جنگ
جمهوری
اسلامی علیه
آموزش و
مقاومت دانشجویان
بهروز
نظری
دانشگاههای
مختلف ایران
در هفتههای
گذشته صحنه
اعتراضات
گسترده
دانشجویان بوده
اند. در
دانشگاههایی
همچون امیر
کبیر، زنجان،
مازندران،
شهر کرد، یزد،
مشهد، علم و
صنعت، بابل،
یزد و خواجه
نصیر،
دانشجویان با
استفاده از
اشکال مختلفی
همچون تحصن،
تجمع در
کانتین
دانشگاه،
انتشار
بیانیه و
غیره، دست به
اعتراض زده اند.
تنوع اشکال
مبارزاتی اما
تنها مشخصه
این موج جدید
از اعترضات
در دانشگاهها
نیست. مطالبات
دانشجویان
نیز متنوع و
گسترده است.
مطالبات صنفی
دانشجویان
شامل وضعیت
نامناسب غذائی،
مسکن، افزایش
هزینههای
تحصیل،
کنترل
امنیتی
دانشگاهها و
تفکیک
جنسیتی است.
در
کنار اینها
باید به
مشخصات دیگر
این موج جدید
از اعتراضات
دانشجویی
اشاره کرد.
اولا، تجمع
وسیع در
دانشگاه
مازندران که
بگفته شاهدان
عینی از
بزرگترین
تجمعات
دانشجویی در
سالهای اخیر
بوده، و
اعتراضات
گسترده در
دیگر دانشگاهها
نشان میدهند
که حرکات
دانشجویی
دیگر محدود به
اعتراضات
پیشتازان این
جنبش نیست. در
حرکات اخیر
بخشهای هر چه
وسیعتری از
دانشجویان
شرکت و مداخله
فعال داشته و
دارند. ثانیا،
تاکید بسیاری
از دانشجویان
بر اتحاد میان
خود و اساتید،
و نیز اعلام
تشکیل "شورای
صنفی دانشجویان
کوی دانشگاه
تهران" از
تلاش دانشجویان
برای بسط
تجارب
مبارزاتی خود
و گسترش اعتراضات
سازمان یافته
و متحد خبر
میدهند.
دانشجویان
کوی دانشگاه
تهران ایجاد
همفکری بین
دانشجویان
برای ارائه
راه حلهای
عملی، پایان
دادن به فضای
انفعال در کوی
دانشگاه، و
ساماندهی
اعتراضات را
از اهداف اصلی
این تشکل
اعلام کرده
اند. فقدان
تشکل صنفی همچنین
نکته ای است
که در بیانیه
دانشجویان
دانشکده
عمران دانشگاه
علم و صنعت به
آن اشاره شده
است. در بسیاری
از حرکات اخیر
دانشجویان بر
پیگیری مطالبات
خود تاکید
کرده، و
دانشجویان
مازندران در
بیانیه خود
اعلام کرده
اند که در
صورت عدم
رسیدگی
مسئولان به
مطالباتشان
"راههای
جدیدی از
مبارزه را در
پیش خواهند
گرفت". خصلت
سراسری،
گسترده و توده
ای، و همچنین
شکل گیری تشکلهای
مستقل،
مشخصاتی
هستند که
نمیتوان
نادیده گرفت.
رشد
و گسترش
اعتراضات
دانشجویی در
بستر تعمیق
بحران
اقتصادی و حذف
یارانه ها،
افزایش چشمگیر
هزینههای
آموزش، خصوصی
سازی همه عرصههای
اجتماعی و از
جمله آموزش، و
تشدید تهاجم رژیم
علیه دانشگاهها
و دانشجویان
صورت میگیرد.
اعتراضات
دانشجویی
واکنشی است به
اعلان جنگ
جمهوری
اسلامی به
ایده دانشگاه
و آموزش.
جمهوری
اسلامی یک
نظام متعارف
نیست و جنگ آن علیه
دانشگاه و
آموزش مهر
ناهنجاری،
نابهنگامی
و تاریک
اندیشی این
نظام را برخود
دارد. جمهوری
اسلامی ایده دانشگاه
و آموزش را از
دو طرف مورد
تعرض قرار
داده است.
دانشگاهها
در ایران به
ابزاری برای
غارت مردم و
انباشت سود
برای
کارگزاران
نظام اسلامی
تبدیل شده است.
