قدرت
مردم، قدرت
رسانهها و
استیصال استبداد
ولایتی
هیئت
تحریریه
سایت راه
کارگر
در
آستانه ی
برگزاری
مراسم ۲۲
بهمن رژیم
اسلامی از
وحشت از
مبارزات
ضداستبدادی
مردم،
برای قطع
ارتباطات
میان فعالین
جنبش و توده
های جان بر لب
رسیده،
سیاست کنترل
خشن رسانه ها
و کانال های
خبررسانی را
که از هشت ماه
قبل تشدید کرده
بود،
به اوج خود
رساند. بیش از ده
روزنامه
قانونی تعطیل شدند. صدها
خبرنگار و وبلاگ نویس
بازداشت شدند. صدها
خبرنگار به
خارج پناه
بردند. سایتهای
بیشماری
فیلتر شده و
مورد حمله
دستگاه امنیتی
رژیم قرار
گرفتند. در این
یورش
وحشیانه حتی
وفاداران به
ولی فقیه
نیز در امان
نبودند. در ادامه
همین تلاش ها بود که
دولت اسلامی
به
رسانههای
خبری جهانی
حمله کرده و
هم چنان و با
نادیده
گرفتن
قوانین
جهانی به
ارسال
پارازیت بر
برنامههای
بی،بی.سی؛
صدای آمریکا
و صدای آلمان
مبادرت میکند.
سیاست
سانسور و
سرکوب که حتی
دامن رسانههای
خارجی را هم
گرفته با
واکنش تند
بسیاری
مواجه شده است.
در
کنار اعتراض
این رسانهها
و برخی از
دولتهای
غربی به دولت
اسلامی،
بسیاری از
سازمانهای
طرفدار حقوق
بشر، و اخیرأ اتحادیه
خبرنگاران
آلمان سیاست
سانسور و
سرکوب در
ایران را
محکوم کرده
اند.
از
مشخصههای
استبداد ولایتی این است که
هیچگاه به
سرکوب خشن
سیاسی بسنده
نکرده و نمیکند.
دولتی که ۳۱
سال قبل و از
بطن یک
انقلاب توده
ای عظیم
بیرون آمد
همواره
تعریفی
"فرهنگی" از
هویت و اهداف
خود ارائه
داده است.
دستگاه ولایت
فقیه نه تنها
در صدد تحمیل
"وحدت کلمه" در
عرصه سیاسی،
بلکه "وحدت
کلمه" در
رفتار، لباس،
آموزش،
سلایق شخصی
و غیره بوده
است. این تلاش
برای یکسان
کردن رفتارهای
اجتماعی و
فرهنگی
همواره
با اتکا به
خشنترین
اشکال سرکوب
و سانسور
صورت گرفته و
میگیرد. در
کشوری که حتی
به دست
گرفتن دست یک
"نامحرم" اعلام
ضدیت آشکار
با بنیادها و
باورهای
دولت تلقی
میشود، هر
حرکت ناچیز و
حتی یک رقص،
یک بوسه، یک خنده،
یک فیلم، عکس
یا مقاله می تواند
ارکان
دستگاه ولی
فقیه را به
لرزه درآورد.
دولت
اسلامی در
کنار کنترل
رسانههای
اصلی،
انحصاری
کردن رادیو و
تلویزیون،
مالکیت دولتی
اکثریت
مطبوعات و
کنترل شبکههای
تلفن،
همواره
منابع
و نیروی
امنیتی خود را
برای کنترل
شهروندان و
رسانهها به
کار گرفته و
میگیرد.
مقاومت مردم
ایران در
برابر این
سیاست یکسان
سازی فرهنگی
دولت اسلامی
چنان درخشان
بوده که
دستگاه
ولایی بارها
و بارها
مجبور به عقب
نشینی شده
است. ۳۱ سال از
انقلاب بهمن
میگذرد، و
علیرغم این همه کنترل
و سرکوب،
علیرغم این که اکثریت
عظیم جمعیت
ایران جز
دولت اسلامی
دولت دیگری
را تجربه
نکرده اند،
سردمداران
این دولت
همچنان از
جان سختی
"فرهنگ غیر
اسلامی"، از
"جنگ نرم" از
لزوم یک
"انقلاب
فرهنگی"
دیگر، و از
نفوذ ستون
پنجم مینالند.
در این ۳۱ سال
هر اندازه که
ورشکستگی سیاسی،
اجتماعی و
فرهنگی
دولت محرزتر
شده، اتکا
رژیم به
سرنیزه و
سرکوب نیز
افزایش یافته است. بر
همین اساس تلاش
دستگاه ولی
فقیه برای
سرکوب و
سانسور شبکههای
خبری و
اطلاعاتی در
۸ ماه گذشته
یک استثنا بر
قاعده نیست.
بدنبال
کودتای
انتخاباتی
خرداد ماه که
بلافاصله به
رودرویی
آشکار مردم
با دستگاه
ولایت فقیه
منجر شد،
کودتاگران
به سرکوب و
سانسور هر چه
وحشیانه تری
متوسل شدند.
