بهنام
محجوبی را هم
زیر شکنجه
کشتند
داد
خواهیم این
بیداد را!
یاشار
جاوید
اول
سراغ کمونیست
ها آمدند،
سکوت
کردم چون
کمونیست
نبودم.
بعد
سراغ
سوسیالیست ها
آمدند،
سکوت
کردم زیرا
سوسیالیست
نبودم.
بعد
سراغ یهودیها
آمدند،
سکوت
کردم چون
یهودی نبودم.
سراغ
خودم که آمدند،
دیگر
کسی نبود تا
به اعتراض
برآید.
مارتین
نیمولر- کشیش
ضد نازیسم
بهنام
محجوبی، درویش
گنابادی را هم
زیر شکنجه های
وحشیانه زجرکش
کردند و مادر
داغدار دیگری
را به خیل داغداران
افزودند. چند
روز پیشتر نیز
مهرداد
طالشی،
جوان رعنای
کرد، را در
اداره آگاهی شاپور
تهران به قتل
رساندند.
پیشتر از این
نیز جوانان
رعنائی چون سینا
قنبری (از
معترضان دی۹۶)
را در زندان
اوین، وحید
حیدری را در
بازداشتگاه
اراک، سارو
قهرمانی را
در اداره
اطلاعات
سنندج و... زیر
شکنجه کشته بودند.
قتل فجیع ستار
بهشتی،
کارگر وبلاگ
نویس، در زیر
شکنجه و
دادخواهی
گوهرعشقی،
مادر ستار، را
همه می دانند.
بهنام
از دراویش
گنابادی
بازداشت شده
گلستان هفتم
پاسداران در
سال ۱۳۹۶ بود
که پس از طی مراحل
بازجویی با
وثیقه آزاد
شده بود. او در
سال ۱۳۹۸ به
دو سال حبس
ناعادلانه
محکوم و در خرداد
۱۳۹۹، پس از
حضور در اجرای
احکام
دادسرای اوین
بازداشت شد.
بهنام را چنان
وحشیانه
شکنجه کردند و
دارو و درمان
را از او دریغ
داشتند که به
مرگی دردناک
جان سپرد.
البته بهنام
تنها
جانباخته
دراویش گنابادی
نیست. محمد
راجی از
دراویش
بازداشت شده
درتجمع
گلستان هفتم که
از فرماندهان
سابق سپاه پاسداران
بود را هم در
اسفند ۱۳۹۶ در
اداره آگاهی
شاپور زیر
شکنجه کشتند.
همچنین محمد
ثلاث یکی
دیگر از
دراویش
گنابادی را با
آنکه میدانستند
او راننده
اتوبوسی نبود
که ماموران نیروی
انتظامی را
زیر گرفت که
منجر به کشته
شدن سه مامور
شد، خرداد
۱۳۹۷ بر دار
کردند. و هم
اکنون نیز
دهها تن از
دراویش
گنابادی در
زندان هستند.
ظلم رفته بر
دراویش
گنابادی
حدیثی است یکی
پرآب چشم.
بهنام
که هشت ماه
تمام فریاد زد
که جانیان قصد
جانش را کرده
اند در شرح
شکنجه های
سبعانه روحی و
جسمی اش گفته
بود (طبق فایل
صوتی که از
زندان داده
بود): « منو
سوار ماشین
کردن ببرن
دکتر داخلی.
دیدم منو
آوردن [از
ماشین] پایین
با ضرب و شتم
یه آمپول به
من زدن.
اونموقع من
نفهمیدم
کجاست. بعد
یهو وارد حالت
خلسه شدم که
من دیگه هیچی
نفهمیدم تا
صبحش. اونجا (
تیمارستان
امین آباد)
منو بصورت
صلیب بستن [به
تخت]، به من
آمپول و قرص
می دادن. بعد
یکسری بیمار
خیلی خطرناک
ادرار خودشان
را کنترل نمی
کردن و می پاشیدند
روی من. صبح
بلند میشدم
میدیدم که یه
کاری که من
روم نمیشه
الان بگم فقط می
آوردن تو اتاق
من. شب تا صبح
نمی ذاشتن من
بخوابم. بعد
به من میگفتند
امروز باید
بری حموم.
دیدم همه رو
لخت لخت کردن
باهاشون
مسخره بازی در
میارن، مسخره
شون می کنند.
باطل شدن انسانیت
را من دیدم
اونجا. فنای
انسانیت بود!»
