''خبرگان
رهبري'' و
منازعات جناح
هاي حكومتي
آذر روشن
منازعات
جناح هاي
حكومتي براي ''
انتخابات'' مجلس
خبرگان رهبري
و مجلس شوراي
اسلامي– كه
هفتم اسفند
ماه برگزار مي
شود – و هاشمي
رفسنجاني آن
را ''
جزو حساسترین
انتخاباتها '' در
تاریخ جمهوری
اسلامی خوانده، بالا گرفته
است. اين
منازعات، بر
سر مجلس خبرگان
رهبري كه
خروجي اش علي
خامنه اي
بعنوان ولي
فقيه مطلقه مي
باشد، شدت و
حدت بيشتري
دارد. اكنون
بيشترين
حملات متوجه
هاشمي
رفسنجاني (معمار
نظام كه در
همه جنايت هاي
آن دست داشته) است
كه به طرفة
العيني حجت
الاسلام علي
خامنه اي را
با نقل قولي
از خميني يك
باره به مقام
''رهبري'' رساند
و از مجلس
خبرگان برايش
راي گرفت. و
بعدا ً قانون
اساسي كذائي
شان را تغيير
دادند تا
لباده گشاد
''رهبري'' بر تن او
بيش از اين
زار نزند.
گرچه خود
رفسنجاني در
مصاحبه اخيرش
(۲۲ آذر) با
خبرگزاري ايلنا
گفته است كه
از اين انتخاب
'' الان
پشيمان نيستم
'' ولي كيست كه
نداند او از
اين اقدامش
مثل سگ پشيمان
است. اگر
هيچكس نداند
خود رفسنجاني
به خوبي مي
داند كه اين ''
ناسپاسي و نمك
نشناسي'' رهبر چيزي
نيست كه تلخي
آن را تا
پايان عمر
بتوان از ياد
برد. در دوره زعامت
خامنه اي بود
كه شوراي
نگهبان منتصب
رهبر به يك
اشاره او،
رفسنجاني را
در انتخابات
رياست جمهوري
سال ۱۳۹۲ ''رد
صلاحيت'' كرد. و
همچنين پيش از
آن به دخترش ( فائزه
هاشمي ) فحاشي
و هتاكي كردند
و او را شش ماه
به زندان
فرستادند. و
مرداد ماه سال
۹۴ نيز
پسرش ( مهدي
هاشمي ) را با
حكمي ده ساله
روانه زندان
اوين كردند.
چنين بود
پاداش خدمات
رفسنجاني از سوي
حجت الاسلام
خامنه اي كه
با ترفندها و
جعليات او
رهبر نظام شده
است و چندان
پنهان هم نيست
كه مي خواهد
پسرش (مجتبي
خامنه اي) را
جانشين خود
معرفي كند.
اما اكنون
رفسنجاني كه
در گفتگو با
خبرگزاري
ايلنا به
صراحت اذعان
كرده است : '' همه کارهای
کشور زیرنظر
رهبری است و
ما نباید از
آنها غافل
باشیم. رهبری
قدرت مطلق
کشور هستند ''،
براي مجلس
خبرگان رهبري
- كه سال
ها رئيس آن هم
بود - كانديد
شده است و
خواب هائي در
سر دارد.
بخصوص كه شايعه
تشديد بيماري
خامنه اي و
احتمال مرگ او
قوت گرفته
است. بي دليل
نيست كه
سرلشگر حسن فيروزآبادي،
رئيس ستاد
نيروهاي مسلح
مي گويد : '' شمشیر
فتنه کند شده،
حیله جدید
«شورای رهبری» را
به راه
انداخته اند '' ؛ تا از آن
چه مراد حاصل
شود.
حال در سكوت
معنا دار خامنه
اي، از سوي
اعوان و انصار
او از شوراي
نگهبان گرفته
تا امامان
جمعه، از
نمايندگان
مجلس گرفته تا
فرماندهان
سپاه، از قاضي
القضات رهبر
گرفته تا
مصباح يزدي
ومريدانش به
رفسنجاني مي
تازند. غلامحسین
محسنی اژهای٬
معاون اول قوه
قضائیه با
''منافق'' معرفی
کردن حسن روحانی
و اکبر هاشمی
رفسنجانی٬
مي گويد : '' قول
میدهم به حول
و قوه الهی
با کمک شما
بسیجیان،
منافقین و
نفوذیها را
شناسایی کنیم
و پس از
دستگیری به
اشد مجازات
برسانیم''. حميد رسائي
نماينده مجلس
هم مي گويد : " فتنههای
قبلی تمام شده
اما فتنههای
جدید در راه است
که مهمترین آن
فتنه اکبراست
و نباید بگذاریم
این فتنهها
به ما آسیب
برساند ".
حسین فدایی
دبیرکل ''
جمعیت
ایثارگران
انقلاب
اسلامی'' هم در نامهای
به هاشمی
رفسنجانی مي
نويسد: ''
هنوز فرصت
باقی است.... در
پیشگاه
خداوند تبارک و
تعالی و حضرات
معصومین توبه
کنید و در
پیشگاه ملت
ایران مواضع
خود را اصلاح
کنید و به
قطار این
انقلاب
برگردید ''. و مهدی
محمدی، از
همفکران سعید
جلیلی و حسين
شریعتمداری
هم مي نويسد : '' هاشمی
همچنان هشتاد
و هشتی رفتار
میکند. هاشمی
صریحا اعتراف
کرده است که
درصورت عدم تحقق
اهدافش بدل به
موتور محرکه
ناامنی در ایران
خواهد شد و
تجربه ۸۸ به
ما میگوید
چنین کارهایی
از او برمیآید...این
موتور را باید
خاموش کرد ''.
