یادداشت
های پراکنده
موقعیت
«شعب ابی طالب»
یا «بدر و
خیبر»؟
محمدرضا
شالگونی
صحبت های
احمدی نژاد در
شبکه یک
تلویزیون در آغاز
سومین سال «
هدفمندی
یارانه ها » در
روز شنبه
گذشته حاوی نکات
مهمی بود . از
لابلای همین
حد از آمارها
و اطلاعات
راست و دروغ
احمدی نژادها
، می شود
نمائی روشن و
بی سابقه از
بن بست و
بحرانی که
جمهوری
اسلامی بدان
گرفتار آمده
را مشاهده کرد
. تاثیرات بی
واسطه سیاست
های
نابخردانه ،
ارتجاعی و خانمان
برانداز
جمهوری
اسلامی از یک
سو و تحریم
های
غیرانسانی و
وحشیانه
آمریکا و غرب
از سوی ، بی شک
، بیش از همه
برشانه های
اکثریت عظیم
کار و زحمت و
گرفتار
درچنگال این
رژیم سنگینی
کرده و می کند .
براستی حالا
در چه وضعیتی
قرار داریم ؟ موقعیت
«شعب ابی طالب»
یا ( آن طور که «آقا»
تشر زد و گفت )
در موقعیت
پیروزی های
بدر و خیبر؟
همه
نشانه ها
حکایت از آن
دارند که
بحران عمومی
رژیم دارد به
نقطه حساسی می
رسد:
۱ـ این
یک بحران
عمومی است و
فقط به حوزه
سیاست محدود
نمی شود ،
عرصه از هر
جهت برای نظام
ولایت فقیه
تنگ شده است و
بحران همه
حوزه ها را
گرفته است. نه
این که
ضرورتاً
سرنگونی رژیم
نزدیک است.
هیچ رژیمی ،
حتی اگر پوسیده
هم باشد ، خود
به خود نمی
افتد ، نیرویی
باید آن را
بیندازد. و
تازه این که
بعد از آن چه می
شود ، به
نیرویی بستگی
دارد که آن را
می اندازد. ما
ایرانی ها به
تجربه می
دانیم که
سرنگونی یک
دیکتاتوری
ضرورتاً
پایان
دیکتاتوری نیست
، بلکه می
تواند آغاز
مصیبت دیگر و
حتی فاجعه
بارتری باشد.
۲ـ در ماندگی
رهبر "با
بصیرت" رژیم
بهتر از هر
چیزی عمق و
گسترۀ بحران
را نشان می
دهد. حالا به
نقطه ای نژدیک
می شویم که خودِ
«مقام معظم
رهبری» می رود
به کارگاه
نمدمالی. موضع
همه جناح های
درونی رژیم
نشان می دهد که
( به قول بعضی
هاشان ) وقت
نوشیدن جام
زهر فرارسیده
است. کافی است
موضع
رفسنجانی را
نگاه کنیم که
با اعتماد به
نفس چشم گیری
نشسته تا
«تیله به دَم
گود برسد» ؛ و
موضع احمدی
نژاد را که «به
سیم آخر زده» و
ورشکستگی
«آقا» و اعوان و
انصارش را آشکارا
جار می زند. و
حتی موضع آن
دیگرانی که به
اصطلاح «اصول
گرا» و «پیروان
خط ولایت»
هستند ، نیز
برای «آقا»
بسیار ترساننده
است. بعد از
شنیدن مصاحبه
اخیر احمدی
نژاد همه می
باید از
خودشان
بپرسند که
حضرات حالا در
موقعیت «شعب
ابی طالب»
هستند یا ( آن
طور که «آقا»
تشر زد و گفت )
در موقعیت
پیروزی های
بدر و خندق و
خیبر؟
۳ـ مذاکره با
امریکا اگر
قرار باشد ،
نتیجه حتی اندکی
داشته باشد ،
فقط با نوشیدن
جام زهر امکان
پذیر خواهد شد
؛ و اگر بی
نتیجه بماند ،
رژیم را ( و
درناک این است
که مردم مصیبت
زده ما را نیز )
به تونل
وحشتناکی
خواهد انداخت
که در عراق ۱۲
سال تمام ( از
۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳ )
طول کشید و حتی
پیش از شروع
جنگ ، کمر
مردم عراق را
شکست ، هر چند
که صدام را
نیز به اسفل
السافلین
فرستاد.
۴ـ انتخابات
آینده هر چه
باشد ، حادثه
تعیین کننده
ای نخواهد
بود. مگر این
که مردم فرصتی
برای شورش
پیدا کنند که
در آن صورت
باید دید چه
اتفاقی می
افتد ، باید
آن موقعیت را
ببینیم و بعد
ارزیابی کنیم.
به هر حال
فراموش نباید
کرد که در
جمهوری
اسلامی رئیس جمهور
کسی نیست ؛
مسأله همیشه
نمدمالی ولی
فقیه است که
گاهی فقط خصلت
نمادین پیدا
می کند: مردم
با نمدمالی
کاندیدای
مطلوب رهبر شروع
می کنند ، بی
آن که بتوانند
به خودش برسند.
۶
دی ماه ۱۳۹۱