مانور
اقتدار یا
مانوری از سر
ترس
ارژنگ
بامشاد
در
روز شنبه دهم
مهرماه یگان
های وِیژ ۀ نیروی
انتظامی
جمهوری
اسلامی،
مانوری تحت عنوان
مانور اقتدار
برگزار کردند.
سال گذشته در
۲۲ خرداد ۱۳۸۸
نیز نیروهای
انتظامی و
بسیج، مانوری
به همین نام
برگزار کرده
بودند. سازماندهی
مانور یگان
های ویژه
نیروی
انتظامی، که
وظیفه شان
مقابله با
شورش های توده
ای است، بیش
از آن که
نشانه قدرت و
اقتدار رژیم
اسلامی باشد،
نشاندهندۀ
ترسی است که
سراپای حاکمیت
اسلامی را
فرا
گرفته است.
خشم انباشته
شدۀ مردمی که
یک سال سرکوب
لجام گسیخته
را تجربه کرده
اند و حال بر
متن بحران
اقتصادی رشدیابنده،
با مسئله حذف
یارانه ها و
دستبرد به سفره
های خالی شان روبرو
شده اند، امری
نیست که از
چشم حاکمان
جمهوری
اسلامی مخفی
مانده باشد.
بحران
اقتصادی مزمن
کشور، اکنون
با گسترش
تحریم های
اقتصادی،
آنچنان
گسترده شده که
سکانداران
اقتصادی دولت
نیز در برابرش
طرحی برای
برون رفت
ندارند. سقوط
شدید ارزش
ریال در هفتۀ
گذشته آن چنان
ابعادی به خود
گرفت که بیشتر
به یک زمین
لرزه مالی
تشبیه شده است.
بر
متن تحریم های
اقتصادی،
گسترش بحران
اقتصادی،
سقوط آزاد
ارزش ریال
یعنی بی ارزش
شدن پولی که
در دست مردم
است، و سیاست
حذف یارانه ها
از طریق شوک
تراپی، و
رهاسازی قیمت
ها که گرانی
کالاها و
خدمات را تا
چندین برابر
به همراه
خواهد داشت،
زمینه های
اعتراضات
مردمی را فراهم
آورده است.
اکنون زمینۀ
مناسبی برای
پیوند مبارزه
برای یک لقمه
نان، با مبارزه
برای آزادی
اندیشه بیان و
تشکل، یا به
عبارت دیگر،
مبارزه علیه
استبداد دینی
و مبارزه برای
طرح مطالبات
معیشتی و
خواست های
بیواسطه، به
شکل شگفت
انگیزی فراهم
می آید. با
پیوند این دو
عرصه مبارزه،
قدرت انفجاری
خشم مردم بشکل
حیرت انگیزی
بالا می برد.
همین قدرت انفجاری
است که
سرداران سپاه
و نیروی
انتظامی را
واداشته تا به
مردم چنگ و
دندان نشان دهند
و مانور
اقتدار
برگزار کنند.
وقتی دولتی که
خود را دولت
مستضعفان و
محرومان می
نامد و نام
دولت مهرپرور
و عدالت گستر
را بر خود می گذارد،
برای مقابله
با مردم،
مانور اقتدار
سازماندهی می
کند، نشان می
دهد که تا چه
حد ضد مردمی
است. نگاهی به
مواضع
سرداران
سرکوب نشان می
دهد، که دولت
حاکم، وقتی
پای بازاریان
محترم در میان
باشد، دولتی
مهرپرور می
شود. سردار رادان
اعتصاب بازار
را از نوع
فتنه اقتصادی
نمی داند و
دولت احمدی
نژاد نیز در
برابر
بازاریان که
نمی خواهند
دفترهای خرید
و فروش شان را
پیش ماموران
مالیاتی
بگشایند، سر
تعظیم فرود می
آورد. اما
همین دولت
وقتی مردم توان
پرداخت قبض
های چند برابر
شدۀ برق و آب
را ندارند، آن
ها را متهم به
همسوئی با
استکبار جهانی
می کند.
