آنچه
در غزه می
گذرد جنگ نیست
جنایت علیه
بشریت است
دو
بیانیه و واکنش
ها به آن در میان
فعالان چپ
انتشار
بیانیه ای با عنوان
«به کشتار مردم
فلسطین بی
درنگ پایان
دهید» تعجب
بسیاری در
میان فعالان
چپ برانگیخت.
اما زمانی
نگذشت که
واکنش ها به
آن گسترش
یافت. تعدادی
از امضاء
کنندگان آن ،
امضاء های خود
را از زیر آن
برداشتند. پیش
از آن نیز
بخشی از فعالان
چپ بیانیه ای
تحت عنوان « بیانیه جمعی
از روشنفکران
و نویسندگان
ایرانیدر
همبستگی با
مردم فلسطین»
انتشار داده
بودند که
مواضع اصولی
را بیان کرده
بودند. برای
اطلاع دقیق تر
خوانندگان
سایت، متن این
دو بیانیه و
واکنش ها را
در اینجا
منتشر می
کنیم
(سایت راه
کارگر)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به
کشتار مردم
فلسطین بی
درنگ پایان
دهید!
بار
دیگر مردم
بلادیده و بی
دفاع فلسطین
هدف کشتار
بیرحمانه و
خانمان سوز یک
جنگ ارتجاعی
قرار گرفته
اند. ظاهر
قضیه و آن چه
بهانه به دست
نیروهای دخیل
در این جنگ ارتجاعی
داده است قتل
سه نوجوان
اسرائیلی در
کرانه ی غربی
است، منطقه ای
که ربطی به
غزه ندارد.
اما دولت
جنایتکار و
نژادپرست
اسرائیل این
را بهانه کرده
است تا برای
هزارمین بار ضدیت
قساوت آمیز
خود را با
مردم ستمدیده
ی غزه به رخ
جهانیان بکشد.
این دولت
ارتجاعی و
کینه توزیِ
بربرمنشانه و
شرارت آمیزش -
نه فقط با مردم
فلسطین بلکه
با مردم خودِ
اسرائیل -
شناخته شده تر
از آن است که
به افشاگری نیاز
داشته باشد.
همچنین،
حمایت ننگین
دولت آمریکا
از آدم کشی
اسرائیل
رسواتر از آن
است که از چشم
مردم آزاده ی
جهان پنهان
بماند. آن چه
در بیشتر
واکنش ها به
کشتار مردم
فلسطین مغفول
مانده نقش
ارتجاعی دولت
حماس در شعله
ور ساختن آتش
این جنگ
خانمان سوز
است. جنگ حماس
با اسرائیل
هیچ چیز نیست
جز جنگ قدرت
برای سلطه بر
منطقه ای که
هم اکنون در
اختیار دولت
اسرائیل است.
حماس برای
رسیدن به این
هدف ارتجاعی
حاضر است فوج
فوج از مردم
فلسطین را به
کشتن دهد.
گواه این
مدعا، صرف نظر
از برخورد
ارتجاعی و
سرکوبگرانه ی
حماس با مردم
غزه، موشک
پرانی بی هدف
آن به سوی
اسرائیل است
که بسیار بیش
از آن که به
دولت و ارتش
اسرائیل لطمه
زند به مردم
اسرائیل و
مردم غزه آسیب
می رساند. در
عمل، این دو
نیروی
ارتجاعی آب به
آسیاب یکدیگر
می ریزند.
کشتاری که
این روزها در
فلسطین جریان
دارد ناشی از
جنگ بین دو دولت
جنایتکار و
ضدمردمی است و
هیچ ربطی به
منافع مردم
محروم و
ستمدیده ی
فلسطین
ندارد، مردمی
که اکنون به
راستی گوشت
دَم توپ یک
جنگ ارتجاعی
شده اند.
منفعت کنونی و
عاجل مردم
فلسطین در
پایان-دادن
سریع به این
جنگ است و
آنان که در
آتش این جنگ
می دمند فقط
ضدیت خود را
با منافع مردم
فلسطین نشان
می دهند. مردم
متمدن و انسان
دوست جهان در
کنار مردم غزه
باید حماس را
برای پایان
دادن به جنگ
تحت فشار بی امان
خود قرار
دهند، همان
گونه که به
همراه مردم
اسرائیل باید
با جنگ طلبی و
تبه کاری دولت
اسرائیل به
مقابله
برخیزند و با
مبارزات خود
این دولت را
وادارند که
هرچه زودتر به
لشکرکشی خود
برضد مردم غزه
پایان دهد.
ما
امضاکنندگان
این بیانیه
ضمن محکوم
کردن دولت های
اسرائیل و
حماس خواهان
پایان-یافتن فوری
و بی قید و شرط
این جنگ
ارتجاعی و
خانمان سوز
هستیم.
اول
مرداد ۱٣۹٣
بکتاش
آبتین – امیر
ابوترابی –
مریم استواره
- لیلی
اسکندری - آرش
اکبری – حسین
اکبری – راضیه
اکبری - رضا
اکبری - روزبه
اکبری – ستار
اکبری – سمیه
اکبری - سینا
اکبری - شاهرخ
اکبری - عادل
اکبری – عباس
علی اکبری –
علی اکبری -
محمدجواد
اکبری – مریم
اکبری - بیژن
امیری – فانوس
بهادروند –
سیمین
بهبهانی –
ویدا بیگلری -
بزرگ پورجعفر
– فروغ تاج بخش
(مادر لطفی) –
مریم تقوی
اردبیلی -
طلعت تقی نیا -
علی جانوند –
علی رضا جباری
– چوکا چکاد –
فرخنده حاجی
زاده – بهجت
حسینی - محسن حسینی
- محسن حکیمی –
قباد حیدر –
محمدجواد
خردمند – صفر
خوش جان - گلاره
خوش جان –
مهراب خوش جان
- یزدان خوش
جان - امیر خوش
خوان - بهمن
خوش خوان –
حسین خوش خوان
- رقیه خوش
خوان - زهرا
خوش خوان –
فوزیه خوش
خوان - لیلا
خوش خوان - رضا
خندان
(مهابادی) – علی
اشرف درویشیان
– بهرام دزکی –
روزبه
دورنشان - رضا
دهقان - فریبرز
رئیس دانا –
رحیم رسولی –
ناصر زرافشان
– محمد زندی – رضا
سامانی –
فاطمه سرحدی
زاده – نسیم
سلطان بیگی – مجتبی
سلطانلو -
سعید سلطانی –
حمید سلیمی -
احترام شادفر
- فخری شادفر –
محمدعلی
شاکری یکتا – فاطمه
شاه نظری –
بابک شعبان
پور- رضا
شهابی – خسرو
صادقی بروجنی
- سیدعلی
صالحی – حسن
صانعی – حسین
صفاری دوست –
مریم ضیاء –
داریوش
طاهرزاده -
محمدحسین
طهماسب پور
(شهرک میرزا) –
رضا عابد –
زهره عراقی -
علی رضا عباسی
– محمدعلی
عمویی – پگاه
فرج اللهی -
لیلا فرحزادی
– ناهید
کشاورز -
خورشید کم
گویان – منیژه
گازرانی –
فواد مجیدی -
بتول محمدی -
بدری محمدی –
بهروز محمدی –
حامد محمدی -
حشمت محمدی -
حمید محمدی –
عبدالرضا
محمدی – علی
محمدی – فاطمه
محمدی - فخری
محمدی – فرید
محمدی – ندا
محمدی - نسرین
محمدی – نعمت
محمدی - معصومه
مختاری –
اقبال معتضدی
– محمود
معتقدی – اکبر
معصوم بیگی –
انوشه منادی –
نسترن موسوی–
روح اله مهدی
پور عمرانی –
سمیه
میرجانیان –
سحر میرقاسمی
– سمیه میرجانیان
- معصومه
میرجانیان -
اصغر مهدی
زادگان – منیژه
نجم عراقی –
آزاده نعمتی –
پروین نعمتی -
رضا نعمتی –
محمد نعمتی -
حمید یزدان
پناه.
در
صورت موافقت
با این
بیانیه، امضای
خود را به
نشانی felestineazad@gmail.com
بفرستید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیانیه
جمعی از
روشنفکران و
نویسندگان
ایرانی
در
همبستگی با
مردم فلسطین
ما
حملات سبعانه
و مکرر دولت
اسراییل به
مردم فلسطین
را محکوم میکنیم
و از مبارزات
مردم فلسطین
برای آزادی و
حفظ خانه و
کاشانه خود
دفاع میکنیم.
این مبارزات
همواره الهامبخش
و یاریگر
مردم جهان
برای مبارزه
با استبداد
بوده است.
