اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران انقلابی
ایران (راه
کارگر)
جنبش
سراسری
معلمان،
سرکوب شدنی
نیست
حرکت
های
سازمانیافته،
پیوسته، صنفی
و مدنی معلمان
که به شیوه ای
مسالمت آمیز و
خشونت پرهیز
در ۱۱ آذرماه
و در تداوم آن در
روزهای ۲۱، ۲۲
و ۲۳ آذرماه در
بیش از ۲۰۰
شهر کشور
برگزار شد،
حاکمیت
جمهوری
اسلامی را به
عقب نشینی
واداشت.
حاکمان از
قدرت استوار و
سراسری
معلمان در
خیابان به
وحشت افتادند
و از این رو
طرح «رتبه
بندی» را به
شکل ناقص و سر
و دم بریده به
تصویب
رساندند با
این امید که
در جنبش متحد
معلمان کشور
که به دعوت
«شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان» به
میدان آمده
بودند، شکاف
بیاندازند.
اما این تیر
زهرآگین شان
به سنگ خورد.
نه تنها فعالان
مدنی و رهبران
عملی تشکل های
صنفی معلمان و
بویژه قاطبه
معلمان کشور
متشکل در گروه
های تلگرامی و
اینستاگرامی
به این طرح
سرهم بندی شده
"نه" گفتند،
بلکه رهبران
تشکل های سیاسی
ـ صنفی معلمان
که عمدتآ به
جریانات
اصلاح طلب
نزدیک هستند،
نیز آن را
مورد قبول
ندانستند و
تائید نکردند.
جالب است که
تمامی رسانه ها
و شبکه ها و
خبرگزاری های
وابسته به
دستگاه رهبری
و دولت
پیشکار، تلاش
کردند تصویب این
لایحه را گامی
بزرگ در جهت
تامین حقوق
معلمان به
خورد ملت
بدهند. همین
تلاش
مذبوحانه نشان
می دهد که
سرهم بندی
«رتبه بندی» با
هدف ایجاد
شکاف و در هم
شکستن صفوف
متحد معلمان
صورت گرفته
است.
تلاش
برای ایجاد
شکاف در صفوف
متحد معلمان
از طریق سرهم
بندی «رتبه بندی»
با به میدان
آمدن "تک
تیراندازان
بیت» در
روزنامه ها،
خبرگزاری ها و
وبسایت های
نهادهای
امنیتی رژیم
همچون «کیهان» ،
«مشرق نیوز» و «جوان»
تکمیل شده
است. تمامی
تلاش این قلم
به مزدهای دستگاه
ولایت و
نهادهای
امنیتی تحت
امرش،
"برانداز"
قلمداد کردن
تشکل های صنفی
معلمان و
فعالان شاخته
شدۀ آن هاست.
آنها که در
تمامی این
بیست سال
مبارزۀ صنفی، مدنی ، قانونی
تشکل های صنفی
معلمان که به
شیوۀ مسالمت
آمیز به پیش
برده شده، نتوانسته
اند حتی یک
مورد از «برهم
زدن نظم
عمومی» و یا
سردادن
«شعارهای
ساختارشکنانه»
به آنها نسبت
دهند، حرکت
های هفته های
اخیر را « تجمعات
بیدر و پیکر
خیابانی که
هیچکس
مسئولیت راهاندازی
و اتفاقات متن
و حاشیه آن را
بهعهده نمیگیرد»
می نامند و می
نویسند: «یک
تشکل غیررسمی
و رادیکال با
نام «شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان» در
اطلاعیهای
عجیب از معلمان
خواست دست به
اعتصاب بزنند».
و جالب تر آن
که حرکت های
صنفی معلمان
که تاریخی
بیست ساله
دارد را به بن
بست مذاکرات
هسته ای گره
زده و حرکت
هائی هدایت
شده از خارج
می نامند.
