روایت
دو قربانی
«ما می
توانیم دنیا
را تعمیر کنیم»
برگردان
شروين احمدي
نامه دو
برادر اسرائیلی
که والدین
آنها در ۷
اکتبر کشته
شدند: «ما می
توانیم دنیا
را تعمیر کنیم».
والدین
ماگن و مائوز
اینون در حمله
حماس در ۷
اکتبر کشته
شدند. چند
هفته پس از
فاجعه، یکی از
نوه های
خانواده پرسید
که آیا می
توانیم
پدربزرگ و
مادربزرگ را
«تعمیر» کنیم.
دو برادر پاسخ
دادند که ما می
توانیم «دنیا
را تعمیر کنیم».
آنها به ویژه
برای روزنامه
اومانیته این
متن سرشار ازنیروی
انسانی و سیاسی
را نوشتند که
آن را به مانیفست
صلح و دوستی بین
ملت ها تبدیل
می کند. مگن
پدر سه فرزند
است و در لندن
زندگی می کند.
او که دکترای
فلسفه تعلیم و
تربیت دارد،
معلم است.
مائوز یک
کارآفرین
برجسته در
حوزه اجتماعی
و فعال صلح
اسرائیلی است
که چندین طرح
گردشگری را در
اسرائیل و
خاورمیانه
راه اندازی
کرده است.
در ۷
اکتبر، پدر و
مادر ما توسط
تروریستهای
حماس که به
روستای آنها
در جنوب اسرائیل
حمله کرده
بودند، به قتل
رسیدند. خانه
آنها مورد
اصابت آر پی جی
قرار گرفت و
والدین ما در
داخل آن
سوختند.ما دعا
می کنیم که
آنها در آخرین
لحظات زجری
نکشیده باشند
و تنها دلخوشی
مان این است
که با هم فوت
کردند. جدایی
ناپذیر در
زندگی و مرگ.
دلمان برایشان
خیلی تنگ شده
است.
غوطه ور
در احساس غیر
قابل تحمل درد
و ناراحتی، می
خواهیم در
مورد آنچه که
فکر می کنیم میراث
والدینمان
است صحبت کنیم.
مردم دو سوی
مرز دلایل خوبی
برای نفرت از یکدیگر
دارند.امری که
مورد سوء
استفاده کسانی
قرار می گیردکه
از نفرت تغذیه
می کنند.
اما این
نباید تنها گزینه
باشد. خانواده
ما به دنبال
انتقام نیست.
والدین ما با
افراد بر اساس
اعمالشان
رفتار می
کردند و نه
تعلق شان به یک
گروه. مردمانی
از هر طبقه،
ورای مذهب،
قومیت یا جنسیت
با ما همدردی
می کنند.
ما بر این
باوریم که آینده
مشترکمان
مبتنی بر این
اعتقاد است که
همه انسان ها
برابر و
سزاوار احترام
و امنیت
هستند. ما اینگونه
تربیت شده ایم
و فرزندان خود
را نیز این چنین
تربیت می کنیم.
در دراز مدت ،
آینده واقعی
فقط در امید و
صلح ممکن است،
حتی اگر بسیار
دور باشد.
ما والدینی
استثنایی
داشتیم. آنها
زندگی پربار و
شادی داشتند و
بسیاری از
مردم را تحت
تأثیر قرار
دادند. پدر
ما، یاکوو، یک
کشاورز با
تجربه بود و
با وجود اینکه
۷۸
سال سن و با اینکه
و تقریبا
بازنشستگی،
مردم به او
التماس می
کردند که برایشان
کار کند . و او
به همین دلیل
ادامه می داد.
او عاشق کار
خود و
کشتزارهای
کشورش بود.
مادر ما،
بلهه *، معلم
مهدکودک بود و
سپس متخصص استفاده
از هنر برای
پرورش کودکان
خردسال شد و
به آموزش
همکارانش مشغول
بود . او
استعدادی ویژه
در پرورش خلاقیت
دیگران داشت.
وقتی
بازنشسته شد،
کارگاه کوچکی
در کنار خانه
ساخت و خانه
مان را با
آثار هنری خود
پر کرد. قرار
بود در پایان
اکتبر تولد ۷۶
سالگی او را
جشن بگیریم.
پدر و مادر ما ۱۱
نوه داشتند.
اخیراً، یکی
از آنها که ۴
سال دارد ،
تصمیم گرفته
بود در ملاقات
بعدی، نقاشی ای
را که خودش کشیده
بود به
مادربزرگ و
پدربزرگش
نشان دهد. پس
از این وقایع
او بلافاصله
فریاد زد: «اوه،
اما آنها حالا
مرده اند» و
سپس پرسید: « آیا
می توانیم
مادربزرگ و
پدربزرگ را
تعمیر کنیم، آیا
می توانیم
آنها را
دوباره درست
کنیم ؟ »
همراه با
گریه، باید
توضیح میدادیم
که چرا نمیتوانیم
چنین کاری را
انجام دهیم.
