اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
به
مناسبت آغاز
سال تحصیلی ۱۳۹۶
ـ ۱۳۹۷
فضاهای
آموزشی کشور،
به
جای شریعت تاریک
اندیش
و آزمندی
غارتگرانه،
به
روشنائی،
آگاهی و آزادی
نیاز دارد!
"مهر"
دیگری در راه
است. بیش از
سیزده میلیون
دانش آموز که
هشت میلیون
شان نوآموز و
دانش آموز
دورۀ ابتدائی
هستند،
و یک میلیون
و چهارصد هزار
نفرشان کلاس
اولی، بر
نیمکت ها ی
درس و مشق می
نشینند تا به
کمک بیش از یک
میلیون معلم و
کارمند
آموزشی ـ
فرهنگی، برای
فردای کشور،
آینده ساز باشند.
این کودکان و
نونهالان، در
کشور
ثروتمندی چون
ایران، در
شرایطی پشت نیمکت
های درس می
نشینند که ۶۰
درصد شان نمی
توانند روزانه
شیر بخورند؛ ۶۸
درصد شان از
خوردن سبزیجات
تازه محرومند و
۴۰ درصد شان
قادرنیستند
روزانه میوه
مصرف کنند.
این آینده
سازان، در کلاس
هائی درس می
خوانند که اگر
سراغ کلاس های
خشت و گلی یا
کپرها در
سیستان و بلوچستان،
کرمان و
هرمزگان
نرویم و به
پایتخت نظری
بیاندازیم،
متوجه می شویم
که ۶۰درصد
مدارس بخش
مرکزی شهر
تهران فرسودهاند
و ۴۵ مدرسه با
عمر بالای ۴۰سال
دراین بخش
وجود دارند. ۱۷هزار
کلاس درس نیز
در شهر تهران
در سال ۹۵ در
نوبت مقاومسازی
قرار گرفتند؛
در واقع، در
صورت بروز زلزلهای
چهار یا پنجریشتری،
ممکن است ۱۷هزار
کلاس درس در پایتخت،
بر سر کودکان
و معلمان آوار شوند.
در همین
زمان، بیش از
چهار میلیون
دانشجو در
سراسر کشور،
بر صندلی های
تحصیل علم، دانش
و فنون جدید می
نشینند تا برای
ساختن دنیای
بهتری برای ایران
و شاید جهان، آماده
شوند، هر چند
با ورود
سالانه یک
میلیون نفر به
بازار کار،
جمعیت تحصیل
کردگان کشور، ۴۰
درصد از سه
ميليون و ۴۰۰
هزار نفر
بیکار رسمی
کشور را تشکیل
می دهند. این
میزان بیکاری وقتی
بیکاری تحصیل
کرده های دختر
را نیز در نظر
بگیریم،
بسیار بالاتر
خواهد بود. این
وضعیت در شرایطی
است که امسال
نیز دختران
جوان کشور، ۶۱
درصد قبولی
دانشگاه ها و
آموزشگاه های
عالی سراسر
کشور را به
خود اختصاص
داده اند.
دخترانی که پس
از پایان
تحصیل، در
بسیاری از
موارد، به
دلیل حاکمیت
قوانین
شریعت،
بازاری برای
کار نمی
یابند.
"مهر"
امسال را در
شرایطی آغاز
می کنیم که
جامعه فرهنگی
سراسر کشور
داغدار مرگ ۹
دانش آموز
دختر فرزانه
هرمزگانی است.
دخترانی که
شاید هر کدام
شان می
توانستند مریم
میرزا خانی دیگری
باشند. دخترانی
که قربانی بی
مسئولیتی
مقامات آموزش
و پرورش در
نحوه
سازماندهی اردوهای
ایدئولوژیک
رژیم شدند.
