی بین
المللی و
حمایت غرب را
برای آنان
بهمراه داشت.
بنابراین،
سیاست
اردوغان در
مورد سوریه از
سرنگونی اسد
به سمت مهار کردها
در سوریه
تغییر یافت.
به این دلیل
که هر نوع
استقلال و یا
به رسمیت
شناسی سیاسی کردهای
سوریه نفوذ
ترکیه در
سوریه را کاهش
داده و موقعیت
حزب عدالت و
توسعه را نسبت
به حزب دموکراتیک
خلقها و حزب
کارگران
کوردستان در
داخل کشور
تضعیف میکند.
سیاست
جدید ضد کردی
اردوغان در
سوریه در
ابتدا در پوشش
«بی طرفی فعال»
متمایل به
داعش دنبال شد
و در این راستا
اجازه میداد
که نیروهای
داعش از طریق
خاک ترکیه به
سوریه برسند و
از آن جا
حملات
خود علیه «
یگانهای
مدافع خلق» و
«یگانهای
مدافع زنان» (YPJ) را
سازماندهی
کنند. این
وضعیت زمانی
که کوبانی
توسط داعش
محاصره شد به
اوج خود رسید،
در آن برهه
ارتش پُر قدرت
ترکیه در
مرزهای خود با
کوبانی سکوت
اختیار کرده و
همزمان
اردوغان با
رضایت خاطر
آشکارا اعلام
کرد که کوبانی
سقوط خواهد
کرد.
مقاومت
مصممانهی کردهای
سوری و شکست
داعش در کوبانی
راه را برای
مشارکت نظامیو
تاکتیکی
آمریکا با آنها
هموار کرد.
این قضیه با
مخالفت شدید
ترکیه روبه رو
شد. آمریکا با
تاکید بر
موقتی و تاکتیکی
بودن این
اتحاد ضد داعش
با کردها، که
بر گروههای
چند قومیتی
جدیدی چون
نیروهای «
سوریه دموکراتیک»
(SDF) متمرکز شده
بود، به نوعی
ترسهای
ترکیه را کاهش
داد. از اینرو
ترکیه انتظار
قطع حمایتهای
آمریکا از
کوردهای
سوریه را، بعد
از سقوط رقه و
شکست
استراتژیک
داعش، داشت.
با این
حال، مداخلات
روسیه و ایران
در سوریه و
عدم وجود
نیروی نظامیمؤثر
دیگری که با
آن یا از طریق
آن ایالات
متحده بتواند
بر حل منازعات
سیاسی در سوریه
تأثیر
بگذارد، باعث
شد ایالات
متحده نیروی تقریباً
۲۰۰۰ نفری خود
را در شمال
شرق سوریه حفظ
کند و همکاری
نظامیخود را
با نیروهای
سوریه
دموکراتیک
ادامه دهد.
این مسئله به
طور جدی
نگرانیهای
ترکیه را
افزایش داد،
ترکیه این
قضیه را به
عنوان مقدمه
ای برای به
رسمیت شناسی
بین المللی و
تقویت سیاسی «
سیستم فدرال
دموکراتیک
شمال سوریه» کردها
در سوریه، میشناخت.
ادامه
حمایت ایالات
متحده از کردهای
سوریه، زنگ
خطر را برای
روسیه، ایران
و رژیم اسد
نیز به صدا
درآورد. روسیه
و متحدان سوری
و ایرانی از
اینکه آمریکا
سعی کند از کردها
برای هدایت
مذاکرات صلح
به سوی یک
سوریه جدید
بدون اسد
استفاده کند،
بیم داشتند.
ایران در کشور
خود اقلیت کرد
دارد و میداند
که تثبیت
سیاسی کردها
در سوریه
اثرات اجتناب
ناپذیری برای
ایران بواسطه
ی کردستان
عراق خواهد داشت
که در آن با
حمایتهای
شفاهی ترکیه و
موافقت ضمنی
آمریكا در جهت
تغییر نتایج
رفراندوم
استقلال ماه
اكتبر گذشته
مداخلاتی
داشت. ایران
همچنین نگران
است که عمق استراتژیکش
در سوریه،
متاثر از کردها
سوریه، که در
حال حاضر
کنترل بخش
اعظم حاصلخیزترین
زمینهای
کشاورزی و
میادین نفت در
سوریه را در
دست دارد، تحت
تاثیر قرار
گیرد.
