اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی (راه
کارگر)
به
مناست دهم
اکتبر، روز
جهانی مبارزه
با اعدام
مبارزه
برای لغو
اعدام ، به
عنوان خشونت
خونبار دولتی
را به مبارزه
ای مدنی و
همگانی تبدیل
کنیم!
بنگرید،
تأمل کنید و
بیاندیشید!
آیا گمان دارید
درس عبرت است
اعدام؟ چرا؟
به خاطر آنچه
می آموزد؟ مگر
چه میآموزید
با این درس
عبرت؟ این را
که نباید کشت؟
نباید کشت را
چگونه میآموزید
؟ با کشتن؟
...
من
در تأثیر
مستقیم یا
غیرمستقیم
مجازات مرگ تأمل
کردهام. چیست
معنایش؟ هیچ،
جز عملی نفرت
انگیز و بیهوده،
هیچ، جز
خشونتی خونبار
که اگر به دست
فرد باشد
جنایتش می
گویند و دردا
و دریغا اگر
جامعه مرتکب
شود، عدالت نام
می گیرد!
قانونگذار
یا قاضی و یا
هر کسی که
هستید بدانید
آنچه برای فرد
جنایت است
برای جامعه
نیز جنایت خواهد
بود.
«ویکتور
هوگو»
اعدام
مجازاتی
غیربشری است.
خشونت دولتی
است که کشتن
را با کشتن
پاسخ می دهد. به همین
دلیل در
بسیاری از
کشورهای
جهان، از خیر این
نوع مجازات
گذشته اند.
زیرا تجارب
تاکنونی نشان
داده اند که
این نوع
مجازات نه
تنها از میزان
جرائم نمی
کاهد، بلکه
حتی خصلت
پیشگیرانه
نیز ندارد.
این را تجربه
ی اعدام های بیشمار
در جمهوری
اسلامی بخوبی
نشان داده است.
اما در پاره
ای از کشورها،
هنوز این
مجازات غیرانسانی
به اجرا در می
آید. از این
روست که مبارزه
جهانی برای
لغو مجازات
اعدام همچنان
در دستور کار
مدافعان حقوق
بشر قرار
دارد. اما
اعدام در جمهوری
اسلامی،
وضعیت دیگری
دارد. حکومت
اسلامی که در
تمامی سی و دو
سال حاکمیت
ننگینش در
برابر مردم
ایستاده و با
مقاومت هر
روزه توده های
مردم روبرو
بوده است،
برای حفظ خود،
این مجازات
غیرانسانی را
به گسترده
ترین شکلی بکار
گرفته و بکار می
گیرد. سال
هاست که
جمهوری
اسلامی به
لحاظ نسبت اعدام
ها به جمعیت
کشور، در صدر
لیست کشورهای
اعدام کننده و به
لحاظ قدر مطلق
تعداد اعدام
ها پس
از چین قرار
دارد. در حالی
که جمعیت چین
۲۰ برابر
جمعیت ایران
است. اعدام
زندانیان
سیاسی، قتل
عام زندانیان
سیاسی، اعدام
فعالان حقوق
ملی در ترکمن
صحرا، کردستان،
بلوچستان و
خوزستان،
اعدام دگر
اندیشان،
بهائیان و
مرتدان، اعدام قربانیان
آسیب های
اجتماعی،
اعدام جوانان
زیر هجده سال،
اعدام و
سنگسار زنان،
در تمامی این
سال ها با شدت
ادامه داشته
است. صدور
احکام اعدام از
سوی قاضیان
شرع، آنچنان
آسان و سریع
است که هر وجدان
بیداری را نگران
می کند. در
سیستم قضائی
جمهوری
اسلامی که بر
پایه قانون
قصاص و احکام جامعه
ای بشدت عقب
مانده ی عهد
عتیقی، استوار
است، جان
انسان ارزشی
ندارد.
مقامات
جمهوری
اسلامی با
بکارگیری گسترده
ی اعدام برای
سرکوب جنبش
مردمی و برای
مبارزه با
آسیب های
اجتماعی، اگر
چه خود را به قوانین
شرعی متکی می
کنند، اما
برای ایجاد
همسوئی در
جامعه، روی
ناآگاهی، سنت
های عقب مانده
و روی سیاست
قصاص و اصل
چشم در برابر
چشم نیز حساب باز
کرده و این
روحیات را نیزتحریک
و تهیج می
کنند.
سازماندهی
اعدام ها در
ملاء عام و تشویق
و تبلیغ برای حضور
مردم، از آن رو
صورت می گیرد
تا شعله های
کینه، قصاص و
خشونت را در
جامعه
نهادینه کرده
و به حمایت از
خود وادارد.
هیچ هفته ای
نیست که یک اعدام
در ملاءعام در
یکی از شهرهای
ایران اتفاق نیافتد.
