سرکوب
متمرکز و
پیچیده، پاسخ
حاکمیت
اسلامی به
جنبش مردم
راه های
مقابله با
چنین سرکوبی
چیست؟
ارژنگ
بامشاد
جنبش
ضداستبدادی
مردم ایران،
در تداوم خود
با دستگاه
سرکوب یک
پارچه ،
متمرکز و
کاملأ تصفیه
شده ای
روبرو شد.
بدون بررسی
سیستم سرکوب و
شگردهای
پلیسی جمهوری
اسلامی، نمی
توان روند
تحولات کنونی
کشور را بخوبی
نشان داد. از
این رو بررسی
ویژگی های دستگاه
های سرکوب و
شگردهای آن،
باید یکی از
وظایف
نیروهای
سیاسی باشد.
از این طریق
می توان با
شناخت دقیق تر
دشمن،
راهکارهای
لازم برای مقابله
را یافت و به
تداوم
مبارزات توده
ای مردم کمک
کرد.
اول ـ
تجدید
سازماندهی
دستگاه سرکوب
اولین
و مهمترین
وِیژگی
دستگاه سرکوب
جمهوری
اسلامی،
تجدید
سازماندهی
این ماشین
عظیم جنگی
است. از زمان
دور اول
انتخابات
محمود احمدی
نژآد، که
کودتای
انتخاباتی
سپاه آغاز شد،
این نهاد عظیم
جنگی، گام به
گام به پر
قدرت ترین
نیروی
تاثیرگذار در
کشور در تمامی
عرصه های
سیاسی،
اقتصادی و
امنیتی تبدیل
شده است.
کودتای
انتخاباتی
خرداد ۱۳۸۸ نیز
به این روند
تمرکزگرائی
نظامی شتاب
داده است. این
نهاد عظیم
نظامی که
اکثریت اعضای
کابینه و
حواشی آن را
نیز در اختیار
دارد، با تصفیه
های درونی
مدام، نه تنها
به خود قوام
بخشیده
بلکه با
گسترش نیروی
بسیچ، و گسترده
تر کردن بخش
امنیت سپاه، و
مطیع کردن
بسیاری از
قضات، نقش
اساسی را در
امنیت کشور و
بویژه
سازمان
زندان ها بر
عهده گرفته
است. دست
اندازی کامل
سپاه بر
مخابرات،
امکان کنترل کامل
شبکه های
اینترنتی و
ارتباطات
اجتماعی نیز
در اختیار این
نهاد سیاسی،
نظامی و امنیتی
قرار داده
است. به نظر می
رسد امنیت
سپاه و نیروهای
امنیتی در
شرایط کنونی
نقش اساسی در
اداره امور را
بر عهده
دارند. برجسته
تر شدن نقش
نیروهای
امنیتی، ویژه
گی تمامی نظام
های فاشیستی
است.
دوم ـ
اجتناب از
رودرروئی
مستقیم با
توده ی مردم خغه
کردن در نطفه
کردن حرکت ها
علیرغم
تمرکز شدید
قدرت امنیتی
که در هم آهنگی
بیت رهبری،
امنیت سپاه و
انتظاریون صورت می
گیرد، سیاست
سرکوب، اساسأ
بر عدم رویاروئی
تمام عیار
نیروهای
سرکوب با جنبش
مردمی استوار
بوده است. در
جریان
مبارزات
ضداستبدادی
سال پیش بخوبی
دیدیم که
نیروی اصلی
سرکوب را،
لباس شخصی ها،
گارد ویژه،
چماقداران و قمه
کشان بر عهده
داشتند. آن ها
بودند که در
خیابان ها سر
می بریدند،
مغز جوانان را
متلاشی می
کردند،
تظاهرکننده
گان را از پل
یا ساختمان ها
به پائین
پرتاب می
کردند یا با
ماشین از روی
مردم رد می
شدند. با این
سیاست، تلاش
دستگاه قدرت
بر این استوار
بود تا نیروی
های سرکوب
شناخته شده را
بصورت جمعی
رودرروی مردم
قرار ندهد. بی
جهت نیست که
در تمامی
مبارزات سال گذشته
تنها یکبار
نیروی
انتظامی در میدان
نزدیک به
بازار
رودرروی مردم
قرار گرفت و
تحت تاثیر آن
ها در
سرکوب مردم به
تردید افتاد و با
تشویق مردم
روبرو شد. سیاست
عقب نگهداشتن
نیروهای رسمی
سرکوب باعث شد
تا امکان
تاثیرگذاری
بر آن ها از
سوی مردم به
حداقل برسد و
شکافی در
دستگاه سرکوب
ایجاد نشود.
از یاد نبریم
که علیرغم
گسترده گی
تظاهرات سال
گذشته، حتی یک
بار نیز ارتش
وارد خیابان
ها نشد.