همین واقعیت و
تسلط دولت و
سرمایه بر دانشگاهها
نشانه خصومت
آشکار این
نظام با ایده
آموزش و
دانشگاه است.
در این نظام
آموزش در
محراب
سودجویی و
منافع اقلیت
حاکم قربانی
میشود. در این
نظام دانشگاه
کالایی است که
میتوان آنرا
در بازار عرضه
کرد، و از آن برای
گسترش نفوذ
ارزشهای
تجاری و گسترش
تجارت
استفاده کرد.
گسترش دانشگاهها
در ۳۰ سال گذشته
بر پایه همین
منطق صورت
گرفته است. در
این مدت "بخش
خصوصی"
دانشگاه را به
تجارتی پر سود
تبدیل کرده و
رویای آینده
بهتری را با
قیمتی هنگفت
به جوانان
ایران و
خانوادههایشان
فروخته است.
دولت با کنار
کشیدن از سرمایه
گذاری در این
عرصه و با
اختصاص بودجه
فوق العاده
ناچیزی به
آموزش عالی
راه را برای کالایی
کردن و تجاری
کردن آموزش و
تبدیل آن به
صنعتی پر سود
هموار کرده
است. بنا به
اعتراف سعید
قدیمی، یک
مقام وزارت
علوم دولت
اسلامی، از
نزدیک به یک و
نیم میلیون
دانشجو در
ایران تنها ۱۳ درصد
از آنان در
دانشگاههای
دولتی مشغول
به تحصیل اند.
در این سیستم
که هر رشته و
واحدی به
کالایی تبدیل
شده که میتوان
آنرا خرید و
فروخت، حتی
امتحانات نیز
نه فقط ابزاری
برای اندازه
گیری پیشرفت
کمی دانشجویان
بلکه کسب سود
بیشتر از طریق
مردود کردن
دانشجویان و
وادار کردن
آنان به پرداخت
مجدد هزینه
نشستن بر سر
همان کلاس و
همان امتحان
تبدیل شده
اند. در کنار
این واقعیت
نکته دیگری که
نباید از خاطر
برد این است
که رویای افزایش
بهره وری در
اقتصاد،
آینده بهتر
برای نسل جوان،
و پیشرفت، در
نظام اسلامی
به یک کابوس هولناک
تبدیل شده
است. بنا به
اعتراف برخی
از مقامات
وزارت بهداشت
در سال گذشته
بیش از هفت
میلیون نفر در
ایران، و بدون
تردید از سر
استیصال و
ناامیدی، به
رمّالها و
دعانویسان
مراجعه کرده
اند. سه
چهارم این
تعداد، یعنی
بیش از پنج
میلیون نفر،
تحصیل کرده
هستند. آمار
ارایه شده
دیگری از سوی
وزارت کار از
عمق بحران و
در عین حال از
تشدید تلاشهای
رژیم برای
بزیر گرفتن
ایده دانشگاه
خبر میدهند.
عبدالرضا شیخ
الاسلامی،
وزیر کار
جمهور
اسلامی، ضمن
اعتراف به
اینکه نرخ بیکاری
فارغ
التحصیلان
دانشگاهی ۱۰ برابر
افراد فاقد
مدرک است،
گفته که در
دانشگاهها
آموزش بدون
مهارت پیگیری
میشود. او
تاکید کرده
است که "توسعه
آموزش عالی
باید بتواند
تبدیل به کار
و توسعه ثروت
شود". با تلاش
برای مرتبط
کردن آموزش با
"مهارت" شیخ
الاسلامی از
یکطرف تلاش میکند
تا مسئولیت
بحران اشتغال
را از گردن دولت
باز کند، و از
طرف دیگر
زمینه را برای
پیشبرد تجاری
شدن و کالایی
شدن هر چه
بیشتر آموزش
عالی در
ایران فراهم
کند. در نظامی
که به بهانه
تعالی روحی
ملت ، دولت حتی در
خصوصیترین
عرصههای
زندگی مردم
با خشونت تمام
مداخله میکند،
ابراز چنین
اشتیاقی برای
تقلیل آموزش به
"مهارت" ،
بیانگر عاری
بودن این نظام
از ارزشهای
انسانی همچون
خلق کردن،
خلاقیت،
اندیشیدن،
تعالی و توسعه
انسانی است.
