اجازه
ندهیم دههی
شصت تکرار شود
زنان
آرزم
(آورد
رهایی زنان و
مردان)
دستگیری
و صدور احکام
سنگین
زندان و شکنجه
ومستندسازیها
در چند سال
اخیر با هدف
سرکوب جنبشهای
مردمی
شکل گرفت اما
نتوانست تغییری
در شرایط
بوجود
بیاورد.
هرچه فشارهای
معیشتی و
تنگناهای
اقتصادی و
اجتماعی شدت
میگیرد به
همان نسبت نیز
پاسخگویی
حاکمان
خشنتر میشود،
زیرا آنها
برحسب منافع
طبقاتیشان
راهکاری به جز
سرکوب مردم
نمیشناسند.
در کنار سرکوب
بیامان
حاکمان،
اصلاحطلبان
هم فقط
توانستند
رسالت تاریخی
خود را انجام
دهند:
ثابت کنند
رژیم اصلاحشدنی
نیست.
به گونهای
که امروز وعده
و وعیدهای
رنگارنگ و موج
سواری آنها
نیز کاملا رنگ
باخته و
خاکسترشان را
باد با خود
برده است. حال حاکمیت
کاملا رو بازی
میکند و به شکل
آشکار و
رخ به رخ در
مقابل مردم
ایستاده و
صراحتا اعلام
میکند که
«هیچ پاسخی به جز
زور در چنته
ندارد و مردم
هم باید با
این اوضاع
کنار بیایند!»
همهی
نهادهای در
قدرت یکصدا و
همسو، عملا
خواهان توقف
هر گونه حرکت
اعتراضی مردم
هستند و گرچه
هر تجمع
اعتراضی با گسیل
نیروهای
امنیتی و
دستگیری
فعالین مواجه است
اما
گویا اینها
کافی نبوده و
از دید حاکمیت
سمبه پر
زورتری لازم
است، بنابراین
آخرین تیر
ترکش و
آخرین سنگر باقیمانده
برای آنان
همانا توسل به
شیوههای حذف
فیزیکی مردم و صدور احکام
اعدام است.
اعدامهای
روزهای اخیر و
همچنین تایید
احکام سه تن از
معترضان آبانماه
جز شاخ و شانه
کشیدن حاکمیت
برای ٩٩ درصدیها
نبوده است.
این افراد
باید قربانی
شوند تا
دیگران مهر
سکوت برلب
بزنند و خانهنشین
شوند.
اعدام
مردی به بهانه
نوشیدن
مشروب، اعدام
عجولانه دو
زندانی کرد،
سرکوب و ضرب
وشتم اعتراضات
کارگران
نیشکر هفتتپه،
ضرب و شتم
بازداشتشدگان
تا حد مرگ،
شوهای مشمئز
کنندهی
تلویزیونی که
یادآور تفتیش
عقاید قرون
وسطی است،
ربودن فعالان
سیاسی و
اجتماعی و
تهدید
خانوادهها
به عدم اطلاع
رسانی، احضار
و دستگیری
کسانی که مدتها
زیر حکم و
خارج از زندان
به سر میبردند
و بالاخره
تایید حکم
اعدام سه تن
از معترضان
آبان که تا
همین چند هفته
قبل حتی از
اعلام تعداد
کشته شدگان
این اعتراضات
طفره میرفتند،
همه و همه
نشان از
استیصال و
درماندگی حاکمان
دارد.
شرایط زندگی
مردم بسیار
نابسامان است:
فقر و بیکاری
بیداد میکند،
گرانی امان
مردم را
بریده، خبر
مرگ و میر هر
روزهی مردم و
کادر درمانی
در اثر کرونا
مردم را به وحشت
انداخته و هیچ
امیدی به
بهبود اوضاع
ندارند. گرسنگی
و بیخانمانی
و نداشتن
کورسویی برای
آینده موتور محرکهی
خشم و اعتراض
مردم است. نبود
آزادیها و
تبعیض و خشونت
آشکار و
وقیحانه علیه
زنان و سایر
لایهها،
اقلیتها و
طبقات
اجتماعی در
شرایطی که
بهرهکشی و
فساد بیداد میکند
محرک وجود
جنبشهایی
است که درس
بزرگی از
تاریخ گرفتهاند:
«زندگی فقط
نفس کشیدن
نیست!»
این
خشم انباشته
شده وهر دم
افزون، از چشم
حاکمان مخفی
نیست. اما نه
توان و نه
ارادهی
بهبود اوضاع
را دارند، به
همین جهت تنها
راهکارشان
ایجاد رعب و
وحشت و خفقان
بیشتر است که
این خود نیز
بر آتش خشم
مردم میافزاید. آنچیزی
که باعث شده
حاکمان چنین
بیپروا به جنگ
مردم بروند
ترس از فوران
این خشم است.
خشمی که گوشهای
از آن در فضای
مجازی آنان را
به تکاپو انداخت
تا فعلا دستور
توقف اعدام سه
معترض آبان ماه
را بدهند.
ما
نیز به عنوان
صدایی از درون
جنبش زنان و همصدا
با سایر جنبشهای
مردمی مخالفت
صریح خود را
با هرگونه
سرکوب،
بازداشت،
شکنجه، زندان
و اعدام به هر
دلیل و تحت هر
عنوانی اعلام
میکنیم و
همگام با سایر
جنبشها و
مدافعان
آزادی، عدالت
و برابری در
سراسر جهان
علیه خشونت و
سرکوب بیامان
و سازمانیافتهی
حاکمان
مبارزه کرده و
اجازه
نخواهیم داد
دهه شصت بار
دیگر تکرار
شود.
زنان
آرزم (آورد
رهایی زنان و
مردان)
٢٦ تیرماه
١٣٩٩