مروری
بر حق خواهی
زنان در این
سی و هشت سال
نه
«پس از سی
و هشت سال»
سارا
صدیقی
پرسش
هایی برای
اندیشیدن در
باره حق خواهیزنان ایران
درحوزه سیاست
کمپین«تغییر
چهرهی
مردانه مجلس»
چندی است که
به راه
افتاده. هر چند
که اصلاحطلبان
عنوان میکنند
که از دو سال قبل کار
در این مورد
را آغاز و راههایی
را برای
کشاندن مردم
پای صندوقها
و به نفع خود
شروع کرده
بودند و زنان
را به عنوان
مخاطب خود
انتخاب کردند.
این کمپین،
اولین گام خود
را افزایش
تعداد
کاندیداهای زن،
طرح مطالبه ٥٠
کرسی برای
زنان برابریطلب
و کارت قرمز
برای کاندیداهای
زن ستیز عنوان
کرده است.
مداخلهی
زنان در سیاست
همیشه از
خواستهها
ومطالبات
زنان در ایران
بوده است.
جنبش زنان
ایران همواره
سیاسی بوده
است. از حضور
فعال زنان در
تحریم
تنباکو
تا حضور
مسلحانه در
انقلاب
مشروطه، از
دههی پنجاه
در جنبش
چریکی
تا فعالیت در
سازمانهای
سیاسی در سالهای
پس از سرنگونی
رژیم سلطنت و...
گرچه
زنان در این
جنبشها به
طورمشخص
خواستههای
جنسیتی را
مطرح نمیکردند،
اما به عنوان
زن با حضور
عملی و فعال خود
در حوزهی
مبارزات
سیاسی و
اجتماعی،
ساختار
نابرابر
مردسالاری در
امر سیاست را
به چالشی جدی
گرفتهاند و
بسیاری از
آنان با جان
خود، بهای این
عرضاندام در
عرصهی
مردسالاری
سیاست را
پرداختهاند
و بدین گونه
در ارتقای
موقعیت زنان
در جامعهی
ایران تاثیری
غیر قابل
انکار داشتهاند.
برخلاف
آنچه گفته میشود
در سالهای
نخستین پس از
سرنگونی رژیم
سلطنت در
ایران و اولین
انتخابات
مجلس و ... «زنان پیشرو»
تا زمانی که
تصور میکردند
انتخابات
دموکراتیک
است و میشود
به این حق
(حضور در
مجالس قانونگذاری)
دست یافت،
همیشه حضور
فعال داشتند.
«زنان پیشرو»
مبارز و
انقلابی در آن
سالها هم
کاندید میشدند
و هم در انتخابات
اولین مجلس
(مجلس خبرگان
قانون اساسی و
اولین
مجلس شورای
ملی ) شرکت
کردند. مروری
بر روزنامههای
رسمی آن سال
ها (کیهان
واطلاعات ۱۳۵۸)
گواه این
مساله است.
از
زنانی که
کاندیدا شدند
میتوان به فاطمه
ایزدی، مریم
فرمانفرماییان
(فیروز) از
حزب توده
ایران، رقیه
دانشگری و
مستوره
احمدزاده در
تهران، صدیقه
صرافت در
شیراز و فاطمه
شریعت در
شهر کرد
از سازمان
چریکهای
فدایی خلق
ایران ، مریم
علایی
طالقانی،
عذرا علایی
طالقانی، اشرف
ربیعی، مریم
قجرعضدانلو ،
معصومه شادمانی و ...از
سازمان
مجاهدین خلق، مهری
حیدرزاده
در تهران و شهین
قادری دوست
در سنندج از
سازمان پیکار
در راه رهایی
طبقه ی کارگر،
در
مسجدسلیمان شهناز
قنبری،
کاندیدای
سازمان
رزمندگان
طبقه ی کارگر
، خانم
فتحیه احمدی
مسروری
کاندیدای
جامعه زنان، و
یا ثریا
خزئل، پروانه
فروهر و...
اشاره کرد.
برای
انتخابات
مجلس شورای
ملی در حوزه ی
انتخابی
تهران ۲۴ زن
کاندید شده
بودند. در
برنامهی
انتخاباتی
بسیاری از
اینان در کنار
سایر مطالبات
سیاسی و
اجتماعی،
خواستههای
جنسیتی مانند
حق طلاق،
حضانت، ایجاد
شیرخوارگاه
در محل
کار، لغو شب
کاری برای زنان،
سه ماه مرخصی
زایمان به طور
خاص برای زنان
و ... وجود داشته
است.( ۱)
اما
دراین
انتخابات نه
فقط هیچ یک از
این زنان،
بلکه هیچ یک
از
کاندیداهای
مستقل مرد نیز
به مجلس راه
نیافتند. نشان
برخی از این
زنان را باید
در خاوران و
سایر گورستانهای
ایران یافت.
این که
وضعیت زنان
ایران را به
گردن این
«زنان پیشرو»
در
اوایل
انقلاب
بیاندازیم،
بسیار دور از
انصاف است.( ۲) خشونت
مذهبی علیه
زنان حتا قبل
از بهمن ۵۷
آغاز شده بود.
اسید پاشی،
تیغکشی به
صورت زنان بی
حجاب و... و از
همان روزها هم
زنان به جد در
مقابل
محدودیتهای
ایجاد شده
مقاومت کردند.
حرف زدند ،
کتک خوردند،
کشته شدند و
سرخم نکردند.
