هدایای
نظام بمناسبت
فرارسیدن
میلاد مسیح!
بالا رفتن
قیمت دلار و
دیگر ارزهای
معتبر خارجی و
قیمت سکه های
طلا در ایران.
احمد نوین
مطابق اخبار
موثق منتشر
شده، مرتبا در
جریان بالا
رفتن دلار
امریکائی، دیگر ارزهای
معتبر خارجی و
قیمت سکه های
طلا در ایران
قرار گرفته
ایم.
این بمعنای
این است که ارزش
ریال به طور
پیوسته در
مقابل دلار و
ارزهای معتبر
خارجی و سکه
های طلا رو به
کاهش است.
سه
شنبه 29 آذر قيمت هر
دلار امریکا
در بازار آزاد
1445 تومان و در
صبح پنجشنبه
اول دیماه به 1600 تومان
رسيده بود. قيمت هر
يورو نيز
افزايش يافته
و 1890 تومان به
فروش می رسیده
است. قيمت
هر گرم طلای
زرد 18 عيار در
بازار 57 هزار
تومان اعلام
شده است.
اين
در حالی است
که قيمت هر
قطعه سکه تمام
بهار طرح قديم
در بازار حدود
635 هزار تومان،
طرح جديد 625
هزار تومان و
نيم سکه 300 هزار
تومان اعلام شده
است. همچنين
قيمت هر قطعه
سکه ربع بهار
آزادی در بازار
براساس اعلام
اتحاديه طلا و
جواهر، 153 هزار
تومان و سکه
گرمی 80 هزار
تومان است.
چه اتفاقی
باعث سقوط افسار
گسیخته ارزش
پول ایران شده
است.؟
برای پاسخ
به این سئوال
ضروری است که
به پیشینۀ پشتوانه
و مقدار نقدینگی
در گردش در
ایران در زمان
آغاز دوران
ریاست جمهوری
محمود احمدی
نژاد و قبل از
اجرای پروژه
"هدفمند کردن
یارانه ها" و
تشدید محاصره
اقتصادی اخیر
ایران توجه
کنیم و سپس در
این بستر، به
شرایط فعلی در
رابطه با بالا
رفتن قیمت مقابل
دلار امریکا و
دیگر ارزهای
معتبر خارجی و
قیمت سکه های
طلا در ایران
توجه کنیم.
در سال 1384 و
هم زمان با آغاز
دوران ریاست
جمهوری محمود
احمدی نژاد، نرخ
نقدینگی کشور 70،000
میلیارد
تومان بود. بر
مبنای
محاسبات خود
دولت و بر
مبنای پشتوانه
موجود پول،
مقدار
نقدینگی در
گردش، 2 برابر
پشتوانه
موجود بود. (
بعبارت دیگر،
دولت های
قبلی، 2 برابر
پشتوانه پول،
اسکناس چاپ
کرده بودند.).
لذا در آن زمان
ارزش واقعی هر
اسکناس،
حداکثر به
اندازۀ نصف
رقمی بود که
بر روی آن
اسکناس چاپ
شده بود.
قرار شد که
نرخ نقدینگی
کشور تا سال 1389
شمسی را به
نصف، یعنی 35،000
میلیارد تومان
برسانند. ( به
بیان دیگر،
معادل 35،000
میلیارد تومان
از اسکناس های
در گردش را از
دور خارج نمایند.).
مطابق آخرین
محاسبات تا
مرداد ماه 1390 ،
حجم نقدینگی
کشور بیش از 250،000
میلیارد
تومان بوده
است.
محمد رضا
خباز- عضو
کمیسیون
اقتصادی مجلس
شورای اسلامی –
با مقداری
اغماض در
مرداد ماه
امسال اعلام
کرد که "نرخ
نقدینگی کشور
به نسبت 1384 ، 300%
اضافه شده
است.". شواهد و
قرائن و این
اعتراف نشان
میدهد که امروز،
کُل رقم
اسکناس های در
گردش، حداقل 6
برابر بیش از ارزش
واقعی این
اسکناس هاست.
