مين در
كردستان هنوز
فاجعه مي
آفريند
آرش
امجدی
چندى
پيش سربازى
اهل مريوان،
محمد باختر، كه در
پادگان عجب
شير براى نجات
جان يك سگ كه در
لابلاى سيم
خاردار
گرفتار شده
بوده تلاش مى نمود،
روى مين رفته
و متاسفانه در
اثر اين حادثه
يك پايش را تا
زانو از دست
مى دهد. رفتن
به روى مين و
اينگونه
حوادث براى
مردم كردستان
حادثه اى
غيرمترقبه
نبوده و گاه و
بيگاه شاهد
وقوع آن
در منطقه هستيم. حوادثى
كه در نتيجه آن يا عزيزى
را از دست
داده و يا بر
اثر آن
سالهاى سال
بايستى عواقب
بيشمار ناشى
از آن
را در زندگى روزمره
شان
با خود همراه
داشته باشند.
در اينجا به
چند جنبه اين
واقعه كه
داراى اهميت
مى باشد، مى
پردازم.
١-
رسيدگى به
وضعيت جراحات
اين سرباز با
سهل انگارى
همراه بوده و
به علت تاخير
در رسيدگى پزشكى
اوليه و
اقدامات سريع
و بموقع، عملا
ً او
پايش را تا
زانو از دست
داده در حالى
كه جراحات
اوليه فقط تا
مچ پاى وي بود.
٢-
اقدام انسانى
و فداكارى قابل
تحسين
محمد باختر،
سرباز
فداكار، براى
نجات جان يك سگ باعث
انعكاس وسيع
اين خبر گرديد. اين رخداد در شرايطى
است كه به
خصوص ما دائما
با اخبار آزار حيوانات در گوشه و
كنار ايران
روبرو هستيم.
هم اكنون،
مدتهاست كه ما
شاهد فعاليت
گروهها و
تشكلهاى مدنى
حول مسايل
محيط زيستى در
كردستان و
بخصوص در
مريوان هستيم
و
چنين حوادثى
باعث تحرك
بيشتر اين
تشكلها گرديده
است. ضمن همدردى
و استقبال
باشكوه مردم
مريوان از اين
سرباز فداكار
هنگام بازگشت
او به شهر، از طرف
كمپين حمايت
از قربانيان
مين با فشار آوردن و
نوشتن نامه به
وزير بهداشت
خواستار مساعدت
و كمك در خصوص
مخارج درمان
او شده اند. در همين
رابطه يكى از
اعضاى انجمن سبزچيا مريوان
در حمايت و
اداى احترام
به اين فداكارى
بزرگ، مسافت ٤٠٠
كيلومترى
مريوان به
تبريز را ركاب
خواهد زد.
٣- رژيم و اعوان و
انصارش در منطقه كه ازعوامل
اصلى مصيبت و
رنج بيكران
مردم مى باشد،
بعد از آنكه اين
حادثه انعكاس
وسيع پيدا
كرده و مورد حمايت
زياد مردم
قرار گرفت،
براى آنكه
از اين وضعيت
بهره بردارى
نموده و بر آن سوار شوند، به تكاپو
افتاده و با
سر زدن بعضى
از عواملشان
در بيمارستان
و يا دادن
وعده استخدام
او در سازمان
حفاظت محيط
زيست از طرف معصومه
ابتكار، مى
خواهند اين
طور وانمود كنند
كه آنان
هم طرفدار
محيط زيست مى
باشند و خود
را در اردوى
اين سرباز
فداكار و مردم
حامى آن
قرار مى دهند.
اين در حالى
است كه ما روزانه
در همين
مريوان به
تنهايى، شاهد
بى توجهى و
نابودى
طبيعت، به
واسطه برنامه
ها و سياستهاى
اين رژيم هستيم. آتش
سوزي هاى عمدي
گسترده،
ايجاد
پالايشگاه
نفت در كنار
درياچه
زريوار، تردد
زياد نفتكشها
در جاده هاى
اين منطقه و
تصادف و سرريز
شدن نفت آن در طبيعت و
دهها مورد
ديگر از
اقدامات ضد
محيط زيستى
اين حكومت،
رژيم را
بعنوان يكى از
بزرگترين
دشمنان طبيعت
و محيط زيست
در مقابل چشم
مردم قرار داده
است.
٤-
برخورد رژيم
در خصوص مين و
قربانيان آن نيز
برخوردى غيرمسئولانه
است. در
حالى كه در
مورد محمد
باختر، ظاهرا ً از در دلسوزى
و احساس
مسئوليت وارد
شده اند، در
مقابل فاجعه
بزرگترى به
نام مين و
قربانيان آن كمترين
اقدامات لازم
را انجام مى
دهند. ايران
دومين كشور
آلوده به مين
در جهان است.
