تبعید
زنان زندانی
سیاسی،
هراس
رژیم فقاهتی!
آه اگر
آزادی سرودی
میخواند
کوچک
کوچکتر
حتی
از
گلوگاه یکی
پرنده
احمد
شاملو
یاشار
جاوید
حکومت
اسلامی در
ادامه سرکوب
سیستماتیک
خود چهار تن
از زنان
زندانی سیاسی
(مریم اکبری
منفرد، زینب
جلالیان، سپیده
قلیان و گلرخ
ابراهیمی
ایرائی) را به
زندان های
مختلف تبعید
کرد تا به زعم
خود هم همبستگی
و مقاومت
زندانیان را
درهم بشکند و
هم خانوادههای
آنها را تحت
فشار مضاعف
روحی قرار
دهد. این اقدام
ظالمانه حتی
با قوانین
کذائی خود این
حکومت استبدادی
نیز مغایرت
دارد. اما از
سوی دیگر چنین
اقدامی در عین
حال بیانگر
شکست
حکومتیان
جبار در برابر
مقاومت درخشان
زنان و بطریق
اولی زنان
زندانی سیاسی
است.
مریم
اکبری منفرد،
زنی پاکباخته
و استوار، را
در آستانه
نوروز از
زندان اوین به
زندان سمنان
تبعید کردند.
در باره این
زن مقاوم و
سرافراز
چهارده تن از
همبندی های
سابق* ایشان
در زندان اوین
در
نامه ای
برخی از
واقعیتها را
بیان کرده اند
که جا دارد و
شایسته است آن
را به تمامی
در این نوشته
نقل کنم. آنها
در نامۀ
اعتراضی
سرگشاده شان
که خبرگزاری هرانا
منتشر کرده،
نوشتهاند: « مریم
اکبری منفرد،
پس از حدود ۱۲
سال حبس بیوقفه،
نوزدهم اسفند
سال ۹۹ به
زندان سمنان
تبعید شد. او
که در دی ماه ۸۸
دستگیر و به
پانزده سال
زندان محکوم
شد، یکی از
قدیمیترین
زنان زندانی
سیاسی ایران و
یادگار و بازماندهی
خانوادهای
است سیاسی که
بهای بسیار
سنگین اعدام
چهار
فرزندشان را
پرداختهاند
و در تمامی
این سالها
همواره با
اعمال انواع
فشارها و
محدودیتها
مواجه بوده
است، همانند
محرومیت از
حتی یک روز
مرخصی!
مریم
اکبری منفرد در
روزهایی تبعید
شد که همانند هر
سال با تمام وجود
مقدمات مراسم نوروز
را تدارک میدید.
او ستون محکمی
بود که شور و نشاط
بیدریغ و انگیزه
و عشق به مقاومت
را در بند میدمید.
ما با بهت و ناباوری
شاهد رفتن زنی
پاکباخته و استوار
بودیم که بی هیچ
تزلزلی و با همان
روحیهی پر شور
همیشگی، با لبی
خندان، چشمانی
درخشان و سرود
خوان بار سفر بسته،
وداع کرد و رهسپار
تبعیدگاه شد.
ما
زندانیان
سیاسی بند
زنان اوین، با
هر عقیده و
باوری که داریم
مریم را به
فراخور لحظه
لحظههای
همزیستیمان
به استقامت و
بردباری، عزم
و اراده و
شخصیت مبارز،
خستگی
ناپذیری،
بیگانگی با
عادت و روزمرگی
و عطشی سیری
ناپذیر برای
خواندن و آموختن
شناختهایم.
ما
با یادآوری مقاومت
مریم در برابر
تمامی دشواریهایی
که او و خانوادهاش
در راه دادخواهی
و عقاید و باورهایشان
متحمل شدهاند،
با شادمانی از
آنکه اقبال همراهی
با زنی بزرگ چون
او را داشتهایم
ضمن احترام به
او و سلوک و منشاش،
سر بلندی و استواری
روز افزون او را
آرزومندیم….»