بواقع با
توجه به این
آمار، امروز
که درآمدهای
دولت از
صادرات نفت و
پتروشیمی و
زمینه های
دیگر تقلیل
پیدا کرده و
مخارج دولت
لااقل با توجه
به تعهدات
دولت در رابطه
با اجرای
پروژه
"هدفمند کردن
یارانه ها"،
افزایش پیدا
کرده است و از
طرف دیگر؛ در
نتیجه بنابر
اطلاعات
منتشره شده
چاپ پول بدون پشتوانه
همچنان ادامه
داشته است،
لذا، در بهترین
حالات، کوتاه
سخن ؛ بیش از 83%
پولی که در
گردش است، بدون
پشتوانه است.
این خود
یکی از علل
بالا رفتن
قیمت دلار امریکا و
ارزهای معتبر
خارجی و سکه
های طلا و طلای
زرد در مقابل پول
ایران است. بنابر
نظر اقتصاد
دانان مستقل،
قیمت هر دلار
آمریکائی حتی
ظرفیت رسیدن
به بیش از 2000 الی
3000 تومان را نیزدارا
است. اما،
دولت در
مواردی سعی
نموده است که
با تزریق دلار
و ارائۀ سکه
های طلا، از
افزایش قیمت آنها
جلوگیری
نماید.
اما علل
سقوط پول
ایران، تنها
مورد فوق
الذکر نیست.
سیاست های
احمقانۀ
جمهوری
اسلامی ایران
در زمینه های متعدد،
از جمله
ماجراجوئی
های اتمی و
سیاست خارجی
نیز از جمله
علل سقوط ارزش
پول ایران و سقوط
آزاد اقتصاد
کشور ما نیز
هست.
دولت
های
امپریالیستی
نظیر؛ ایالات
متحدۀ
امریکا،
اتحادیه
اروپا، ژاپن،
استرالی و
کانادا، با
دستاویز
قراردادن خطر
دست یابی
جمهوری
اسلامی ایران
به بمب اتمی،
باضافه اشغال
سفارت امریکا
در تهران در 32
سال قبل و
گروگانگیری
دهها نفر
دیپلومات امریکائی
بمدت 444 روز،
بعلاوه اشغال
چند ساعتۀ
سفارت انگلستان
در تهران و
محل اقامت دیپلومات
های انگلیسی
در قلهک در ماه
گذشته،
محاصرۀ
اقتصادی
ایران را که از
32 سال قبل آغاز
نموده بودند،
در ماههای اخیر
بشدت تشدید کرده
اند. بگونه ای
که اقتصاد
جمهوری
اسلامی ایران
به سراشیب
سقوط نزدیک تر
شده است.
ماجراجوئی
های جمهوری
اسلامی ایران
بهمراه منفعت
طلبی و تمایل
سرمایه داری
جهانی در غارت
و چپاول بیش
از پیش ثروت
ها و نیروی
کار کارگران و
زحمتکشان
ایران، باعث
شده است که
علاوه بر همۀ
تحریم های
تاکنونی، تحریم
بانک مرکزی
ایران و تحریم
خرید نفت از
ایران نیز به
لیست تحریم
های دول
کشورهای متروپل
( کشورهای
پیشرفته
صنعتی ) اضافه
شود.
بدیهی است
که کسرِ صادرات
نفت ایران موجب
فروکش کردن
مبلغ
درآمدهای
ارزی ایران از
محل صادرات
نفت است. امری
که برای یک
اقتصاد رانت
خوار ( در
اینجا رانت
نفتی دولت
ایران )،
بمثابۀ
پدیداری سکته
های ناقص در
تپش قلب
اقتصاد
جمهوری اسلامی
ایران، و
عاقبت ایست
قلبی چنین اقتصادی
است.
علت
سقوط ناگهانی
اخیر پول
ایران،
افزایش حیرت
انگیز دلار
امریکائی،
دیگر ارزهای
معتبر خارجی و
سکه های طلا و طلای زرد
را با توجه
به زمینه های
قبلی و تحریم
های فوق
الذکر،
میتوان توضیح
داد.
بطور
مثال در طول
دو هفتۀ
گذشته،
تقریباً هر روز
قیمت دلار نوسان داشته
است. اکنون
بطور حیرت
آوری به قیمت
ارزهای معتبر
خارجی و سکه
های طلا و طلای
زرد، افزوده
شده است؛ قیمت
هر دلار
امریکائی که
دو هفته قبل
زیر 1200 تومان
بود، در روز
پنج شنبه 22
دسامبر 2011 – اول
دیماه 1390 ،تا 1600 تومان
افزایش یافت.