هر چند تا دوباره
توانستند زیر تیغ
سهمگین سرکوب و
ترور و قتل
عام قد علم
کنند، سالها
طول کشید. اما
در همین سالها
نیز زنان
ایران هیچگاه
ساکت نبودهاند.
به اولین
اعتراضات
مردمی بعد از
قتلعام های
دههی شصت
نگاهی
بیاندازیم،
ماجراهای
اسلام شهر،
کوی ۱۳ آبان،
مشهد و ... حضور
پر رنگ زنان
را میبینیم.
مادران
خاوران نماد
مقاومت زن
ایرانی است که
پرچم
دادخواهی
برای قتل عام
دههی شصت را
در تمام این
سالها به دوش
کشیدهاند.
آیا
خواستهی
اینان ربطی به
جنبش زنان
ندارد؟
آیا
این خواستهها
سیاستمداران
دیکتاتور و
جنایتکار را
به چالش
نکشیده است؟
سوال
اینجاست که با
این همه سند
تاریخی چرا عامدانه
از این بخش از
تاریخ جنبش
زنان میگذرند
و آن را تحریف
میکنند؟
حرف در
این باره زیاد
است. اما در
این مختصر فقط
به طرح پرسشهای
دیگری اکتفا
میکنیم. بی شک
زنان آزاده و
پیشرو و مبارز
و تمامی
زحمتکشان
ایران خود
پاسخهای
مناسبی برای
این پرسشها
خواهند یافت.
-۱ آیا
اِشکال و کاستی
این انتخابات
و تمامی
انتخاباتهای
دیگر فقط
مردانه بودن
آن است؟
-۲ آیا حق
زنان در
انتخابات فقط
داشتن چند
کرسی بیشتر
نمایندگی
است، آن هم در
مجلسی که
قوانین بسیاری
علیه زنان
تصویب کرده و
حتما خواهد کرد؟
-۳ کارنامهی
نمایندگان زن
مجالس قبل
(خانم الهه
کولایی،
راکعی ، حقیت
جو ، و... ) برای زنان
ایران چه بوده
است؟
-۴ آیا اگر
تعداد زنان
مجلس به ۵۰
برسد، قوانین
ضد زن دیگر
صادر نخواهد
شد؟ مثلا میتوانند
حق انتخاب
پوشش را برای
زنان ایران به
رسمیت
بشناسند؟ آیا
میتوانند
برابری
قانونی زن با
یک بیضهی مرد
را ملغی کنند؟( ۳ )
-۵ آیا این
زنان عضو مجلس
آینده حاضرند
تا به قیمت از
دست دادن
مزایای
نمایندگان
(مانند حقوق مادام
العمر
نمایندگی و ... )
خواستههای
بخشهای
مختلف زنان را
در مجلس مطرح کنند؟
-۶ آیا این
زنان نمایندهی
مجلس میتوانند
از خواستهی
٣٧ ساله
مادران
خاوران که
دادخواهی قتل
عام فرزندانشان
هستند، حرفی
به میان
آورند؟
-۷ ...
و در
انتها چه
کسانی به
طراحان «کمپین
تغییر فضای
مجلس » اجازه
میدهند که از
سوی زنان
ایران حرف
بزنند وادعا
کنند که کمپین
آنها «فریاد
حق خواهی زنان
ایران» است؟
ما به
عنوان بخشی از
زنان ایرانی
که در این ۳۸
سال در این
کشورزندگی
کردهایم و لحظه
لحظه محدودیتها،
فشارها،
تبعیضها و
سرکوبها
راعلیه زنان و
همهی مردم
ایران با گوشت
وپوست
خود تجربه کردهایم،
عنوان میکنیم
که سطح
ابتداییترین
و طبیعیترین
حق زنان ایران
در حوزهی سیاست
بسیار بالاتر
از کسب چند
کرسی مجلس است
و این
کمپین
نمایندهی
زنان ایران در
رابطه با حقخواهی
زنان در عرصهی
سیاسی نیست.
سارا
صدیقی
تریبونی
برای زنان چپ
دی ماه ۱۳۹۴
زیر
نویس ها
-۱ به عنوان
مثال می توان
به نطق خانم
رقیه دانشگری
، کاندیدای
سازمان
چریکهای فدایی
خلق ایران در
انتخابات
مجلس خبرگان
قانون اساسی
اشاره کرد.
-۲ مقاله
خانم رضوان
مقدم،
«انتخابات
مردانه و حقخواهی
زنان پس از سی
و هشت سال». در
بخشی از این مقاله
نویسنده چنین
مطرح کرده
است: «این که
زنان ایرانی
بخواهند در
انتخابات
مجلس کرسیهای
بیشتری در پارلمان
را از آن خود
کنند نه تنها
منطقی بلکه با
آن که
دیرهنگام است
ولی به قول
معروف ماهی را
هر وقت از آب
بگیریم تازه
است. شاید اگر
در همان اوایل
راه یعنی اول
انقلاب زنان
پیشرو با قاطعیت
بیشتری در
برابر نرینهسالاری
تئوکراسی قد
علم میکردند،
امروز نه تنها
زنان ایران
وضعیت بهتری
میداشتند،
بلکه کشور به
این حال و روز
نمیافتاد که
به صورت زنان
اسید بپاشند و
هر روزه شاهد
خشونتهای
روزافزون و
اختلاسهای
چندصد
میلیاردی
باشیم».
-۳ در قانون
مجازات
اسلامی دیه زن
برابر با دیهی
یک بیضهی مرد
است.