آری،
مریم «زنی
بزرگ» است که
با مقاومت و
پایداری
ستودنی اش
خاری در گلوی
حاکمان جبار
زن ستیز شده
است.
زینب
جلالیان،
تنها زن
زندانی سیاسی
محکوم به حبس
ابد، را هم از
زندانی به
زندان دیگر
تبعید میکنند
تا مقاومت اش
را درهم
بشکنند. زندان
های دیزل آباد
کرمانشاه،
ارومیه، خوی،
اوین، قرچک، یزد،
کرمان تنها
نام برخی از
زندان هائی
است که زینب
را تبعید کرده
اند. اما
شکنجه گران
سعی بیهوده میکنند
و تنها عجز و
ناتوانی خود
را نشان می
دهند. زینب در
چهاردهمین
سال حبس
ظالمانه اش
(بازداشت شده
در روز۲۰
اسفند ۱۳۸۶) بدون یک
روز مرخصی
نیز، با وجود
اینکه از بیماریهای
متعدد ناشی از
شکنجه های
جسمی و روحی
وحشیانه رنج
می برد هنوز
با قامتی
استوار و
گردنی افراشته،
اراده و
مقاومت را
معنی و مفهوم
میبخشد. او
از زندان
نوشته بود: «ای
دیکتاتور آیا
نمیدانی که
دردها و رنجها
انسانها را
بزرگتر،
متعالیتر،
خودساختهتر
و قویتر میکند؟».
زینب اکنون
به نماد
مقاومت و صدای
آزادی خواهی
زنان در حکومت
اسلامی تبدیل
شده است.
سپیده
قلیان، دختر
شجاع حامی
کارگران و
راوی دردها و
آلام زنان بی
نام و نشان
زندان سپیدار
اهواز، را هم
در اسفند ماه
از زندان اوین
با دست بند و
پابند به
زندان بوشهر
تبعید کردند.
سپیده
درخواست کرده
بود که او را
به زندان سپیدار
اهواز منتقل
کنند تا برای
پدر و مادرش ملاقات
آسانتر باشد.
اما او را با
ترفندی رذیلانه
و دروغی
بیشرمانه که
اکنون دارند
درخواستش را
اجابت میکنند
بجای زندان
سپیدار به
زندان بوشهر
تبعید کردند؛
زندانی که ۶۰۰
کیلومتر از
محل زندگی
خانواده اش در
دزفول دور
است. و
رذیلانه تر و
وقیحانه تر
اینکه سپیده را
با دست بند و
پابند مثل یک
جانی در میدان
شهر گردانده
اند و مردم را
به تماشای این
اقدام بیشرمانه
و کثیف
واداشته اند. سپیده
خود تأکید کرده
است: «آخرین
دارائی من همین
مقاومته، همین
مقاومت نیم بندی
که باید بهش چنگ
بزنم. و باید
بگویم که من هستم؛
من اینجام؛». آری،
او با مقاومتی
سترگ تمام قد در
مقابل استبداد
و تباهی ایستاده
است! سپیده
به راستی نامی
غرورآفرین بر
بلندای سپهر
ایران است.
گلرخ
ابراهیمی
ایرائی،
فعال مدنی
جسور و همسر
زندانی سیاسی
آرش صادقی با
حکم ظالمانه ١٩
سال حبس، را
هم در اواخر
آذرماه با ضرب
و شتم از
زندان قرچک به
بازداشتگاه
اطلاعات سپاه
موسوم به بند۲
الف زندان
اوین منتقل و
بعد از مدتی
نیز به زندان
آمل تبعید کردند.
گلرخ بخاطر
داستان منتشر
نشدهای در
مورد سنگسار
زنان در
دفترچه شخصی
اش، به اتهام
توهین به
مقدسات در شهریور
۱۳۹۳ به همراه
همسرش بازداشت
و زندانی شد و
از آن تاریخ،
زندان و پرونده
سازی های جدید
همچنان ادامه
یافته است. او
در پروفایل
توئیترش
نوشته است: « ما
که درد را و
فقر را و سقوط
به قعر دره
ارتجاع را و
بیش از یک قرن
استبداد را
تاب آوردیم.