آری! در فنای
انسانیت در
حکومت نکبت
فقاهتی او را
هم به قتل
رساندند و
پیکر بی جانش
را به بیمارستان
بردند و حتی
در همان حال
هم با دستبند
و پابند به
تخت
بیمارستان
بسته بودند. و
در رذالتی
دیگر وقتی
چنین بلائی بر
سرش آوردند برایش
قرار وثیقه
۲۰۰ میلیونی
صادر کردند!!
این رذالت و
دنائت مسبوق
به سابقه است.
چنانچه بعد از
اعدام دو
زندانی بلوچ، حسن
دهواری و
الیاس
قلندرزهی،
در۱۴ دی ماه
امسال، حکم
اعاده دادرسی
آنها در
دیوان عالی
کشور را
پذیرفتند.
چنین دنائت و
شقاوتی تنها
از حکومت
اسلامی بر میآید
که زن محکوم
به اعدام، زهرا
اسماعیلی،
را در صف
اعدام زجرکش
میکند و بعد
پیکر بی جان
او را به دار
می کشد. طرفه آنکه
رئیس قوه
قضائیه این
نظام شقی،
ابراهیم
رئیسی معروف
به آیت الله
قتلعام، با
وقاحت تمام
اعلام میکند
«ما آمادگی
داریم زندان
هایمان درش را
باز کنیم برای
دیدن هر کسی
که بخواهد در
عالم این زندان
ها را ببیند» و
بلافاصله با
شگرد ویژه آخوندها
اضافه میکند:
«مشروط به
اینکه ما هم
هر زندانی که
تو دنیا اراده
کنیم اجازه
بدهند ما
ببینیم».
در
زمانی که پیکر
بی جان بهنام
را به
بیمارستان
لقمان برده و
او را که در
واقع جان
سپرده بود به
دستگاه وصل
کرده بودند تا
خانواده اش را
ذره ذره شکنجه
و عذاب بدهند،
برخی از
مادران
داغدار به
حمایت از بتول
حسینی،
مادر بهنام،
در جلوی
بیمارستان
حضور یافتند.
از جمله
اکرم نقابی
مادر سعید
زینالی از
شهدای
اعتراضات
دانشجوئی ۷۸، شهناز
اکملی مادر
مصطفی کریم
بیگی از
شهدای
اعتراضات ۸۸، ناهید
شیرپیشه مادر
پویا بختیاری
و سکینه
احمدی مادر
ابراهیم
کتابدار از
شهدای
اعتراضات
آبان ۹۸، در
کنار مادر
بهنام نمادی
از دادخواهی
مادرانی
بودند که
حکومت استبدادی
داغ بر دل آنها
نهاده است.
قامت این
مادران گرچه
زیر ظلم و ستم
حاکمان جانی
حکومت جور و
جنایت خمیده
شده و دل های
شان داغ دار و
چشمان شان
اشکبار است،
ولی با این
وجود، نمادی
از قامت
استوار
مادران
دادخواه
هستند که
پایداری شان
لرزه بر اندام
هر حکومت
جباری می
اندازد. این
مادران
داغدار مصداق
آن شعر نغز
حافظ هستند که
می فرماید:
قد
خمیده ما سهلت
نماید اما
بر چشم
دشمنان تیر از
این کمان توان
زد
حال بر
ماست که مادر
و همسر داغدار
بهنام، بتول
حسینی و صالحه
حسینی، را
تنها نگذاریم
و همراه با
آنها و دیگر
مادران و
خانواده های
داغدار از
مادران
خاوران گرفته
تا مادران
شهدای
اعتراضات
اخیر، دادخواه
این بیداد
بزرگ باشیم.
همراه
شو عزیز
تنها
نمان به درد
کاین
درد مشترک
هرگز
جدا جدا درمان
نمی شود.
یاشار
جاوید
دوشنبه
۴ اسفند ۱۳۹۹
برابر با ۲۲
فوريه ۲۰۲۱
............................................................................
پیام
نسرین ستوده
به مناسبت جانباختن
بهنام محجوبی
بهنام
محجوبی پس از
تحمل مدتها
زندان به دلیل
شرایط
نامساعد و سوءمدیریتی
که بر زندانها
حاکم است، جان
خود را از دست
داد. او از
زندانیان
وجدان بود که
به دلیل
عقایدش نه
تنها سالها
تحت فشار رو
به افزایش
بوده است،
بلکه به همراه
تعداد زیادی
از همکیشان
درویشاش
ناگزیر از
تحمل سالهای
طولانی حبس و
زندان شده
بود. بهنام
محجوبی اولین
کسی نیست که
به دلیل وضعیت
اسفبار
زندانها جان
خود را از دست
میدهد، اما
جا دارد
دستگاه قضایی
ایران با توجه
کافی به وضعیت
زندانيان،
نسبت به ایجاد
شرایط
استاندارد
برای
زندانیان
مطابق با
اعلامیهٔ
جهانی حقوق
بشر اقدام
لازم را به
عمل آورد.