در
دنیای مدرن،
اقتدار یک
دولت، با
میزان
پشتیبانی
مردم از آن
سنجیده می
شود. اما در
حکومت های
فاشیستی،
دیکتاتوری و
توتالیتر، نه
پذیرش و حمایت
مردمی، بلکه
ارتش و
نیروهای
سرکوب،
بیان
اقتدارشان خواهد
بود. اکنون
جمهوری
اسلامی که حتی
جمهوریت
محدود و سرو
دُم بریده در
قانون اساسی
اش را به
کناری گذاشته
و خلافت
اسلامی را
سازمان داده،
رسمأ و
علنأ به یک
دولت نظامی و
امنیتی عریان
و سرکوبگر
تبدیل شده
است. آن ها که
دریافته اند،
مردم در
مقابلشان صف
کشیده اند و
متنظر فرصت برای
اقدامات مؤثر
هستند، آرایش
جنگی به خود
گرفته و با
سازماندهی
مانور اقتدار
تلاش می کنند،
مردم را
بترسانند.
علیرغم آنکه
حاکمیت
اسلامی از خشم
مردم بشدت
هراسان شده و
مانور
اقتدار، نه از
سر اقتدار،
بلکه از سر
ترس، انجام می
دهد، با این
حال هنوز
حاکمیت از
نیروی سرکوب
یکپارچه و دست
نخورده ای
برخوردار است.
هنوز توازن
قوا میان
حکومت و مردم،
به نفع مردم تغییر
نکرده است.
هنوز
رودرروئی
مستقیم با نیروی
سرکوب به نفع
مردم نیست. از
این رو کشانده
شدن درگیری ها
به نقطۀ قوت
نیروهای
سرکوب، نمی
تواند در
راستای
راهبرد
مقاومت توده
ای باشد.
تاکتیک های
مردمی،
باید تاکتیک
های مبتنی بر
نافرمانی
مدنی و جنگ و
گریز مسالمت آمیز
باشد. باید از
تاکتیک هایی
سود جست که
نیروی
استبداد دینی
را هر چه
بیشتر
پراکنده سازد.
قدرت مانور و
تحرک آن را در
هم بشکند. از
این رو سازماندهی
اعتصابات حول
خواسته های
بیواسطه در
کارخانه ها و
محل های کار
یکی از تاکتیک
هایی است که
می تواند
همبستگی
مردمی را
افزایش دهد.
تاکتیک
نافرمانی
مدنی در عدم
پرداخت قبض
های گران شده
برق و آب، نیز
تاکتیکی است
که امکان
ضربات دشمن را
به پائین ترین
حد خود پائین
می آورد. همین
تاکتیک است که
ترس بر جان
فرمانده
نیروی
انتظامی
انداخته است.
سرداراسماعیل
احمدی مقدم در نماز جمعه
۹ مهرماه با
نگرانی شدید
از تاکتیک
نافرمانی
مدنی گفت:« با
فشارهای
اقتصادی قصد
دارند، شرایط
کشور را به
نقطه ای
بکشانند که
آشوب، اغتشاش،
ناآرامی و
نافرمانی
مدنی را به
دنبال داشته
باشد.»
حال
که زمینه های
بروز
نارضایتی
توده ای در
اعتراض به
دستبرد
حاکمیت به
سفره های خالی
مردم، با حذف
یارانه ها روز
به روز گسترده
تر می شود،
زمینۀ پیوند
مبارزاتی
نیروهای
مردمی و اردوی
کار و زحمت
نیز بیش از
گذشته
فراهم می
آید. امروز به
راحتی می توان
میان خواست
های بیواسطه
اقشار و
گروهای زحمتکش
و خواسته های
سیاسی
و عمومی گروه
های اجتماعی
که در مبارزه
ضداستبدادی
جریان دارد، پیوند
استواری
برقرار کرد.
مبارزات
زنان،
اعتراضات
جوانان و
دانشجویان،
مقاومت در
مناطق ملی
باید با
مبارزات
نیروهای عظیم
کار و زحمت در
پیوندی
مبارزاتی
قرار گیرد. چنین
پیوندی سد
مستحکمی
ایجاد خواهد
کرد که قدرت
سرکوب استبداد
دینی را در هم
خواهد شکست.
http://bamschad.wordpress.com/
۱۲ مهرماه
۱۳۸۹