واکنش
ها و دیدگاه
ها
پیرامون
منشور
مطالبات
حداقلی تشکل
های مستقل
صنفی و مدنی
ایران
از
منشور
مطالبات
حداقلی
تشکلهای
مستقل صنفی و
مدنی ایران
پشتیبانی
کنیم
باقر
مرتضوی
تحولات
چند ماه اخیر
بعد از قتل
ژینا امینى سرانجام
بطور روشن دو
صفبندى آشکار
را در مقابل
هم قرار داده
است؛
صفى که
رو به آینده،
روشنائى و
امید دارد، و
در طرف مقابل
صفى که رو به
گذشته و
تاریکى دارد و
واپسگرایانه
است. یک طرف
نیروهاى
ترقیخواه،
دمکرات و
آزاداندیش با
منشورى
تقریبأ شفاف و
طرف مقابل
راست
تمامیتخواه
با ائتلافهاى
پشتپرده.
منشوری
که بیش از ۲۰
جریان صنفى و
مدنى آن را
اعلام داشتهاند،
بیان آشکار
خواستهاى
دمکراتیک این
مرحله از
مطالبات
خلقهاى ایران
است. میتوان
به اینجا و
آنجای این
منشور ایراد
گرفت و سعى در
تکمیل آن
نمود. میتوان
در تکمیل آن
گفت و نوشت. این
خود دلیلیست
که در همصدایی
با آن، میتوان
در کنارشان
ایستاد.
من
تمام مفاد این
منشور را با
افتخار
مىپذیرم و از
آن دفاع
مىکنم.
خوشحالم که
سرانجام از دل
این جنبش
مطالباتی
چنین پیام
روشن، حیاتی و
لازم شنیده میشود.
جنبش که دارای
خواست شود، میتواند
گامهای خویش
را بر زمین
مستحکم کند و
پیش برود. این
منشور بر آیههایی
جزم بنیان
ندارد، میتواند
در ادامه
مبازه صیقل
بخورد و کاملتر
بشود. نکاتی
را به عنوان
حداقل خواستها
اعلام داشته
که نه تنها بر
تجربه پنج ماه
مبارزه جاری،
بلکه چهل و
چهار سال
زندگی به زیر
سلطه نظام جمهوری
اسلامی بنیان
دارد. این
منشور خواستهای
این مرحله از
جنبش را بطور
شفاف با مردم
بیان مىنماید
و میکوشد در
این راستا
معترضان را
همراه و همگام،
برای رزمی
مشترک، متحد
کند.
برخلاف
ناشرین این
منشور که
افرادی حقیقی
و حقوقی هستند
و در ایران
زندگی میکنند
و مبارزه در
راه رسیدن به
این خواستها
تمامی زندگیشان
است،
جریانهای
راست که ساکن
خارج از کشور
است و خود را
رهبر جنبش میخواند،
تا کنون
کوشیده است با
شعار و احساس
و وعدههایی
که همچنان
وعده خواهند
ماند، بی هیچ
شفافیت و آشکارسازی،
با استفاده از
تریبونهایی
فراگیر، و با
کمک نیروهای
خارجی در
دیدارها و
سمینارها،
پنهان و پشت
پرده کار خویش
پیش برد.
منشور
۲۰ تشکل مستقل
بنیادی
دمکراتیک
دارد. با نظر
به جهانی نو،
بسیار مدنی و
متمدنانه خواستهای
خویش را طرح
میکند. تدوین
کنندگان این
منشور هیچ یک
از نیروهای
مردمی را طرد
نمیکنند و
انحصارطلب
نیستند. هیچ
شکی نیست که
بر تعداد این تشکلهای
امضاکننده
آن، تشکلهای
دیگری نیز
افزوده خواهد
شد. چه بسا
نیروهای دیگر
نیز خواستهایی
دیگر و کم و
بیش مشابه
منتشر کنند.
در جریان
مبارزه باید
از چنین اقدامهای
راهگشایی
استقبال کرد.
منشور
راستها که بر
“اتحاد و به
همپیوستگى
جنبشهاى
اجتماعى و مطالباتى
پاى مىفشارد،
معتقد است
تنها از طریق
این اتحاد و
همبستگى” است
که مردم به
تحقق خواستهاى
خود نائل
خواهند آمد.
اتوبوسی را به
راه انداختهاند
که راننده آن
شخصیست که از
هماکنون خود
را رهبر میخواند.
مقصد این اتوبوس
معلوم نیست.
تنها کسانی میتوانند
سوار آن شوند
که وجود این
راننده را به
عنوان رهبر به
رسمیت
بشناسند.
