فرهنگ
عامیانه در
رابطه با
فرهنگ جهانی
از:
علی اشرف
درویشیان
نوشته
منتشر نشدهای
از علی اشرف
دروریشیان
با
مقدمه :
همایون
ایوانی
نوشته
کوتاه زیر را
علی اشرف
درویشیان
برای انتشار
در جلد دوم
"دگرگونی
ارتباطات" در
اختیارم قرار
داد. جلد اول
کتاب، اجازه
انتشار نیافت
و بعدها در
خارج از کشور
به صورت دیجیتالی
در دسترس
خوانندگان
قرار گرفت .
مقالات و
نوشتههای
جلد دوم به
صورت نسخه چاپ
شده، در
اختیارم باقی
ماند تا در
"زمان مناسب"
انتشار یابد.
متاسفانه با
گذر سریع
روزگار،
"زمان مناسب"
هیچگاه به
دستم نیامد.
اینک این نسخه
چاپی نوشته را
به صورت
دیجیتال در
دسترس علاقمندان
نوشتهها و
آثار علی اشرف
درویشیان
قرار میدهم
تا نوشته
نویسنده
محبوب مردم،
در آرشیوها
کارهای عقبافتادهام
به فراموشی
سپرده نشود.
تاریخ
دریافت نوشته
در سال ۱۳۷۵
(ماه دقیق آن یادم
نیست،
احتمالا
پائیز) میباشد
و اکنون بیش
از ربع قرن از
نوشتن آن گذشته
است. نیاز به
گفتن ندارد که
با گذشت این
زمان طولانی
مقالات و
نوشتههای
ارائه شده در
مجموعه
"دگرگونی
ارتباطات"،
به روز نیستند
و نوشته علی
اشرف نیز از
این قائده
مستثنی نیست.
با این حال،
توضیحات او درباره
فرهنگ عامه،
«میراث
اجتماعی» ما،
همچنان
موضوعیت دارد.
هنگامی که علی
اشرف مینویسد:
«علوم
انسانی به
نوعی در فرهنگ
عامیانه،
بیان شده است.
این بیان و
توضیح در طول
تاریخ با بهرهگیری
از اندیشههای
پیشین، آغاز
گشته،
چیزهایی را از
خود دور کرده
و یا به
فراموشی
سپرده و چیزهایی
به خود افزوده
است؛ اما
همیشه در حال
حرکت و انعکاس
جهان در ذهن
او، رابطهاش
با آن، با
جامعه، با
صاحبان قدرت،
با خودش در
این فرهنگ
متبلور شده
است و در
نتیجه از نسلی
به نسلی
چرخیده و
باورها،
اعتقادات و
دانستهها و
تجربهها را
منتقل کرده
است. در این
حرکت البته
پای خود را در
درون مردم
گذاشته و
برجان های آنها
ردپا گذارده و
چون این فرهنگ
برآمده از مردم
و تاثیرگذار
بر آنان می
باشد، سخت جان
و قدرتمند
است. قدرتی که
صاحبان قدرت
همیشه سعی کردند
از راه نفوذ
در آن، از آن
در راه خواسته
های خود و حفظ
قدرت خود بهره
گیرند.»
گویی
حکایت ماست و
روایتِ عربدهجویی
صاحبان قدرت
در ایران و از
قدرت راندهشدگان
پیشین در خارج
از کشور است
که تلاش دارند،
فرهنگی
دروغین را
جایگزین
فرهنگ مردم و
فرهنگ عامه
معنا کنند. درویشیان
به این تلاشها
و نیز عناصر
فرهنگِ
واپسگرا درون
فرهنگ عامیانه
آگاهست و به
فرهنگ
عامیانه،
همچون انگاره
خیالی و
آرمانی نگاه
نمیکند. با
این همه، سوی
دیگر پدیده،
یعنی تلاش فرهنگورزان
و فرهنگسازان
پیشرو را در
معنا بخشی و
پیشرفت فرهنگ
عامیانه را با
وزنی بیشتر میبیند:
«فرهنگ
عامیانه،
همواره آغشته
به "بیدانشی"
مردم و
ناخالصی حضور
صاحبان قدرت
بوده است؛ اما
این استفاده
از فرهنگ
عامیانه، خاص
قدرتمندان
نبوده بلکه
کسانی هم که
به منافع به
خاطر مردم
اهمیت داده و
میدهند از آن
بهره جستهاند.
ادبیات
غیررسمی یکی
از بهرهمندان
از این فرهنگ
بوده است.
بسیاری از
شاهکارهای
جهانی، بنمایههای
همین فرهنگ
را، زبان آن
را، تصاویر
ذهنی و سایر
عناصر سازنده
آن را مورد
استفاده قرار
دادهاند و
البته مقبول
هم افتادهاند.
بسیاری از
نویسندگان که
در سطح جهان
معروف و مطرح
بوده و هستند،
در آثارشان
این فرهنگ را،
هر کدام به نوعی
به خدمت گرفته
اند. دانته،
سروانتس،
شکسپیر،
گوته،
تولستوی،
گورکی،
پوشکین،
برشت، اشتاین
بک و بسیاری
از نویسندگان
آمریکای لاتین
از جمله
گارسیا مارکز
از این دستهاند
که مواد خام
آثار آنها
فرهنگ
عامیانه مردمشان
بوده است.
آنها در این
آثار به بهرهگیری
و پالایش این
فرهنگ
پرداخته و
سرانجام جایگاه
شایسته خود را
در بین مردم
پیدا کردهاند.»
«بهرهگیری
و پالایش این
فرهنگ» کاریست
که فرهنگورزان
و به ویژه
نویسندگان
پیشرو برعهده
دارند. پهنهای
که این روزها
با توجه تولید
انبوه زباله
فرهنگی در
عرصه رسانههای
جمعی و حاکم،
بیش از پیش
نیاز به توجه
اندیشهورزان
پیشرو دارد.
علی اشرف، این
شرایط سخت را
نیز درمییابد
و در چند سطر
پایینتر در
همین مطلب مینویسد:
«ادبیاتِ
مردمی کاری
سخت درپیش
دارد. چراکه این
گونه هنر و
ادبیات در همه
جهان مورد
هجوم قرار
گرفته و با
امکانات اندک
باید با غولی
مهیب مقابله
کند. اما مردم
را برای همیشه
نمیتوان
فریفت. زیرا
هستی اجتماعی
آنها که مبنای
آفرینشهای
ذهنیشان است
وجود خود را
تحکیم کرده و
آفرینش خود را
انجام میدهد.»
با
پوزش از تاخیر
بیش از ربع
قرنیام، شما
را به خواندن
نوشته علی
اشرف
درویشیان دعوت
می کنم:
همایون
ایوانی، ۲۵
فوریه ۲۰۲۳
https://dialogt.de/2023/10062/