اردوهائی که
به شیوه
فرماندهی از
بالا و بدون
مشارکت مؤثر
تشکل های دانش
آموزی، انجمن
های اولیا و مربیان
و تشکل های
صنفی معلمان
سازماندهی و برگزار
می شوند و هدف
های خاص فرهنگ
تاریک اندیشانۀ
حکومتی را مد
نظر دارند. در
شرایطی که سیستم
فرماندهی در
آموزش و
پرورش، نظام
آموزش را با
مشکلات جدی
روبرو ساخته
است، تلاش
کنشگران
اجتماعی می
تواند برای
درهم شکستن
این سیستم نقش
مؤثری ایفا
کند. موج
توئیتری "از
مهر باز
نمانند" که
اشاره ای بود
به عدم ثبت نام
چند صد هزار
کودک افغان،
پاکستانی یا
عراقی، باعث
شد تا آموزش و
پرورش مجبور
به ثبت نام بخش
عمده ای از
این کودکان
شود؛ تا جائی که وزیر
آموزش و پرورش
در حساب
توئیتری خود،
خبر از ثبت
نام ۳۷۰ هزار
تن از آنان را
اعلام کرد.
درست در همین
شرایط، شاهد
برنامه دستگیری
و بازداشت هزاران
کودک کار در
خیابان ها
هستیم. این
شیوه "سامان
دهی" کودکان
کار نشان می
دهد که بخش
بزرگی از
کودکان کشور
از تحصیل
بازمانده اند.
"مهر"
امسال را در
شرایطی آغاز
می کنیم که
تعدادی از
فعال ترین و
دلسوزترین
معلمان کشور
هم چون اسماعیل
عبدی ، محمود
بهشتی
لنگرودی، مختار
اسدی، محسن
عمرانی و علی
اکبر باغانی یا در
زندانند یا در
تبعید. جرم
آنها این است
که همچون دیگر
همراهان خود در
تشکل های صنفی
معلمان
از خواست هائی
چون «مطالبه ی
حقوق بالای خط
فقر،
برخورداری از
بیمه ی کار
آمد، همسان
سازی حقوق
بازنشستگان و
شاغلان و
تامین معیشت و
منزلت
بازنشستگان
متناسب با
کرامت انسانی
آنها ،
برخورداری
تمام کودکان
از آموزش با
کیفیت و
رایگان به
خصوص در مناطق
محروم، استاندارد
سازی و ایمن
سازی مدارس،
اختصاص سرانه
دانش آموزی
مکفی،
برگزاری دوره
های ضمن خدمت
رایگان و متناسب
با نیاز
معلمان و دانش
آموزان، برخورداری
دانش آموزان
از امکانات
تفریحی و
فرهنگی و توقف
سیاست پولی
سازی آموزش ...
که همگی در
گرو
برخورداری
سهم آموزش و
پرورش از یک
بودجه
عادلانه است »
دفاع کرده
اند.
چنین
وضعیتی در
آموزش و پرورش
و آموزش عالی
کشور نتیجه
حاکمیت دین و
شریعت تاریک
اندیش بر
آموزش از یک
سو و تسلط
سیاست
غارتگری
نئولیبرال از
سوی دیگر است.
یکی علم، روشنائی،
آگاهی و آزادی
را در پیشگاه
دین ، شریعت و
تاریک اندشی
ذبح می کند و
دیگری آموزش
را عاملی برای
غارتگری و سوداندوزی
می داند. این
دو زالوی
خطرناک که بر
جان آموزش و
پرورش افتاده
اند، آینده
کشور را به
تباهی می
کشانند. از
این رو تلاش و
مبارزه برای
حفظ علم و
تبدیل آن به
عنصری برای
خدمت به مردم
و جامعه،
نیازمند
همگامی و هم
پشتی معلمان،
استادان،
دانشجویان،
دانش آموزان و
اولیای شان
است. این
نیروی عظیم
چند میلیونی،
اگر به حرکت
درآید، می
تواند با این
دو سمّ مهلکی
که بر نظام آموزش و
پرورش کشور
افتاده اند،
مقابله ای جدی
را سازمان
دهند. برای
نجات از سیاست
های ویرانگر و
تبعیض آمیزی
که حاکمیت
تاریک
اندیشانۀ دین
و حرص و
آزمندی غارتگرانه
"آقایان"،
"سرداران" و
"ژن های خوب" بر
آموزش کشور وارد
آورده، ضروری
است که تشکل
های صنفی
معلمان، تشکل
های دانش
آموزی، انجمن
های اولیاء و
مربیان و همچنین
تشکل های
دانشجوئی دست
دردست هم دهند
و برای مقابله
با ویرانگری
ها، غارتگری
ها و برنامه
ریزی های ضد دانش،
ضد آگاهی و ضد
آزادی تلاش کنند.
