باز هم
تحریمهای
بیشتر: قدرت
نمایی به خرج
مردم
بهروز
نظری
یکی
از تصوّرات
غلطی که مرتبا
توسط مقامات
غربی، رسانه
ها، و
طرفداران
مداخلات
امپریالیستی تبلیغ
میشود این است
که گویا اعمال
تحریمهای
گسترده ابزار
مناسبی برای
تغییر رفتار دولت
ها بدون اتکا
به نیروی نظامی
و جنگ است.
اما، تحریم و
محاصره
اقتصادی نه
تنها طبق
قوانین بینالمللی
نوعی اعلام
جنگ بحساب میآیند،
بلکه معمولا
اولین قدم در
راستای یک جنگ
واقعی و آغاز
بمباران کشور
محاصره شده
هستند. تحریمها
اولین گام در
راستای حمله
به عراق و
لیبی بودند،
و اعلام تحریمهای
گسترده علیه
سوریه و ایران
راه را برای
مداخلات
وسیعتر و
فاجعه بار تر
هموار میکنند.
عواقب مخرب
تحریم بر
زندگی و
معیشت مردم را
بعنوان مثال
می شد در عراق
مشاهده کرد.
بیش از پانصد
هزار کودک
عراقی بدلیل
کمبود دارو و
امکانات
پزشکی جان
خود را از دست
دادند، و
هزاران نفر
دیگر نیز زیر
فشار خرد
کننده همین
تحریمها جان
باختند. سیاست
تحریم در عراق
مردم این کشور
را به خاک
سیاه نشاند و
بیش از بیش به
دولت صدام
وابسته کرد.
ایالات متحده
و متحدانش صدها
هزار نفر
عراقی را بدون
شلیک یک گلوله
کشتند. تحریمها
علیه عراق در واقع
جنگ کاملی بود
که هزینه آنرا
مردم عراق می پرداختند.
"جامعه جهانی"
هر سال به
بهانه اینکه
تحریمها
علیه عراق
کارساز هستند
به تشدید هر
چه بیشتر محاصره
اقتصادی عراق
دست زدند، و
پس از بیش از
یک دهه از
اعمال تحریمهای
مرگبار،
ایالات متحده
به بهانه
اینکه تحریمها
دیگر کارساز
نیست، عراق را
با خاک یکسان
کرد و به
اشغال خود
درآورد.
موج
جدید ابراز
نگرانی به
اصطلاح
"جامعه بینالمللی"
از فعالیتهای
هسته ای
ایران و گسترش
تحریمها
علیه ایران که
با حمایت و
تشویق چلبیهای
وطنی روبرو
شده است،
یادآور فاجعه
عراق است. تصمیم
دولت
بریتانیا
برای تحریم
نهادهای
مالی جمهوری
اسلامی و از
جمله بانک
مرکزی ایران،
و اعلام
همزمان طرح
دولتهای
آمریکا و
کانادا برای
تحریم برخی
از موسسات
مالی ایران
در روز دوشنبه
۳۰ آبان ماه،
از نقشه دولتهای
غربی برای
تنگتر کردن
حلقه محاصره
ایران خبر میدهند.
دولت ایالات
متحده هنوز
بانک مرکزی ایران
را در لیست
نهادهای
تحریم شده
نگنجانده
است، اما مجلس
سنّای این
کشور در روز
پنجشنه دهم
آذر ماه طرحی
بمنظور تحریم
بانک مرکزی و
خریداران نفت
ایران را به
اتفاق آرا به
تصویب رساند.
اینکه این مصوبه
بعنوان متمم
به لایحه
بودجه نظامی
۲۰۱۲ ایالات
متحده افزوده شده
نکته ای است
که نمیتوان
نادیده گرفت.
تحریمها
علیه
ایران در
چارچوب
تصمیمات
نظامی ایالات
متحده بررسی
میشوند. در
همین روز نیز
وزرای
امور خارجه
اتحادیه
اروپا طرح
گسترش تحریمهای
این اتحادیه
به ۱۴۱ شرکت و
۳۰ فرد ایرانی
را تصویب
کردند. وزرای
امور خارجه
اروپا همچنین
تاکید کرده اند
که به مذاکرات
خود برای
گسترش تحریمها
علیه ایران و
از جمله در
حوزه حمل و
نقل و انرژی
ادامه خواهند
داد. مسکوت
ماندن طرح
پیشنهادی
بریتانیا و
فرانسه مبنی
بر تحریم خرید
نفت از ایران،
اما نشان میدهد
که هم در دستگاه
حاکمه ایالات
متحده و هم در دستگاه
حاکمه
اتحادیه
اروپا نسبت به
عواقب چنین
طرحی تردید و
نگرانی وجود
دارد.