هنوز
زندان بزرگ
تهران و زندان
قرچک، ویژهٔ زنان،
از کمترین
استاندارد
زندگی، که
وجود آب و
هوای سالم است
محروماند.
ضمن عرض
تسلیت به
جامعهٔ
دراویش و خانوادهٔ
گرامی بهنام
محجوبی و ضمن
جلب توجه فعالان
حقوق بشر به
رعایت
استانداردهای
جهاني، مطابق
اسناد بینالمللی
حقوق بشر در
دادرسی
عادلانه،
استقلال قضات
و پرهیز آنان
از صدور احکام
گسترده و سرکوبگرانه
علیه افراد به
دلیل
اعتقادشان،
بار دیگر بر
مسئولیت
مستقیم
دستگاه قضایی
جهت پاسخگویی
به مرگ بهنام
محجوبی تأکید
مینمایم.
نسرین
ستوده
زندان
قرچک | اسفند
۹۹
.........................................................................................
جنایتی
دیگر توسط
جمهوری جور و
جنایت اسلامی ایران!
منصوره
بهکیش
آن
عاشقان شرزه
که با شب
نزیستند
رفتند
و شهرِ خفته
ندانست
کیستند
فریادشان
تموج شط حیات
بود
چون
آذرخش در سخن
خویش زیستند
مرغان
پر گشودهی
طوفان که روز
مرگ
دریا
و موج و صخره
بر ایشان
گریستند
میگفتی
ای عزیز!
سترون شدهست
خاک
اینک
ببین برابر
چشم تو چیستند
هر
صبح و شب به
غارت طوفان
روند و باز
باز
آخرین شقایق
این باغ
نیستند
محمدرضا
شفیعی کدکنی
بهنام
محجوبی را با
شکنجه های
بسیار کشتند.
بهنام محجوبی
فرزند بتول حسینی
و علی محجوبی
متولد ۱۳۶۶،
در ۳ اسفند ۱۳۹۹
در بیمارستان
لقمان تهران
جان باخت. او
از دراویش
گنابادی بود
که در سه سال
پیش در چنین روزهایی
در حمله
وحشیانه
ماموران
امنیتی به تجمع
دراویش
گنابادی در
گلستان هفتم،
بازداشت و پس
از طی مراحل
بازجویی با
وثیقه آزاد
شد. گفته شده
که در آن
اعتراض؛ صدها
تن از درویشان
بازداشت و
شمار زیادی به
دلیل ضرب و
شتم پس از
بازداشت به
چهار
بیمارستان
منتقل شدند. بازداشتیها،
به سه زندان
اوین،
فشافویه و
قرچک منتقل شدند.
محمد ثلاث را
نیز در خرداد
۱۳۹۷ اعدام
کردند. بهنام
محجوبی در سال
۱۳۹۸ به ۲ سال
حبس
ناعادلانه
محکوم و در
خرداد ۱۳۹۹،
پس از حضور در
اجرای احکام
دادسرای اوین
بازداشت شد.
صالحه حسینی،
همسر بهنام در
مهر ۱۳۹۹ گفته
بود که همسرش
به دلیل قطع
داروهایش
دچار فلج شده
و او را به بیمارستان
روانپزشکی
امین آباد
منتقل کرده
اند.
بتول
حسینی، مادر
بهنام روز یک
شنبه ۲۶ بهمن
با انتشار
ویوئی گفته
است: «چند روزی
است که بیماری
پانیک اعصاب
بهنام عود
کرده و حمله
عصبی به او
دست داده است.
با اینکه
کمسیون پزشکی
و پزشک قانونی
تأیید کردند
که بهنام تحمل
حبس را ندارد،
ولی دادستان
آزادی او را
رد می کند. دیشب
حالش بد میشود
و به بهداری
زندان میبرند
و نمیدانم چه
قرصی به او میدهند
که ۴ صبح
بهنام از هوش
می رود. بعد او
را به بیمارستان
لقمان میفرستند
و یکی از
آشنایان از
دور میبیند
که بهنام با
دست بند و
پابند و با اکسیژن
روی تخت دراز
کشیده است و
اصلاً نمیدانم
که حال پسرم
چطور است. هیچکس
هم جوابگو
نیست که بچه
مرا چرا نگاه
داشتند. با
بچه من دیگر
میخواهند چه
کار کنند و به
کجا
برسانند؟!».
