یادداشت
های پراکنده!
شرمندگی
مالِ کسی است
که «چپ آوازه
افکنده و از
راست شد» !
محمدرضا
شالگونی
همین
اندازه و تا
آنجا که به
دست
اندرکاران اصلی
و «
نئوکانهای »
درون دادگاه «ایران
تریبونال » بر می
گردد ،
دستاوردها و
نتایج دادگاه
منطقا باید
برایشان
اقناع کننده و
حاوی
دستاوردی
بزرگ بوده
باشد. اما برای
«
چپ » درون آن چه
؟ آیا چشم
اندازی روشن
در اینکه آنها
صف شان را با
نقدی شجاعانه
از چنین پروژه
ای جدا کنند ،
وجود دارد؟ نوع
برخورد و رویکرد
نیروهای
مخالف ایران
تریبونال از
این مرحله به
بعد و در
پروسه ای
اینچنین چه
اندازه موثر
است و چه
پارامترهائی
را باید در
نظر بگیرد ؟
حقیقت
این است که
ماجرای ایران
تریبونال از آنچه
ما فکر می
کردیم ، بسیار
فراتر رفت و
دردناک این
است که عده ای
از جریان های
چپ نیز با آنهایی
که این طرح را
چیدند و هدایت
کردند ، هم آواز
و هم باز شدند
و خودشان را
در دامی
انداختند که
دیگران در
راستای هدف
های شناخته
شده شان پهن
کرده بودند.
در رسوایی این
طرح همین بس
که حالا چپ
های مدافع آن
ناگزیر شده
اند رأی
دادگاه کذایی
را پنهان کنند
؛ و بعضی ها
ناخودآگاه آن
را حتی از خودشان
هم پنهان می
کنند!
و
دردناک تر این
است که بعضی
از همین چپ ها (
که حالا معلوم
شده فقط دکور
طرح بوده اند )
هنوز دارند
برای شرکت شان
در بساط
دیگران توجیه
می تراشند تا «حقانیت»
خودشان را
اثبات کنند.
این واقعاً
رقت انگیز
است. آنهایی
که «من» خود را
هم به اصل
مقدسی تبدیل
می کنند که در
همه احوال
باید حکمتی در
کارش باشد ،
خواه راست باشند
، خواه چپ ،
معمولاً آدم
های خطرناکی
هستند. با
دیگران کاری
ندارم : آن
دیگران می
دانستند
دنبال چه
هستند و حالا
هم می دانند
که در جهت هدف
های اعلام شده
شان پیش رفته
اند و چیزی برای
پنهان کردن و
شرمندگی
ندارند. شرمندگی
مالِ کسی است
که ( به قول شاعر ): «چپ
آوازه افکنده
و از راست شد». اما
حالا چه باید
کرد؟ به نظر
من ، پیش از هر
چیز ،
چند نکته را
باید به یاد
داشته باشیم:
اول
ـ این که
جایی برای
خوشحالی ما
مخالفان ایران
تریبونال
وجود ندارد.
ما اگر زودتر
متوجه قضیه می
شدیم ؛ اگر
دلایل مان را
منسجم تر بیان
می کردیم ؛
اگر در باره
زمین لیزی که
اکنون در صحنه
سیاسی ایران
جلوی پایمان
پهن شده ، بحث
های دقیق تری
راه می
انداختیم ،
شاید این طور
نمی شد. می
گویم «شاید» ،
چون همه چیز
در دست ما
نیست. ولی در
هر حال این
«اگر» ها نشان
دهنده ضعف ما
هم هست و از
ضعف خودمان
نباید فضیلت
بسازیم. حقیقت
این که ما
پیروز نشده
ایم: وقتی پای
بخشی از چپ به
این نوع بازی
ها باز می شود
، همه ما ضرر
می بینیم.
یادمان نرود
که حمایت بعضی
از جریان های
چپ از خمینی
در دوره
انقلاب را
هنوز هم ضد
کمونیست های مخالف
رژیم مستمسکی
کرده اند برای
کوبیدن همه چپ
و آرمان بزرگ
سوسیالیسم.
کمونیست ها و
همه
سرسپردگان به
«پائینی ها»،
نمی توانند
فقط به دور
ماندن از
آلودگی ها دل
خوش باشند ،
زیرا قرار است
آنها گنداب را
بخشکانند و
این نیازمندِ
همراهی شمار
هرچه بیشتری
از مردم است.
دوم ـ
این که
آنچه را که
پیشتر نکرده
ایم ، حالا
باید انجام
بدهیم: باید
بحث های دقیق
تری راه
بیندازیم در
باره شرایطی
که داغ تر شدن
تقابل قدرت
های
امپریالیستی
و رژیم جهنمی
جمهوری
اسلامی ایجاد
می کند ؛ باید
به یاد داشته
باشیم که
ایران
تریبونال فقط
نوک کوه یخ
بود و «شب هنوز
جوان است» ؛
باید نشان
بدهیم که
همگامی با یکی
از طرفین به
چه جهنمی می
تواند
بیانجامد ؛ و
نیز باید روشن
کنیم که این
به معنای بی
اعتنایی به
فرصت هایی که همین
تقابل ایجاد
می کند ، نیست.
سوم ـ
این که
برخورد با آن
بخش از فعالان
چپ که از
تریبونال
حمایت کردند ،
باید طوری
باشد که
افرادی که
ندانسته و به
اشتباه در دام
طراحان این
ماجرا
افتادند ،
بتوانند از
اشتباه در آیند
و از اشتباه
درس بگیرند.
از سرکوفت زدن
به آنها چیزی
عاید ما نمی
شود. قصدم
ماله کشیدن به
آنچه اتفاق
افتاده نیست ؛
اما فکر می
کنم برخورد
سازنده با
افراد و جریان
هایی که
صداقتی دارند
، مهم است.
http://shalgooni.wordpress.com/2012/12/24/24-2/
۴دی
ماه ۱۳۹۱