ما که تازیانه
خوردیم
وایستادیم.
کشته دادیم
وماندیم. سفره
های بی نان
گشودیم و
ادامه دادیم.»
گلرخ در
زندان آمل بعد
از شنیدن خبر
تبعید مریم
اکبری منفرد
به زندان
سمنان سروده
است:
به احترامت
ایستاده،
مشق
مقاومت
میگیرم
و به آن
گاه موعود
میاندیشم
که
دستهامان
در
پیمانی ابدی
غبار
تباهی را
از
پیکر این شهر
خفته میتکاند.
آری،
این چنین است
مقاومت و
ایستادگی
غرورانگیز
زنان شجاع
ایران در
مقابل حکومت
جبار فقاهتی.آنها
مصداق عینی آن
شعر پرمضمون شاعر
بزرگ عشق و
آزادی، احمد
شاملو، هستند
که سرود: ”
تباهی از
درگاه بلند
خاطر شان
شرمسار و
سرافکنده می
گذرد”.
بار
دیگر باید بر
این واقعیت
تأکید کرد که
خود حکومتیان
از پتانسیل
عظیم زنان
جامعه آگاهند
و به خوبی
واقف هستند که
در مقابل زنان
شجاع جامعه که
حتی در زندان
ها نیز مقاومت
و پایداری
درخشانی از
خود نشان می
دهند کاملاً
شکست خورده
اند. حکومتیان
مرتجع خود
بخوبی میدانند
که با صرف
میلیاردها
دلار برای
دستگاههای
عریض و طویل
گوناگون شان،
با اسید پاشی
و با چماق و
زنجیر اراذل
حزب اللهی شان
نتوانسته اند
زنان جامعه را
به کنج
آشپزخانه ها
برانند. از
دل چهار دهه
مبارزه و
مقاومت در
مقابل استبداد
فقاهتی است که
سپیده قلیان
ها، آتنا دائمی
ها، ندا ناجی
ها، گلرخ
ایرائی ها،
نرگس محمدی
ها، مریم
اکبری
منفردها،
زینب جلالیان
ها و… بیرون
آمده اند. اکنون
نسلی از زنان
با حکومت
اسلامی سخن میگویند
که در کوره
حوادث چون
فولاد آبدیده
شده اند. وقتی
که سهیلا
حجاب، وکیل
دادگستری
زندانی، از
زندان قرچک می
نویسد: ” در
برابر
استبداد اگر
آتش به پیکرم
ببارد هرگز
زانو نخواهم
زد حتا اگر
سقف آسمان
کوتاه تر از
قامت من باشد” ؛
وقتی که ویدا
موحد با جسارتی
ستودنی بر
بالای سکو در
خیابان شال
خود را پرچم
میکند و بانی
جنبش «دختران
خیابان
انفلاب» می
شود؛ بیش از
پیش شکست
محتوم حکومت
اسلامی را میتوان
به روشنی دید. و
بیش از پیش
این واقعیت
مسلم برجسته
تر میگردد که
زنان
آتشفشانی زیر
پای حکومت
اسلامی هستند.
یاشار
جاوید
سه-شنبه ۲۶
اسفند ۱۳۹۹
برابر با ۱۶
مارس ۲۰۲۱
پ.ن : این
مطلب آماده
انتشار بود که
خبر رسید
آتنا دائمی،
دختر شجاع و
جسور حامی
کودکان کار و
مخالف سرسخت
مجازات شنیع
اعدام، را هم
از زندان اوین
به زندان
لاکان رشت
تبعید کردند
….................................
* زهرا
زهتابچی،
فاطمه مثنی،
زینب همرنگ،
ناهید
فتحعلیان،
ارس امیری،
سپیده
کاشانی، نیلوفر
بیانی، حدیث
صبوری، رویا
ایزدپناه،
عالیه مطلب
زاده، آرزو
قاسمی، پریسا
رفیعی، آتنا
دائمی و راحله
احمدی