Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با  ۲۱ آوريل ۲۰۲۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳  برابر با ۲۱ آوريل ۲۰۲۴

تشنج بین رژیم جمهوری اسلامی و اسرائیل به کجا رفته است؟

 

ایوب حسین بر ( هوشنگ نورائی)

 

حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق که به مرگ ۷ مقام نظامی سپاه انجامید، ایران را به سوی انتقام گیری مستقیم کشاند. هرچند ایران بارها اصل بین المللی مصونیت اماکن دیپلماتیک را نقض کرده بود، به طوری که اول انقلاب، در سال ۱۹۷۹ با حمله به سفارت آمریکا، تحت عنوان “تسخیر لانه جاسوسی“ و گروگان گیری ۶۶ تن از دیپلمات های  سفارت به مدت ۴۴۴ روز  و بعدا هم حمله و اشغال  سفارت انگلیس و باغ قلهک و شکستن و تخریب اموال آن   در سال ۱۳۹۰ و یا حمله و تصرف سفارت عربستان سعودی در سال ۱۳۹۴، همه در کارنامه رژیم جمهوری اسلامی بوده است.

حمله ایران به اسرائیل که با عملیات مستقیم و در بُعد وسیع  صورت گرفت از یک جهت یک پیروزی  تبلیغاتی  برای رژیم جمهوری اسلامی به همراه آورد؛ چون لااقل پس.از جنگ های ۱۹۷۳ اولین حمله مستقیم و تهاجمی یک دولت خارجی به اسرائیل بود. حمله ای که از نظر روانی هم دولت نتنیاهو  و هم بخش وسیع مردم  اسرائیل را که به این باور رسیده بودند که هیچ دولتی توان و جرات حمله به اسرائیل را ندارد، در شوک فرو برد. دولت اسرائیل آن را سر آغاز  نوعی جسارت  به حساب آورد. ولی  در همان حال این حمله یک شکست برای جمهوری اسلامی بود، چون تقریبا تمام پهپادها و موشکهای آن رهگیری و در هوا نابود شدند. یعنی توان دفاعی اسرائیل و متحدانش عملا تلاش ضربه زدن ایران را خنثی کردند. آن ها به طور ضمنی این پیام را به رژیم ایران دادند که توان تهاجمی بسیار قدرتمندتری در حمله به ایران دارند.  برای جمهوری اسلامی ایران یک  شکست بود، چون توانائی  تهاجمی ایران را بطور جدی   به زیر سؤال برد.

اسرائیل نتانیاهو شاید عمدآ این حمله را انجام داده بود  تا مسئله بسیاربحرانی غزه و موقعیت به شدت لرزان و به شدت مورد انتقاد خود را به حاشیه براند و تقریبا همینطور شد. اسرائل چه چنین واکنشی از جانب ایران را پیش بینی کرده بود و چه نه،  ولی چه به خاطر آرامش روانی جامعه و چه نشان دادن توانائی خود و علیرغم اصرار متحدان  اروپایی و آمریکائی،  تصمیم گرفت هر چند محدود  با یک حمله مستقیم از  ایران انتقام بگیرد. اسرائیل در ۱۹ اپریل  دست به یک  حمله  محدود  و کم سر و صدا دست زد و با عبور از تمام مرزها و مناطق داخلی و رادارهای ردیابی،  به مرکز ایران یعنی اصفهان به مثابه  مرکز بسیارمهم  و استراتژیک نظامی و سیاسی حمله برد.

هنوز از میزان و شدت حمله و خسارت ها گزارش دقیقی در دست نیست، ولی احتمالا این عمل تنها در حد یک پیام  به ایران بود تا نشان دهد اسرائیل برخلاف ایران قدرت تهاجمی لازم برای حملات بسیار گسترده در هر منطقه ای که اراده کند را دارد.   به نظر می رسد که به خاطر جلوگیری از گسترش جنگ به کل خاورمیانه نوعی توافق از جانب همه قدرت های جهانی و منطقه ای و نیز ایران و اسرائیل وجود داشت  که حملات مستقیم و  گسترده را متوقف و یا بسیار محدود سازند.  هرچند در حال حاضر سخنی از  انتقام گیری از جانب رژیم ایران نیست، ولی  هنوز نمی دانیم ایران  به زودی قصد انتقام گیری مستقیم دیگری دارد و یا نه .  البته رژیم نتانیاهو هم با کشتار های وسیع در غزه  حتی در بین حامیان خود بی اعتبار شده است و  توان نظامی و سیاسی اش برای  جنگیدن  در چندین جبهه مورد سوال است. اما انتقام گیری مستقیم مجدد ایران ممکن است به انتقام متقابل بکشد و با ادامه زنجیره انتقام  تمام منطقه به آتش کشیده شود. توجه داشته باشیم که حملات مستقیم و گسترده هوائی هم نیازمند دسترسی گسترده  به فضای هؤائی کشورهای ما بین دو کشور دارد.

