اعتراضات
خيابانى
جليقه زردها
نوشتهی:
مسعود خوشابی
پردهی
اول
شنبه
26/8/1397، اعتراض
جليقه زردها
نه تنها فضاى
پاريس و
فرانسه ، بلكه
سراسر فضاى
رسانهاى
جهان را به
خود معطوف
كرد.
گرانى
بهاى مسكن، در
شهرهاى بزرگ
كشورهایى چون
فرانسه حرف
تازهاى
نيست، مالك يك
مسكن بودن در
شهرى مثل
پاريس شانس
بزرگى است كه
در انحصار
مرفهين جامعه
است، مابقى اگر
زورشان خيلى
برسد، در
حواشى شهر مىتوانند
مسكنى تهيه
كنند، اما
گرانى روبه
تزايد آن در
سنوات اخير
منجر به بالارفتن
اجارهبهاى
مسكن شد، لذا
سببساز
تمايل عمومى
به پناه بردن
به حواشى شهر
شد، از اين رو
بهتدریج
لایههای
متوسطالحال
از شهر به
حواشى آن
رانده شدند.
چرایى
و تحليل علمى
اين موضوع را
كه دامنگير اكثر
كشورهاى
موصوف به جهان
اول است به
مجالى ديگر مىسپاريم.
با اين توضيح
چيدمان و
آرايش قبلى
شهرنشينى بهم
خورد، اقشار متوسطالحال
كم وبيش در
كنار حاشيهنشينان
سنتى معلومالحال
قرار گرفتند،
واين جابجایى
به ظاهر فيزيكى
گواه برغناى
محتوایى عميقترى
بود، كاهش
درآمد عمومى و
قدر و منزلت
اقشار متوسط
جامعه كه اين
نيز جاى بحث
دارد.
طبعاً
موارد فوق يك
نارضايتى
خاموش ولی
قدرتمندی را
در لابلاى
كثيرالسطوح
اين اقشار
دامن زده بود،
گسست، انشقاق
و فاصله گرفتن
روز افزون طبقات،
كه دستآورد بیواسطهی
جهانىشدن
سرمايه است،
مىبايست از
نقطهاى آغاز
مىشد، از
ضعيفترين و
نازكترين و
آسيبپذيرترين
محلى كه به
ظاهر برخلاف
وقايع ماه مه
١٩٦٨ از رودررویى
مستقيم كار
وسرمايه نشأت
نمىگرفت،
ولى براى آنان
كه برشمرديم،
آنان كه اوقاتى
از زندگى
روزانهشان
بيهوده
وپرهزينه صرف
رفت و آمد
مدام فرزندانشان
از حومههاى
شهر به مدارس
مركز شهر و
محلهاى
كارشان و
سايرمراكز
مرتبط به خدمات
جدى
شهرى مىشد،
آخرين قطرهاى
بود كه نهايت ظرفيتشان
را تكميل كرد.
نه
افزايش بهاى
بنزين و
گازویيل حرف تازهاى
بود و نه
ميزان افزايش
آنها چشمگير
و مهمتر از
همه نه دلايل
و توجيهات اين
گرانى مذموم،
آنچه زمينهساز
اصلى
اعتراضات را
فراهم ساخته
بود، پاسخى
دندانشكن به
بىتوجهى و بىاهميت
جلوهدادن
موضوعى بود كه
از ريزترين تا
درشتترين
مراكز اصحاب
قدرت را به
وضوح تمام زير
سؤال بُرد.
در
تاریخ بشر
اولين
سنديكاها را
كارفرمايان بنا
كردند ولى
اندك زمانى پس
از آن
سنديكاهاى كارگرى
بوجود آمدند
كه چه بسا
آفرينندگان
اوليه را از
كردهى خويش
پشيمان كرد،
«جمهورى در
حركت»!، ابداع
نوظهور جريان
بىريشه و بىاصلونسب
مدافعين
امانویل
مكرون بود كه
از قضا نتيجه
داد، آيا
اعتراضات
جليقه زردها
بدل آن نيست ؟
خيابان
صحنهى
اعتراضات
جليقه زردها،
پردهی دوم
واقعيت
امر اين است
كه فرانسهى
امروز يك كشور
سرمايهدارى
است همچون
آلمان،
انگلستان،
كانادا، آمريكا
و نظاير اينها
كه همگام در
راستاى جهانى
شدن سرمايه
شتاب گرفتهاند.
در قرن
نوزدهم آلمان
و انگليس و
فرانسه به ترتيب
مهد فلسفه و
اقتصاد و
سياست شمرده
مىشدند، اين
سبوى پُر ترك
پس از جنگ
جهانى دوم شكست
و آن پيمانهى
لرزان نيز از
دههى هشتم
قرن گذشته
بكلى فرو
ريخت. اكنون
منظومهى!