باید به
حاکمیت
فرماندهی ضد دمکراتیک،
تاریک
اندیشانه و از
بالا در سیستم
آموزشی کشور
که در بر پایه شریعت
و غارتگری می
چرخد، پایان
داد و شرایطی
دمکراتیک ،
آزاد و غیر
امنیتی
در فضاهای
آموزشی کشور ایجاد
کرد تا شاهد
رشد
استعدادها و
شکوفائی
جوانه ها فارغ از جنسیت، مذهب، ملیت و
کیسه پول
والدین شان
باشیم.
برای
پایان دادن به
حاکمیت
فرماندهی ضد
دمکراتیک،
تاریک
اندیشانه و از
بالا بر سیستم
آموزشی کشور و
برای پایان دادن
به حاکمیت دین
و شریعت و سود و
غارتگری بر
فضاهای
آموزشی کشور و
از این طریق
برای از میان
برداشتن
تبعیض های
سازمانیافته
علیه دختران
جوان کشور،
علیه اقلیت
های مذهبی و
بویژه
بهائیان ،
علیه کودکان
مناطق ملی یا
کودکان
خانواده های
فقیر و زحمتکش
و کودکان
پناهنده و
مهاجر، تنها
نیروی بخش های
آموزشی کشور
کافی نیست. دانش
آموزان و
معلمان کشور،
در برگیرنده
همه بخش های
جامعه هستند.
اکثریت این
نیرو از
زحمتکشان
جامعه اند،
نیمی از آنها
را زنان و
دختران تشکیل
می دهند و بخش
های ملی کشور
نیز حضوری فعال
در میان شان
دارند. از این
رو،
این نیروی
عظیم به راحتی
می تواند در
پیوند با مبارزات
دیگر بخش های
کارگران و
زحمتکشان
قرار گیرد، با
جنبش توفنده و
مبارز زنان در
بسیاری از
عرصه ها همسو
گردد و
با جنبش حق
تعیین سرنوشت
ملیت های کشور
نیز پیوندی
استوار
برقرار سازد
تا پایه
های اتحاد
داوطلبانه ملیت
های
تشکیل دهندۀ
ایران را
استوارتر سازد
و نیروی عظیم
تغییرات
بنیادین به
نفع اکثریت مردم
را سازماندهی
کند. اکنون که
جوانه های
امید از هر سو
سر بر می آورند،
این همگامی ها
و همپشتی ها
دیگر آرزو نیست،
جلوه هائی از
واقعیت
درخشان در حال
شکل گیری است.
دفاع فعال از
این جوانه های
امید در برابر
تهاجم
ویرانگر داس سرکوب
استبداد دینی
و شریعت تاریک
اندیش از یک
سو و توطئه
های زهرآگین
جبهه دشمنان
خارجی کشور و
مزدورانشان
از سوی دیگر،
یکی از وظایف
اساسی هر
نیروی
دمکرات،
آزادیخواه،
برابری طلب و
عدالتجوست.
جوانه های
امید را پاس
داریم.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
زنده باد
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
سه-شنبه
۲۸ شهريور
۱۳۹۶ برابر با
۱۹ سپتامبر ۲۰۱۷