مادر بهنام
محجوبی ساکن
کرمان است و
نمیدانم با
چه حالی این
راه را طی کرد
تا به دیدار
فرزندش در
بیمارستان
لقمان در
تهران برسد.
گویا عاقبت پس
از پیگیری های
فراوان مادر
او توانست دو
دقیقه فرزندش
را ببیند و بر
پاهای او دستی
بکشد.
تا
امروز بهنام
را در
بیمارستان
لقمان وصل به دستگاه
نگاه داشتند و
هر بلایی
دلشان خواست سر
او خانواده اش
آوردند. در ۲۸
بهمن خبر
درگذشت او پخش
شد، ولی بعد
مصطفی دانشجو
وکیل برخی از
دراویش
گنابادی آن را
تکذیب کرد و
گفت زنده است،
اما علایم
حیاتی او ضعیف
است. امروز از
جلوی
بیمارستان
لقمان خبر
رسید که
متأسفانه
بهنام از میان
ما رفت و گفته
شده که
ماموران
امنیتی پیکر
او را به
کرمان منتقل
کردند.
خانواده
بهنام نیز با
زخمی عمیق بر
دل و حالی
نزار راهی
کرمان شدند و
نگران از
اینکه
ماموران بدون
حضور آنها
عزیزشان را
مخفیانه به
خاک بسپارند و
این حداقل،
یعنی برگزاری
خاک سپاری و
مراسم سوگواری
را نیز از آنها
دریغ کنند.
به
مادر، همسر و
خانوادههای
دادخواه
محجوبی و
حسینی!
از
اعماق جان با
شما همدردم و
به شما تسلیت
می گویم. خانم
بتول حسینی
عزیز،
فریادهایت را
از جلوی
بیمارستان
لقمان در چند
روز گذشته تا
به امروز
شنیدم و درد
کشیدم و خشم
تمام وجودم را
گرفته است.
زبانم برای
تسلی دادن به
تو و خانواده
زخم خورده و
داغدارت قاصر
است و تنها میتوانم
بگویم که دردت
را با تمام
سلولهای
بدنم حس میکنم
و درد خود میدانم
و بدانید که
شما تنها
نیستید و دل
من و بسیاری
دیگر از
خانوادهها
که در این ۴۲
سال، هر روز
شاهد شکنجه و
قتل دولتی
عزیزان مان در
زندان ها و
بیرون زندان
ها بوده ایم،
با شماست. می
دانم با خود
می گویید،
همراهی شما
وقتی بهنام ما
را کشته اند،
چه فایدهای
دارد، مگر او
زنده می شود.
بی
تردید بهنام و
عزیزان ما هیچ
کدام زنده نخواهند
شد، شاید
ندانید، این
جنایت کاران
شش نفر از
عزیزان مرا در
دهه ی شصت کشتند.
خواهر، همسر
خواهر و چهار
برادرم را، آنها
نیز چون پسر
تو جوانهایی
رعنا بودند و
آرمانی
شیدایی برای
بهروزی انسانها
در سر داشتند
و این جنایت
کاران آن
عاشقان شرزه
را نیز به
وحشیانه ترین
شکل ممکن
کشتند. بدان
که همین
همدردی ها و
همراهیها و
مقاومتها در
برابر
ستمکاران
برای پیگیری
چرایی و
چگونگی شکنجه
دادن و کشتن
شدن عزیزان
مان ما را
محکم و محکم
تر می کند، و
مبارزات
دادخواهانه
متحد ما برای
کشف حقیقت و
این خواست که
روزی باید تمامی
این جنایت
کاران در
دادگاه هایی
علنی،
عادلانه و
مردمی محاکمه
و مجازات شوند
و پاسخ گوی
تمامی بیعدالتیهای
شان باشند،
حکومت را ضعیف
و ضعیفتر
کرده است و بی تردید آنها
از بودن ما با
همدیگر به شدت
وحشت دارند.
جنایت
کاران بیشرم
حاکم بر
ایران،
بهنام
محجوبی، این
جوان رعنا را
مانند هزاران
جوان عاشق دیگر،
با شکنجه های
بسیار به او و
خانواده اش،
چند باره
کشتند.
نه میبخشیم
و نه فراموش
می کنیم!
یادش
گرامی و عشق
اش به بهروزی
انسانها
ماندگار باد!
منصوره
بهکیش
سوم
اسفند ۱۳۹۹
منتشر
شده در سایت
پارک مادران
پارک لاله ایران
...................................................................