بهانه جدید
دولت اسراییل
برای دور جدید
حملات به غزه
قتل سه نوجوان
اسراییلی
است، قتلی که
تحقیق در مورد
آن وظیفه پلیس
و در صورت
لزوم پلیس بینالملل
است و عاملان
آن در صورت
کشف میبایست
صرف نظر از
نژاد و رنگ و
مذهب طبق
قانون به کیفر
برسند. دولت
اسراییل بدون
هر نوع تحقیقی
حکم مستبدانه خود
را صادر کرده
و حتی پیش از
معلوم شدن علت
وقوع و هویت
عاملان قتل،
خانههای
مردم را بر
سرشان ویران
کرده و صدها
نفر را مجروح
کرده و تا
کنون که این
بیانیه نوشته
میشود ۲۱۰
نفر را بیرحمانه
به قتل رسانده
است: یعنی به
ازای هر نفر
۷۰ نفر. دولت
اسراییل در
مورد قتل
نوجوانان
اسراییلی
پردهپوشی
کرده و مانع
هر نوع تحقیق
مستقل در مورد
چگونگی وقوع
آنها شده
است. دولت
اسراییل و
صهیونیستها
به مردگان خود
نیز رحم نمیکنند
و از مرگ آنان
ابزاری میسازند
برای بسط
امپریالیسم
ارضی خود و
لاجرم کشتار
مردم فلسطین
که در پی
آزادی سرزمین
خویشاند.
ما
به مردم
فلسطین معصوم
اعلام میکنیم
که دل ما با آنهاست،
ما در کنار
آنانیم،
کشتگان آنها
نه فقط کشتگان
ما، بلکه
کشتگان تمامی
مردم آزادیخواه
جهانند.
ما
دولت آمریکا و
اتحادیه
اروپا را شریک
جنایات دولت
اسراییل میدانیم؛
آنان در نظر
به نعل و به
میخ میکوبند
اما در عمل نهفقط
از هیچ کمکی
به دولت
جنایتکار
اسراییل
کوتاهی نمیکنند
بلکه سعی میکنند
از یکدیگر
پیشی گیرند تا
به دولت
اسراییل کمک
کنند تا بزرگترین،
دهشتناکترین
و پلشتترین
گتوی جهان را
بسازد. اولین
قدم برای حل مسأله
یهود برچیدن
گتوست، ساکن
آن هر که
باشد، نه آن
که کسانی به بهانه
ستمی که در
اروپا بر
یهودیان رفته
است خوفانگیزترین
گتو را در
فلسطین برپا
کنند و هر زمان
به هر بهانهای
آنان را به
فجیعترین
شکل سلاخی
کنند. کارل
یاسپرس،
فیلسوف آلمانی
سکوت مردم
آلمان در مورد
آدمسوزیهای
نازیها را
«گناه مردم
آلمان» نامید.
اکنون عملا
تمامی مردم
جهان در معرض
ارتکاب این
گناهند. سکوت
در برابر
کشتار مردم
فلسطین گناهی
است که هیچ
توجیه فلسفی،
سیاسی و روانشناختی،
آن را نخواهد
شست.
ما
از مردم تمامی
جهان میخواهیم
که سکوت
نکنند،
انزجار خود را
از این سلاخیهای
عریان ابراز
کنند و به
مردم فلسطین
برای کسب
آزادی و حفظ
خانه و کاشانه
و دفاع از
وقار انسانی
خود یاری
رسانند.
امضا
کنندگان :
۱. فرزانه
طاهری
۲. خسرو
پارسا
٣. ضیا موحد
۴. رعنا
فرنود
۵. حسین
معصومی
همدانی
۶. مراد
ثقفی
۷. حسن
مرتضوی
٨. پرویز
صداقت
۹. ثمیلا
امیرابراهیمی
۱۰. رخشان
بنیاعتماد
۱۱. محمد
مالجو
۱۲.
محمدامین
قانعیراد
۱٣. کیومرث
پوراحمد
۱۴. اعظم
خاتم
۱۵. کمال
اطهاری
۱۶. شاپور
اعتماد
۱۷. سارا
شریعتی
۱٨. لیلی
گلستان
۱۹. سوسن
شریعتی
۲۰. معصومه
مظفری
۲۱. مراد
فرهادپور
۲۲.
امیرحسن
چهلتن
۲٣. نیکو
سرخوش
۲۴. قاسم
روبین
۲۵. شهریار
وقفیپور
۲۶. سارا
اباذری
۲۷. فیروزه
مهاجر
۲٨. عباس
مخبر
۲۹. علی
معظمی
٣۰. حسین
شیخرضایی
٣۱. فریبا
وفی
٣۲. باربد
گلشیری
٣٣. احسان
شریعتی
٣۴. رحمان
بوذری
٣۵. افشین
جهاندیده
٣۶. ناهید
میرحاج
٣۷. الناز
انصاری
٣٨. مهسا
محمدطاهری
٣۹. محمد
نبوی
۴۰. مهران
مهاجر
۴۱. مسعود
صوفی مجیدپور
۴۲. صالح
نجفی
۴٣. بارانه
عمادیان
۴۴. سعید
مقیمی
۴۵. ماجد
پروان
۴۶. علی
عباسبیگی
۴۷. احترام
شادفر
۴٨. یوسف
اباذری
۴۹. جواد
غلامرضا کاشی
۵۰. امیر
احمدی آریان
۵۱. فرهاد
توحیدی
۵۲. کامران
بزرگنیا
۵٣. پریسا
روشنفکر
۵۴. شهرزاد
امیری
۵۵. کاظم
کردوانی
۵۶. پروین
اردلان
۵۷. بیژن
بیجاری
۵٨. فرهاد
حسنزاده
۵۹. ناهید
توسلی
۶۰. فخری
شادفر
۶۱. امیر
اثباتی
۶۲. حسام
سلامت
۶٣.
احمدرضا
دالوند
۶۴. رزیتا
شرفجهان
۶۵. مینا
غازیانی
۶۶. بابک
اطمینانی
۶۷. فریدا
آفاری
۶٨. متین
غفاریان
۶۹. ایمان
افسریان
۷۰. آرمان
ذاکری
۷۱.
ابراهیم
مختاری
۷۲. مهدی
نوید
۷٣. آریاسپ
دادبه
۷۴. نصیب
موسویان
۷۵. سایرا
رفیعی
۷۶. حسین
نمکین
۷۷. نیما
عیسیپور
۷٨. نیما
پرژام
۷۹. امیر
کیانپور
٨۰. نادر
فتورهچی
٨۱. بهزاد
گرجی
٨۲. ارسلان
ریحانزاده
٨٣. جواد
گنجی
٨۴. آرش
ویسی
٨۵. تایماز
افسری
٨۶. امیر
یعقوبعلی
٨۷. فواد
ترشیزی
٨٨. هوشیار
انصاریفر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات
یاشار
دارالشفا
پیرامون بیانیه
«به کشتار
مردم فلسطین
بی درنگ پایان
دهید»!
اخبار
روز: www.akhbar-rooz.com
شنبه ۴ مرداد
۱٣۹٣ -
۲۶ ژوئيه ۲۰۱۴
ﭘﯿﺮﻭ
ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ
ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﯼ
(ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ
ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ
ﺑﯽ ﺩﺭﻧﮓ
ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﻫﯿﺪ)
ﮐﻪ
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﻪ
ﺍﻣﻀﺎﯼ
ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯ
ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﺍﻥ
ﻭ ﻓﻌﺎﻻﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﭼﭗ ﺭﺳﯿﺪﻩ
ﺍﺳﺖ, ﻫﺮ ﭼﻨﺪ
ﺩﺳﺖ
ﺍﻧﺪﺭﮐﺎﺭﺍﻥ
ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺳﺎﯾﺖ
ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺭﻭﺯ
ﻟﻄﻒ
ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﺎ
ﺍﻃﻼﻉ ﺍﺯ ﻋﺪﻡ
ﺍﻃﻼﻉ ﻣﻦ ﺍﺯ
ﻣﺘﻦ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﻭ
ﻧﯿﺰ ﻋﺪﻡ
ﻣﻮﺍﻓﻘﺘﻢ ﺑﺎ
ﻣﺤﺘﻮﺍﯼ ﺁﻥ,
ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ
ﺣﺬﻑ ﺍﺳﻢ
ﺑﻨﺪﻩ ﺍﺯ
ﻟﯿﺴﺖ
ﺍﻣﻀﺎ
ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ
ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ
ﮐﺮﺩﻧﺪ, ﺍﻣﺎ
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ
ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺍﯾﻦ
ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺮﺍﯼ
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﭼﭗ ﻭ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ
ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ
ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻋﺎﺕ
ﺍﻭﻟﯿﻪ
ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﻭ
ﻻﺟﺮﻡ ﺩﯾﺪﻩ
ﺷﺪﻥ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎﻧﺐ
ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ
ﺍﻣﻀﺎﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ,
ﻻﺯﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ
ﺭﺳﻤﯽ
ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﺧﻮﺩ
ﺑﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﮑﺬﯾﺐ
ﮐﻨﻢ.
ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ
ﻓﺮﻣﻮﻝ ﻋﺎﻡ
ﺍﺯ ﺗﺰﻫﺎﯾﯽ
ﭼﻮﻥ (ﺟﺪﺍﻝ
ﺩﻭ ﺗﻮﺣﺶ)
ﮊﯾﻠﺒﺮ
ﺁﺷﮑﺎﺭ,
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ
ﮐﺎﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺍﻧﺘﺰﺍﻉ
ﻧﻈﺎﻡ ﮐﺎﻣﻞ
ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻖ
ﺩﯾﺎﻟﮑﺘﯿﮑﯽ ﺍﺯ
ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻝ
ﻣﺎﺭﮐﺲ.
