هشت
مارس و مشکلات
پیشاروی جنبش
زنان در
خاورمیانه
سیما
ریاحی
هشت
مارس، برای
جنبش زنان،
روز جشن و
سرور است. اما
زنان
خاورمیانه ،
نه با شادی و
سرور بلکه با
نگرانی شدیدی
به استقبال
این روز می
روند. آن ها از
گرفتار شدن به
وضعیت زنان
ایران هراسانند.
هراس و نگرانی
آنها کاملأ بر
حق است زیرا
در کشور اسلام
زده ی
ایران، زنان ،
طبق قانون که
بر موازین
شرعی استوار
است، انسان
درجه دوم و از
تمامی حقوق
انسانی خود
محرومند. این
بی حقی همه ی
عرصه های
زندگی را در
بر می گیرد.
دیه ی زن نصف
دیه ی مرد است. ارزش
شهادت دو زن در
دادگاه برابر
با ارزش شهادت
یک مرد است. از
حق طلاق
محرومند. حق
زن برای سفر
بدون اجازه
همسر یا پدر
به رسمیت
شناخته نمی
شود. از حق
حضانت محرومند.
آزادی پوشش، نه
تنها به رسمیت
شناخته نمی
شود بلکه به
یکی از عرصه
های اصلی
سرکوب زنان
تبدیل شده
است. انتخاب
رشته تحصیلی و
انتخاب شغل
دلخواه با
موانع گوناگون
قانونی روبرو
است. در موقع
تقسیم ارث،
زنان تنها نصف
برادران خود
سهم خواهند
برد. مقاومت
در برابر این
همه بی حقوقی
و نابرابری با
سرکوب خشن روبرو
می شود. هیچ
روزی نیست که
خبر دستگیری
فعالان زن در
عرصه های
گوناگون منتشر
نشود. زندان
های جمهوری
اسلامی به
خانه ی فعالان
زن تبدیل شده
است.
بی جهت
نیست که این وضعیت
تیره و تار، به
کابوس زنان
خاورمیانه
تبدیل شده
است. قدرت
گیری اسلام
گرایان در
نتیجه ی انقلابات
ناتمام عرب، اجرای
قوانین
زن ستیز اسلامی
را در
دستور قرار
داده است. این
نگرانی را می
توان در
ارزیابی های
فعالان زن در
کشور های
خاورمیانه بخوبی مشاهده
کرد.
نوال
السعداوی
فعال جنبش
زنان مصر در
پیام خود به
مناسبت هشت
مارس امسال می
نویسد: «زنان
مصری بیش از
پیش توسط
نیروهای
مخالف انقلاب
به حاشیه
رانده می شوند
و از سمت های
مهم، از
فعالیت های
سیاسی و پست های
بالا کنار
گذاشته می
شوند. در آنچه
بعد از انقلاب،
انتخابات
دموکراتیک
مصر خوانده شد،
زنان تنها دو
درصد از کرسی های
مجلس مصر را
اشغال کردند و
اکثریت
نمایندگان
مجلس را اعضای
اخوان
المسلمین و
گروه سلفی ،
گروهی که
متعصب تر و واپس
گراتراز سایر
گروه های
تندروی مذهبی
است، تشکیل می دهند».
زنان
تونسی هم با
نگرانی زنان
مصری همراه
هستنند. احلام
بالحاج از
فعالین زنان
تونسی می
گوید: «اوضاع
برای فعالین
فمینیست
پرخطر شده
است. همین
الان شروع
کرده اند به
تهدید ما. ما
را فواحش می
خوانند. افراطیون
مذهبی وقتی حاکمیت
شان را تثبیت
کنند حتمن از
ما انتقام خواهند
گرفت! همان
طور که از
زنان ایرانی
گرفتند.».
نگرانی احلام
بالحاج بی
مورد نیست. راشد
غنوشی که در
سال ۱۹۸۹
النهضه را
بنياد گذاشت و اکنون
پس از
انتخابات،
مرد قدرتمند
تونس محسوب می
شود در مورد
زنان نماينده
مجلس مؤسسان
که از اين حزب
انتخاب شدهاند
گفت: « زنان
مسلمان برای
دفاع از حقوق
خود مبارزه
خواهند کرد.