سرمايهدارى
كه ژن جهانى
شدن را در خود
داشت، به بلوغى
رسيده كه آثار
تمايزات
اوليه را در
خود محو كرده
است. لالایىخواندنهاى
جهانى شدن،
احزاب مترقى
ديروز را هم
به خوابى گران
فرو برده، اما
حضور تمام قد
و شجاعانهى
قربانيان
بلاواسطهيشان
را با عزمى
جزمتر از
هرزمان در
مقابل خود به
رویارویی و
اعتراض
واداشته است.
از آنجا
كه هر مبارزهى
طبقاتى، يك
مبارزهى
سياسى است كه
اركان قدرت را
هدف قرار مىدهد،
بهسرعت
اعتراضات
جليقه سبزها
از حمايت
قريب٨٠ در صدى
مردم
برخوردار شد،
خسارت به
پاريس به ١٠
ميليارد يورو
فزونى يافت،
غارت فروشگاههاى
خيابان شانزهليزه
و اطرافش كه
مظهر پُستمدرنيسم
و بِرندهاى
معتبر جهانى
بود، حمله به
بانكها و آتش
زدن ٢٠٠ خودرو
و مكانهاى
عمومى، بىحرمتى
به نمادهاى
معتبر تاريخى
آنچنان بالا
گرفت كه دولت
پس از سه هفته
عقب نشست و طرح
افزايش
پلكانى مواد
مولد CO2
ابتدا تعليق و
سپس بهطور
كلى لغو شد.
بهناگاه
پروندهى
خيانت بيش از
٤٠ ساله
حكّامى كه
تماماً در جهت
منافع
اقليتىْ
خودشيفتهْ
پروار شدهاند
توسط
اعتراضات
جلیقهزردها
به نحوى پيشبينىنشدهاى
از بايگانى
تاريخى به در
آمد و صفحه به
صفحه ورق
خورد،
درخواستها
روبه فزونى
گرفت و بهانههاى
دولت مبنى بر
ستيزهجویى
با خارجىتبارها
و مهاجرتها
را به طرز بىسابقهاى
نقش بر آب كرد.
اهمّ
خواستههاى
جلیقه زردها
جنبهى صنفى
دارد و شايد
تنها حلقهى
پيوند سياسى
جديدى كه مطرح
مىكنند
اتفاق نظرشان
دربارهى
امتناع از امر
مذاكره است.
اعتراض
به: نتايج
قانون كار كه
قدر و منزلت
نيروى كار را
در حد كارگران
موقت و فصلى
پايين آورده
است؛ كاهش و
ضعف در تأمين
بودجهى
خدمات عمومى و
شهردارىها
كه باعث
محدوديت حيات
مدنى شده است؛
نحوهى اخذ
ماليات بر
ثروت و درآمد
از اوراق
بهادار كه چرا
تصاعدى
نيستند؛ هم
چنين لغو
ماليات از
عموم كسانى كه
از سهم تأمين
اجتماعى
برخوردار مىشوند
(ازحقوق ٥٠٠
يورویى
بازنشسته ٥٠
يورو ماليات
كم مىشد.)
جلیقه
زردها ابراز
مىدارند
مكرون
بانكدار با
نحوهی
مالياتگيرىهاى
تبعيضآميزش
قريب ٤
ميليارد يورو
در سال به جيب
رؤساى عالى
مقام مى ريزد.
آنها مىگويند
اين مكرون بود
كه كليهى
نهادهاى
واسطهاى را
از كار
انداخت، با
اين گمانه كه
ما را از
صرافت پيگيرى
خواستههاى
برحقمان
برحذر دارد.
مىتوان
نسبت به
بسيارى از
شیوههای
اعتراضى
جلیقه زردها
معترض بود، مىتوان
برخى از
رفتارهاى آنها
را نمادى از
توحش
غيرمرسوم و
موعود اروپاى متحد!
تلقى كرد، مىتوان
بهطور جدى
اين سوال را
مطرح كرد كه
چه وقت كار
اعتراضات
تودههاى
غيرمتشكل
ببار نشسته و
توسط حكومت
خنثى و عقيم
نشده كه حالا
نشود؛ ولى در
مقابل جان به لب
آمدگانى كه
آيندهى
روشنى را در
مقابل خود نمىبينند
و مقرر است
زير بار اين
نمادهاى
مقبولِ جماعتِ
مشتى توريست و
باستانشناس
و سياستمدارِ
عافيتطلب،
دفن شوند تا
ديده نشوند،
چه استدلال
قانعكنندهاى
میتوان
ارایه کرد؟
از
زير خاكستر تا
ذوب كننده!