ﮐﻼﻭﺯﻭﯾﺘﺲ
ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ "ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ
ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﯾﮑﺘﻪ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ, ﮐﻨﺶ
ﻫﺎﯼ
ﻣﺘﻘﺎﺑﻠﯽ ﺳﺮ
ﺑﺮ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ
ﻣﻨﻄﻘﺎ ﺑﻪ
ﺍﻓﺮﺍﻁ
ﮔﺮﺍﯾﯽ ﻣﯽ
ﺍﻧﺠﺎﻣﺪ".
(ﺗﺎﮐﯿﺪﻫﺎ ﺍﺯ
ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ).
ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ
ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻫﺮ ﯾﮏ
ﺍﺯ ﺳﻪ ﻗﺴﻤﺖ
ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺷﺪﻩ,
ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﺍ
ﺿﺮﺑﻪ ﭘﺬﯾﺮ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺳﺎﺩﻩ
ﺍﺳﺖ ﺣﻤﺎﺱ ﺭﺍ
ﻣﺮﺗﺠﻊ
ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ
ﺁﺭﺍﻣﯽ ﺍﺯ
ﮐﻨﺎﺭ ﺍﯾﻦ
ﭘﺮﺳﺶ ﮔﺬﺷﺘﻦ
ﮐﻪ "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ
ﺁﯾﺎ ﻓﺘﺢ
ﻣﺘﺮﻗﯽ ﺍﺳﺖ؟"
ﺍﺭﺗﺠﺎﻉ ﻓﻘﻂ
ﻭﺍﮐﻨﺶ
ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ
ﻣﺴﻠﺤﺎﻧﻪ
ﺍﺳﺖ؟ ﺩﺭ
ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭼﭗ
ﻭﻃﻨﯽ
ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﺘﺮ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺗﺠﻤﻊ
ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺩﺭ
ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ
ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ
ﮐﻨﺪ, ﺑﻬﺘﺮ ﺁﻥ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﻣﻘﺎﻡ ﺻﺎﺩﺭ ﮐﻨﻨﺪﻩ
ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ, ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ
ﺩﯾﺎﻟﮑﺘﯿﮑﯽ
ﺯﺩﻥ
ﺍﻣﭙﺮﯾﺎﻟﯿﺴﻢ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻘﺪ
ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻫﺎﯼ
(ﮔﯿﺮﯾﻢ ﻏﻠﻂ
ﻭ ﻧﻪ ﻟﺰﻭﻣﺎ
ﻣﺮﺗﺠﻌﺎﻧﻪ)
ﻋﻠﯿﻪ ﺁﻥ,
ﺑﺪﯾﻬﯽ ﺗﻠﻘﯽ
ﻧﮑﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ
ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭﻡ
ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻗﺮﺍﺭ
ﻧﺪﻫﺪ.
ﯾﺎﺷﺎﺭ
ﺩﺍﺭﺍﻟﺸﻔﺎ
۹۵/۵/٣
ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رسماً
و علناً از
امضای چنین
بیانیه ای
اعلام برائت
می کنم
خسرو
صادقی بروجنی
فیسیبوک ـ
ژوئیه 24،
ساعت 10:46 ·
دیگران
را نمی دانم،
اما شخصا به
احترام فردی که
با من تماس
گرفت و کسی که
بیانیه را
تدوین کرد و
اینکه بسیار
از دور از
انتظار می
دانستم چنین
محتوایی
داشته باشد
این بیانیه را
امضا کردم.
ضمن اینکه پیش
از انتشار متن
آن در اختیار
من قرار نگرفت
تا آن را
بخوانم. رسماً
و علناً از
امضای چنین
بیانیه ای
اعلام برائت
می کنم چرا که
هم محتوای آن
دارای
ایرادات تاریخی
و تحلیلی
زیادی است و
هم بیانیه
نویسی رسم و
رسومی دارد که
در این بیانیه
این رسم و رسوم
رعایت نشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیح
دکتر ناصر
زرافشان
پیرامون
بیانیه "به
کشتار مردم
فلسطین بی
درنگ پایان
دهید"!
در
جمعی که به
منظور بحث
پیرامون
موضوعی غیر از
فلسظین و
اسرائیل و
حملات
اسرائیل به
غزه گرد هم
آمده و سر گرم
مذاکره در آن
باره بودند، بیانیه
ای به وسیله
یکی از حاضران
زیر عنوان "به
کشتار مردم
فلسطین بی
درنگ پایان
دهید" به گردش
در آمد. و چون
عنوان و فحوای
کلی آن،
محکومیت جنایات
جنون آمیز
صهیونیست ها
علیه مردم غزه
بود و جمع یاد
شده نیز سرگرم
بحث پیرامون
مساله دیگری
بود،
متاسفانه
بدون دقت در
کل متن، بیانیه
مورد بحث
امضاء و دست
به دست رد شد.
اما پس از
انتشار این
بیانیه معلوم
شد در بخش دوم
آن نسبت به
حماس موضعی
اتخاذ شده است
که به هیچ روی
مورد قبول این
جانب نیست.
لذا نسبت به
سهم خود
ناگذیرم دو
نکته را روشن
سازم:
اولا
مساله اصلی که
در درجه اول
اهمیت قرار دارد
و برای یک
داوری
شرافتمندانه
در این قضیه باید
مبنا قرار
بگیرد سرنوشت
تاریخی و
مبارزه شصت و
چند ساله مردم
فلسطین در راه
باز پس گیری
حقوق لگدمال
شده آنان است
نه ماهیت حماس
در این مقطع
خاص که در
درجه دوم قرار
می گیرد و
داوری درباره
یک جزء مقطعی
از این جریان
تاریخی - یعنی
جنایات جنگی
که در لحظه
حاضر اسراییل
در غزه مرتکب
می شود - بدون
توجه به کلیت
تاریخی مساله
فلسطین و جدا
از آن کلیت،
بی معنا است.
ثانیا
در حدی که به
حماس مربوط می
شود مبارزه مردم
ستمدیده
فلسطین امروز
در قالب گروههای
مختلف مقاومت
از جمله حماس
سازمان یافته و
جریان دارد و
به هیچ روی
نمی توان این
مبارزه را با
جنایات بی شرمانه
صهیونیست ها
در یک تراز
قرار داد.
شاید
اگر روزی
فلسطین از
استعمار
صهیونیستی و
اشغال رهایی
یابد، در یک
فلسطین آزاد
مردم این
سرزمین دیکر
حماس را
نماینده
دمکراتیک خود
نشناسند. اما
امروز و در
شرایط حاضر
بخشی از مبارزه
این مردم در
قالب حماس
سازمان یافته
است و حمایت
از مبارزه
مردم فلسطین
هم وظیفه عاجل
و مبرم هر
عنصر مترقی و
شرافتمندی
است.
ناصر
زرافشان- سوم
مرداد 93
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تکذیب
امضا نامه ی
محکومیت دولت
های اسرائیل و
حماس
محمدعلی
عمویی
اخبار
روز: www.akhbar-rooz.com
پنجشنبه ۲ مرداد
۱٣۹٣ -
۲۴ ژوئيه ۲۰۱۴
اخبار
روز: آقای
محمدعلی
عمویی تکذیبه
زیر را برای
انتشار در
اخبار روز
ارسال کرده
اند:
دفاع
از خلق محروم
و ستمدیده فلسطین
و تاکید بر حق
طبیعی و
شرافتمندانه
آنان وظیفه ای
است انسانی،
اما همسنگ
قراردادن رژیم
وحشی اسرائیل
با جنبش
فلسطینی حماس
خطایی است
فاحش. در
اعلامیه ای که
از جانب شماری
از فعالان
سیاسی در این
زمینه در سایت
اخبار روز منتشر
شده، با کمال
تاسف چنین
خطایی رخ داده
است. نام من
نیز، بی آنکه
از متن
اعلامیه اطلاع
داشته باشم،
در آن درج شده
است. ضمن رد محتوی
اعلامیه،
امیدوارم
دیگر عزیزانی
که با نظر من
موافقند نیز
نظرشان را
اعلام کنند.
محمدعلی
عمویی
۱٣۹٣/۵/۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات
فریبرز رئیس
دانا
در مورد
بیانیه ی «به
کشتار مردم
فلسطین بی درنگ
پایان دهید»!
سایت
محترم
اخبارروز
توضیح
زیر را آقای
فریبرز رئیس
دانا در باره
تکذیبیه آقای
محمدعلی
عموئی به نشانی
ایمیل مربوط
به بیانیه «به
کشتار مردم
فلسطین بی
درنگ پایان
دهید!»
فرستاده اند.
برای انتشار
در آن سایت
ارسال می شود.
با
سپاس،
تهیه
کنندگان متن
بیانیه «به
کشتار مردم
فلسطین بی
درنگ پایان
دهید!»
٣
مرداد ۱٣۹٣
باتوجه
به توضیح رفیق
عزیزم
محمدعلی
عموئی در مورد
عدم اطلاعشان
از امضای
ایشان در ذیل
بیانیه ی
مربوط به حمله
وحشیانه ی
اسرائیل به
غزه اعلام می
دارم:
۱-
مسولیت
قراردادن این
امضا را من بر
عهده می گیرم.
اما من چندان
هم سر خود و بی
سابقه عمل نکردم.