اين اظهارات
تنها بخش
كوتاهي
ازحملاتی است
به معمار نظام
جمهوري
اسلامي كه دست
راست خميني
بود. اما،
هاشمي
رفسنجاني با ''
كلاغ '' خواندن
همه آن ها
درانديشه
پائين آوردن
گربه اي است
كه به دست خود
آن بالا برده
كه مدت هاست
براي خودش
ببردرنده اي
شده است. ولي
فقيه مطلقه با
اختيارات
نيمه خدائي؛
بي هيچ نظارتي؛
مسئولي مطلق
العنان و بي
پاسخگو! بي
دليل نيست كه
محمد يزدي
رئيس كنوني
مجلس خبرگان
هشدار مي دهد
كه ایرانیان
باید "
توجه داشته
باشند که چه
اشخاصی را
برای این مجلس
[خبرگان] انتخاب میکنند،
چرا که وضعیت
حساسی بر این
مجلس حاکم است".
البته پر
واضح است
شوراي نگهبان
كه دست نشانده
رهبر و مطيع
اوامر
ملوكانه است
از اختيارات
بي منازع ''
نظارت
استصوابي'' اش براي
قلع و قمع
نيروي هاي
رقيب استفاده
خواهد كرد. چه
بسا ممكن است
هاشمي
رفسنجاني
همانند سال ۹۲
از سوي شوراي
نگهبان رد
صلاحيت شود و
يا پر و بال
نيروهاي حامي
اش مانند حسن
خميني - كه
رفسنجاني به او
گفته بوده '' نمیتوانید
بیطرف باشید
و باید وارد
شوید '' - قيچي شود.
اما اين مسئله
چندان هم براي
جناح رهبر كم
هزينه نخواهد
بود و چه بسا
شورش درون كاست
حاكم را بيشتر
دامن بزند. و
بار ديگر فرصت
مغتنمي بدست
مردم ناراضي
براي بيان
نارضايتي شان
بيفتد. بي سبب
نيست كه هاشمی
رفسنجانی (۲۹ آذر) با
علم به اين
قضيه با بيان
اين كه '' الان
خطرناک است که
مردم را به
روند اداره
کشور مشکوک
کنیم '' گفته
است : '' فکر نمیکنم
دیگران ( شوراي
نگهبان) هم
اینقدر کوتهبین
باشند که به
خاطر یک پست
یا سمت،
بیایند این
آرامش را به
هم بزنند''.
حال سوال اين
است كه آيا
اصلا ً چنين
انتخاباتي
براي مردم
ايران محلي از
اعراب دارد؟
آيا از اين ''
انتخابات ''
بقول معروف
آبي براي مردم
گرم خواهد شد؟
آيا اصلا ً با ''
شورائي شدن''
يا تعويض رهبر
دردي از مردم
درمان خواهد
شد؟ به يقين ، نه
! واقعيت اين
است كه
انتخابات در
جمهوري
اسلامي ايران
معنا ندارد و
وجود شوراي
نگهباني با
اختيارات
بلامنازع
براي غربال
كانديداها،
توهين به شعور
مردم و زير پا
گذاشتن حق
اساسي مردم
يعني '' حق انتخاب
شدن'' است. اما
از دل همين
منازعات و
تشديد اختلافات
جناح هاي
حكومتي بر سر
تقسيم قدرت و
ثروت است كه
مردم مي
توانند در
روزنه ها و
شكاف هاي
بوجود آمده
رخنه كنند و
از فضاهاي به
وجود آمده
براي
سازماندهي
خود و پيشروي های
بیشتر
استفاده كنند.
چون اين
منازعات
اراده واحد رژيم
را مختل و
حربه سركوب -
كه پاسخ رژيم
به هر اعتراضي
است - را كندتر
مي سازد و به
اين ترتيب
امكان پيشروي
مهياتر مي شود.
پس، بايد خود
را سازمان داد
و با طرح
مطالبات و
خواست های
خود، كل رژيم
را نشانه
گرفت. بايد
باور كنيم كه ''
حق گرفتني است
نه دادني ''.
مسلم است تا
مادامي كه حق خود
را مطالبه
نكنيم آن را
به ما نخواهند
داد. براي گرفتن
حق هم بايد
زور و عضله
داشت. متشكل
شدن همان توان
و زورعضلاني
ماست. از اين
رو تشكل يابي
مستقل
كارگران و
معلمان و همه
مزد و حقوق بگيران
و همه بخش های
مردم ایران يك
ضرورت اساسي
براي يافتن
عضله براي
احقاق حقوق
خود و حفظ
دستاوردهاست.
آحاد مردم نه
تنها حق انتخاب
كردن بلكه حق
انتخاب شدن هم
دارند! اين حق
را بايد از با
گذشتن از سد
حكومت اسلامي
باز ستاند!
پنجشنبه ۱۰
دی ۱۳۹۴ برابر
با ۳۱ دسامبر ۲۰۱۵