صرف نظر از تاریخ خونین جنگ ها  و اشغالگری  های اسرائیل، حمله حماس در ۷ اکتبر۲۰۲۳  جنایت بود، ولی پاسخ بسیار نابرابر و و یرانگر اسرائیل هم جنایتی بغایت گسترده تر.  اکنون فراتر از آن چه با عاملان اصلی این جنایت ها در آینده چه بشود (چیزی که بازهم به تصمیم قدرت های جهانی و عمدتا آمریکا بر می گردد)، این است که جنگ در غزه متوقف شود و تز ایجاد کشور مستقل فلسطین براساس معاهده اسلو به رسمیت شناخته شده  و عملی گردد. ممکن است بعد از ایجاد کشور مستقل فلسطین و پیشرفت صلح یک کشور فدرال اسرائیل ـ فلسطین ایجاد شود.  البته روشن است در این میان آمریکا نقش اساسی و نهائی را دارد. سیاست اغماض آمریکا نسبت به معاهده اسلو تا میزان زیادی موجب  پیدایش شرایط ناگوار کنونی شده است. هرچند از نظر کلی آمریکا با ایجاد کشور مستقل  فلسطین موافق است ولی به خاطر اغماض و یا وتوی قطعنامه های مرتبط با این استقلال در شورای امنیت سازمان ملل از جانب آ‌مریکا، نتانیاهو هم نه تنها به چنین مذاکراتی تن نداده  بلکه  با خراب کاری برنامه ریزی شده و گسترش شهرک های غیرقانونی، به وضوح  ایجاد کشور مستقل فلسطین را زیر سوال برده است.  اکنون به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین براساس  معاهده اسلو مجددا  اهمیت گسترده ای پیدا کرده و از حمایت همه قدرت های بزرگ و از جمله آمریکا بر خوردار است. ولی آمریکا از نظر عملی با سیاست امپریالیستی  و مخرب خود، قطع نامه های در این راستا را وتو می کند (همانطور که در تاریخ ۱۹ آپریل این کار را کرد). اگر آمریکا بدون توافق اسرائیل با ایجاد فلسطین مستقل موافقت کند، جائی برای سرپیچی اسرائیل نخواهد ماند و عملا دست ایران و حماس هم برای خرابکاری به میزان زیادی بسته خواهد شد. 

فراموش نکنیم تلاش های ایجاد مصالحه بین اسرائل و فلسطین موضوع تازه ای نیست. انور سادات رئیس جمهور مصر با جرات در این مسیر گام گذاشت و به همین دلیل ترور شد. در سال ۱۹۹۵ اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل هم به خاطر پذیرفتن طرح صلح اسرائیل - فلسطین که یاسر عرفات هم پذیرفت، ترور شد. اگر دقت کنیم می بینیم که هم رژیم نتانیاهو و هم حماس (هرچند درموقعیت های نابرابر) نماینده دو نگرش  افراطی فلسطینی و اسرائیلی بوده اند که از به رسمیت شناختن متقابل کشورهای مربوطه سر باز زده اند. حمایت ایران از حماس  و خرابکاری های آن  در پیشرفت هر نوع مصالحه ای  نقش مهمی در رشد این افراط گرائی ها داشته است. 

نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که برای سال های درازی  یک ائتلاف تندرو  چپ و ناسیونالیستی با ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی در کنار به رسمیت شناختن دولت اسرائیل، مخالفت می کرد. هنوز هم گروه های کوچک چپ هستند که بخشا  با رجوع به نظرات شک گرایانه ادوارد سعید چهره برجسته سیاسی و آکادمیک فلسطینی،  نسبت به توافق اسلو، و نیز تجربیات تلخ ناشی از سیاست های به شدت مخرب نتنیاهو، با ایده  ضد اسرائیلی از حماس و عملیات آن بطور پنهان و یا آشکار حمایت می کنند.  البته در چپ افراد برجسته ای هم بودند که از سالها قبل از تشکیل دو دولت حمایت می کردند: ماکسیم رودنسون، ایزاک دویتچر و بعد فرد هالیدی  و بعضی دیگر از نمونه های بارز آن بودند . اکنون پذیرفتن حق موجودیت اسرائیل و نه سیاست های دولت اسرائیل، به صورت  یک واقعیت تاریخی  در آمده است و انکارگرایان را به حاشیه رانده است.