پیش از این
بارها رفیق
عموئی به من
مجوز داده
بودند تا هر
جا لازم است
امضای ایشان
را (البته در
مورد بیانیه
های عمومی)
قرار بدهم. من
دراین مورد نیز
مثل چند مورد
دیگر چنین
کردم. که
البته به لحاظ
حساسیت موضوع
نباید چنین می
کردم. اشتباه
از من است و من
از آقای عموئی
و از محسن
حکیمی، که در
مورد بیانیه
اقدام گر
بودند، پوزش
می خواهم و
مسولیت را بر
عهده می گیرم.
۲-
من به هیچ وجه
ارتش و دولت و
حتی افکار
عمومی اسرائیلی
تحت تاثیر غول
تبلیغات
امپریالیستی
و صیونیستی را
با مقاومت یا
مقابله ی حماس
و اساسا این
تشکیلات هم
سنگ نمی گیرم
و کار حماس را
اساسا از
مقوله ی دفاع
می دانم. حماس
و بخش گسترده
ای از مردم
غزه، و حتی
مردم کرانه
باختری
برآنند که اگر
همین موشک
پرانی ها
نباشد
خونخواران
اسرائیلی
هارتر می شوند
(راستی کسی از
راه دور چقدر
مطمئن است اشک
کباب باعث
طغیان آتش نمی
شود؟) حماس هم
اکنون در میان
مردم غزه، که
زیر آتش
مرگبار و آوارگی
و گرسنگی اند،
مقبولیت
بسیار بالا
دارد. انتقام
جوئی اسرائیل
و جنگ او علیه
همه ی مردم
فلسطین هم به
این دلیل است،
بجز آن که بخش
بزرگی از قدرت
در اسرائیل
اساسا خواهان
امحای همیشگی
انسان
فلسطینی است.
اسرائیل از
پنجمین ارتش
جهان با ۲۷۰
کلاهک اتمی و
حمایت کامل و
بی شرمانه
آمریکا و
متحدانش
برخوردار است
و حماس مانده
است و شماری
سلاح انفرادی
و موشک هائی
که باید علیه
ارتش متجاوز
بکار برود و
ساخت تدافعی و
ضدحمله داشته
باشد، نه این
که بی هدف و
علیه مردم
غیرنظامی
باشد، هرچند
با کشته شدن
فلسطینی ها
خیلی هاشان
شادمانی می
کنند. دفاع
باید پدیده ای
بسیار مترقی،
انسانی، جدی،
مردمی، با
سلاح های ویژه
و پیگیر باشد
و به ضدحمله
برسد. دفاع
باید
طرفداران گسترده
بومی و جهانی
داشته باشد.
دفاع حماس
چنین نیست. دل
بستگی به این
و آن قدرت
سرمایه داری منطقه
ای، هر چند از
ناگزیری
باشد، نمی
گذارد چنین
شود.
٣-
من این برداشت
را ندارم که
بیانیه حماس و
ارتش اسرائیل
را هم سنگ
گرفته است.
جوهره ی اصلی بیانیه،
که برای من هم
برای امضا
فرستاده شد، جوهره
ی انسانی و
صلح عاجل برا
ی نجات مردم
غزه است.
۴-
واقعا وجه
اصلی نامترقی
بودن حماس، به
رغم آن که در
۲۰۰۶ با
انتخاب
آکثریت بالای
مردم به قدرت
رسید و از سوی
توطئه ی
آمریکا و
اسرائیل و انگلیس
و فرانسه
متوقف شد و به
مواضع نادرست
کشیده شد همین
مواضع نادرست
است.
ایدئولوژی
مذهبی انحصارطلبانه
و بازی گری
سیاسی ای که
گاه منجر به
دفاع از
مرتجعان حمله
ور به سوریه و
موارد دیگر
میشد و نداشتن
روحیه ی
دموکراتیک و
اتحاد با
نیروهای
مترقی
فلسطینی
دیگر، اسرائیلی،
غربی،
ایرانی،
کارگری، چپ و...
(راستی چرا
نیروهای چپ و
دموکراتیک
پیشین که
ارتباط
گسترده جهانی
داشتند غایب
اند؟)
۵-
اعتقاد ندارم
روی اصلی بحث
ما حماس است
در این
وانفسا. می
پذیرم شرط
حماس را برای
آتش بس، که مردم
غزه را از
تاثیر کشنده ی
تحریم و
محاصره بیرون
آورد و
ریاکارانه می
دانم شرط
اسرائیل را که
هدفش محو هر
نفس کش
فلسطینی است.
تا دولت های
مذهبی، مرتجع
، تجاوز کار و
نژادپرست در اسرائیل
است باید
مقاومت مردمی
و مسلحانه از
سوی فلسطین
زنده بماند و
رشد کند. من در
نهایت نه به
دو کشور
اسرائیل و
فلسطین، که همیشه
راه را برای
تجاوز
اسرائیل و
ارتجاع داخلی
فراهم می
آورد، بلکه به
یک کشور
غیرمذهبی،
دموکراتیک و
سد بندی شده ی
مردمی در
برابر امپریالیسم
و صهیونیسم
معتقدم. به
نظرم نمی رسد
که امضای این
بیانیه و
محتوای آن
ناقض چنین
اندیشه ای از
سوی تدوین
کنندگان و
امضا کنندگان
آن باشد، مگر
چیزی در کار
باشد که ما نمی
دانیم.
۶-
امیدوارم
دوستان عزیزم
این متن را در
کنار بیانیه و
در کنار توضیح
آقای عموئی
منتشر کنند.
با پوزش مجدد،
این بار آخراست
که شور مشارکت
را بر موشکافی
و دقت مرجح می
دارم.
دوستدار
فریبرز رئیس
دانا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دفاع
از فلسطین با
بیانیه هایی
علیه یکدیگر
احسان
سهرابیان
مهریزدی
• شاید
همراهی با بیانیه
ی پیش گفته با
تمام ناروشنی
های اش (دست کم
به دلیل روشن
بودن موضع
عموم امضا
کنندگان آن)
خللی در
مبارزه با
جنایات
اسراییل
ایجاد نکند،
اما بی شک
مخالفت با آن -
از موضع دفاع
از حماس - به
نفع مردم
فلسطین
نخواهد بود ...
اخبار
روز: www.akhbar-rooz.com
شنبه
۴
مرداد ۱٣۹٣ - ۲۶
ژوئيه ۲۰۱۴
آن
چه این روزها
در غزه می
گذرد، هر جان
آزاده ای را
بی قرار کرده
و هر چشم واقع
بین و حق جو را به
اشک نشانده
است. هرجریان
ضد جنگ به خشم
آمده و هر قلم
آزادی به
اعتراض لب به
سخن گشوده است.
کم نبوده اند
آکسیون های
عملی و در
خلال ِ آن،
مقاله ها و
بیانیه هایی
که در سراسر
جهان به
محکومیت این
وقایع و دفاع
از جان و
زندگی ِ
لگدمال شده ی
مردم فلسطین
پرداخته اند.
بیانیه ی «به
کشتار مردم
فلسطین بی
درنگ پایان
دهید!» نمونه
ای از این
گونه
اعتراضات است
که به امضای
برخی از
روشنفکران
مستقل رسیده
است. این
بیانیه، علی
رغم این که
ظاهرا کوشیده
است در مخالفت
اش با اعمال
جنایتکارانه
ی رژیم
اسراییل
مرزبندی اش با
"حماس" را نیز
روشن کند، اما
در عمل متن آن
دارای ضعف ها
و نا روشنی
هایی است که
می تواند در
ذهن مخاطب
ایجاد شبهه
کند. در بخشی
از این بیانیه
آمده است که
«جنگ حماس با
اسرائیل هیچ
چیز نیست جز جنگ
قدرت برای
سلطه بر منطقه
ای که هم
اکنون در اختیار
دولت اسرائیل
است. حماس
برای رسیدن به
این هدف
ارتجاعی حاضر
است فوج فوج
از مردم فلسطین
را به کشتن
دهد. گواه این
مدعا، صرف نظر
از برخورد
ارتجاعی و
سرکوبگرانه ی
حماس با مردم
غزه، موشک
پرانی بی هدف
آن به سوی اسرائیل
است که بسیار
بیش از آن که
به دولت و ارتش
اسرائیل لطمه
زند به مردم
اسرائیل و
مردم غزه آسیب
می رساند. در
عمل، این دو
نیروی ارتجاعی
آب به آسیاب
یکدیگر می
ریزند». در
جملاتی که در
بالا آمده است
چند نکته ی
نامشخص وجود
دارد که پرسش
هایی را در
ذهن مخاطب ایجاد
می کنند. به
عنوان مثال می
توان از
نویسندگان
این بیانیه
پرسید که آیا
آن ها معتقدند
«منطقه ای که
هم اکنون در
اختیار دولت
اسرائیل است»
باید همچنان
در اختیار این
دولت خون ریز
باقی بماند؟ و
یا اینکه مردم
فلسطین اعم از
عرب، یهودی و...