راننده
این اتوبوس به
عنوان رهبر،
رضا پهلوى است
که چشم به
همکاری
بخشهائى از
درون حاکمیت
نیز دوخته است
و مىخواهد
برای پیش بردن
نیات خویش،
عدهای از
روحانیت خوب،
از مدیران
دستگاههاى
بورکراتیک و
سرکوب، از
نیروهاى
انتظامى،
امنیتى،
بسیح، ارتش و
سپاه را نیز
با خویش همراه
کند.
منشور
۲۰ تشکل رو به
مردم دارد و
میگوید؛ “از
همه انسانهاى
شریف که دل در
گرو آزادى و
برابرى و
رهایى دارند
مىخواهیم از
کارخانه تا
دانشگاه و
مدارس و محلات
تا صحنه جهانى
پرچم این
مطالبات
حداقلى خود را
بر بلنداى قله
رفیع
آزادیخواهى
برافراشته
دارند”.
آنان
معتقدند؛ “این
اعتراضات زیر
و رو کننده، برآمده
از متن
جنبشهاى بزرگ
مدرن اجتماعى
و خیزش نسل
شکستناپذیرى
است که
مصمماند بر
تاریخ یک صد
سال عقبماندگى
و در حاشیه
ماندن آرمان
برپایی جامعهای
مدرن و مرفه و
آزاد در
ایران، نقطه
پایانی
بگذارد.”
منشور
از تغییرات و
اعتراضات
بنیادین توسط
جنبشهای بزرگ
اجتماعی
پیشرو و از
پائین میگوید
و بر آن است تا
برای همیشه به
شکلگیری هر
گونه قدرت از
بالا پایان
دهد. اما
راستها در
صددند تا از
ورای سر مردم
و از طریق
سازش با بخشی
از قدرت حاکمه
فعلی و با
همکاری دولتهای
غربی، قدرت
بگیرند.
منشور
به درستی “از
پرچم
اعتراضات
بنیادینی که
امروز به دست
زنان،
دانشجویان،
دانشآموزان،
معلمان،
کارگران و
دادخواهان و
هنرمندان،
کوئیرها،
نویسندگان و
عموم مردم
ستمدیده ایران
در جای جای
کشور از
کردستان تا
سیستان و بلوچستان
برافراشته شده
و
کمسابقهترین
حمایتهای
بینالمللی را
به خود جلب
کرده،
اعتراضی است
علیه زنستیزی
و تبعیض
جنسیتی،
ناامنی
پایانناپذیر
اقتصادی،
بردگی نیروی
کار، فقر و
فلاکت و ستم
طبقاتی، ستم
ملی و مذهبی،
و انقلابی است
علیه هر شکلی
از استبداد
مذهبی که در
طول بیش از یک
قرن گذشته، بر
ما عموم مردم
ایران تحمیل
شده است.”
راستگرایان
اما این
معضلات
مسئلهشان
نیست و رفع
آنها هم
خواستشان
نیست. هرگز تا
به حال شعار و
طرحی علیه فقر
و فلاکت و ستم
نداشتهاند.
آنچه گفتهاند
و مدام تکرار
میکنند این
است که
میخواهند
“کشورشان را
پس بگیرند”
یعنی بازگشت
به گذشته.
یعنی زندان،
یعنی شکنجه و
کشتار.
منشور
از آزادیهای
بیقید و شرط
عقیده، بیان و
اندیشه،
مطبوعات،
تحزب و…. و دوری
از هر گونه نگرش
مبتنی بر
تبعیض و ستم
ملی میگوید،
از برابری
حقوق زنان و
مردان در
تمامی عرصهها،
از لغو اعدام،
ممنوعیت هر
نوع شکنجه،
جدائی مذهب از
حکومت و چندین
خواست مترقی
دیگر میگوید.
چرا
باید از این
خواستها
پشتیبانی
کرد؟ اگر
وظیفه ما،
ایرانیانی که
در خارج از
کشور زندگی میکنیم،
پشتیبانی از
جنبش داخل
کشور است، این
جنبش با طرح
حداقل
مطالبات
روشنش دارد
خود را معرفی میکند.
باید از این
جنبش و از این
خواستها و یا
خواستهایی
دیگر در این
راستا
پشتیبانی کرد.
جنبشی که ریشه
در مردم داشته
باشد، راه
خویش را به پیش
خواهد یافت.
این جنبش
محتاج “رهبر” و
“وکیل” نیست.
باقر
مرتضوی – ۲۳
فوریه ۲۰۲۳
...............................
برگرفته
از:«اخبار روز»
https://www.akhbar-rooz.com/194181/1401/12/05/