چپ
خاکستری
نقدی
کوتاه بر
مقاله آقای « تقی روزبه »
سعید
صارمی
آقای
تقی روزبه در
بخشی از مقاله
" هدف ناک اوت
کردن یکدیگر
نیست " ، اینگونه
مینویسند : "
با این همه میتوان
پرسید ، اگر
همه بطور یک
پارچه موافق
احکام صادر
شده باشند ،
چرا ترجمه
گزارشی که بطور
علنی در صحنه
دادگاه قرائت
شده است و میتوانست
با همان عنوان
درج شود، از
سایت برداشته
شده است؟ آیا
جز این است که
لابد این
احکام در
کلّیت خویش
بقدر کافی
قابل دفاع
نبوده اند و
جز آن که در
انتظار احکامی
بهتر ولو آن
که توهمی بیش
نباشد هستند؟"
در
اینجا بهتر
است که آقای "
تقی روزبه "
را به جوابیه
آقای " بابک
عماد " که در "
گزارش
سالیانه
کارزار ایران
تریبونال "
درج شده است
ارجاع دهم.
بابک
عماد : "
برداشتن این
سند از سایت
بدلیل مخالفت
با محتوای آن
نبوده است ،
زیرا هنوز محتوای
آن در مجمع
عمومی
کارزار مورد
بحث و برسی
قرار نگرفته
است و موضع
مشخصی در آن
باره اتخاذ
نشده است".
آقای
روزبه در بخشی
دیگر از مقاله
مورد نظر مینویسند
که : " این که
بخواهیم به
قول شما تریبونالیون
را در هیئت
نئوکانها و
یا حامیان و
یا نجات
دهندگان آنها
به تصویر
بکشیم تصویر
دقیقی از صحنه
واقعی نیست.
در این میان
بین سفید و
سیاه ، رنگ
خاکستری را که
سهم مهم گاه
هشتاد درصدی
واقعیت را تشکیل
میدهد
ندیده گرفته
شده است."
" میتوان
علی رغم وجود
نظرات و
رویکردهای
گوناگون به
شرط کنار
گذاشتن سودای
هژمونی طلبی
این یا آن
فرقه، این یا
آن جریان ، بسترهای
مشترکی را
یافت که در آن
بجای دامن زدن
به رشد تصاعدی
پراکندگی و
تکه پاره کردن
چپ و به خاک
مالیدن حریف ،
روند معکوسی
را آغازید و
به گسترش
همگرایی و
همکاری برای
برون رفت از
وضعیتی که در
آن گرفتار
آمده ایم
پرداخت".
" فراموش
نکنیم که هدف
اصلی
فرارفتن از
نمودها و
یافتن ریشه
مشکل است تا
بتوان راهی
برای خروج از
این تباهی که
چپ گرفتار
آمده است یافت
شود".
عمده
اختلاف نظر
بین من و آقای
" تقی روزبه "
در همین سه
پاراگراف
بالا خلاصه میشود.
و عمدتاً بر
سر دو مفهوم .
سیاه و سفید
نگاه کردن و
مفهوم " چپ "!
از
نقطه نظر
نگارنده، ۳
نوع نگاه عمده
به مسائل اجتماعی
وجود دارد.
نگاه
اول یا سیاه
میبیند و یا
سفید. این نوع
نگاه ، نگاهی
دگم است.
تغییرات را
درک نمیکند.
ثابت است. خشک
است.
نگاه
دوم به
اپورتونیستهای
تاریخ تعلق
دارد. آنها
که میگویند
" سیاه و سفید "
نبینید. آنها
که با تردستی
، سیاهی را
ابتدا "
خاکستری " نشان
میدهند. و
سپس همان
خاکستری را
سفید و موجه
جلوه میدهند.
اینها آنهایی
هستند که از
تغییر
انقلابی
وحشت دارند.
نگاه
سوم به آنهایی
تعلق دارد که
ضمن باور
داشتن به "
سیاه " و " سفید
" رنگهای دیگر
را هم میبینند.
فکر میکنم
که هم من و هم
آقای " روزبه "
به دسته سوم
تعلق داریم.
البته با یک
تفاوت بزرگ.
به
مانند آقای
روزبه ، من هم
بر این باور
هستم که سهم
عمده " ایران
تریبونال " را
" خاکستری " تشکیل
میدهد. با
این تفاوت که
به باور من در
این جریان این
" سیاه " ،
نبوده که
خاکستری شده
است. بلکه این
" سفید " بوده
که خاکستری
شد. پیام
اخوانها ،
سرّ جفری و
جان کوپر
همچنان " سیاه
" هستند. پیام
اخوان همچنان
در " هالیفاکس
" عضو است. و با
ژنرالهای "
هالیفاکس " که
در ضمن عضو
ناتو هستند
عکس یادگاری
میگیرد. اما
چپ تریبونال
ابتدا سانسور
کرد و شد چپ
سانسور چی!
سپس با افتخار
میگوید که
هنوز موضع
مشخصی
در باره حکم
صادر شده
ندارد. حالا
این چپ تابع
شده است. این
چپ نمیخواهد
معادله را بر
هم زند. این چپ
در ایستگاه تریبونال
از اتوبوس
انقلاب پیاده
شد.و نگاهش را
به سمت صاحبین
قدرت چرخاند.
تبدیل شد به
چپ اخته.
و همین
جاست که
اختلاف نظر من
و آقای روزبه
مشخص میشود.
من اینها را (
تو بخوان
تریبونالیون
را ) چپ
خاکستری مینامم.
اما آقای "
روزبه " هنوز
آنان را چپ مینامد.
من چپ را با
افراد نمیسنجم.
چپ به معنی
مطالبات
رادیکال غیر
انحصاری است.
هر کس در پی
نفی انحصار
باشد چپ است.
اما آن کس که
به صاحبین
قدرت و انحصار
چشم بدوزد ،
قاعدتاً چپ
نیست. اگر هم "
چپ " باشد، " چپ
خاکستری " است.
اما
آقای " روزبه "
، هنوز به این
جماعت باور دارد.
هنوز آنان را
چپ میداند.
گرفتاری آنان
را گرفتاری چپ
میداند.
دوست
عزیز ! من " چپ "
را با افراد
نمیسنجم.
وقتی کسی از
مطالبه چپ دست
کشید ، دیگر
چپ نیست. چپ
ایدئولوژی یا
یک نظر نیست.
چپ یکسری
مطالبات مشخص است.
چپ را حتی با
عزیزانی مثل "
رضا شهابی " ،
و " محمود
صالحی " نیز
نمیتوان
سنجید. بلکه
چپ آن چیزی
است که این
عزیزان و خیلیهای
دیگر به آن
تعلق خاطر
دارند. چپ را
باید در تحقق
عدالت دید و
نه افراد!
با
احترام بسیار
برای آقای "
تقی روزبه "!
سعید
صارمی ۵ دی
۱۳۹۱