حق دارند این
سرزمین را از
هر دولت
ضدمردمی
بازستانند و
بر آن حاکمیتی
دمکراتیک
مستقر سازند؟
و نیز آن جا که
از «مردم اسراییل
و مردم غزه»
سخن به میان
می آورند آیا
بر این عقیده
اند که مردم
این دو ناحیه
به یک شکل
«آسیب» می
بینند؟ و
همچنین آن جا
که در بخش
دیگری از این
بیانیه
خواستار مقابله
با «جنگ طلبی و
تبه کاری دولت
اسراییل» «به همراه
مردم اسرائیل»
می گردد پرسشی
اساسی که ذهن
را به خود
مشغول می سازد
این است که
آیا عموم
«مردم
اسراییل» با
آنچه که بر
«مردم غزه» می
گذرد مخالف
اند؟ به هر
حال پاسخ به
این پرسش ها
بر عهده ی
نویسندگان
بیانیه است.
اما آن چه که
بیش از
ناروشنی های
این بیانیه پرسش
برانگیز است،
صدور بیانیه
ها و اظهار نظرهایی
است که اینجا
و آنجا علیه
این بیانیه - آن
هم صرفا به
دلیل مخالفت
اش با حماس - به
چشم می خورند
و به گوش می
رسند. در اینجا،
به منظور
جلوگیری از
هرگونه تفرقه
افکنی، نمی
خواهم به هیچ
یک از این
بیانیه ها و
اظهار نظرها
به طور مشخص
بپردازم، و
آنچه که در ادامه
می آید صرفا
نقد نگرشی است
که از امضای
این بیانیه
تنها به دلیل
عدم همدلی اش
با حماس، شرم
می کند. در این
که این بیانیه
همان گونه که
در بالا نیز
توضیح داده شد
- نادقیق، و دارای
برخی عبارات
ناواضح - و به
همین دلیل شبهه
برانگیز- است
شکی نیست، اما
نمی دانم چرا
چپ ایران (دست
کم بخش بزرگی
از آن) همواره
به دنبال
همپوشانی های
خود با دشمن ِ
دشمن اش می
گردد؟! جنایات
رژیم اسراییل
علیه اعراب - و
به خصوص
فلسطینیان -
اتفاق ِ جدیدی
نیست و سال
هاست که در بر
همین پاشنه می
گردد (آن هم به
طور هرروزه). قتل،
بازداشت و
شکنجه و
زندان،
محاصره ی مداوم
مناطق عرب
نشین، اشغال و
شهرک سازی و
هزاران نمونه
ی دیگر از نقض
آشکار و پنهان
حقوق بشر آن
قدر تکرار شده
و می شوند که
ناخودآگاه از
چشم های همگان
پنهان می
مانند، و تنها
فقط زمانی که
ابعاد این
وقایع به طرز
چشمگیری رو به
گسترش می
گذارد، به
یکباره به
بیداری وجدان
عمومی منجر می
گردد؛ و
متاسفانه این
بیداری خواب
گردانه به
دلیل عدم
سازماندهی، و
مداومت
نداشتن
مبارزه کنش
گران اش علیه
جنایات اسراییل،
(والبته نبود
آلترناتیو
مستقل ِ قدرتمند
در سرزمین
فلسطین) سر از
آغوش حماس، جهاد
اسلامی و سایر
جنبش های واپس
گرای ِ اینچنینی
در می آورند.
باید توجه
داشت که این
امر که اسراییل
سال هاست
مرتکب جنایت
علیه بشریت می
شود، نمی
تواند توجیه
مناسبی برای
هم راهی و هم
رایی با حماس
و جنبش های
مشابه اش
باشد. گفته های
عرفات در مورد
وابستگی ِ
حماس به
آمریکا و حتا
اسراییل و
عملکرد حماس
در تایید آن
گفته ها (بی
عملی اش در
برابر
اسراییل و مبارزه
ی مسلحانه و
پیگیرانه اش
با الفتح و...)
باید گواه
روشنی برای
مرزبندی هر
نیروی
آوانگارد - به
خصوص چپ - با
جنبش های
ساختگی مانند
حماس باشد -
جنبشی که به
قول اسلاوی ژیژک
با دلارهای
آمریکا و
اسراییل در
راستای تضعیف
جنبش
دمکراتیک ِ
مردم فلسطین
سر برآورده
است. تیر و
ترقه های بی
خطر ِ حماس، و
بمب ها و موشک
های جانگیر و
خانمان
برانداز
اسراییل لازم
و ملزوم
یکدیگراند. من
هرچه فکر می
کنم نمی توانم
یک دشمنی و
هماوردی -
هرچند کوچک -
میان اسراییل
و حماس ببینم؛
حماس با تیرهای
هوایی اش گزک
را به دست
رژیم اسراییل
می دهد و این
رژیم هم به
بهانه ی واهی
«دفاع!!» بمب های واقعی
اش را بر سر بی
پناهان
فلسطین فرو می
ریزد. و
متاسفانه در
این میان عده
ای هم با هدف
دفاع از
فلسطینیان،
فریب این جنگ
ِ باسمه ای را
خورده و به
حمایت از حماس
بر می خیزند.
اما آنچه در
فلسطین - و به
طور مشخص این
روزها در غزه -
می گذرد، جنگ
نیست، بل که
یک نسل کشی ِ
تمام عیار است
که انجام آن
بی مددِ حماس
برای اسراییل
بسیار سخت تر
خواهد بود.
رخنه ی فساد
گسترده در
ساختار تشکیلات
خودگردان و
تسلیم طلبی
رهبری آن و
نبودِ هرگونه
آلترناتیو
مستقل و مردمی
دیگر از یک
سو، و دلارهای
قدرت های
جهانی و منطقه
ای - آن هم زیر
چتر پوشش ِ
خبری رسانه
های معلوم
الحال - از سوی
دیگر حماس را
در ذهن عام به
یگانه دشمن
رژیم اسراییل
تبدیل کرده
اند. اما پرسشی
که پیش از هر
پرسش دیگری در
ذهن هر نیروی
آزادی خواه
باید شکل
بگیرد این است
که آیا اگر دشمنی
ِ حماس با
اسراییل شکلی
واقعی به خود
می گرفت می شد
آن را به
عنوان جنبشی
مردمی معرفی کرد
و به حمایت از
آن برخاست؟ در
این مورد اگر کسی
مرا مخاطب
چنین پرسشی
قراردهد، بی
شک پاسخی منفی
خواهد شنید؛
چرا که به قول
لنین (آنچنان
که درمورد
تقابل
نیروهای
مذهبی با
امپریالیسم
می گوید)
دشمنی این
گونه نیروها نه
از موضع
پیشروانه بل
که از موضعی
ارتجاعی است.
پس چگونه است
که برخی از
نیروهای
آوانگارد - آن
هم از نوع چپ -
نه تنها با
چنین جنبش
هایی مرزبندی
نمی کنند، بل
که حساب شان را
از کسانی که -
هرچند با کم و
کاست - این
مرزبندی را به
انجام
رسانیده اند
جدا می سازند؟
شاید همراهی
با بیانیه ی
پیش گفته با
تمام ناروشنی
های اش (دست کم
به دلیل روشن
بودن موضع
عموم امضا
کنندگان آن)
خللی در
مبارزه با
جنایات
اسراییل
ایجاد نکند،
اما بی شک مخالفت
با آن - از موضع
دفاع از حماس -
به نفع مردم
فلسطین
نخواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غزه؛
تصویر جهان
نابرابر ماست
یاسر عزیزی
کشتن
حتا یک انسان
برای همهی
انسانها در
هر جغرافیایی
مصیبتی است.
اما اربابان اکنون
جهان، جانها
را حتا قیمتگذاری
میکنند. برای
هواپیمای
مالزیایی که
مورد حملهی
غیر انسانی
موشکی قرار
گرفت و منجر
به جان باختن
نزدیک به ۳۰۰
انسان بیگناه
شد، اقطاب
قدرت جهان به
قوت موضع گرفتند،
شورای امنیت
به جنب و جوش
افتاد و قس علیهذه.
اینهمه در
حالی است که
ظاهرن ۳ ضلع
مشکوک(دولت
اوکراین،
مخالفان دولت
مرکزی در
دونتسک و دولت
روسیه) میتوانند
پشت قضیه
باشند، گرچه
مهاجم واقعی
همچنان در پشت
پردهی ابهام
قرار دارد. به
هر روی ۳۰۰
انسان بیگناه
با تکریم و
احترام و
تشریفات خاص
نظامی و رسمی
در حال تشییع
هستند. این
احترام و ارزش
به جان
باختگان مورد
اشاره سزاوار
و آن همه محکومیت
و انزجار نیز
شایسته است.
کیست که بر
شایستگی این
واکنشها
تردید کند؟
آن سوی
جهان اما،
دولتی تا بن
دندان مسلح،
در برابر
چشمانِ همراه
دولتهای
بشردوست
عالم، مردمی
که سالهاست
در بند محاصرههای
مختلفند را
دسته دسته
روانهی
گورهای گمنام
میکند،
بیمارستانها
را در هم میکوبد،
مدارس را
بمباران میکند،
خانهها را
ویران میکند،
بیآنکه حتا
یکی از
جنایاتش را
پنهان کند. چه
دهههاست
مرتکب شده است
و پنهان نکرده
است و باز اما
سازمان ملل از
حق دفاع دولت
اشغالگر سخن
میگوید،
دبیرکل اش
مفتون
تصویرهایی میشود
که
«نتانیاهو»ی
قصاب بدو نشان
میدهد،
شورای امنیتش
خفهخون
گرفته است و
دولتهای
جهان به رغم
جهان دولتها
ساکتاند،
منتظرند، تا
شاید «داراکولای»
تلآویو از
خون سیراب
شود، تا آتشبس
موقت را تا
نوبت اشتهای
بعدی خونآشام
تلآویو، با
جوهری از خون
صدها تن انسان
بیگناه
منعقد کنند.