در بسیاری از
موارد، مسئولان
اجرای حکم از
خون خواهان
می
خواهند که
صندلی را از
زیر پای فرد محکوم
به اعدام
بکشند تا
اجرای حکم
اعدام را به
خانواده
مقتول نسبت
دهند و کینه و
نفرت خانواده
های قاتلین و
مقتولین را
ابدی سازند.
این بیشرمانه
ترین سیاست
جمهوری
اسلامی در
ترویج خشونت است.
در کشوری
که اعدام به عنوان
یک مجازات، از
سوی قوانین
کشوری، احکام شرعی و
دینی، عرف و
سنت واپس
مانده در
جامعه مورد
تائید و حمایت
قرار می گیرد،
مبارزه برای
لغو اعدام باید
مبارزه ای همه
جانبه باشد.
مبارزه برای
لغو اعدام، هم
مبارزه ای است
سیاسی، هم
حقوقی و هم
فرهنگی. بدون
مبارزه هم
آهنگ در این
سه وجه نمی
توان پایه های
لازم برای لغو
اعدام را به
نتیجه ای
مطلوب رساند.
محدود کردن
این مبارزه
همه جانبه و
چند وجهی به مبارزه
علیه اعدام
زندانیان
سیاسی و
فعالان مدنی،
عملأ از بُرنّدگی
و صلابت این
مبارزه می
کاهد. مبارزه
برای لغو
اعدام باید
مبارزه ای در
همه عرصه ها
باشد. باید با
همان قدرت که
علیه احکام
اعدام
زندانیان
سیاسی و
فعالان مدنی و
ملی مبارزه می
شود علیه
اعدام
قربانیان
آسیب های
اجتماعی و حتی
جنایت کاران
نیز مبارزه
کرد. تنها از
این طریق است
که می توان
فضای لازم
برای
تاثیرگذاری
این مبارزه را
ایجاد کرد.
برای پیشبرد
اصولی و مؤثر
مبارزه برای
لغو اعدام، نه
تنها باید با
حاکمیت جمهوری
اسلامی و
قوانین عهد
عتیقی آن
جنگید، بلکه
باید با کار
فرهنگی
همه جانبه و
توده ای با
سنت های ریشه
دار، با باورهای
جایگیر در
اذهان مردم
کوچه و بازار،
و با عرف ریشه
دار جامعه نیز
مبارزه ی
فرهنگی همه
جانبه ای را
آغاز کرد.
باید به مردم
نشان داد که
راه مبارزه با
خشونت های
فردی و جمعی،
راه مبارزه با
جنایت و
شرارت، در پیش گرفتن
سیاست چشم در
برابر چشم
نیست. باید با
ریشه های این
آسبب ها و
ناهنجاری ها
مبارزه کرد.
آسیب ها و
ناهنجاری هائی
که ناشی از
نظم طبقاتی
ستم گر و سود
جوی سرمایه و
حاکمیت طبقات
حافظ آن است.
برای مبارزه
با ناهنجاری
های اجتماعی
باید با فقر،
با بیکاری، با
گرسنگی، با بیسوادی
، با تقسیم
غیرعادلانه
منابع ملی، و با
تبعیض های
اجتماعی و ملی
و مخصوصأ
تبعیض جنسیتی
مبارزه کرد.
در دهم
اکتبر، روز
جهانی مبارزه
علیه اعدام،
مبارزه برای
لغو این
مجازات
غیرانسانی را
به مبارزه ای
همه جانبه
علیه حاکمیت
جمهوری اسلامی
تبدیل کنیم.
برای مؤثر
واقع شدن این
مبارزه،
ضروری است که
این مبارزه
بصورت مبارزه
ای فرهنگی،
مدنی وسیاسی
در نظر گرفته
شود و برای کُند
کردن تیغ
سرکوب جمهوری
اسلامی، به
تحریم مراسم
اعدام در
ملاءعام دست
یازید. باید که
وقتی پای
خانواده های
صاحب خون نیز
در میان است،
با استفاده از
تمامی
امکانات توده
ای و شخصیت
های خوشنام و
مردمی، آن ها
را از همراهی
با سیاست
حکومت در
اجرای احکام
اعدام و قصاص منصرف
ساخت. باید که
مبارزه علیه
اعدام را به تک
تک خانه ها،
به مدارس و
دانشگاه ها ،
به ادارات و
کارخانه ها و به
کوچه و بازار برد.
باید که یک
جنبش مدنی و
سراسری علیه
اعدام به راه
انداخت. تنها
از این طریق
است که می توان
هم با مجازات
غیرانسانی اعدام
مقابله
کرد و هم تیغ
سرکوب حکومت
اسلامی را از
کار انداخت
سرنگون
باد جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
زنده باد
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
۱۸
مهرماه ۱۳۹۰ـ
دهم اکتبر
۲۰۱۰