چنین وقاحتی،
نشان از توطئه
های
سازماندهی
شده باندهای
امنیتی
حکومتی دارد
تا بتوانند همان
سناریوی شومی
که در سرکوب
تحصن مدنی،
مسالمت آمیز،
قانونی و
خشونت پرهیز
کشاورزان و مردم
اصفهان در دفاع
از زاینده رود
به کار
گرفتند، در
سرکوب جنبش
معلمان نیز
تکرار کنند.
حاکمان
تاریک اندیش و
دستگاه های
امنیتی شان شناخت
اندکی از
ظرفیت و توان
این جنبش
قدرتمند
دارند. معلمان،
تربیت
کنندگان
نیروی انسانی
کشور هستند.
تمامی بخش های
اقتصادی
کشور، به
نیروهای
تربیت شده این
آموزگاران
صدیق وابسته
اند. از این
رو، آنها
بزرگترین
نیرو در
اقتصاد هستند
که بیش از یک
میلیون نفر را
در سراسر
کشور، در
تمامی شهرها و
روستا در بر
می گیرند.
مهترین ویژگی
این نیروی
بزرگ مزد و
حقوق بگیران،
آن است که با
یک کارفرمای
واحد روبرو هستند.
این نیروی
عظیم نه تنها
غیرقابل
جایگزینی است
بلکه امکان
برون سپاری
نقش و کار و
جایگاه شان به
دیگران نیز
ممکن نیست.
تلاش های مذبوحانه
حاکمان تاریک
اندیش برای وارد
کردن طلبه ها در
مدارس، که خشم
معلمان را
برانگیخته، قطعآ با
شکست روبرو
خواهد شد.
زیرا
آموزگاران
که وظیفه
آموزش نیروی
انسانی در
تمامی عرصه
های کار و
زندگی مدرن را
بر عهده
دارند، خود آموزش
دیدگان با
تجربه ای
هستند که به
راحتی قابل
جایگزینی
نیستند. این
نیروی عظیم و
سراسری که با
مشکلات واحدی
دست و پنجه
نرم می کند، به
دلیل همدرد
بودن، در
شرایط
ارتباطات
مدرن به سرعت
و با گستردگی
به همدلی می
رسند و اتحادشان
امری طبیعی
است. وضعیت
اقتصادی و
معیشتی
معلمان که مزد
و حقوق
بگیرانی با
درآمد پائین
بر متن تورم
لجام گسیخته و
بی ارزش شدن
پول هستند،
روز به روز
بدتر می شود.
این وضعیت
آنچنان فشاری
بر معلمان و خانواده
هایشان وارد
می سازد که
راهی جز اتحاد
و همگرائی حول
خواست های
صنفی برای نجات
از این وضعیت برایشان
باقی نمانده
است. بنابراین
شکل گیری تشکل
های صنفی برای
دفاع از حق
حیات خود، یک
ضرورت
گزیرناپذیر
است. اما این
تشکل های صنفی
برای دفاع از
حق بقاء و ارتقای
سطح زندگی و
مقابله با
تعرضات
ایدئولوژیک
به ساحت
آموزش،
مجبورند با
کارفرمای
واحد که دولتی
رانتی و
ایدئولوژیک
است دست و
پنجه نرم
کنند. آنها
برای دفاع از
حق خود، برای
دفاع از حق
آموزش رایگان
و همگانی، با
ارتش چهارده
میلیونی دانش
آموزان پیوند
دارند و از
این طریق،
مسائل و
مطالباتشان
که پیوندی
تنگاتنگ با
میلیون ها
دانش آموز
دارد، خواست
ها، مطالبات و
مبارزات
معلمان را به دغدغه
ی همه بخش های
جامعه و کل
کشور پیوند می
زند و
معنای سیاسی
غیرقابل
انکاری می بخشد
و همین امر
باعث وحشت
استبداد دینی
شده است. منطق
و ضرورت
سازمانیابی
صنفی و
سندیکائی
سراسری
معلمان که
اکنون به
واقعیت
غیرقابل
انکار و سرکوب
ناشدنی تبدیل
شده ، خود به
الگوی
درخشانی برای
دیگر
زحمتکشان و
مزد و حقوق
بگیران ایران
تبدیل شده
است.