این
دو تصویر
پرداخته شده
در این مختصر،
برشی تمامنما
از واقعیت
امروز جهان
است. جانهای
بخش بزرگی از
مردمان جهان
چنان ارزشی
ندارند که بخش
دیگر آن. کسی
به یاد دارد
افشای آن
گزارش
محرمانهی
اگر اشتباه
نکنم «لارنس
سامرز» –
سیاستمدار ضد
بشر امریکایی
– را که نوشته
بود؛ «بهتر
است زبالههای
هستهای را در
افریقا دفن
کنیم، چرا که
عمر متوسط یک
افریقایی
بسیار کمتر از
یک جهان اولی
است. یک
افریقایی
بمیرد، چیز
کمتری را از دست
داده است.»(نقل
به مضمون)؟؟
این
توصیهی
لارنس سامرز
متر و معیار
ارزشگذاری،
سیاستگذاری
و عملکرد
اربابان جهان
است. نظمی
است که از پس
«پایان تاریخ»
به قوت هرچه
بیشتر بر
جهان ما تحمیل
شده است.
مخالفت با اینچنین
نظمی بر جهان،
صرفن مستلزم
انسان بودن انسان
است، مولفهی
دیگری از اساس
موضوعیت
ندارد. انسان
باشی فریادت
را بلند خواهی
کرد. با اینهمه
شاهدیم، در
برابر چشم
تاریخ
شاهدیم؛ هستند
کسانی که
فریاد بر چنین
ستمی را به
سوگیری ایدئولوژیک
یک گرایش فرو
میکاهند. روی
در روی تاریخ
میایستند،
با وقاحت دست
میبرند تا
سطر به سطر
کتاب تاریخ را
جابجا کنند،
قلب کنند و
برای اینکار
پشتگرم به
آستان ملکوتی
همانهایی
هستند که این
نظم شوم و
نابرابر را بر
گردهی جهان
تحمیل کردهاند.
باری؛
بر ماست که
نگذاریم
تاریخ خونبار
اهالی زمین
همچنان به دست
مشتی شیاد و
جلاد نوشته شود.
نگذاریم
تاریخ ما از
کراهت دیگران
رنگ بگیرد.
***
یاسر
عزیزی
چهارشنبه
۱ مرداد
۱۳۹۳
پ.ن۱:
وزیر خارجه
آمریکا امروز
وسط مصاحبه
هاش یک سوتی
بزرگی داد که
بیش از هر چیز
نشون دهنده
دوگانگی
عقاید شخصی
سیاستمدارها
و موضع
رسمیشونه. جان
کری مابین دو
تا از مصاحبه
هاش و در حالی
که فکر میکرد
حرفاش ضبط
نمیشه به یکی
از دستیارانش
گفت: ‹واقعا که
دقت (هدفگیری های
اسرائیل) در
این عملیات
نظامی خیلی
زیاده’ که
متلکی بود به
اسرائیل بابت
تلفات
غیرنظامی ای
که به بار
اورده. وقتی
مصاحبه گر
بعدی برای جان
کری کلیپ همین
سوتیش رو پخش
میکنه، اون
دوباره شروع
میکنه همون
مواضع رسمی
آمریکا رو
تکرار
کردن.(از صفحهی
سیاووش
اردلان،
خبرنگار بیبیسی)
پ.ن۲:
نظری وقیحانه
از مرتضی مردیها
(چهرهی
لیبرال وطنی)
در مورد غزه:
«دوستان
اصلاً نگران
این نباشند که
ممکن است
بهشان وصله
چسبانده شود
که غیراخلاقی
و بی تفاوت و
بی تحلیل
هستند. قرص و
قایم روی یک
آجر بایستید و
بگوئید ضمن
ناراحتی بسیار
از وقوع هر
جنایتی و ضمن
همدلی و
همدردی با همه
کسانی که از
جنگ و دربدری
و گرسنگی و
تحقیرشدگی
رنج می برند و
ضمن محکوم
کردن هر جنایت
سازمان یافته
و نیافته ای،
معتقدند اینهمه
تمرکز بر تنها
یکی از فجایع
این دنیا هم
غیرعقلانی و
غیرمنطقی است
هم مشکوک!
ضمن
احترام به
کلیه ی
عزیزانی که از
سر انسانیت و
شرافت در این
موج غزوه (!)
پیشگامند به
گمانم ردپای
داس و چکشی
های نو و کهنه
و ورژن نه شرقی،
نه غربی، فقط
شوروی در این
غوغا و آشوب بی
اثر نیست.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«اسرائیل
برابر حماس»
فرمول
جریان غالب
رسانه، نه
روشنفکر چپ!
سهیل
آصفی
در
آشفته بازاری
روز را به شب
می بریم؛ و
انبوه
منتظران محافظه
کار و به رنگ
نظم جهانی
موجود در آمده
برای سوار شدن
بر امواج
تحولات با
استفاده از
برند «چپ» تا
این و آن
دیگری که زیر
عنوان «حقوق
بشر» دور از
مفهوم واقعی
آن در نظام
مبتنی بر
انباشت خیمه
زده اند و همه
در «جنبش» که
شاید یک درصد
فرصتی نیز به
دست آنان
افتد.هر یک در
سوداهای
گوناگون و
مشغول رفت و
آمد و سرگرم
کردن خود و
دیگری با
مزایای «مادی
و معنوی»،
غالبا نیز در
مجاز با سوژه
ایی بنام
«ایران»؛
تحولات هستی
اجتماعی اما
بی اعتنا، در
جریان و پویا،
راه خود می
رود. آنها را سالهای
مدید است که
از منظر
ایدئولوژیک،ایدئولوژی
به مثابه
متدولوژی و
شناخت و تحلیل
سامانمند و
علمی ریشه های
تحولات جاری و
پیچدگی هایش،
هیچ حرجی دیگر
نیست؛ اما
دیدن نام برخی
رفقا و
دوستانم در
بیانیه ایی با
عنوان «نامه ی
جمعی ده ها
روشنفکران[روشنفکر]
ایرانی» پیرامون
غزه در یک
دیروقت پس از
ساعت ها کار و نوشتن
و امضای آن
توسط کسی که
هر چیزی را
هرگز امضا
نکرده و «لایک»
نزده بیش از
هر چیز تاسف
از خود را بر
انگیخت و حیرت
را از فاصله
ها عدم اطمینان.
هرچند که تنها
با خواندن
خطوطی دیگر از
این «بیانیه
روشنفکران...»
به سرعت امضای
خود را پس
گرفتم اما
همچنان در چرایی
انتشار چنین
خروجی از سوی
جمعی از نزدیک
ترین دوستان و
رفقای خود و
شناختی که از
آنها دارم در
عجبم. و این
البته ضرورتا
و در مورد همه
ی امضا
کنندگان این
بیانیه صدق
نمی کند،
بسیارانی می
توانند
راهنمای «چپ»
زده و عموما
به رنگ جریان
غالب
رسانه،آن طرف
که باد بوزد و
امواج یاری
کنند عملا به
راست بپیچند،
که این
داستانی است
قدیمی و
تکراری؛اما
نام عزیزانی
در این میانه
است که بگمان
باید نسبت به چنین
خروجی هایی و
سطح شناخت از
لحظه ی حاضر پاسخگو
باشند. از
همین رو، سیاه
کردن چند خط
را در این
باره پر بی
راه ندیدم.
این بیانیه با
تصریح اینکه:
«این دولت
ارتجاعی و
کینه توزیِ
بربرمنشانه و شرارت
آمیزش - نه فقط
با مردم
فلسطین بلکه
با مردم خودِ
اسرائیل -
شناخته شده تر
از آن است که به
افشاگری نیاز
داشته باشد.
همچنین،
حمایت ننگین
دولت آمریکا
از آدم کشی
اسرائیل
رسواتر از آن
است که از چشم
مردم آزاده ی
جهان پنهان
بماند...» از
محور هایی
اساسی بسرعت
عبور کرده و
وارد
فاز«نوآوری»
شده و در «کشف»
خود می
گوید:«آن چه در
بیشتر واکنش
ها به کشتار
مردم فلسطین
مغفول مانده
نقش ارتجاعی
دولت حماس در
شعله ور ساختن
آتش این جنگ
خانمان سوز
است. جنگ حماس
با اسرائیل
هیچ چیز نیست
جز جنگ قدرت
برای سلطه بر
منطقه ای که
هم اکنون در
اختیار دولت
اسرائیل است.»