تعريف حقوق
زنان در
انحصار زنان
سکولار نيست.».
احلام بالحاج
در باره
تحولات کنونی
تونس خاطر
نشان می کند
که :«حجاب
اسلامی که در
زمان حکومت زينالعابدين
بنعلی در
مدارس و
ادارات دولتی
ممنوع بود
اکنون به نماد
اختلاف شديد
ميان زنان
سکولار و اسلامی
تبديل شده
است. تونسیهای
سکولار
همواره
خواهان تضمين
قدرتمندان سياسی
در مورد
اجباری نشدن
حجاب اسلامی
هستند و اسلامگرايان
نيز خواستار
بر سر کردن
حجاب ».
وضعیت
زنان
در لیبی بدتر
خواهد شد. زیرا
سیستم قبیله
ای لیبی در
کنار قوانین
اسلامی، بی
حقی زنان را
نگران کننده
تر خواهد
ساخت. بر این
وضعیت باید به
نقش خطرناک
گروه های
اسلام گرا و
قبایل مسلح
نیز توجه داشت
که زندگی زنان
را بشدت تهدید
می کنند. زیر
فشار این نیروهای
ارتجاعی و ضد
زن، مصطفی
عبدالجلیل
رهبر شورای
موقت انقلابی
لیبی در اولین
سخنرانی خود
پس از سقوط
قذافی اعلام
داشت که از
این پس تمامی
قوانین مغایر
با شریعت
اسلامی، لغو
شده و قانون
چند همسری که
توسط قذافی
ممنوع شده
دوباره احیا
می گردد. پس از
آن صدای فریاد
شادی مردان
لیبیایی و جشن
آنان با
تیراندازی
هوایی شنیده
می شد.
اگر
نیروهای
القاعده و
اسلام گرا در
لیبی زندگی را
بر زنان سخت
تر و خطرناکتر
ساخته اند، فشار
طالبان در
افغانستان
نیز روز به
روز بیشتر می
شود. شورای
علمای
افغانستان
اعلامیه ای
صادر کرده است
که در بخش
هایی از آن بر
جدایی زنان از
مردان در محیط
های اجتماعی
از جمله محل
کار، تحصیل و
حتی بازار و
همچنین
اجتناب از سفر
بدون محرم
شرعی زنان
تاکید شده
است. در این
اعلامیه با
استناد به
قرآن اعلام
شده که «در خلقت
بشر، مرد اصل
و زن فرع
میباشد و نیز
قوامیت از آن
رجال است». حامد
کرزای، رئیسجمهور
افغانستان،
در آستانه روز
جهانی زن (هشت
مارس) از
اعلامیه
"شورای
علمای" که
خواستار محدود
شدن حقوق زنان
است، حمایت
کرد. حامد کرزای
در کنفرانس
خبری روز سهشنبه
(۶ مارس/ ۱۶ اسفند)
در کابل،
درخواست این
شورا را مطابق
با قوانین
شریعت دانست.
با
تصمیم جدید
شورای
علمای افغانستان
و حمایت حامد
کرزای، وضعیت
زنان در
همسایه شرقی
مان،
افغانستان روز
به روز بدتر
خواهد شد و به
دوران حاکمیت
طالبان باز
خواهد گشت.
حالا نوبت به
همسایه غربی
مان، عراق
رسیده است که
با همت ارتش
آمریکا، گروه
های اسلامی
شیعه قدرت
اصلی را بدست
گرفته اند و
اجرای قوانین
شرع را در
دستور کار خود
قرار داده
اند. هناء
أدور که درپی
دعوت تشکل «زن
به زن» در
کنفرانس «ترور،
جنسیت و قدرت
ده سال پس از
یازده
سپتامبر» در
استکهلم شرکت
کرده بود در
باره وضعیت
زنان در عراق
می گوید: «هشت
سال پس از
اشغال نظامی
عراق و تغییر
رژیم، ۶
میلیون نفر از
۳۴ میلیون
جمعیت عراق
زیر خط فقر
زندگی می
کنند. یک و نیم میلیون
نفر بیوه
هستند و ۳
میلیون کودک
یتیم برای
گذران
زندگیشان در
کشوری نفت خیز
مبارزه می کنند.