علل
وجود این
اختلافات را
شاید
بتوان با برشمردن
برخی از
ویژگیهای
شرایط کنونی
دریافت. تحریم
بانک مرکزی و
معاملات نفتی
آن بدون تردید
طرحی نیست که
اعضای به
اصطلاح جامعه
بینالمللی
را متحد
کند. اتحادیه
اروپا
مبادلات وسیعی
با ایران دارد
و بیش از یک
سوم واردات ایران
محصولات و
خدمات کشورهای
عضو این
اتحادیه است.
ایران در زمره
۶ کشور اصلی
صادر کننده
حاملهای
سوختی به
اروپا است. با
وجود کاهش
مبادلات
تجاری دو طرف
اتحادیه
اروپا در سال
۲۰۰۹ بالغ بر
۱۸ بیلیون
یورو به ایران
صادر کرده بود
و حجم صادرات
ایران به
اروپا (که ۹۰
درصد آن حاملهای
انرژی است)
بیش از ۱۰
بیلیون یورو
بود. سهم
مبادلات چین
با ایران از
سهم مبادلات
کّل اتحادیه
اروپا با
ایران بیشتر
است. ایران
بیش از ده
درصد انرژی
مورد نیاز چین
را تامین میکند
و سهم مبادلات
چین با
ایران با
توجه به مبادلاتی
که از طریق
دوبی صورت میگیرد
بالغ بر ۳۶
بیلیون دلار
است. باید
مبادلات
تجاری ایران
با روسیه را
نیز به این
مجموعه اضافه
کرد. پیشتازی
دولت بریتانیا
در تحریم بانک
مرکزی ایران
به این خاطر
صورت گرفت که
اولا حجم
مبادلات
تجاری و مالی
این کشور با
ایران ناچیز
است، و ثانیا
این کشور به
فراوردههای
نفتی ایران
نیازی ندارد.
در عین حال
نباید فراموش کرد
که سیاست
خارجی این
دولت اساساً
متاثر و در
همکاری نزدیک
با ایالات
متحده تنظیم
میشود. با
توجه به بحران
عمیق اقتصادی
در این کشور و
بی اعتباری
کم سابقه دولت
حاکم و رشد و
گسترش اعتراضات
و اعتصابات
علیه سیاستهای
ریاضت
اقتصادی در
بریتانیا،
دولت این کشور
با پیشقدم شدن
در این مورد
تلاش میکند
تا خود را
وزنه ای مهم
در تحولات
جهانی
وانمود کند.
طرح تحریم
بانک مرکزی
ایران توسط
بریتانیا
آزمایش کم
هزینه ای
برای "جامعه
جهانی" است.
بحران
اقتصادی
جهانی که
وارد مرحله
تازه ای شده،
شکنندگی
منطقه یورو،
رشد و گسترش
اعتراضات در
کشورهای
مرکزی سرمایه
داری و تداوم
انقلاب در جهان
عرب، از
مشخصات اصلی
دوره کنونی
هستند. در
چنین شرایطی
حتی کنترل
مستقیم ذخایر
نفتی عراق و
لیبی توسط
ایالات متحده
و متحدانش
برای مهار
بحران کافی
تلقی نمیشود.
بی جهت نیست
که لئون پانه
تا، وزیر دفاع
ایالات متحده،
در سخنان اخیر
خود دست پیش
گرفته و نسبت
به اختلال در
رفت و آمد
دریایی در
خلیج فارس
هشدار داد. او
در ۱۲ آذر ماه
ضمن اعلام
اینکه گزینههای
نظامی علیه
ایران کنار
نگذاشته شده
اند اعلام
کرد که اختلال
در خلیج فارس
از نظر ایالات
متحده "عبور
از خط قرمز"
تلقی میشود. اختلافات
و تردیدهای
مقامات غربی
اما نمیتوانند
باعث ذره ای
خوش بینی
باشند. تحریمهای
اعمال
شده کنونی و
بویژه با
توجه به تأخیر
هند در پرداخت
بهای انرژی
خریداری شده از
ایران بدلیل
بسته بودن راههای
قانونی انتقال
پول و همچنین
گسترش مبادلات
پایاپای
جمهوری
اسلامی با چین
نشان میدهند
که عواقب
تشدید این
تحریمها بر
اقتصاد ایران
و معیشت مردم
چقدر فاجعه بار
است.