و بدین ترتیب
با قرار دادن
فرمول حماس در
برابر
اسرائیل و
فاجعه بار تر
از آن طرف فلسطینی
به عنوان
مسئول«شعله ور
ساختن آتش» و
سپردن نقش
بزرگ به دولت
شوربختانه برگزیده
ی مردم فلسطین
یعنی «حماس»( با
اطلاع کامل از
اینکه
نمایندگان
حماس اکثریت
کرسی های پارلمانی
را در
انتخابات
حکومت
خودگردان فلسطینی
که در سال 2006 در
کرانه ی غربی،
غزه، و بیت المقدس
شرقی برگزار
شد به دست
آوردند و
تحولات سال 2007 و
توسل به زور
این سازمان
سیاسی اسلامگرا
در غزه و
تحولات تا به
امروز این جنبش
فلسطینی به
عنوان بخشی از
جنبش مقاومت
مردم فلسطین)،
«بدعتی» بزرگ
از سوی برخی
از روشنفکران
چپ و رادیکال
ایران زیر
مهمیز اسلام
سیاسی نئولیبرال
بر جای می
گذارد. تو گویی
اگر عهدشکنی
های پی در پی
اسرائیل و
نادیده
انگاشتن
پیمان های
سازمان ملل
متحد، که خود
جوک بزرگ
دیگریست، و
فریب در کمدی
بی پایان «گفتگوهای
صلح» واشینگتن
نبود و اگر
نبود همین «موشک
پراکنی
ها»،کسی برای
مرگ آرام غزه
تره ایی هم
خرد می کرد یا
اصلا گاه و بی
گاه از تراژدی
جاری این
بزرگترین
زندان رو باز
جهان خبردار
می شد؛ تراژدی
آنجاست که
صورت مساله
انحصارات
رسانه ایی غرب
(کورپورت
مدیا) چون
سی.ان.ان و بی
.بی.سی و
کارتون های
فارسی آنها که
می خواهند به
طور «بی
طرفانه»
پیرامون غزه
خبررسانی
کنند، به وادی
روشنفکر رادیکال
و چپ ایران
نیز نفوذ می
کند و بیانیه
ی او می شود
نسخه ی
«رادیکال»
بیانیه ی رسمی
«کاخ سفید» در
این باره؛ و
تو گویی او با
منابع خبری
مستقل و چپ در
جهان و
همتایان
مترقی خود در
غرب و بویژه
در خود
اسرائیل بطور
کامل بیگانه
است. تنها
امکان واکنش
در برابر
اشغال و خشونت
سیستماتیک و
بربریت
اسرائیل از
سوی ملتی در
محاصره ی
هوایی،
دریایی و
زمینی،در حدت
نفرت از جنازه
ایی بر دست
کریستین
لاگارد در
تهران به
فحاشی به یک
جنبش فلسطینی
می رسد(جدا
کردن مطلق
«مردم فلسطین
و حماس» در
خیالات این
بیانیه و تو
گویی حماس از
آسمان نازل
شده است و
اکثریت مردم
فلسطین نیز
قطعا علیه آن
هستند!) و در
ابعاد فانتزی
این بیانیه ما
شاهد تصویر
آشنایی هستیم
که با نبض
تحولات و فضای
همتایان خود
در جهان گام
نمی زند، راست
می زند تا
انتها و گم می
شود و از همه
بدتر ناخواسته
پازل جریان
غالب رسانه در
غرب را تکمیل
می کند.
بیانیه نویس،
با بازی های
آشنا با
کلمات، هر جا
کم می آورد
واژه «ارتجاع»
را به وفور
مصرف می کند؛
حال در این
متن مشخص و
رویارویی
تاریخی
فلسطین و
اسرائیل و نسل
کشی ادامه دار
اسرائیل، که
چه بشود؟
بیانیه
ادامه می
دهد:«کشتاری
که این روزها
در فلسطین
جریان دارد
ناشی از جنگ
بین دو دولت
جنایتکار و
ضدمردمی است و
هیچ ربطی به
منافع مردم
محروم و
ستمدیده ی
فلسطین
ندارد.» و در
اوج «رادیکالیسم»
و انشاهایی که
بسیاری از ما
در تحریر آنها
استادیم که نه
این شاخت بزند
و نه آن، بر صورت
مساله ی بیست
و چهار ساعته
ی جریان غالب
رسانه مهر
«سرخ» خود را می
زند که آن چیزی
نیست جز
«اسرائیل کنار
حماس!». تنها
دمی چشم ها را
می توان فرو
بست و تصور
کرد که حماسی
وجود ندارد و
«موشک پرانی
بی هدف آن به
سوی اسرائیل». آیا
اسرائیل از
اراضی اشغالی
عقب نشینی
خواهد کرد و
مردمی فراموش
شده در پروسه
ی «صلح»
واشینگتن
صاحب سرزمین
های خود خواهند
شد؟ چگونه می
توان ادعا کرد
که آنچه امروز
در فلسطین
جریان دارد
«هیچ» ربطی به
مردم محروم و
ستمدیده
فلسطین که در
نبود
آلترناتیو واقعی
و دلائل
گوناگون آن به
«حماس» رای
داده اند،ندارد؟
آیا برابر
نهادن ماهیت
نئولیبرالی
ائتلاف حاکم
دولت
خودگردان
فلسطینی و
نسخه ی
نئولیبرال و
ارتجاعی
اخوان المسلمین
در فلسطین
بنام «حرکت
مقاومت
اسلامی» با نام
اختصاری
«حماس» و روند
نئولیبرالیسم
در اسرائیل
امروز،می
تواند که در
متن مقاومت
جنبش در برابر
اشغال نیز
حرفی به میان
آورد؟ و یا فرو
کاستن فلسطین
به حماس و
مقاومتی که در
برابر خشونت و
اشغال
اسرائیل
سالیان سال از
سازمان
آزادیبخش،مارکسیست
و سکولار تا
امروز حماس
اسلامگرای
نئولیبرال و
فردا جریانی
دیگر ادامه
داشته و خواهد
داشت، اشغال
را در ژست «رادیکال»
آن مشاطه گری
کند و مقاومت
و دفاع از خود
مردم فلسطین
را لوث؟ گفتن
بارهای بار
«مردم اسرائیل
و مردم غزه»
گره ایی را
باز نخواهد کرد
و صورت واقعی
صدای سوم در
این ماجرای
عینی و پیش
روی ما، که
داستان یکی آب
چشم است، نخواهد
بود؛فرمول
بندی صورت
مساله که «در
عمل، این دو
نیروی
ارتجاعی آب به
آسیاب یکدیگر
می ریزند.» در
لحظه ی حاضر
بیش از همیشه
ارتجاعی است!
پر رنگ کردن
نقش جنبش
فلسطینی
«حماس» و همسنگ
قرار دادن آن
با اسرائیل در
این نبرد نابرابر
تنها کم رنگ
کردن ماجرا در
متن تاریخی و
گسترده ی آن
است و وظیفه ی
«حرفه ایی» و «بی
طرف» جریان
غالب رسانه در
غرب و کارتون
های فارسیش و
نه
«روشنفکر»،چه
رسد به «روشنفکر
چپ»... داستان،
بر خلاف بوق و
کرناهای امپریالیستی
یک سو بیشتر
ندارد و آن
ماهیت دولت آپارتاید
و کلونیالی
اسرائیل،بزرگترین
مرکز صنایع
امنیتی و
نظامی سرکوب
در جهان است.
آشنایی
نزدیک با
بسیاری از
دوستان و رفقایی
که این بیانیه
را امضا کرده
اند،موجبات تاسف
و بیش از آن
حیرت مرا بر
انگیخته است و
شاید دال
دیگری بر
دامنه ی
نابینا کردن
افراد توسط
ارتجاع حاکم
بر ایران و
رقبای آن در
بوق های فارسی
پروغرب است.
خرج
کردن مرتب
واژه ی
«ارتجاع» و ملق
زدن های آشنا
با واژه ها و
فحش های
مستقیم و
غیرمستقیم به
جنازه ی روی دست
لاگارد را که
از سوی فسیل
های متحرک «چپ»
و راست و دلال
های سیاسی
حرفه ایی در
خارج از ایران
همواره مشتری
داشته است
بهتر نیست به
خود آنها
بسپاریم و
صدایی که از
قلب ایران از
حنجره ی
روشنفکران
متعهد ایران
برای غزه می
رسد را با
اعوجاج هایی
از این دست
آلوده نکنیم؟
می توان و
باید با سیاست
های اقتصادی و
اجتماعی
نئولیبرال
فتح و حماس در
فلسطین مخالف
بود اما برابر
نهادن
اسرائیل و
حماس در این متن
مشخص و نامی
نبردن از عنصر
مقاومت
تاریخی یک ملت
در همین وقایع
جاری در برابر
خشونت و اشغال
سیستماتیک
تنها میزان
شناخت پیرامون
صورت مساله از
سوی
روشنفکران
چپی که خود را
رو در رو با
اسلام سیاسی و
امپریالیسم
می بینند را
می تواند
هویدا کند.
جریان
حماس،چگونگی
شکل گیری آن و
سیر و تطور آن
تا اکنون که
خوش و یا
ناخوش ما با
أکثریت آرا ی
مردم به قدرت
رسیده است
موضوع صورت
مساله ی جاری
نیست که تنها
بهانه ایی است
برای ادامه ی
کسب سود از
سوی «صنعت
اشغال» که بیش
از شش دهه ی
متمادی است
مردمان
فلسطین و
روشنفکران چپ
را هدف گرفته
است. برابر
گذاشتن این
بیانیه در
کنار خروجی
های اتاق های
فکر غرب،
همچون پژواک
تحلیل «فارن
افرز» که در
بوق های فارسی
زبان غرب نیز
منعکس شده
تاسف را از
عدم پیوند
عمیق با نبض
اتفاقات جاری
توسط برخی
رفقای ما دو
چندان می کند.