بعد از قريب
سى سال سپرى
شدن از جنگ
ايران و عراق
همچنان مناطق
مرزى كاملا
ً مين
روبى نشده است
و ما سالانه
شاهد كشته و
زخمى شدن
تعدادى از اهالى
اين مناطق هستيم. در اين
ميان،
كردستان
بيشترين
قربانيان مين در
مناطق مرزى را
به خود اختصاص
داده است. اين در
حالى است كه
علاوه بر
اينها، در دهه
اول حاكميت اين نظام كه
در حال سركوب
خونين مردم
كردستان بوده
است، هزاران
پايگاه نظامى
در نقطه به
نطقه كردستان
بر پا كرده كه براى
حفاظت آنها
اطراف شان را
مين گذارى كرده
اند. بعدها كه
حكومت اقدام
به برچيدن پايگاهها نمود تلاشى
براى مين روبى
آن بصورت
اصولى و كامل صورت
نگرفته است.
ازاينرو
بيشتر
قربانيان مين
در مناطق
داخلى
كردستان از
كسانى هستند كه
بر اثر برخورد
با اينگونه
مين ها دچار
حادثه مى
گردند. لازم
به ذكر است كه
ايران با اين
استدلال كه در
مرزهايش
احتياج به مين
گذارى براى
مقابله با
آنچه دشمن مى
نامد دارد، از
پيوستن به
كنوانسيون
اتاوا كه
پيمان منع مين
گذارى از طرف
كشورهاست، سر
باز زده است.
٥-
علاوه بر بچه
هاى بيگناهى
كه در هنگام
بازى بر روى
مين ميروند
اكثر كسانى كه
دچار حادثه مى
شوند افراد
زحمتكشى مانند دهقانان،
چوپانان و يا
كولبران
هستند كه در هنگام
كار و تلاش
براى تامين
نان بخور و
نميرشان دچار
حادثه شده و
عواقب آن
براى آنها
و خانواده
شان، تحميل
مضاعف
يك عمر مصيبت
و بدبختى مى
باشد.
٦-
رد پاى بى
مسئوليتى
رژيم در تمامى
وجوه اين ماجرا
قابل رويت است. وظيفه هر
حكومتى در
چنين شرايطى مين روبى
كامل و اصولى
از تمامى
مناطق جنگى و
مشكوك به مين
بوده و بايد
با دادن آموزشهاى
لازم و ضرورى
و نيز ايجاد
موانع و علامت
گذارىمناطق
مشكوك به مين ، خطر اين
حوادث را به
حداقل
برسانند. آنچه هم
اكنون در
جمهورى
اسلامى با آن روبرو
هستيم عملا
ً عكس آن است. نه
پاكسازى كامل
مناطق مين
گذارى، نه آموزش و دادن
توصيه هاى
لازم و ضرورى
و نه گذاشتن
موانع و علايم
هشدار دهنده.
براى نمونه،
در كرمانشاه
از سال ٩٠
تا ٩٤ كه رژيم
مدعى پايان
مين روبى شده
بود بيش
از ١٨٠ نفر بر
اثر برخورد با
مين كشته و يا
زخمى شده اند.
٧-
رسيدگى به
قربانيان مين
نيز از ديگر
مواردى است كه
عملا ً فاجعه آميز
است. مثلا ً رژيم به
كولبرانى كه
بر روى مين
بروند
هيچگونه كمكى
نمى كند. و يا
در موردى
ديگر، از جمله
حادثه اى كه
در سال ١٣٩٢
براى كودكان
نشكاش مريوان
به وقوع پيوست
و طى ان هفت
كودك بسختى
صدمه ديدند، وكيل آنان نقل مي
كند كه
رژيم اسلامى
تاكنون بجز
درمانهاى
اوليه هيچ كارى
اساسى براى
شان انجام
نداده است. در صورتى
كه قربانيان
مين اگر زنده
بمانند، در
بسيارى از
موارد
با از دست
دادن اعضاى بدنشان
براى تمامى
عمر بايد با
عواقب معلوليت دست و پنجه
نرم نمايند. و
در صورت نبود
حمايتهاى
دولتى، زندگى آنان بيشتر
از آنكه
از زخم و درد جراحت
مين در
عذاب باشند از سختى
گذران زندگى
در رنج خواهند بود. و اين وضعيت
اسفناكى است كه
متاسفانه تحت
حاكميت اين
رژيم براى قربانيان
مين رقم خورده
است.
٨-
مقاومت و
مبارزه واكنش طبيعى
انسان در
مقابل فشار و
مصيبت است. از
اينرو هم اكنون ما در ايران
و
بخصوص
در كردستان كه
همواره يكى از
پيشروان
مبارزه عليه
اين حاكمان
مستبد بوده،
با گسترش
انجمنهاى محيط
زيست و
تشكلهاى مدنى
روبرو هستيم.
اين فعالان مدنى در صف
مقدم دفاع از
زندگى و حق
حيات در تمامى
وجوه آن
قرار گرفته
اند. مبارزه
اى كه در نهايت رو در رو
با پيام آوران مرگ و نيستى
قرار خواهد
گرفت. با
گسترش و پيوند
اين جويبارها
در سراسر كشور
و تبديل آن به رودى
خروشان، بساط اين شب
پرستان را
درهم بپيچيم.