گسترش
تحریم ها و
افزایش فشارهای
ایالات متحده
و متحدانش
علیه ایران در
چنین شرایطی
تلاشی است
برای منحرف
کردن افکار عمومی،
به حاشیه
راندن بحران
عمومی
اقتصادی و سیاسی
در کشورهای
مرکزی سرمایه
داری، و متحد
کردن افکار
عمومی علیه
دشمن خارجی.
چنین سیاستی
اما در عین
حال در دست
جمهوری اسلامی
به بهانه ای
برای تسویه
حسابهای
درونی،
میلیتاریزه
کردن هر چه
بیشتر ایران،
متحد کردن
صفوف خود و
تشدید سرکوب
تبدیل شده
است. ماجرا
جوییهای
رژیم و اشغال
سفارت
بریتانیا از
سوی
چماقداران
رژیم تنها به
افزایش بهانههای
ایالات متحده
و متحدانش
برای تشدید
تحریم ها کمک
میکند. حقیقت
این است
که سیاست
تحریم سیاست
اصلی ایالات
متحده در
رابطه با
ایران بوده
است و تحریمهای
این
کشور علیه
ایران بیش از
سه دهه سابقه
دارد. از
منجمد کردن ۱۲
بیلیون دلار
دارایی
ایران گرفته
تا تحریمهای
وسیعی که توسط
روسای جمهور
دمکرات و جمهوری
خواه تمدید و
یا اضافه شده
اند، سیاست
تحریم در دست
ایالات متحده
ابزاری بوده
برای مداخله
در امور داخلی
ایران. جمهوری
اسلامی اما با
ماجرا جوییهای
خود و با
دنبال کردن
سیاستهای
تنش زا و
ورشکسته به
تعداد کشورهایی
که در لیست
تحریم
کنندگان
ایران قرار
دارند افزوده
است. در حال
حاضر بخش قابل
توجّهی از کشورهای
اروپا و برخی
از کشورهای
آسیایی و
آفریقایی از
جمله کشورهایی
هستند که با
سیاست تحریم
ایران همکاری
میکنند. سیاستهای
رژیم به
انزوای هر چه
بیشتر آن در
عرصه جهانی
منجر شده است.
اخبار اختلاسهای
نجومی و فساد
مالی دستگاه
حاکمه در
ایران نشان
میدهند که
تحریمها نه
در نحوه رفتار
و نه در معیشت
مقامات جمهوری
اسلامی ذره ای
تغییر ایجاد
نکرده اند. در
عین حال تناقض
گویی ایالات
متحده و
متحدانش که
اعلام مکنند
که تحریمها
کارساز است و
هر ماه به
بهانه کارساز
نبودن تحریمها
در متوقف کردن
برنامه هسته ای
جمهوری
اسلامی تحریمهای
جدیدی را
اعلام
میکنند، از
فریبکاری این دولتها
و از گسترش
ابعاد این جنگ
فرسایشی علیه
مردم ایران
پرده برمیدارند.
تاملی هر چند
کوتاه در
پرونده تحریمها
علیه ایران
ثابت میکند که
هیچ سندی دال
بر اینکه این
سیاست به تضعیف
رژیم اسلامی و
یا حتی افزایش
تمایل آن به گفتگو
با دولتهای
غربی منجر شده
وجود ندارد.
برعکس جمهوری
اسلامی این
تحریمها را
یک "آزمایش
بزرگ الهی"
تلقی کرده،
آنرا بخشی از
سناریوی
توطئه بینالمللی
علیه اسلام و
جمهوری
اسلامی معرفی
میکند و از آن
بعنوان حربه
ای برای
تشدید سرکوب و
اعمال فشارهای
غیر قابل تحمل
به کارگران و
زحمتکشان ایران
بهره میبرد.
هزینه قدرت
نمایی ایالات
متحده و
شرکایش، و
همچنین هزینه
نمایش قدرت
نمایی جمهوری
اسلامی را
مردم پرداخته
و میپردازند.
۱۳
آذر ۱۳۹۰ / ۴
دسامبر ۲۰۱۱