اگر افزایش
سرکوب های مدنی و
فرهنگی در
دوره پیش از
کودتای
خرداد و
نارضایتی
عظیم مردم از
تنگتر شدن
حصارهای
اجتماعی و فرهنگی،
در کشیدن
مردم به پای
صندوقهای
رای و مخالفت
با احمدینژاد
نقش برجسته
ای ایفا کرد،
تلاش رژیم
برای نادیده
گرفتن بحران
و از همه
مهمتر اراده
مردم و افزایش
بیش از پیش
سرکوب، به
ژرفش و
رادیکالیزه شدن
جنبش ضد
استبدادی
مردم
انجامید.
رسانههای
ثروتمند و
مجهز دولت،
این مظاهر
"فرهنگ اسلامی"
از کنترل
افکار عمومی
و تغییر آرا
مردم ناتوان
بودند. قدرت
رسانه ها در
مقابل قدرت مردم
ناچیز بود.
ناتوان از
وادار کردن
مردم به
پذیرش اراده
و اتوریته
ولی فقیه،
کودتا گران
در کنار
سیاست گسترش
تهدید و
ارعاب،
اعدام و
شکنجه، تلاش
کردند تا
رسانههای
کوچک جنبش
عظیم مردمی
را خرد کنند.
کاملا
واضح است که
این تشدید
سرکوب و
سانسور بخش
مهمی از
استراتژی
رژیم برای
مقابله با
جنبش ضد استبدادی
مردم ایران
است. در این
راستا
کودتاگران
تلاش می کنند تا،
اولا شریان
خبر رسانی و
سازمان دهی
جنبش
اعتراضی
مردم را قطع
کنند؛
ثانیا می
کوشند از
این طریق از
مبادله ی اخبار بین
فعالین در
ایران و خارج
از کشور و از
این طریق از
استحکام
همبستگی
بین فعالین و
رسوایی هر چه
بیشتر خود در
عرصه جهانی
جلوگیری کنند؛
و ثالثا، با
یکسان سازی
خط تبلیغاتی
طرفداران
ولی فقیه نه
تنها از
گسترش شکاف
در صفوف خود
جلوگیری
کرده، بلکه
چهره متحدی
از خود نشان
دهند. همه
شواهد، اما حاکی
از استیصال و
شکست کودتا
گران است. جنبش
ضد استبدادی مردم
ایران نه
تنها از پا
نیفتاده است
بلکه روز
بروز و با گام های استوار
به پیش رفته
است. حرکات
شجاعانه مردم
در سالگرد
انقلاب و
حضور آن ها علیرغم
تمامی
تدابیر رژیم، نمونه ی درخشانی
از مقاومت
مردم علیه
دستگاه ولی
فقیه است.
همین تداوم
حضور مردم
است که به تعمیق
شکاف در صفوف
وفاداران به
ولی فقیه
منجر شده است.
سانسور
رسانههای
قانونی و از
جمله نشریه هادی
خامنه ای برادر ولی
فقیه یا سایتهایی
هم چون "آیندگان" نه به متحد
شدن صفوف
آنان که به
گسترش شکاف
خواهد
انجامید.
بعلاوه،
تشدید سرکوب
و سانسور در
ایران به
رسوایی هر چه
بیشتر
کودتاگران
در عرصه
جهانی منجر
شده و خواهد
شد.
ناتوان از
عقب نشینی،
کودتاگران
راهی جز
تکیه هر چه
بیشتر به
سرکوب و
سانسور
ندارند. در
این نبرد
نابرابر بین
مردم و یک
دولت مجهز و
تا دندان
مسلح، جنبش
ضد استبدای
مردم ما نیازمند
بکار گرفتن
تمامی ابتکارات
و خلاقیتهای
مبارزاتی
خود است. در
تمام این ۸
ماه گذشته
مردم با همین
خلاقیتها
دستگاه
سانسور و
سرکوب رژیم
را زبون کرده اند.
آن چه که رژیم
را آشفته و
نگران کرده
قدرت مردم است.
هر ابزاری در
دست مردم
ایران به
رسانه ای برای
افشاگری،
خبر رسانی
و سازمان دهی
تبدیل شده
است.
جنبش
ضد استبدادی
مردم در تلاش
برای مقابه
با سانسور و
تقویت شبکههای
خبری و
تبلیغاتی
جنبش، و در
کنار ابزار
کنونی،
میتواند روی این
عرصهها نیز
متمرکز شود:
۱) درست
به همانگونه
که گسترش
دامنه
جنبش در ایران تنها
با اتکا به
تظاهرات
خیابانی و با
استفاده از
فرصت های ممکن
در تقویم
دولتی ممکن
نیست، فعالیت های خبر
رسانی و
تبلیغاتی
جنبش نیز
نمیتواند تنها
به شبکههای
مجازی
موجود اتکا
کند.