نه، ما نمی
توانیم
مادربزرگ و
پدربزرگ را
«تعمیر» کنیم.
اما چیزی وجود
دارد که می
توانیم «تعمیر»
کنیم. هر چقدر
هم ساده
لوحانه به نظر
برسد، ما می
توانیم دنیا
را «تعمیر» کنیم.
همانطور
که والدین مان
ما را تربیت
کردند،
فرزندانمان
را طوری تربیت
کنیم که به
انسانهای دیگر
احترام
بگذارند و برای
زندگی انسانها
بدون توجه به
هویت گروهی یا
مذهبی شان
ارزش قائل
شوند. اما این
چیزی نیست که
با گفتگو یا
با طرح هر نوع
استدلال
هوشمندانه
به وجود آید،
چه رسد به
شعار.
تربیت
فرزندانمان
برای پایبندی
به این ارزش
های بنیادی یک
فرآیند طولانی
و مداوم است
که به زمان و
تلاش ممتد نیاز
دارد. این در عین
حال کاری نیست
که ما به تنهایی
بتوانیم
انجام دهیم.
جامعه ای که
ما بخشی از آن
هستیم باید از
این تلاش حمایت
کند.
به همین
ترتیب، برای
خلق آینده ای
برای مردمی که
در اسرائیل-فلسطین
زندگی می
کنند، ما به
ائتلافی از
افراد، دولت
ها و نهادهائي
نیاز داریم تا
با هم کار
کنند. ما
معتقدیم که
بحران کنونی
فرصتی برای تغییر
فراهم میکند،
اما باید با
همدیگر سخت
تلاش کنیم تا
مطمئن شویم که
این تغییر در
جهت درست رخ
خواهد داد.
افراط گرایان
در هر دو طرف
توسط نیروهائی
بسیار
قدرتمند و با
بودجه ای زیاد
حمایت می
شوند، ما به
نهادهای دیگری
برای مقابله
با آنها نیاز
داریم ،
نهادهائی که
توسط آنهائی
که در عمل میانه
رو هستند، حمایت
شود.
به عنوان
مثال، اتحادیه
اروپا (EU)
سالانه حدود ۵
میلیون یورو
به ابتکاراتی
در ایجاد صلح
در اسرائیل و
فلسطین
اختصاص می
دهد، اما تقریباً
در دو سال
گذشته هیچ کمکی
ارائه نکرده
است. ما باید این
را از بنیان
تغییر دهیم.
در ایرلند
شمالی، اتحادیه
اروپا از طریق
صندوق صلح
اروپا، با
سرمایه گذاری
میلیاردها یورو
در سازمان هایی
که اعتماد،
روابط، ایده
ها و رهبران
مورد نیاز صلح
را ایجاد
کردند، نقش حیاتی
ایفا کرده
است. در اسرائیل
و فلسطین نیز
باید این
اتفاق بیفتد.
در کوتاه
مدت، ما دعا می
کنیم که هیچ
جان بیگناه دیگری
در جنگ از دست
نرود و همه
گروگان ها
سالم به خانه
بازگردند. وقتی
در آینده آتشبسی
اعلام میشود،
ما باید از پیش
ایجاد پایههای
یک راهحل
بلندمدت را
آغاز کرده باشیم.
این با شناخت
رنج و نگرانیهای
مشروع هر دو
طرف، اجتناب
از افراطگرایان
نفرتانگیز
که از ترس تغذیه
میکنند، و
حمایت از
ابتکارات
همبستگی و
انسان
دوستانه آغاز
میشود. ما
همچنین باید
پلهایی بین
دو طرف بنا کنیم
و همکارانی که
امروز
نامحتمل بنظر
می آید، بیابیم
.کاری که به
تلاشی دائمی نیاز
دارد.
شگفت انگیز
خواهد بود اگر
ده، بیست یا
چهل سال دیگر
بتوانیم به
نوه بلهه و یاکوو
بگوییم:
«متأسفیم که
نتوانستیم
مادربزرگ و
پدربزرگ را
تعمیر کنیم و
شما فقط باید
آنها را در
عکس ها و فیلم
ها ببینید.
اما توانستیم
دنیا را به
مکان بهتری
برای رشد شما
تبدیل سازیم،
از اینرو
فرزندان شما
مجبور نیستند
در ترس بزرگ
شوند». این مستلزم
آن است که ما
برای رسیدن به
این هدف،
مرحله به
مرحله تلاش کنیم.
اما این وظیفه
ماست. ما و دیگران
باید به طور
خستگی ناپذیر
تلاش کنیم تا
روز به روز بیشتر
در این مسیر
به جلو رویم.
از شما تقاضا
داریم که برای
خودمان و
فرزندانمان
به ما بپیوندید.
*
نام همسر سوم
حضرت ابراهیم
که کنیز او نیز
بود.
برگرفته
از:«لوموند
دیپلماتیک»
https://ir.mondediplo.com/2023/12/article4689.html