به بیان
دیگر در
مقایسه با
افزایش بهای
دلار
امریکائی در ایران،
در طول 2
هفتۀ گذشته 30%
از
ارزش پول
ایران کم شده
است.!!
در
مقابل همۀ این
حقایق، با تقلید
از "گوبلز"
وزیر اطلاعات
هیتلر که معتقد
بود، دروغ هر
چه بزرگتر
باشد، قابل
پذیر است، محمود
احمدی نژاد
اکنون اعلام
میکند که : " ذخایر
ارزی ایران
بزرگ و بیش از
مصرف است و کاهش
ارزش ریال در
مقابل دلار
منطقی نیست." و
فزون بر این، علت
افزایش قیمت
حیرت انگیز
دلار
امریکائی و
ارزهای معتبر
خارجی دیگر و
سکه های طلا و طلای زرد در بازار
ایران؛ کاذب و
در نتیجۀ
چپاولگری
کسانی نظیر
صراف ها است.
شاید بهمین
دلیل نیز محمود
بهمنی رییس کل
بانک مرکزی
ایران، رندانه
و با بهره
برداری از این
سخنان "
داهیانه"
محمود احمدی
نژاد، اعلام میکند
که بانک مرکزی
جمهوری
اسلامی ایران،
خود را در
مقابل این
افزایش کاذب
قیمت ارز مسئول
نمیداند و لذا
از طریق تزریق
ارز به بازار،
جلوی سقوط
ارزش پول
ایران را نخواهد
گرفت. البته
بیان صریح محمود
بهمنی این است
؛ از تزریق
دلار به بازار
برای حمایت از
ریال خودداری
خواهد شد.
اگر ادعاهای
فوق الذکر محمود
احمدی نژاد،
حقیقت داشت،
چرا دولت او
اینگونه
مستاٌصل، فقط
ناظر سقوط 30%
ارزش پول
ایران در طول
دو هفته اخیر
بوده و هست؟ چرا
بانک مرکزی
بجای اعلام
نظرهای
سربالا، با
تزریق دلار به
بازار ایران،
مانع سقوط آزاد
پول ایران و
بالا رفتن
قیمت دلار ،
ارزهای معتبر
خارجی و سکه
های طلا و گرم
طلای زرد نشده
است.؟
واقعیت
اینست که در چنین
شرایطی هم
تورم و هم
قیمت کالاها و
خدمات، با ضرب
آهنگ بیشتری
رو به رُشد
خواهند داشت.
با توجه به
اینکه بخش
عظیمی از
کالاهای
مصرفی جامعه،
چه بصورت رسمی
و چه بصورت
غیر رسمی ( قاچاق
) از خارج،
بداخل کشور
وارد میشوند،
نتیجتاً قیمت
کالا ها و
خدمات نیز
کمابیش با
بالا رفتن قیمت
دلار
امریکائی و
ارزهای معتبر
خارجی دیگر،
بالا خواهند
رفت.!
البته با
پائین آمدن
مداوم ارزش
پول ایران، قیمت
تولیدات
داخلی نیز با
ضرب آهنگ
بیشتری رو به
افزایش
خواهند گذاشت.
امری که بر
مردم ستمدیدۀ
، بویژه
کارگران و زحمتکشان
ایران پوشیده
نیست.
در نتیجه مطابق
معمول این نه
صاحبان
سرمایه، از
جمله نمایندگان
بخش غالب طبقه
حاکم، بلکه
مردم تحت ستم،
هزینه
اینگونه
ناهنجاری ها
را میپردازند.
محمود احمدی
نژاد مدعی است
که در صورت
تحریم نفت
صادراتی
ایران توسط
امریکا و
اروپا، قیمت هر
بشکه نفت تا
سقف هر بشکه 200
دلار بالا
خواهد رفت.
امری که
افتصاد غرب را
فلج خواهد
کرد.
در مقابل
برخی از صاحب
نظران
اقتصادی
میگویند که
بیش از اینکه غرب
از تحریم نفت
ایران صدمه
ببیند،
جمهوری اسلامی
ایران در اثر
این تحریم ها
دچار خسارات غیر
قابل تحمل
خواهد شد.