واقعیت
این است که هم
عقب نشینی
مجلس در تصویب
و سرهم بندی
«رتبه بندی» و
هم خط و نشان
کشیدن های
نهادهای مافیائی
امنیتی رژیم
علیه جنبش
معلمان، که
اکنون به زبان
گویای خواست
های همه ملت
ایران تبدیل
شده ، بیان
ترس و وحشت و
ناتوانی
حکومت در حل
معضلات
تلمبار شده
کشور است. بن
بست و ابهام
در سرنوشت
برجام و تداوم
تحریم های
ضدبشری و فلج
کننده
امپریالیستی،
شکست سیاست
های
ماجراجویانۀ
برون مرزی، به
گل نشستن
اقتصاد کشور و
بی ارزش شدن
پول ملی و
بیداد فقر و
فلاکت در کنار
حقوق های فوق
نجومی حاکمان
و مدیران ،
ویرانی محیط
زیست کشور، بی
آیندگی
جوانان و میل
سی درصدی به
مهاجرت و به
هم ریزی سلامت
عمومی مردم که
گزارشات تکان
دهنده آن را
می توان در
روزنامه ها و نشریات
داخل کشور
مطالعه کرد،
همه و همه
بیانگر
ورشکستگی
حکومتی است که
قرار بود «آب و
برق را مجانی
کند» و به مردم
«کرامت
انسانی» بدهد
و حالا آنها
را به روز
سیاه نشانده
است. با چنین
بیلان
ویرانگری است
که حاکمیت در
برابر حرکت
های مردمی
ایستاده است.
نه تنها معلمان
بلکه بخش های
گوناگون جنبش
کارگری هر روز
در گوشه ای از
این کشور دست
به اعتراض می
زنند و حقوق
خود را طلب می
کنند. کشاورزان
و مردم اصفهان
و چهارمحال
بختیاری و
خوزستان برای
دفاع از زیست
بوم خود به
حرکت در می آیند،
خانواده های
عزیز از دست
داده، فریاد
دادخواهی سر
می دهند و کودکان کار،
چهره کریه
حاکمیت دین را
به رخ همگان
می کشانند. در
برابر این
واقعیت هاست
که حاکمیت پشت
به دیوار، تنها
شمشیر عریانش
را نشان می
دهد.
حاکمیت
یک دست اسلامی
تاکنون بر
شمشیر تکیه کرده
و به حکومت
منحوس و
ویرانگر خود
ادامه داده ،
اما نمی تواند
روی شمشیر
بنشیند.
یکپارچه و
لاغر شدن
حاکمیت
ولایت، این
نهاد بحران زا
و ویرانگر را عریان
در برابر مردم
قرار داده
است. حالا حتی
جناح های
حکومتی هم
تلاش می کنند
از آن برائت
بجویند. ریزش
های گسترده از
بدنه اصول
گرایان و
اصلاح طلبان
بیش از پیش
شعار طلائی
«اصلاح طلب ،
اصول گرا،
دیگه تمومه
ماجرا» را به
واقعیتی غیرقابل
انکار تبدیل
کرده است.
جنگل مردم به حرکت
درآمده است. و
دیر نیست که
حاکمیت لخت و
عور شمشیر به
دست در زیر
گام های آرام،
اما استوار
توده های
میلیونی
سازمانیافته
و با برنامه
مردم به زباله
دان تاریخ
فرستاده شود.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
دمکراسی و
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
پنجشنبه
۲۵ آذر ۱۴۰۰
برابر با ۱۶
دسامبر ۲۰۲۱