جنگی
اعلام نشده
«شرايط
کنونی يکی از
آن لحظات نادر
تاريخی است که
هم شرکت های
بزرگ نفتی و
هم اسرائيل
همزمان کاخ
سفيد را به
سوی حمله به
ايران هل
ميدهند»
روشنگری. اقدامات
و اظهارات
تحريک آميز
مقامات رژيم- از قبيل
تهديد به بستن
تنگه هرمز يا
حمله به سفارت
انگليس در
شرايطی صورت
ميگيرد که
حساسيت آن را
ميتوان با
وضعيت آغاز
حمله آمريکا
به عراق - که
قرار بود با
حمله به ايران
«تکميل» شود -
مقايسه کرد. حساسيت
اوضاع به حدی
است که بسياری
در غرب وقوع
جنگ را حتمی
ميدانند.
ازجمله
الکساندر
کابرن تحليلگر
مسايل سياسی
در آمريکا در
يادداشت
کوتاهی در
نشريه
اينترنتی
کانترپانج
تاکيد ميکند
ديگر مساله
اين نيست که
جنگ صورت
ميگيرد يا نه.
به نظر او
درست مانند
عراق،
اقدامات جنگی
با تحريم ها و
عمليات نظامی
سری آغاز شده
است، ولی با
توجه به
بيزاری مردم از
شروع يک جنگ
ديگر در
خاورميانه،
اين بار
اقدامات جنگی
بدون اعلام
علنی صورت
گرفته و آمريکا
مشتاقانه
منتظر اقدامی
از طرف ايران برای
اعلام علنی
جنگ است.
در شرايطی
که تحليلگران
مطلعی مثل
کابرن را بطور
جدی نگران
کرده است،
اظهارات و
اقدامات تحريک
آميز رژيم و
عوامل به
مثابه دعوت به
حمله ايران
محسوب ميشود و
عمق بی
مسووليتی اين
رژيم به نمايش
ميگذارد.
کابرن
مدل کنونی
تدارکات جنگی
برای ايران را
منطبق با مدل
حمله به ژاپن
و ماجرای پرل
هاربور
ميداند و
يادآوری
ميکند در 7
اکتبر 1940 ژنرال
آرتور مک
کالوم طی
يادداشتی
اقدامات لازم
برای اينکه
بتوان جنگ با
ژاپن را آغاز
کرد در هشت
مورد صورت
بندی کرد.
ازروز بعد
رئيس جمهور
آمريکا
اقدامات برای
عملی کردن آنهارا
آغاز کرد تا
هر هشت مورد
به اجرا در آمد.
از جمله
انتقال نيروی
دريايي، بستن
دارايی های
ژاپن، تحويل
اسلحه به
اروپا تا
سرانجام به
واکنش ژاپن و
جنگ و بمباران
ژاپن ختم شد.
الکساندر
کابرن در اين
يادداشت بی
ثبات کردن پول
و ايجاد تلاطم
شديد در بازار
ارز را يکی از
موثرترين
اقدامات جنگی
و راهی نتيجه
بخش برای
تحريک طرف
مقابل به
اقدامات
واکنشی ميداند
و در اين
رابطه به
تاثيری که
تحريم بانک
مرکزی و
اقدامات برای
تحريم نفتی بر
بازار ارز
ايران گذاشت
اشاره
ميکند[نمودار].
اواين نکته را
نيز يادآوری
ميکند که
تحريم نفتی درانطباق
با منافع شرکت
های نفتی صورت
گرفته است که
با کاهش بهای
نفت بخاطر
رکود اقتصادی
روبرو بودند و
به همين دليل
شرکت های بزرگ
نفتی در پائيز
گذشته تلاش
کردند ميزان توليد
را کاهش دهند
تا بهای نفت
بالا برود. کابرن
به عنوان مثال
يادآوری
ميکند تنها
تهديد مقامات
ايران به بستن
تنگه هرمز
بهای نفت را تا
بشکه ای 110 دلار
بالا برد.
امری که کاملا
در تطابق با
منافع شرکت
های نفتی بود.
کابرن
در همين زمينه
لازم ميداند
نظر يک تحليل گر
را يادآوری
کند که معتقد
است شرايط
کنونی يکی از
آن لحظات نادر
تاريخی است که
هم شرکت های
بزرگ نفتی و
هم اسرائيل
همزمان کاخ
سفيد را به
سوی حمله به
ايران هل
ميدهند. آخرين
باری که اين
شرايط بوجود
آمد بعد از
حمله عراق به
کويت بود.
کابرن
ترور احمد
روشن متخصص
هسته ای را که
در سالروز
ترور دو
دانشمند هسته
ای ديگر با
شيوه مشابه
صورت گرفته،
از جمله
عملياتی به
شمار می آورد
که برای وادار
کردن دستگاه
رهبری رژيم اسلامی
به واکنش
سازمان داده
شد، و در اين
رابطه به
اظهار نظر
تحليل گر
سياسی پيتر لی
اشاره ميکند
که در تفسير اين
ترور نوشت: «
کسانی مايلند
حکومت ايران
را تحريک کنند
تا دست به
واکنشی بزند
که بتواند شروع
اقدامات
نظامی را روی
غلطک بيندازد.»
کابرن
در پايان
يادداشتش
نوشته است در
چنين شرايطی
اين سوال که
آيا اوباما
واقعا مايل به
حمله به ايران
هست يا نه،
بيمورد است
زيرا او هم
مانند ساير
رئيس
جمهورهای
آمريکا مخلوق
شرايط و لابی
هاست.کابرن
اضافه ميکند:
تنها اميدی که
ميماند اين
است که احتياط
سنتی حاکمان
ايران باعث
شود آنها از
اقدامات
نوميدانه مثلا
مين گذاری
تنگه هرمز يا
هر اقدامی که
بتواندبه
آمريکا برای
تسريع و تشديد
جنگ اعلام
نشده کنونی
بهانه بدهد،
خودداری کنند.
***
بايد
اضافه کرد در
چنين شرايطی
اظهارات تحريک
آميز مقامات
رژيم چه از سر
استيصال باشد
چه از سر
سفاهت يا شايد
ناشی از خيانت
جناح هايی از
رژيم، در
هرحال عين
جنايت است.
نمودار
زير تغييرات
بهای دلار به
ريال طی يک
هفته را نشان
ميدهد،
نموداری که در
عين حال «جنگی
اعلام نشده»
را به نمايش
ميگذارد،
جنگی که قدرت تخريب
آن در دراز
مدت کمتر از
جنگ با اسلحه
نيست و نشان
ميدهد چگونه
رژيم اسلامی
ايران و قدرت
های غربی هردو
به رنج مردم
ايران بی
اعتنا هستند و
در جنگ و
رقابت برای
منافع خود با
مال و جان، و
حال و آتيه و
سرنوشت مردم
يک کشور هفتاد
ميليونی بازی
ميکنند.