بعلاوه همین
صاحب نظران
میگویند که
اگر هم در
ابتدا مقداری
به قیمت هر
بشکه نفت اضافه
شود، با توجه
به اینکه قرار
است که به
صادرات نفت
لیبی 600 هزار
بشکه در روز
افزوده شود و
دولت عربستان سعودی
نیز قول داده
است که به
صادرات نفت
اش، روزانه 2
میلیون بشکه
خواهد افزود،
لذا، کشورهای
غربی بابت
توقف صادرات
نفت ایران در
آینده، نگران
نیستند.
عربستان سعودی
تا قبل از
نوامبر امسال
استخراج نفت
اش 8
میلیون و 800
هزار بشکه در
روز بود. در
ماه نوامبر با
افزایش یک
میلیون و 200
هزار بشکه نفت
در روز، تولید
خود را به 10
میلیون بشکه نفت
در روز رسانید
و اعلام کرد
که در صورت
ضرورت
میتواند سطح
تولید خود را
تا 12 میلیون
بشکه در روز
برساند. شاید
بهمین دلیل برخی
از مقامات
عالیرتبه
جمهوری
اسلامی ایران،
اخیراً شتابان،
جهت مذاکره به
عربستان
صعودی رفتند.
البته محافل
نزدیک به
مقامات
عالیرتبه
جمهوری
اسلامی
ایران، زمزمه
میکنند که چین
در صورت تمایل
میتواند
اقدام به خرید
نفت تحریم شدۀ
ایران بنماید.
اما روشن است
که در چنین
صورتی اولاً
این دولت چین
است که قیمت نفت
ایران را
تعیین خواهد
نمود، دوماً
این معامله به
روش معاملات
پایاپای و
تعویض نفت
ایران در مقابل
کالای چینی به
انجام خواهد رسید.
در هر صورت هم
درآمد رانت
نفتی دولت
ایران بشدت
کاهش خواهد
یافت و هم دست
جمهوری
اسلامی
ایران، در
تهیه کالاهای
مورد نظرش
بسته تر خواهد
شد. مزید بر
اینها اثرات
این نوع معاملات
بی تردید بر
وضعیت
بنگاههای
تولیدی ایران
جانکاهی خواهد
بود.
باید توجه
داشت که در
حال حاضر 50%
بنگاههای
تولیدی ایران
ورشکسته و
مابقی تنها با
ظرفیت 30 الی 50
درصد تولید
مینمایند.
بعلاوه چندین
میلیون نفر از
کارگران
ایران بیکار
هستند و هر
ساله به در صد
بیکاران کشور
افزوده
میشود
و 43% کارگران
شاغل نیز حقوقشان
از حداقل
دستمزد 330 هزار
تومان کمتر
است. این بدین
معنا است که
اکثریت قریب
مردم تحت ستم
ایران، حتی از
هم اکنون در دریائی
از فقر و امواج
سهمگین و
شکننده ای که
جمهوری
اسلامی و
امپریالیست
ها برایشان ایجاد
نموده اند دست
و پا میزنند.
لذا، پیش بینی
شرایط اسفناک
تر آتی، امری
غیر قابل پیش
بینی نیست.
چه باید کرد؟
چارۀ
کارگران و
زحمتکشان
ایران،
ارتقاء آگاهی
های سیاسی،
اقتصادی،
اجتماعی و
فرهنگی و سازماندهی
خودشان است.
چارۀ همۀ لگد
مال شدگان
جامعه، ایجاد
تشکل های
مستقل،
برقراری
اعتصابات،
تلفیق مبارزه
مخفی و علنی،
ایجاد ارتباط
و پیوند مابین
بخش های مختلف
جنبش های ضد
استبدادی،
آزادیخواهانه
و برابری
طلبانه
کارگران،
زنان، جوانان،
دانشجویان و
مبارزات ملل ساکن
ایران است.
امید که در
سال آینده،
شاهد
توانمندی
جنبش توده ای
و بمیدان آمدن
عدد بزرگ در
سراسر کشورمان
باشیم. بامید
ورود اکثریت
عظیم به میدان
مبارزات
ترقیخواهانه
برای تامین
منافع اکثریت
عظیم و به
امید سرنگونی
جمهوری
اسلامی ایران
و به امید
دستیابی مردم
به رفاه،
بهروزی و
شادکامی.
23 دسامبر 2011 – دوم
دیماه 1390