بجای چنین
«بدعت» گذاری
هایی بی هنگام
به رنگ بازار
روز،کاش متن
بیانیه «صدها
روشنفکر
ایرانی...» در
حکومت دینی
ایران به
بیانیه ی جمع
بزرگی از
همفکران خود
در حکومت دینی
اسرائیل و حزب
کمونیست
اسرائیل و جبهه
دمکراتیک
برای صلح و
مساوات می برد
و بی اعتنا به
جار و جنجال
ملاحظات
حاکمیت ایران
و جدی گرفتن
تبلیغات دفتر
حماس در تهران
و فرصت طلبی
اپوزیسیون
نئولیبرال
جمهوری
اسلامی و چپ
شرمنده «واقع
بین» از این
همه، با اشاره
ایی بسیار
گذرا به ماهیت
حماس و اسلام
سیاسی در منطقه،
تمام قد تنها
و تنها تجاوز
و کشتار اسرائیل
و حامیان
«دموکرات» و
«جمهوری خواه»
آن در واشینگتن
و اتحادیه ی
اروپایی را
محکوم می کرد و
همچون بیانیه
ایی دیگر از
ایران که نام
خسرو پارسا را
بر پبشانی
نشانده با صدایی
رساتر تصریح
می کرد:«ما
دولت امریکا و
اتحادیه
اروپا را شریک
جنایات دولت
اسراییل میدانیم؛
آنان در نظر
به نعل و به
میخ میکوبند
اما در عمل نهفقط
از هیچ کمکی
به دولت
جنایتکار
اسراییل
کوتاهی نمیکنند
بلکه سعی میکنند
از یکدیگر
پیشی گیرند تا
به دولت
اسراییل کمک
کنند تا بزرگترین،
دهشتناکترین
و پلشتترین
گتوی جهان را
بسازد...» فرصت
برای پرداختن به
سیاست های
ارتجاعی حماس
و باقی داستان
ها همچنان
فراهم می بود.
آنگونه که در
بیانیه ایی با
نام «برای صلح
برای فلسطین»
در پاسخ به
جار و جنجال
«کمپین دوستی
مردم ایران با
مردم اسرائیل»
یک به یک آن
نمودار شده بود
در جای درست و
لحظه ی به
هنگام. تنها
چند مطلب
پایین تر از
این مطلب در
همین تارنما،
موضع گیری
روزنامه
اسرائیلی
هاآرتض در
مورد آغاز جنگ
اخیر نمودار
میزان پرت
افتادگی و
گفتار دو
پهلوی بیانیه
ی جاری است که
نام عزیزانی
را بر پیشانی
نشانده است که
تازه بر مزار
«بامداد» برای
زندگی و تاکید
دیگر بار بر
سوسیالیسم
گرد هم آمده
بودند و امید
که رفقای ما موضع
شفاف خود را
برای روشن تر
شدن افکار
عمومی و
مخاطبان خود
در داخل و
برون مرز
پیرامون این
بیانیه با
شهامت و باور
همیشگی خود،
تصحیح و شفاف
کنند. آنگونه
که محمدعلی
عمویی قدیمی
ترین زندانی
سیاسی ایران
با رد محتوای
نامه و تصریح
این واقعیت
بدیهی تاکید
کرده که
«همسنگ
قراردادن
رژیم وحشی
اسرائیل با
جنبش فلسطینی
حماس خطایی
است
فاحش.»(اخبار روز)
امید که
دیگران نیز پا
پیش بگذارند.
گیدوین لوی
عضو شورای
نویسندگان
روزنامه
اسرائیلی
هاآرتض می
نویسد:«جنگ
جاری انتخابی
بود، انتخابی
که ما کردیم.
درست است که
پس از آنکه
حماس راکتپراکنی
را شروع کرد
اسرائیل میبایست
پاسخ میداد.
اما برخلاف
پروپاگاندایی
که اسرائیل میخواهد
به فروشش
برساند، راکتها
بیجهت از
آسمان
نباریدند. چند
ماه به عقب
برویم: بینتیجه
ماندن
مذاکرات که
مقصر آن
اسرائیل بود،
جنگ علیه حماس
پس از قتل سه
نوجوان در
کرانه باختری،
که هنوز در
مورد آنکه
حماس در آن
دست داشته
تردید وجود
دارد، نیز
دستگیری
نسنجیده
پانصد نفر از
اعضای حماس،
ممانعت از
پرداخت حقوق
کارگران حماس
که در غزه کار میکنند،
و مخالفت
اسرائیل با
تشکیل حکومت
واحد که میتوانست
این سازمان را
وارد عرصه
سیاست کند. هر
کس که فکر میکند
میشد حماس در
برابر همه اینها
سر تسلیم فرود
آورد دچار کبر
و نخوت و
نابینایی
است...»(«فرانکفورتر
روندشاو»،ترجمه
در «اخبار روز»)
سر
آخر و سخن
کوتاه،چنین
تکلمه ایی
تنها واکنش به
دیدن چنین
بیانیه ایی
بود با امضای
برخی از
عزیزانم در
ایران و اتهام
هر نوع حمایت
از «حماس» یا
کلیشه هایی از
این دست که از
سوی تن دادگان
به نظم جهانی
موجود در
مواجهه با
نقدهایی از این
دست به طور
معمول برای
ارعاب
منتقدین از خورجین
در می آید و
بیش از هر چیز
بیاد فرمول
«واقع بینانه»
دیگر آنها
«جمهوری
اسلامی یا
ناتو» و از این
قبیل می
اندازد، ره به
جایی نخواهد
برد.
لینک
های مرتبط
برای کسب
آگاهی:
یاناتان
شپیرا،خلبان
سابق نیروی
هوایی اسرائیل
در تل آویو که
در سال 2003 از
امضا کنندگان
نامه ایی مبنی
بر سر باز زدن
از خدمت در
جریان حمله
های اسرائیل
علیه فلسطینی
ها بود، با
اشاره به
سیستم های
پیشرفته ی
ردگیری
اسرائیل در تل
آویو که هر
جنبنده ایی را
در دریا زمین
و هوای غزه و
کرانه ی
باختری هر
لحظه زیر نظر
دارد، با
اشاره به آمار
کشته شدگان
فلسطینی شامل
بیش از صد و
شصت کودک و
بیش از هفتصد غیر
نظامی تا
اکنون، ادعای
«توپ دم گوشت
کردن» بچه ها و
غیر نظامیان
را توسط حماس
بیش از هر چیز
پروپاگاندای
رژیم اسرائیل
می خواند که
همه ی اذهان
عمومی را پر
کرده است. وی می
گوید خجل است
که ناچار باید
از این زبان
استفاده کند.
اما زمانی که
یک تجاوز
گروهی به یک نفر
صورت می گیرد
و تنها واکنش
امکان پذیر
خراش انداختن
است، اولین
چیزی که شما
برای جلوگیری
از خراش
انداختن باید
انجام دهید،جلوگیری
از ادامه ی
تجاوز است؛ و
آنچه اسرائیل
مشغول آن
است،ادامه ی
تجاوز است و
رو در رو شدن
با این خراش
انداختن ها.
تعدادی از
افرادی که از
همراهی با
ارتش اسرائیل
در عملیات
علیه فلسطینی
ها سر باز زده
اند،اکنون در
بند به سر می
برند.«دماکراسی
ناو»:
www.democracynow.org
اسرائیل، پایتخت
صنایع نظامی
و امنیتی
جهان، از
خاورمیانه تا ایتالیای برلوسکونی و نیاز وافر روند
نئولیبرالی در اسرائیل و ماشین جنگی
آن به
ادامه ی اشغال
که از آن صنعت
اشغال برای
کسب سود ساخته است،گفتگو
با شیر هور نویسنده و پژوهشگر اسرائیلی اقتصاد
سیاسی در «ری.ال.نیوز.نتورک»: therealnews.com
بیشترین خط فقر در اسرائیل
نسبت به بقیه
کشورهای «توسعه یافته»،شیر هور در «ری.ال.نیوز»:
therealnews.com
مبارزه ی طبقاتی
در فلسطین،سردبیر «انتفاضه
الکترونیکی» پیرامون
خط فقر،اشغال،فساد دولتی و
سیاست های نئولیبرالی حماس و دولت خودگردان در کرانه ی باختری و غزه در
«ری.ال.نیوز»:
therealnews.com
«برای صلح، برای فلسطین» بیانیهی جمعی از فعالین
چپ در ایران و
برون مرز در
دفاع از مردم
در «اخبار روز»:
www.akhbar-rooz.com
بازتاب گزارش اخیر «فارن
افرز» در بی
بی سی فارسی:
www.bbc.co.uk
حماس واقعا
چه می خواهد؟ گیدیون لوی، عضو شورای سردبیری روزنامه اسرائیلی هاآرتص در «دماکراسی
ناو»: www.democracynow.org
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