علیه
مجازات
اعدام،
قتل
سازمان یافته
حکومت
دیکتاتوری
رژیم اسلامی،
متحدا
عمل نماییم!
رسالت
و ماموریت
روحانی دراین
بود که با
هزینه کردن از
جیب خالی
کارگران و
سایر
زحمتکشان، سرکوب
و اعدامهای
گسترده بدون
توقف، نظام سرمایه
را حفظ کند.
جمهوری
اسلامی، بقاء
خود را در فقر
روز افزون
زحمتکشان،
زندان، شکنجه،
اعدام و سلب
آزادی توده
های زحمتکش
جامعه جستجو
می نماید.
دوران حکومت
بربریت رژیم
اسلامی مملو
از خشونت و
آدمکشی است که
هر روز آن را
تولید و باز
تولید می
نماید.
دستگیری
فعالین
کارگری و
سیاسی و
اجتماعی، سرکوب
اعتصابات و
اعتراضات و
صدور احکام
زندان بی
شرمانه برای
آنان در ادامه
پروژه
اعدامها توسط
دیکتاتوری
اسلامی هدفی
جز ایجاد ترس
و واهمه درجامعه
ندارد. مجموعه
این سرکوب ها
و اعدامها، اعم
از زندان و
اعدام فعالین
کارگری و دیگر
آزادیخواهان،
دامن زدن به
ایجاد یک فضای
ارعاب عمومی
است که حکومت
جنایتکار
جمهوری اسلامی
در مدت بیش از
سه دهه از عمر
ننگین اش
کوچکترین
تخفیفی در آن
قائل نبوده
است.
مجازات
اعدام، به
مثابه قتل
سازمان یافته
یکی از شنیع
ترین
ابزارهایی
است که چه در
دست حکومت های
دیکتاتوری و
چه حکومتهایی
که ادعای دمکراسی
بورژوایی را
دارند، به
عنوان قتل عمد
و ارتکاب
جنایت با
تصویب دولت با
روندی جنون
آمیز به پیش
می رود و از هر
طیف و اقشاری
را در بر می
گیرد. اعدام
همیشه نقض
اساسیترین
حقوق بشر هر
جامعه است.
شهروندان هر
جامعه ایی می
باید از این
حق طبیعی
برخوردارباشند
که برای خواسته
ها ی اقتصادی
و سیاسی خود مبارزه
کنند، بدون
اینکه مورد
تهدید
حکومتهای جنایتکار
قرار گیرند و
به زندان و
اعدام محکوم شوند.
رنج و
درد جسمانی که
در زمان حکم
اعدام به شخصی
وارد میشود
قابل تصور و
اندازهگیری
نیست، همچنین
رنج و درد
روانی برای
فردی که در انتظار
مرگ است. این
که حکم اعدام
شش دقیقه پس از
پایان دادگاه
انجام شود و
یا شش هفته و
بیشتر پس از
یک دادگاه
طولانی، شخص
اعدامی در هر
کدام از این
موارد به
درجات متفاوت
تحت شکنجه و
آزار روحی
قرار می گیرد.
اعدام
سمبل ترور و
وحشت و ضعف
حکومت متوحش
جمهوری
اسلامی است.
ایران به مدد
حکومت سرمایه
مادون قرون وسطایی
اش، که از
داعشهای
آدمکش هم پیشی
گرفته، در
جهان جزء
پیشقراولان
جنایت اعدام
محسوب شده و
رتبه نخست را
به نسبت جمعیت
دارا می باشد.
اعدام در
ایران هر ساله
رشد صعودی
داشته است. بر
اساس آمار
رسمی سازمان
حقوق بشر، در
حالیکه در سال
۲۰۰۵ تعداد
اعدام شدگان
در ایران ۹۴ نفر
بوده است، این
تعداد در سال
۲۰۱۳ به بیش از ۸۰۰نفر
افزایش داشته
و ۱۲ درصد بیش
از سال ۲۰۱۲
بوده است.
مسلما" با
توجه به
اعدامهای
مخفیانه که
خبر آنها کمتر
پخش میشود،
تعداد اعدام
شدگان در
ایران باید
فزون تر از
اینها باشد.
دولت
جمهوری
اسلامی برای
فائق آمدن بر
بحران های
اقتصادی و
سیاسی ناچار
است که فضای
اجتماعی
جامعه را بشدت
میلتیاریزه
کند و با
سرکوب و اعدام
که از زمان
آغاز حکومتش
تا کنون بطور
سیستماتیک و
هر روزه ادامه
داشته است،
اجازه ندهد
هیچ نیروی
معترضی در
جامعه، مبارزه
منسجمی را
علیه سیستم
موجود سازمان
دهد.
احضارهای
مکرر فعالین
کارگری به
حراست، دادگاه
ها یا اداره
های پیگیری
اطلاعات،
بازداشت های
مکرر، تعلیق
از کار و
احکام سنگین
برای در زندان
نگه داشتن
فعالین
کارگری و سایر
آزادیخواهان،
همه و همه
فشارها و
مشکلات روزمره
ایست که
کارگران و
توده های مردم
از اقشار و
طبقات مختلف
روزانه با آن
مواجه اند.
اکنون
فعالین
کارگری و
زندانیان
سیاسی بسیاری
در زندان به
سر می برند،
عده زیادی در
انتظار نتایج
دادگاه های
خود هستند و
دهها نفر نیز تحت
فشارهای
امنیتی و در
شُرف اعدام
قرار دارند.
آنچه
مسلم است توقف
این اعدامها،
یک مبارزه طبقاتی
همه جانبه از
طرف طبقه
کارگر و سایر
جنبشهای
اجتماعی را می
طلبد. طبقه
کارگر بنا به
رسالت
اجتماعی اش
تنها نیرویی
است که با
اعتصابات و
اعتراضات خود
می تواند بر
یکه تازی
سرمایه داری
تا دندان مسلح
افسار زده و به
اینهمه جنایت
خاتمه دهد و
آزادی فعالین
کارگری،
سیاسی
واجتماعی
دربند را
تضمین نماید.
همچنین باید
این معضل جدی
اعدامها را در
سطح خارج کشور
منعکس و افشاء
نموده
و از تمام نهادها
و اتحادیه
کارگری در
سطح
بین الملی خواهان
حمایت از توقف
و لغواعدام و
محکوم کردن جمهوری
اسلامی شد.
فعالین
نهادهای
همبستگی در
این راه از
هیچ اقدامی
خودداری
نخواهند کرد.
نهادهای
همبستگی
باجنبش
کارگری
درایران – خارج
کشور
nhkommittehamahangi@gmail.com
http://nahadha.blogspot.com/
يكشنبه ۵
بهمن ۱۳۹۳
برابر با ۲۵
ژانويه ۲۰۱۵