استفاده از
فرصت های دولتی،
همچون ۱۳
آبان، روز
قدس، عاشورا
و ۲۲ بهمن هر
چند سکوی
مناسبی برای
تداوم اعتراضات
توده ای
بودند، دیگر
جنبه غافل
گیرانه خود
را از دست داده
اند. بسیج
رژیم در ۲۲
بهمن و
افزایش کنترل
رسانهها و
به ویژه
اینترنت و
تلفن در
ایران حاکی
از همین
واقعیت است.
تردیدی نیست
که
کودتاگران همیشه قادر
نیستند که
خطوط تلفن و
یا اینترنت
را قطع کنند،
و استفاده از
وسیعترین
اشکال
مبارزاتی به
سردرگمی و
آشفتگی هر چه
بیشتر
تبلیغاتی
کودتاگران
منجر خواهد
شد. در همین راستا
استفاده هر
چه وسیعتر و
غیر متمرکز
تر از رسانهها
و ابزار خبری
به حفظ و
گسترش شبکههای
خبر رسانی
جنبش کمک
خواهد کرد.
۲)
جنبش ضد
استبدادی
ایران بیش از
هر زمان
دیگری
نیازمند گره
خوردن به
جنبش مطالباتی
زحمتکشان است. به جرات میتوان
گفت که در هیچ
زمانی در
تاریخ پس از
انقلاب چنین
زمینه ای
برای قدرت
نمایی
کارگران و زحمتکشان
فراهم نبوده
است. مداخله
زحمتکشان اما
بدون فراهم
کردن زمینه
گردش
اطلاعات در میان
لگدمال شدهترین
جمعیت ایران
ممکن نیست.
یکی از ضعفهای
اتکا به
رسانههای
مجازی دقیقأ
عدم دسترسی
همین اکثریت
عظیم به این
رسانه هاست.
استفاده از
ابزاری
همچون
شبنامه،
تراکت، شعار
نویسی در
محلات
کارگری و
غیره می توانند در
اطلاع رسانی
و سازمان دهی
و بسیج
کارگران
موثر باشند.
در همین
راستا
سازمان دادن
بولتنها و
گاهنامههای
کارگری و پخش
وسیع اخبار
اعتراضات
مردمی و
حرکات
کارگری
از
این طریق از اهمیت
اساسی
برخوردارند.
۳)
نامه
نگاری به
سازمان ها و
نهاد های بین
المللی از طرف
تشکل های
مستقل
کارگری،
دانشجویی و
زنان می
تواند به
مطرح شدن
خواست ها و
مسائل این
جنبش ها در سطح
بین المللی
کمک شایانی
باشد.
استفاده از
نامه نگاری اقدامی
است برای ثبت
اعتراضات
کارگری،
دانشجویی،
زنان و دیگر
جنبش ها و تعرض به
سیاست های دولت
اسلامی و
اعمال فشار
هر چه بیشتر
به دستگاه
ولایت فقیه
است. نباید فراموش
کرد که در
انقلاب بهمن
نامه های
سرگشاده از
جمله اولین
رسانههای
کوچکی بودند
که در شکستن
دیوار
سانسور و رساندن
فریاد
دادخواهانه
مردم بگوش
جهان نقشی
برجسته ایفا
کردند. شکل
گیری تشک های هر چه
بیشتر و
استفاده هر
چه وسیعتر از
این رسانه
میتواند به
تقویت شبکههای
خبری و
تبلیغاتی
جنبش مردمی
در کشورمان کمک
کند.
۴) نامه
سندیکای
خبرنگاران
آلمان نیز
نمونه قابل
توجّه دیگری
است از
امکانات و
ابزار موجود.
جلب همبستگی
جهانی با
خبرنگاران و
روشنفکران
ایران باید
در دستور
فعالیتهای
تبلیغی جنبش
اعتراضی
مردم ایران
قرار بگیرد.
همبستگی
کارگران
رسانهها و
اتحادیههای
بین المللی
با
خبرنگاران و
نویسندگان
ایرانی، و
گسترش
اعتراضات
جهانی علیه
سانسور و سرکوب
رسانهها
بدون تردید
در تقویت
جنبش ضد
استبدادی
مردم نقش
مهمی بازی
خواهد کرد.
۵) در
کنار سرکوب و
سانسور،
دستگاه ولی
فقیه همچنین
وسیعا از
دستگاهای
تبلیغاتی
خود برای تولید
"حقیقت" و لجن
پراکنی علیه
جنبش ضد
استبدادی
مردم
استفاده
کرده است.
تداوم جنبش
ضد استبدادی
مردم ایران و
رویکرد
کودتاگران
به سرکوب هر
چه عریان تر، نشانه ی شکست مطلق
این سیاست ضد-
اطلاعات و
دروغ پراکنی
رژیم است. با این
همه تلاش
برای درهم
شکستن رسانههای
رژیم از طریق
تحریم و
افشاگری و
جذب کارگران
این
بلندگوهای
تبلیغاتی به
صفوف جنبش از
اهمیت ویژه
ای برخوردار
است. هیچ جنشی
برای دموکراسی نمی تواند به
جلب کارگران
رسانههای
دولتی اقدام
نکند. منافع
خبرنگاران
این رسانهها
با منافع
جنبش گره
خورده است.
|