منطق
روسیه برای
صدور مجوز
حمله ی ترکیه
به عفرین نیز
دو وجه دارد.
از طرفی تلاش
برای به یاد
آوری آسیب
پذیری کردها
سوریه به
آنهاست و از
این رو مجبور
ساختن آنها
به سازش با
رژیم اسد و
همچنین
دورشدن از
ایالات متحده
آمریکا. به
این ترتیب،
روسیه قصد
دارد موفقیت
نظامیخود را
در سوریه با
یک موفقیت
سیاسی در حل و
فصل
منازعات صلح
به نفع اسد،
همراه کند.
در عین
حال با تسهیل
حملات ترکیه
به متحد کلیدی
ایالات متحده
در سوریه،
روسیه به طور
جدی تر
همبستگی
استراتژیک
بین ایالات
متحده و ترکیه
و در نتیجه
ناتو را از
بین میبرد.
بنابراین،
روسیه به نظر
میرسد در جنگ
ترکیه علیه
عفرین خود را
در هر حال برنده
ی بازی میداند.
از سوی دیگر،
ایالات متحده
توجه خود را به
چرخش ترکیه به
روسیه معطوف
کرده است،
روندی که پس از
کودتای ناکام
۲۰۱۶م و پاک
سازی سیاسی
خشونت آمیز در
نیروهای مسلح
ترکیه، سرعت
گرفت. پاک
سازیها منجر
به تسلط جناح «
یورو
آسایانیست»
طرفدار روسیه
در ارتش ترکیه
و به حاشیه
راندن« آتلانتیست
گرایان
طرفدار غرب»
گردید. به
همین دلیل است
که ایالات
متحده به طور
پیوسته معتقد
است که نگرانیهای
امنیتی ترکیه
را درک میکند
و گاه به نظر
میرسد که
درمورد مقیاس
و ماهیت حمایت
خود از کردها
محتاط عمل
کرده است.
ناکامیایالات
متحده در
انجام
اقدامات قابل
توجه و معنی
دار علیه
حملات فعلی
ترکیه در مورد
عفرین از
جمله، مواردی
است که
کردها را خشمگین
کرده است. با
این حال
انعطاف
ناپذیری رویکرد
ترکیه به
کردهای
سوریه، تعهد
آمریکا به حمایت
از آنها را
مورد آزمایش
جدی قرار
میدهد.
در
نتیجه، تمام
بازیگران
اصلی در جنگ
سوریه مزایایی
را در جنگ
ترکیه علیه
عفرین برای
خود متصور
هستند. با این
حال، برای کردها
سوری که در
مرکز آتش این
جنگ قرار
دارند، تصویر
کاملا متفاوت
است. جنگ علیه
داعش برای
آنان تا به
حال تلفات
زیادی به
غیرنظامیان،
ویرانی اماکن
فرهنگی و
تاریخی و آسیب
به زیرساختهای
اقتصادی را به
همراه آورده
است؛ که پاداشی
حیرت انگیز
برای مقاومت
قهرمانانه ی
آنان در برابر
داعش محسوب میشود.
اما در مقاومت
در برابر
تجاوز ترکیه،
آنها فرصتی
تاریخی دیگری
را نیز میبینند
که عبارتست
از، تأکید
مجدد بر
موجودیت و
هویت جمعی خود
و لزوم به
رسمیت شناخته
شدن فرهنگی و
خودمختاری
سیاسی شان، پس
از چند دهه انکار
و سرکوب
سیاسی. آنها
شایسته حمایت
و همبستگی از
جانب چپها
هستند.
منبع: سایت RED PEPPER
برگرفته
از:«ئاماژه»
http://www.amazhe.com/why-is-turkey-targeting-afrin/