«خطاب به دانشجویان
مبارز در
انگلیس»
پاسخ جمعی
از دانشجویان
ایرانی به
پیام همبستگی
دانشجویان
انگلیسی
دوستان
عزیز؛
ما
پیام اتحاد و
همبستگی شما
را دریافت
کردیم* و از
توصیفمان
خارج است که
این پیام را
چه میزان
دلگرم کننده و
نیرو بخش یافتیم.
پیامی که
همزمان با
بزرگداشت روز
دانشجو در
ایران به
دستمان رسید؛
روزی که با
وجود صف آرایی
بی سابقه نیروهای
سرکوبگر، بار
دیگر فریاد
اعتراضمان را
در تمام
دانشگاههای
ایران بلند
کردیم و
نشان دادیم که
یک سال تهدید،
تعلیق از
تحصیل، حبس و
شکنجه ما را
از پای ننشانده
و تنها عزممان
را برای
مبارزه در راه
آزادی و عدالت
و حقوق انسانی
راسخ تر
کرده است. در
میانه راهِ
ایستادگی و
پیشروی،
شورمند می
شویم وقتی
شاهد آن هستیم
که دوستان
دانشجوی ما در
کشورهای دیگر نیز،
به جای تبعیت
از سلطه ی نظم
مستقر،
راهِ اعتراض
به قوانین
تبعیض آمیز و
ناعادلانه
آموزشی را
برگزیده اند. پی گیری
مبارزات شما
در ماههای
اخیر و جوهر
انسانی
مشترکی که
میان مبارزات
شما و خود می
یابیم، به ما
نشان می دهد
که رشته هایی
ناگسستنی،
تلاش های
رهایی- بخشِ
انسان ها را
در فراسوی
مرزهای
جغرافیایی به
هم پیوند می
دهد، رشته
هایی که اینک
بار دیگر در
عرصه مبارزات
جنبش های داشجویی
نمایان شده
است؛ و این نه
تنها ما را به
فردایی بهتر
در کشورمان
امیدوار می سازد،
بلکه نوید بخش
آن است که زیستن
در جهانی بهتر
ممکن است. اما
مسلما کسانی
هستند که به
ما و شما
خواهند گفت:
"مگر برای
جهان وضعی
بهتر از این
قابل تصور
است؟!" از نگاه
آنان خصوصی
شدن نظام
آموزش و یا
تسلط سیاست
بازار بر
دانشگاهها
نیز بخشی از
تقدیر گزیر
ناپذیرِ
جوامع بشری
است. اما ما
بهتر از هر زمان
دیگر می دانیم
که وضعیت
موجود به هیچ رو
تقدیر بشر
نیست، بلکه
برساخته ی
سیاست های
نئولیبرالی و
محصول فراگیر
شدن سلطه آنها
در دهه های
اخیر است؛ سیاست
هایی که هر
روزه حقوق
انسان ها را
قربانی منافع
گردش آزادِ
سرمایه کرده و
جوامع
انسانی را از
حقوق مسلمی که
حاصل قرن ها
روشنگری و تلاش
و مبارزه
مستمر نسل های
متوالیِ
انسانهاست،
محروم می
کنند؛ حقوقی
مانند بهداشت
عمومی، آموزش رایگان
و حق
برخورداری از
اشتغال
پایدار. آثار
زیانبار چنین
تهاجمی،
دستاوردهای
ارزشمندِ
بشری را در
همه جای جهان
تهدید می کنند،
خواه در
کشورهای
متروپل و توسعه
یافته و خواه
در کشورهای
پیرامونی و توسعه
نیافته، کما
اینکه در
ادامه فرآیندِ
خصوصی سازی
نئولیبرال در
ایران، قوانین
تحمیلیِ
مشابهی در جهت
خصوصی سازی
آموزش و
دانشگاهها،
در کشور ما
نیز در حال
پیشروی هستند.
از
این رو ما
دانشجویان
ایرانی،
همصدا با شما
و همه دوستان
دانشجویمان
در سایر نقاط
جهان، به
کسانی که
برابری در
برخورداری را
از ما سلب می
کنند و در
عوض، همسانی
در محرومیت را
جایگزین آن می
نمایند می
گوییم که
جهانی این
چنین تقدیر
ما
نیست، زیرا
باور داریم که
زیستِ آزاد و
برابرِ همه
افراد بشر، در
هر جای دنیا که
باشند، ممکن
است و ما
اراده کرده
ایم برای
ساختن چنین
دنیایی قدم
برداریم.
بی تردید در
این مسیر
بایستی
پیوندهایمان
را از سطح
اعلام حمایت و
همبستگی
فراتر برده و
به برقراری
روابطی ارگانیک
برای هم
اندیشی و
تبادل تجربیات
و امکاناتمان
اقدام کنیم.