سوم ـ
جداسازی
نیروهای
پیشرو و ایجاد
تفرقه در
نیروهای
سیاسی
شگرد دیگر
سیاسیت
سرکوب، بر
جداسازی
نیروهای
پیشرو از
مجموعه
فعالان
تظاهرات و یا
جداسازی
نیروهای
سرنگونی طلب
از نیروهای
خواهان
اصلاحات
استوار بود. سیاست
سرکوب
پلکانی، این
هدف را دنبال
می کرد که
امکان
همگرائی و
اتحاد
مبارزاتی را
در هم بشکند.
در تمامی یک
سال گذشته
تاکنون با
چنین شگرد
پلیسی روبرو
هستیم. اگر در
تظاهرات
ضداستبدادی
با جداسازی و
محاصره و
دستگیری سازمانده
گان روبرو
بودیم، در
جریان اعدام
ها نیز شاهدیم
که موج اعدام
ها از نیروهای
سرنگونی طلب و
بویژه از
جریاناتی
شروع شده است
که به گرایش
مسلحانه متهم
هستند. هدف
این جداسازی فاشیستی
آن است که
امکان حمایت
از پیشروان را
از سوی مردم و
سازمان های
گوناگون به
حداقل برساند.
این سیاست
فاشیستی
سرکوب را در
جریان سرکوب
سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ نیز
شاهد بودیم.
در آن زمان
نیز سرکوب از
تهاجم به نیروی های
طرفدار
مبارزه مسلحانه
آغاز شد، سپس در
هم شکستن شبکه
های
تشکیلاتی
سرنگونی
طلبان با توجه
به نقش و
اهمیت شان در
دستور قرار
گرفت و
در گام آخر
نیروهای "چپ"
همسو با نظام
را در هم
پیچید.
ویژگی
دیگر سیاست
جداسازی، در
هم شکستن شبکه
های تشکیلاتی
فعالان مدنی و
علنی کار است.
از آن جا که
فعالان یک دهه
ی گذشته عمومأ
در شرایط علنی
فعالیت کرده و
اصل تلفیق کار
علنی با فعالیت
مخفی برایشان
از اهمیت ویژه
ای برخوردار
نبود؛ امکان
شناسائی
فعالانشان
بسیار راحت و
از این رو در
هم شکستن این
شبکه ها بسیار
آسان بود. موج
گسترده دستگیری
ها و خروج
گسترده تر
فعالان علنی
کار از کشور،
به همین دلیل
صورت گرفت.
سیاست پراکنده
کردن نیروهای
جنبش، در
جریانات اعتراضات
به رهاسازی
قیمت ها در
نتیجه اجرای
طرح حذف
یارانه ها نیز
با شدت دنبال
شده است. در
اینجا نیز
شاهد بودیم که
دولت اسلامی
چگونه با عقب
نشینی ها و یا
شگردهای
گوناگون،
مانع گسترش و
به هم پیوستگی
این اعتراضات
شد.
چهارم ـ
بالا بردن
هزینه مبارزه
ضد رژیمی
دستگاه
سرکوب علاوه
بر بیرحمی جدش
آور در خیابان
ها که بویژه
توسط گاردهای
ضدشورش و لباس
شخصی های مسلح
به قمه، دشنه،
گرز، پنجه بکس
و سلاح های
گرم، انجام می
گرفت، در
زندان ها نیز
به شیوه
های بسیار
نفرت انگیزی
روی آورد. تجاوزات
جنسی و قتل
زندانیان در
کهریزک و دیگر
بازداشتگاه
ها، شکنجه های
قرون وسطائی و
تلاش برای
مجبور کردن
زندانیان
سیاسی به مصاحبه
های ساختگی،
کشتن پزشکان و
ترور استادان
دانشگاه، تمامأ
با هدف مرعوب
کردن فعالان
سیاسی صورت
گرفت. روند
مرعوب سازی، حالا
دیگر شکل
جاافتاده ای
نیز به خود
گرفته است.
دادن احکام
بالای زندان
به فعالان
کارگری و
مدنی، جرم امنیتی
دانستن
مصاحبه با
خبرگزاری ها،
وکالت فعالان
سیاسی و مدنی
را امنیتی
دانستن، همه و
همه ، هدف
بالا بردن
هزینه مبارزه
مدنی و سیاسی
را دنبال می
کند. بر این
جنبه از سیاست
مرعوب سازی،
باید موج
اعدام های گسترده
یک ماهه ی
اخیر را نیز
افزود. امری
که سیاست مرعوب
سازی کامل
جامعه در
شرایط اجرای
طرح حذف
یارانه ها را
دنبال می کند
و تلاش می کند
با ایجاد
شرایط
اختناقی،
امکان هر حرکت
اعتراضی را از
میان ببرد یا
در نطفه خفه
کند.