این استدلال انکارگرایان موجودیت اسرائیل،  که چون یهودیان مهاجرند و نقشـه امپریالیسم بریتانیا در کار بود،  در یک مقایسه تاریخی دوران مدرن به هیچوحه محکم نیست بسیاری از کشور ها با مهاجران ساخته شده اند و نقش قدرتمندان استعماری هم در ساختن آنها دیده می شود، مثل آمریکا، استرالیا، نیوزیلند، سنگاپور و در پروسه تاریخ طولانی تر همه و یا اغلب ساکنان کشورهای کنونی به نحوی مهاجر بوده اند. ساختن ملت و دولت های مدرن همه پدیده های جدیدی است و اسرائیل هم با وجود حضورش در یک تاریخ به شدت درد آور و ملموس علیه فلسطینیان،  یکی از نمونه های آن هست.  بر این اساس بحث نباید بر سر بقا و برسمیت شناختن اسرائیل بلکه بر سر سیاست های حکومت اسرائیل و مسئولیت های آن برای شناسائی فلسطینیان به عنوان یک دولت - ملت مستقل  و قبول تعهدات بین المللی در ارتباط با آن کشور و حقوق مردم فلسطین در درون اسرائیل باشد. این تعهدی است که یک دولت مستقل فلسطینی در آینده هم باید پپذیرد. 

با توجه به نارضایتی و خشم گسترده مردم  از سیاست و اقتصاد ایرا ن و خاطرات بسیار زنده از جنبش «زن، زندگی، آزادی» درگیر شدن مستقیم جمهوری اسلامی در یک جنگ  احتمالا به خیزش یک جنبش صلح علیه سیستم توتالیتری  خامنه ای منجر شود. رژیم ایران  نه تنها در میان مردم، به ویژه زنان، بلکه  در مناطق اقلیت های قومی/ ملی هم با مشکلات بسیار جدی روبروست. برای مثال، این مشکلات در سیستان و بلوچستان با حدود ۳ میلیون جمعیت و پراکنده در  منطقه پهناور که حدود ۱۱ درصد خاک کشور را تشکیل می دهد و در حساسترین نقاطـ مرزی و دریائی  (بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر مرز خاکی با پاکستان و افغانستان و حدود ۴۰۰ کیلومتر مرز دریائی با دریای عمان) قرار گرفته است بسیار جدی است. حملات جی العدل در هفته های اخیر و حمله داعش در کرمان در چند ماه گذشته بیانگر وجود خطرات جدی در این منطه حساس کشور است. درنتیجه  سیاست های به شدت سرکوبگرانه و تبعیضات گسترده جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان، هم اکنون  نظم اجتماعی و سیاسی این منطقه به آستانه  فروپاشی رسیده است. با درگیری های گسترده تر رژیم اسلامی با اسرائیل، فضای موجود در سیستان و بلوچستان به احتمال زیاد می تواند به ناامنی و بی ثباتی غیر قابل کنترلی گذر کند. در چنین شرایطی به هیچ وجه دور از ذهن نیست که  نیروهای جهادی محلی و بین المللی و باندهای  تبهکار و همینطور گروه هایی از نیروهای مسلح سیاسی قومی استقلال طلب (پاکستان) در منطقه به طور جدی وارد عمل شوند و یک بحران گسترده جهانی در این منطقه حساس ایجاد کنند. چنین وضعیت ناگواری را می توان سومالیائی شدن منطقه، همراه با مصیب های گسترده پاکسازی های قومی و مذهبی، توصیف کرد.

جنگ بهرشکلی، مستقیم و یا نیابتی، بین دو خرده امپریالیست ایران و اسرائیل، ادامه پیدا کند نا عادلانه است. از یکسو حکام رژیم جمهوری اسلامی ایران  و از سوی دیگر رژیم تجاوزگر  نتانیاهو در اسرائیل  می خواهند از آن سود ببرند نه مردم ایران و نه مردم اسرائیل و نه مردم فلسطین  ( و غزه) .  بنابر این  لازم است روی شعاراساسی  "جنگ نه، صلح  و آزادی آری" تمرکزکرد. با پیشرفت صلح و آزادی رژیم جنگ طلب و سفاک جمهوری اسلامی ایران هم خلع سلاح می شود.

ایوب حسین بر ( هوشنگ نورائی)- لندن-  ۲۰ آپریل ۲۰۲۴

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©