خشونت هر روزه
جان مردم را
میگیرد.» او در
مورد قانونی
شدن صیغه در
عراق که خواست
حاکمان شیعه
است،
در برابر این
پرسش که «مگر
صیغه یک سنت
شیعه نیست،
آیا رهبران
سنی هم خواهان
چنین قانونی
در عراق
هستند؟»
پاسخ می دهد: « بله! حالا
آنها به این
نتیجه رسیده
اند که البته
که صیغه حلال
است! سابقن
فقط شیعه ها در
شهرهای مذهبی
شیعه چون نجف
و کربلا صیغه
می کردند و در
جامعه عراق
این موضوع
اصلن قابل قبول
نبود. عمل
مذمومی بود و
مردها نمی
توانستند به
آن افتخار
کنند و حالا
صیغه کردن
قانونی شده
است».
در
شرایطی که تلاش
برای قانونی
کردن بی حقی
زنان در
کشورهای
خاورمیانه در
دستور کار اسلام
گرایان و
صاحبان قدرت
قرار گرفته
است، در لبنان
به دلیل
ساختار
غیرمتمرکز و مبتنی
بر بافت مذهبی
آن، هیچ
یک از اشکال
آزار جنسی و
تجاوز، جرم
تلقی نمی شود. در
فاصله ماه می
سال ۲۰۱۰ تا می ۲۰۱۱ ، به
طور متوسط یک
زن در هر ماه
بر اثر خشونت های
خانگی در
لبنان کشته
شده است. این
رقم، تکان
دهنده ولی
درست است. اگر
خشونت های
خانگی در
لبنان جان
زنان را می گیرد،
اردنی
ها به واسطه
جنسیت شان
مورد رفتار
تبعیض آمیز
قرار می
گیرند. مردهایی
که با زنان
غیراردنی
ازدواج می
کنند و صاحب
فرزند می شوند
، تابعیتشان نیز
به
فرزندانشان
منتقل می شود،
اما به زنان این
اجازه داده
نمی شود. بر
اساس گزارش «
سازمان زنان
عرب» که
در پایان سال ۲۰۰۹
منتشر شد ۶۶۰۰۰ زن
اردنی با
مردان غیر
اردنی ازدواج
کرده اند. تعداد
زیادی ازاین
زنان به اتفاق
خانواده
هایشان در
اردن زندگی می
کنند اما بدون
آنکه از حقوق
برابر همسر و
فرزندان سایر
شهروندان
اردنی
برخوردار
باشند. در
گزارش AWO
( سازمان زنان
عرب) که
در سال ۲۰۱۰
منتشر شد ۹۴
درصد از این
زنان در
مصاحبه ای
گفته اند که
آنان نگران
آینده نامشخص
فرزندانشان به
دلیل عدم
برخورداری از
تابعیت اردنی
هستند.
این
تابلوی تیره و
تار وضعیت
زنان، جائی
برای شادی و
سرور باقی نمی
گذارد. فعالان
جنبش زنان این
کشورها
برای دفاع از
حقوق خود به یک
دنیا تلاش نیاز
دارند. آن ها می
توانتد از
تجارب جنبش
زنان ایران که
سی و سه سال
تجربه ی
مقاومت و
مبارزه با
جمهوری زن
ستیز اسلامی را
دارند
استفاده کنند
و نگذرانند
این تجربه ی
تلخ تکرار شود.
با
همبستگی جنبش
های زنان با
دیگر جنبش های
اجتماعی می
توان در مقابل
هجوم تاریک
اندیشی و
قوانین عصر
حجر مقاومت
موثرتری را
سازمان داد. در صد و
یکمین سالگرد
روز جهانی زن ،
این روز را به
تمامی زنان
ایران و جهان
تبریک می گویم.
۱۷
اسفند ۱۳۹۰