آری
دوستان، در
مصاف
ارزشمندی که
آغاز کرده اید
ما و همه
آنانی که به
جهانی بهتر
باور دارند را
همراه و
همصدای خود
بدانید، تا
لحظه پیروزی.
جمعی
از دانشجویان
و دانش
آموختگان
دانشگاه های:
تهران، پلی
تکنیک، شریف،
علم و صنعت،
خواجه نصیر،
علامه، رازی
کرمانشاه،
آزاد سنندج،
ایلام،
گیلان، آزاد
رشت ،مازندران،
نوشیروانی
بابل، بوعلی
همدان
جمعی
از دانشجویان
و محققینِ
ایرانی
دانشگاه های:
پلی تکنیک
میلان، پیزا، برمن،
آخن، آزاد
برلین، علمی
کاربردی
مونیخ،
بوخوم، اسن -
دویسبورگ،هانوفر، دوسلدورف،
تورنتو،
یورک، مک گیل
کانادا، وین،
لایدن،
آمستردام،
اوترخت،
دلفت، لاهه،
شفیلد،
ناتینگهام
* پیام
همبستگی
دانشجویان انگلیس
blog.ucloccupation.com
<http://blog.ucloccupation.com/2010/12/08/835/>
**
توضیح:
به دلیل
ملاحظات
امنیتی، از
انتشار اسامی
امضا کنندگان
خودداری شده است
Addressed to protesting students in England
Dear friends
We have received your statement of solidarity*
and it is indeed beyond all
words that how encouraging and heartening we
have found it. Your message
found us almost on the Students day in Iran, a day in which once again,
despite the unprecedented presence of
repressive forces, we uttered the
voice of our protest in all universities
throughout Iran and, yet again, we
showed that not only a year of threats,
suspensions, arrests and tortures
has not brought us to a standstill, but it has
only made us more determined
to pursue our struggle for freedom, justice and
human rights more tirelessly
than ever. Our determination for persisting in
our cause only increases when
we witness that our fellow students in other
countries have also chosen to
oppose the unjust and discriminatory education
policies instead of
conforming to the existing order. As we have
been following your protests
during the past months, we have perceived the
common humanistic essence of
our struggles and that of yours. This
commonness indicates that there exist
the chains which tie together human
emancipatory endeavors beyond political
borders, ties which have become evident, during
the student movements. Not
only this has offered hope for a better future
in our country, but it bears
a promise that living in a better world is
possible.
Surely there will be those who tell us: “But is
a better world possible?” In
their view, privatization of the educational
system and dominance of the
rules of market over universities are immutable
parts of the inevitable fate
of human societies. Yet we know, better than
ever, that the existing
conditions are not part of the natural process
of humanity, but the artifact
of the neoliberal policies and the consequence
of their hegemonic dominance
within the past decades.
Policies that have forfeited human rights for
the profits of free capital
flow, and have deprived human societies of
their inalienable rights; such as
rights to public health care, to free education
and to stable employment,
which have been gained through centuries of
enlightenment and relentless
endeavors of successive generations. The
devastating consequences of such
assaults threaten invaluable human
accomplishments; be it in the developed
world or in the developing countries. All the
same, the extension of
neoliberal privatization policies to Iran proceeds to pass similar imposed
laws towards privatizing the education and
universities.
For this reason, we, the Iranian students, hand
in hand with you and our
fellow students all around the globe, have a
message for those who deprive
us of equality in possession of a fairer
existence, and replace it with
equitability in dispossession. We tell them
that living in such a world is
not our destiny. For we believe that free and
equal existence, for humanity
regardless of where they dwell, is possible. We
are determined to step
toward creating just such a world. Undoubtedly,
to get through this path, we
have to reinforce our ties beyond drawing up
statements of solidarity and
arrange an organic relationship in order to
exchange our experiences and our
capabilities.
Our dear friends, in the great endeavor that
you have begun, we, all those
who believe in a better world, shall be on your
side. We believe that your
resoluteness will carry you through your path
and brings about your success.
We shall prevail.
A group of students and graduates from
University of : Tehran, Polytechnic,
Sharif, Elm va Sanaat, Khajeh Nasir, Allameh,
Razi of Kermanshah, Azad of
Sannadaj, Ilam, Gilan, Rasht,Mazandaran, Nooshirvani of Babol,
Bouali Sina
of Hamedan. A group of Iranian students and
graduate from University of :
Polytechnic of Milano, Pisa,Bremen, Aachen, Freie Universität of Berlin ,
Applied sciences of Munich, Bochum, Essen-Duisburg,Leibniz University of
Hannover, Vienna, Leiden, Düsseldorf, Toronto, York, Mc Gill,Leiden,
Amsterdam, Delft, Den Haag, Sheffield, Leeds, Nottingham
* Solidarity with Iranian Students:
blog.ucloccupation.com<http://blog.ucloccupation.com/2010/12/08/835/>
*