پنجم ـ در هم
شکستن نطفه
های
سازمانیابی
مخفی
سیستم
امنیتی
جمهوری
اسلامی از
ابتدا تاکنون
بردرهم شکستن
نطفه های
سازمانیابی
مخفی استوار
بوده
است. در واقع
استراتژی
امنیتی رژیم
روی نابودی
یاخته های
سازمانی استوار
است. در این
رابطه نه تنها
هر نوع تجمع سازمانی
و هر نوع شبکه
تشکیلاتی با
خشونت سرکوب
شده، حتی رشد
و گسترش تشکل
های علنی،
زمینه ای شده
است تا با
شناسائی
نیروها و
کادرهای
فعال، امکان
شکل دهی به
سازماندهی
مخفی را کنترل
کرده و گاه با
نفوذ در شبکه
های مخفی به
نابودی آن ها بپردازد.
بی جهت نیست
که دستگاه
امنیتی جمهوری
اسلامی در سه
دهه ی گذشته
سرمایه گذاری
گسترده ای روی
نفوذ دادن
عناصر خود در
شبکه ها و
هسته های
تشکیلات های
مخفی انجام
داده است.
تاکتیک نفوذ
قبل از هر چیز
روی شناسائی و
خنثی کردن شکل
گیری شبکه های
سازمانیانی
استوار بوده
است. حتی در
تحولات چند
سال اخیر و بویژه
در میان تشکل
های چپ جنبش
دانشجوئی با
این تاکتیک
برای از هم
پاشاندن تشکل
فعالان چپ
دانشجویی
روبرو بوده
ایم و در این
میان برخی از
سازمان های
سیاسی با سهل
انگاری غیرقابل
بخششی عمل
کرده اند. این
جریانات بدون
توجه به خطر
نفوذ پلیسی،
راه را برای
نیروهای سرکوب
هموار ساخته
اند.
راه های
مقابله با
چنین سرکوبی
چیست؟
بررسی
ویژگی های
دستگاه سرکوب
جمهوری اسلامی
و شگردهای آن،
نشان می دهد
برای مبارزه
با این دستگاه
جهنمی، نمی
توان با
خوشبینی ساده
لوحانه
امر مبارزه
را به پیش برد.
برای این که
بتوان دستگاه
بیرحم و
متمرکز سرکوب
جمهوری
اسلامی را در
هم شکست و به
عمر این رژیم
پایان داد،
باید روی چند
نکته ی کلیدی
تاکید کرد:
۱ـ
وارد کردن
بیشترین
نیروی توده ای
برای این
که بتوان با
دستگاه سرکوب
جمهوری اسلامی
به مقابله ای
مؤثر دست زد،
در گام نخست باید
بیشترین نیرو
را وارد میدان
کرد. وارد کردن
بیشترین نیرو
بدان معناست
که اگر توده
های رنجیده ی
کار و زحمت و
بویژه
تهیدستان
شهری وارد
عرصه ی میدان
مبارزه با
رژیم اسلامی
نشوند، نمی
توان مبارزه ی
توده ای تمام
عیاری را
سازمان داد.
واقعیت این
است که جمهوری
اسلامی از
ابتدا تاکنون
برای جداسازی
مبارزه
طبقاتی توده
های پائین
جامعه با
مبارزات
سیاسی و
فرهنگی تلاش
کرده است. بدیگر
سخن حاکمیت
اسلامی تلاش
ویژه ای را
سازمان داده
است تا
مبارزات
عمودی با
مبارزات افقی پیوند
نخورند. این
جداسازی را
باید به هر
قیمت که شده
از میان برد
تا امکان وارد
کردن وسیع ترین
نیرو فراهم
آید. باید
تاکید کنیم حتی
اگر جنبش های
اجتماعی هم
چون جنبش
زنان، دانشجویان
و جوانان و
ملیت های تحت
ستم بخواهند
به خواست های
خود برسند،
باید رو به
اعماق جامعه
داشته باشند و
با اردوی
بیشمار کار و
زحمت همسو و
هم گام شوند.
اکنون که با
حذف یارانه ها،
زمینه های
عینی رشد
مبارزات
مطالباتی
فراهم شده، می
توان و باید
این مبارزات
را با مبارزات
سیاسی و
آزادیخواهانه
پیوند زد تا
نیروئی شکل
بگیرد که فیل
افکن باشد. از
این طریق است
که می توان با
سیاست تجزیه
جنبش و سرکوب
جداگانه ی آن
ها از سوی
رژیم اسلامی
مقابله کرد.
روشن است که
به میدان
آوردن بیشترین
نیرو، مستلزم
آن است که به
بهانه ی گسترش
جنبش
مطالباتی،
جبهه ضد
دیکتاتوری و
ضد استبدادی
مبارزه به
فراموشی
سپرده نشود.