6/11/1397
يازدهمين
شنبهاى بود
كه جليقه
زردها به
اعتراضات
خيابانىشان
در قلب پاريس
ادامه دادند،
اعتراضى كه با
حداقل اعتناء
از جانب رسانههاى
جهانى اى هم
چون BBC و VOA
روبرو شد .
در
فراخوان
جليقهزردهاى
شهر كمرسى با
عنوان «زندهباد
دموكراسى
مستقيم!» به
نكات كليدىاى
اشاره شده است
كه تا حدودى
پرده از
«چرایى»
رفتار به غايت
سنجيدهى آن
ها برمىدارد.
از جمله اين
كه:
– اين قدر
براىمان سنگ
«حفظ محيط
زيست» را به
سینه نزنید،
زيرا عملاً
دولت صرفاً ١٩
درصد عوارض دريافتى
را به حفظ
محيط زيست
اختصاص داده
است.
–
تجربه ى
تاريخى به ما
آموخته در
نهايت نمايندگان
«نه براى ما» كه
«به جاى ما» سخن
مىگويند.
– ما خواهان
آن هستيم كه
قدرت مردم
توسط مردم وبراى
مردم اعمال
شود.
و جالب است
در مهد
دموكراسى
تاريخى ـ
جهانى
خواستار احياء
بند ٣٥
اعلاميه
جهانى حقوق
بشر هستند، مبنى
بر اين كه «زمانى
كه يك حاكميت،
حقوق خلق را
مورد تجاوز قرار
مىدهد،
قيام، مقدسترين
حق اين خلق
است و هر بخشى
از آن و ملزمترين
وظايف است.»
همه مىدانيم
اعتراضات
خيابانى
جليقه زردها
انعكاس فشارهاى
به اصطلاح
قانونىاى
بود كه طى ٥٠
سال تدريجاً و
صد در صد
بناحق بر
زحمتكشان،
فرودستان و
حقوق بگيران
جزء اعمال شده
است و ضربهشستى
از جانب آنان
در تداوم سنت
ماه مه سال ١٩٦٨
است كه صرفاً
ده ميليون
كارگر ناراضى
را در فرانسه
به اعتصاب و
اعتراضات
سراسرىاى
واداشت كه كل
اروپا را به
لرزه انداخت.
به
تعبيرى
اعتراضات
خيابانى
جليقه زردها
جنبشى بين
طبقاتى تلقى
مىشود با
مركزيت «طبقهى
متوسط» و نه به
تعبير
فرادستان
وحشىگرى برههایى
كه به ناگاه
گرگ شدهاند.
خواستههاى
جليقه زردها
از ابتدا
تاكنون چنان
موجه، مستند و
مستدلّ است كه
با آهنگى شگفتانگيز،
رنگ، بو و
طعمش مطلوب
طبع همهى
دردمندان
فرانسه واقع
شد و در
گستردگى و عُمقِ
خود طرفهاى
مقابل را
شتابزده به
حركاتى حسابنشده
واداشت. بهطوري
كه نيروى
سركوبگر ١٥
هزارنفرى
پليسى كه در
اولين تظاهرات
با معترضين
همدردى نشان
مىداد، به
بيش از ٨٩
هزار پليس و
ژاندارمى [!]
بدل شدند كه
فاقد هرگونه
حس همدردى
بودند.
حتى
محاكمهى
سريعالسير٧٠
تن بازداشتى
هم صرفاً به
محروميت دوسالهى
آنها از ورود
به پاريس ختم
شد و فاقد
نتيجهى
مرعوبكنندگى
بود، زيرا به
آنها هيچ
وصلهاى!
نتوانستند
بچسبانند و
تازه حكم
صادره هم به
ضرر حكّام
تمام شد، زيرا
محكومين به
شهرستانهاىشان
عزيمت و
مجدداً به
گسترش فضاى
اعتراضات كمك
كردند.
نمايش
پُرادا و اصول
تلويزيونى ١٩
آذر ماه ریيسجمهور
نيز با ابراز
واپسين جملهاش
مبنى بر اين
كه دولت
تقريباً
تمامى خواستههاى
جليقه زردها
را از جيب
جمهور مردم
پرداخت
خواهد كرد، بر
بىكفايتى و
بىاعتبارى
هيأت دولت
افزود و
معترضين
بلافاصله ندا
سردادند اين
حاتمبخشىها
هم سزاوارِ
«پادوهاى
ماركتينگ»تان
است !
لینک
کوتاه شده در
سایت «نقد»: https://wp.me/p9vUft-Jz