ارزشهای
چنین
نظامی انکار
ایده و ارزشهای
دانشگاه و
آموزش است. تشدید
حملات کامران
دانشجو و دیگر
مقامات جمهوری
اسلامی به
علوم انسانی
از همین جا
نشأت میگیرد.
جمهوری
اسلامی اما
تنها به تبدیل
کردن آموزش به
عرصه ای برای
سودجویی از
طریق فروش آن
به
"مشتریانی" که
توانایی خرید
این کالا را
دارند بسنده
نمیکند. این
نظام لجام
گسیختهترین
و هارترین
سیاستهای
اقتصادی را با
تاریک
اندیشانهترین
تمامیت گرایی
فرهنگی
تلفیق میکند.
بیجهت نیست
که از جمله
مطالبات
دانشجویان در
حرکتهای
اخیر آندسته
از مطالبات
صنفی هستند که
جنبههای
سیاسی و
دمکراتیک پر
دامنه ای
دارند.
دانشجویان در
کنار اعتراض
به وضعیت نامناسب
غذا، سرویس،
مسکن و غیره،
خواهان پایان
دادن به حضور
دستگاههای
امنیتی در
دانشگاه ها،
لغو سهمیه
دستگاههای
سرکوب، لغو
محدودیتها و
تبعیض ها، و
حق برپایی
تشکلهای
مستقل
دانشجویی
هستند. تلاش
رژیم برای تصفیه
دانشجویان
فعال و قطع
بورسیه
دانشجویانی
که در جنبش
ضدّ استبدادی
شرکت داشتند،
و اخطار به
دانشجویان
خارج از کشور
و برحذر کردن
آنان از نوشتن
پایان نامه ای
که مربوط به
ایران است،
بیش از بیش
نشان میدهند
که نظام
اسلامی
بدنبال ترویج
کدام
"مهارت"ها
است. سیاست
تفکیک جنسیتی در
دانشگاهها
که واکنش به
حق دانشجویان
را برانگیخته
فصل جدیدی از
سیاست تبعیض
جنسیتی
جمهوری اسلامی
است. چنین
سیاستی هدفی
دنبال نمی کند
مگر راندن
زنان ایران از
عرصه عمومی و
محروم کردن هر
چه بیشتر
زنان از
مداخله در حیات
اجتماعی،
سیاسی،
اقتصادی و
فرهنگی کشور.
سیاست جمهوری
اسلامی در
عرصه آموزش، سیاست تعمیق
شکافهای
طبقاتی و
اجتماعی در
ایران است.
جنگ
جمهوری
اسلامی علیه
آموزش و
دانشگاه که اکنون
زیر شعار
تبدیل کردن
دانشگاه به کارخانه
ای برای
"تولید
سربازان امام
زمان" پیش
میرود، اما با
مقاومت
جانانه
دانشجویان
روبرو شده است.
این مقاومت،
همانگونه که
دانشجویان
کوی دانشگاه،
دانشجویان
مازندران و
دیگر دانشگاههای
کشور تاکید
کرده
اند، نیازمند
ایجاد تشکلهای
مستقل
دانشجویی، نیازمند
همیاری برای
یافتن راه حلهای
عملی، نیازمند
حمایت و
همبستگی
اساتید
دانشگاهها و
معلمان، و
همچنین نیازمند اتحاد
و همکاری با
جنبشهای
کارگری، زنان
و ملیتهای
ایران که علیه
ریاضت
اقتصادی،
علیه حراج و
غارت منابع
ملی، علیه
تبعیض
بپاخواسته و
برای حق ایجاد
تشکلهای
مستقل خود
مبارزه
میکنند، است.
جنبش دانشجویی
با بکارگیری
اشکال مختلف
مبارزاتی و
سازمانی، با
سازمان دادن
شبکههای
ارتباطی و
اطلاعاتی، و
در همبستگی با
کارگران و
زحمتکشان
ایران،
میتواند
مشعلدار مبارزه
علیه ریاضت
اقتصادی،
خصوصی سازی، و
مبارزه علیه
تبعیض و نابرابری
باشد.
۸
آبان ۱۳۹۰ / ۳۰ اکتبر ۲۰۱۱