فوتبال ،فلسفه و سپاه

در حاشیه اعدام شهلا جاهد

صادق افروز

جمهوری اسلامی ، سرانجام شهلا جاهد را پس از ۸ سال اسارت به قتل رساند . در این ۸ سال ، شهلا اتهامات وارده در جریان قتل لاله سحرخیران را انکار کرده بود .اعترافاتی هم که ماموران آگاهی در شرایط غیر انسانی زندان های ایران از او گرفته بودند فاقد ارزش بود . در دادگاه ، شهلا به نقل از بازجویان می گفت : " به من می گویند در اینجا خروس هم مجبور به تخم گذاشتن می شود . " و بعد از قاضی می پرسید : " شما از من چه انتظاری داشتید ؟ اگر می خواستند برایشان تخم شتر مرغ هم می گذاشتم ." اشاره شهلا به شرایط وحشتناک و قرون وسطایی زندان های ایران بود . جایی که زندانبان با زندانی هر کاری که دلش می خواهد می کند ، جایی که قوانین وضع شده توسط خود جمهوری اسلامی  هم پشیزی نمی ارزد.  جایی که زندانبان  برای به حرف آوردن متهم  و وادار کردن او به اعتراف به هر وسیله ای دست می یازد .بازجو وقتی به اعتراف مورد نظرش دست پیدا کند کارش پایان یافته تلقی می شود زیرا بنا به گفته خامنه ای اگر کسی به خطایی اعتراف کند ، این اعتراف علیه او در دادگاه مورد استفاده قرار می گیرد و متهم امکان نفی اقرار و اعتراف خود را ندارد . خامنه ای به این کار ندارد که این اعتراف در چه شرایطی گرفته شده است .

در جامعه ای که روابط آشنایی پسران و دختران جوان جرم محسوب می شود ، و قوانین مرد سالار حاکم بر جامعه همچون چماقی بر سر زنان ایرانی فرود می آید . در جامعه ای که مرد حق داشتن قانونی ۴ زن در یک زمان و تعداد نامحدود زنان صیغه ای را دارد ، ولی زن حتی از عیان کردن مو های سرش منع می شود ، در چنین جامعه ای ، شهلا ی بی تجربه به یک بازیکن سرشناس فوتبال – ناصر محمد خانی- عشق می بازد .عشقی از سر نادانی ، عشقی خام ، عشق دوران کودکی .  بازیکن معروف ما که همسر قانونی اش از خانواده مقامات امنیتی جمهوری اسلامی بوده ، دزدانه و در خفا ، شهلای خام را به چنگ می کشد . از این به بعد محمد خانی نه تنها از این نعمت باد آورده سوء استفاده می کند ، بلکه شهلا را برای تهیه مواد مخدر مورد استعمالش بکار می کشد .شهلا می شود  سکس مجانی و مامورترافیک مواد مخدر برای کسی که زمانی ستاره میدان های ورزشی بوده است .شهلا آنچنان اسیر این عشق خام است که خماری این موجود بی مصرف را نمی تواند تحمل کند .

هنوز کسی نمی داند لیلا سحرخیزان چگونه کشته شده است . ابهری ،افسر آگاهی مسئول پرونده این قتل که از روز نخست در پی یافتن پاسخی برای انبوهی از سوالات بی جواب این پرونده بود معتقد است شهلا بی گناه است .او به کمیته بین المللی وکلای حقوق بشر گفته که مامورین امنیت و اداره آگاهی تهران می خواستند قتل لاله سحرخیزان را که توسط برخی از افراد به وقوع پیوسته بود به گردن شهلا جاهد بیندازند .به گفته او مامورین لباس شخصی با نظارت سرهنگ کشفی معاون آگاهی تهران دلائلی را که به نفع شهلا جاهد وجود داشت از بین بردند .

اینکه فدراسیون فوتبال با سپاه و مقامات امنیتی گره خورده بر همه عیان است .اکثر تیم های فوتبال شرکت کننده در جام باشگاه های ایران زیر نظر مقامات امنیتی و سپاهی اداره می شوند .باشگاه های عمده پر طرفدار مثل استقلال و پرسپولیس و تراکتور سازی همه زیر نظر سپاه هستند . فوتبالیست های معروف نیز یک پایشان در مهمانی ها و جشن های همین مقامات امنیتی و سپاهی است .احمدی نژاد برا ی سرگرم کردن مورالس که ماه قبل در ایران بود ،  از همین بازیکنان فوتبال استفاده کرده بود . ثروت بیش از حدی که این بازیکنان از طریق این ورزش کسب می کنند آنها را از توده های مردم  زحمتکش جدا کرده است . بازیکنی که سالانه فقط از طریق فوتبال بیش از یک میلیارد تومان کسب می کند نمی تواند وجه مشترکی با توده های کار و زحمت داشته باشد .این ورزشکاران جذب طبقه حاکم می شوند زیرا وضعیت موجود را ایده آل می بینند . طبقه حاکم به ورزشکار به نوعی کالای تبلیغاتی می نگرد و ورزشکار از حاکمیت انتظار حمایت دارد . این دو یکدیگر را تکمیل می کنند .فوتبالیست ها کنار احمدی نژاد ، متقلب انتخاباتی عکس یادگاری می گیرند تا کارشان راه بیفتد و احمدی نژاد آنها را به کمک می گیرد تا از نفرت بی اندازه مردم علیه خود بکاهد .در این داد و ستد بین حاکمیت و ورزشکاران ، مردمی که نان خالی هم از سفره هایشان ربوده شده عشق به فوتبال را  هم از دست می دهند .ناصر محمد خانی در یک چنین فضایی با مقامات امنیتی و سپاهی گره خورده بود .این گره خوردگی حتی پس از بازنشستگی او از ورزش و انجام وظیفه به عنوان مربی محکم تر شد .

در ماه آبان ، جمهوری اسلامی میزبان کنفرانس فلسفه بود .خیلی ها را دعوت کرده بودند .زیر فشار افکار  بین المللی و کمپین های مختلفی که برای جلوگیری از اعدام سکینه آشتیانی و شهلا جاهد براه افتاده بود ، بسیاری از مهمانان غربی که معمولا سفره های چرب جمهوری اسلامی را لیس می کشند نیز از رفتن به این کنفرانس خودداری کردند .تنها عکسی که از این کنفرانس مخابره کردند حداد عادل بود که در گوش احسان نراقی پچ پچ می کرد .ولایتی و حداد عادل و احسان نراقی می توانند ساعت ها در مورد فلسفه اسلامی داد سخن بدهند ، سوسیالیزم را بکوبند ، مارکس را در تالار های مجهزشان به چهار میخ بکشند و انسان گرایی اسلامی را تبلیغ بکنند . ولی اگر بخواهید فلسفه این جماعت را خلاصه کنید احتیاجی به تلف کردن وقت روی ورق پاره هایشان ندارید .برای آشنایی با فلسفه اسلامی حضرات ، تنها تراژدی شهلا جاهد را مرور کنید . ببنید چگونه رژیم مرد سالار حاکم بر سرمایه، هستی دحتران جوان را به نابودی می کشد .وقتی برادر لاله سحرخیزان  در محوطه اعدام زندان اوین ،چهار پایه را از زیر پاهای سست شهلا جاهد می کشد در واقع فلسفه اسلامی  ولایتی و حداد عادل و خامنه ای و احسان نراقی و جنتی و مصباح یزدی را به صورت خلاصه و آشکار بیان می کند .

دوم دسامبر ۲۰۱۰

.