این تصور که
می توان با
آغاز جنبش
مطالباتی،
مبارزات ضداستبدادی
را به کناری
نهاد، عملأ به
معنای محروم
کردن جنبش از
گردآوری
بیشترین نیرو برای
درهم شکستن
قدرت دشمن
است. وارد
کردن بیشترین
نیروی توده ای
به عرصه
مبارزه، می
توان شکاف های
موجود در
دستگاه های
سرکوب را
گسترش دهد.
روشن است که
در کشوری که
یک نیروی
نظرکرده و
نازپروده ای
همچون سپاه و
یک نیروی
غیرخودی و
نابرابر
همچون ارتش
وجود دارد،
فشار توده ای
سبب خواهد تا
اختلافات این
دو نیرو به
رویاروئی آن
ها منجر شود.
همچنین نباید
از یاد برد که
یکی از
مهمترین
نیروهای
سرکوب، نیروی
بسیج است که
در محلات و
ادارات و
کارخانه ها و
هر جای دیگر
حضور دارد.
این نیرو وقتی
با موج گسترده
ی مقاومت
مردمی و بویژه
حرکت های
سازمان یافته
توده ای مواجه
شود، بسرعت در
هم خواهد ریخت.
۲ـ
تقویت
سازماندهی
در مقیاس توده ای
سازماندهی
مبارزات توده
ای، بدون شکل
دهی به تشکل
های مستقل
مردمی امکان
ناپذیر است.
وقتی که دشمن
در هر محله و
منطقه نیروی
سرکوب حاضر و
آماده ای
بوجود آورده
است تا کنترل
جامعه را به
اعماق
بکشاند، باید
روی ایجاد
هسته های
مقاومت تاکید
کرد. بدون تشکل
های صنفی، مدنی و
توده ای
گسترده، نمی
توان مبارزات
توده ای را
سازمان داد.
حضور چنین
تشکل هائی است
که در جریان
یک برآمد اجتماعی
بسرعت به تشکل
های توده ای
قدرتمند تبدیل
خواهند شد.
چنین تشکل
هایی ضمن این
که باید روی
ویژه گی های
کار علنی
تاکید کنند
اما نباید به
ایجاد حفاظ
های امنیتی
برای فعالان
مؤثر خود بی
اعتنا باشند.
در اینجاست که
تلفیق کار
علنی با
فعالیت مخفی
باید در دستور
قرار گیرد.
تجربه ی در هم
شکستن سریع
تشکل های علنی
کار و درهم
شکستن تشکل
های مخفی که
در تورها ی
نفوذی امنیتی
گرفتار آمده
بودند ، در مبارزات
سال گذشته،
باید درس لازم
را به فعالان و
مبارزان داده
باشد.
مبارزان سیاسی و تشکیلاتی و
فعالان مدنی
باید ضمن سازماندهی
هسته های
تشکیلاتی روی
تلاش نفوذی های
دشمن برای
رخنه در این
تشکل ها
هوشیارانه
رفتار کنند.
۳ـ
انعطاف و
تنوع
تاکتیکی
اگر
متحد شدن جنبش
های مبارزاتی
و ایجاد تشکل های
مستقل مردمی،
از مهمترین
رویکردهای
مبارزات
طولانی مدت و
صبورانه است،
تکیه بر همه جانبه
گی تاکتیک ها
و استفاده هم
زمان از تاکتیک
های مناسب با
شرایط
گوناگون نیز
از اهمیت ویژه
ای برخوردار
است. گاه لازم
است حرکت به
شکل اعتصابات
کارگری، یا
گردهم آئی های
اعتراضی
انجام گیرد،
گاه باید روی
جنگ و گریزهای
خیابانی و مبارزات
گریلائی
مسالمت آمیز تاکید
کرد و گاه
زمان شورش های
گسترده ی توده
ای فرا خواهد
رسید. هسته
های مقاومت
توده ای، آن
تشکل هایی
هستند که می
توانند در این
میان نقش
اساسی بر عهده
داشته باشند.
اتخاذ هر
تاکتیک، باید
با توجه به
توازن قوای
موجود در هر
لحظه برای بسیج
پرشمارترین
نیرو انجام
گیرد. در
مبارزه توده
ای
ضداستبدادی
هر تاکتیکی که
دامنه ی جنبش
را کاهش دهد و
به انزوای بخش
هایی از جنبش
طبقاتی و
مطالباتی
منجر شود،
تاکتیک موفقی
نخواهد بود.
تاکتیک های
منعطف و
متنوع
توده ای باید
بتوانند باعث
گسترش شکاف در
میان بالائی
ها شده و
امکان یک
پارچه شدن
نیروی سرکوب
را کاهش داده
و زمینه
سردرگمی و
پراکندگی آن
ها را فراهم
آورد.
۶ بهمن ۸۹ـ
۲۶ ژانویه
۲۰۱۱