بیانیـه
کانون
نویسندگان
ایران «
درتبعید»
نزدیک
به سی سال از
مهاجرت
اجباری و یا
«تبعید» اهل
اندیشه و قلم
و از عمرکانون
نویسندگان
ایران «درتبعید»
می گذرد. در
همة این
سالها، با
وجود دشواریهای
ریز و درشت و
آوارگی و
پراکندگی در چهار
گوشة جهان،
این نهاد دموکراتیک
به رسالت و
پیمانی که در
آغاز راه بسته
بود وفادار
ماند وکم و
بیش، افتان و
خیزان، وظایف
اش را انجام
داد. چراغ
کانون اگر چه
مشعل خورشید
نبود و چشم ها
را خیره نمی
کرد، ولی به
هرحال تا
زمانی که به
بیراهه
نیفتاده بود،
اینجا و آنجا
هنور کور سوئی
می زد.
بحران
عمیق، ریشه
دار و همه
جانبهای که
کانون
نویسندگان
ایران «در
تبعید» در آن گرفتار
آمده، بر
هیچکدام از ما
پنج نفر پوشیده
نبود و همة
هموندان و
دوستان دلسوز
«کانون» نیز میدانند
که اگر این
روند ریزش و
تلاشی ادامه
پیدا کند در
آیندهای نه
چندان دور، از
این نهاد به جز
اسمی بیمسما،
اثری باقی نمی
ماند و این
وضع، در شرایط
بحرانی کشور
ما به نفع هیچ
کسی غیر از
دشمنان آزادی
و به ویژه
آزادی اندیشه
و بیان و قلم
نبوده و نیست.
پذیرش
مسؤلیّت ما در
این برهة حسّاس
به دلایلی است
که به اختصار
خواهد آمد و
هدف و آرزوی
ما، ترمیم
لطمه ها و
آسیبهائی است
که تا کنون بر
پیکرة کانون
وارد شده و
بازسازی و
نوسازی این نهاد
دمکراتیک که
نامش، بیش از
نیم قرن، با
نام آزادی و
آزادی اندیشه
و بیان در
میهن ما گره
خوردهاست.
کانون
نویسندگان
ایران همواره
نام و نماد
معتبر مبارزه
با سانسور و
ممیزی بوده و
طی سالهای
سیاه جمهوری
اسلامی و پیش
از آن، در
دوران
دیکتاتوری
شاه، در این
راه بهای
سنگینی
پرداخته و
یاران
گرانقدری را
از دست دادهاست.
حفظ و حراست
اعتبار و
حیثیّت کانون
نویسندگان
ایران، وظیفه
و رسالت هر
هنرمند،
روشنفکر و اهل
قلمیاست که
دل در گرو
آزادی و
دمکراسی دارد
و برای رهائی
مردم ما از
«طاعونی» که
گرفتارش آمدهاند،
مبارزه میکند.
و امّا
به باور ما،
نگاهی هرچند
گذرا به گذشتة
نه چندان دور
این نهاد و
ریشه یابی علل
و چون و چرائی
بحران عمیقیکه
از مدتها پیش
به آن دچار
آمده، نخستین
گام خواهد بود.
نقد و بررسی
گذشته گذر از
آن پلی است که
باید آجر به
آجر ساخته شود
تا شاید بتوان
بسلامت از روی
آن گذر کرد و
به راه اصلی
برگشت. در
اینجا صحبت از
احیای کانون
نویسندگان
ایران «در
تبعید» نیست،
بلکه بحث بر
سَرِ چگونگی
بازسازی و ترمیم
آن است و به
همین منظور
ناچاریم هر
چند به
اختصار، به
گذشته اشاره
ای بکنیم.
همة
نویسندگانی
که طعم تلخ
تبعید را با
ما چشیده اند،
همة دست
اندرکاران و
مسؤلین قدیمی
و جدید کانون
به نیکی می
دانند که
ادارة نهادی
دموکراتیک و
مستقلاز
قدرتهای
سیاسی که
هموندهایش
اغلب فاصلة جغرافیائی
و تاریخی،
جهان بینی
متفاوت و مسلک
مختلف سیاسی
دارند، چندان
ساده و آسان
نبوده و نیست
و اینهمه از آغاز
به روند کار
لطمه ها زده
است و می زند.
مشکلاتی از
این گونه، و
سایر مشکلاتی
که فقط درتبعید
رخ می نماید،
حقیقتی غیر
قابل انکار
است و در
سرنوشت، کندی
و تندی حرکت
فرهنگی
«کانون» تأثیر
داشته و خواهد
داشت. تاریخ پنجاه
سالة کانون
نشان می دهد
که هر بار
مسؤلین و حتا
اعضای کانون
سیاستی به جز
«سیاست کانون»
که در منشور و
اساسنامة آن
به روشنی بیان
شده، دنبالکرده
اند، کانون پس
از مدّتی به
بحران گرفتار
آمده و به بن
بست رسیده است.
به گمان ما،
دور شدن از
روح و جوهر
منشور و رسالت
کانون همیشه
«علت العلل»
بوده و هنوز
هست. باید
ریشههای
بحران، انزوا
و فترت،
دلسردی، نا
امیدی و سرانجام
استعفا و یا
کناره گیری شمار
قابل توجهی از
فرهیختگان و
هموندان
قدیمی کانون
را در این گره
گاه جستجوکرد.
بیتردید هیچ
کسی مغرض
نبوده و یا
آگاهانه و با
سوء نیّت بذر
بدبینی، شک و
انزجار در
میان اهل فرهنگ
و هنر تبعیدی
و مهاجر
نپاشیده است،
بلکه درک و
دریافت
نادرست از
رسالت کانون
همیشه عوارضی ناگوار
به بار آورده
و سرانجام به
بحران و
انزوای آن
انجامیده
است. به
گمان ما،
کانون
نویسندگان
ایران «در
تبعید» اگر در
راه تحقق اصول
و آرمانهایش
حرکت کند به
یقین به رسالت
خویش جامة عمل
خواهد پوشاند و
هر بار به بن
بست تازه ای
نخواهد رسید.
آزادی اندیشه
و بیان، بی
حصر و استثنا
رسالت و هویّت
ماست، حکومتی
که در نقض این
آزادیها،
از هیچ جنایتی
روگردان
نبوده و نیست
به ناگزیر در
برابر کانون
نویسندگان
ایران «درتبعید»
قرار میگیرد.
در این
رویاروئی،
هدف ما، تلاش
ما و مبارزة
ما برای آزادی
بیان و اندیشه
و حذف سانسور
است تا فرهنگ
جامعه از زیر
سیطرة حکومت
اسلامی و یا
«هر نظامی
مشابه» خارج
شود و در
آزادی کامل
ببالد. ناگفته
پیدا است که
ماهیّت این
مبارزه فرهنگی
و هنری است و
ابزار و سلاح
ما، قلم ما.
ما با
آگاهی به
وجدانِ
بیدارِ
نویسندگان
تبعیدی و اهل
فرهنگ و هنر
مهاجر و به
امید همکاری و
همراهی آنها
این مسؤلیّت
را پذیرفته
ایم و تلاش می
کنیم تا همة
دوستان و
عزیزان ما،
تمامی اعضایکانونکه
به هر دلیلیکناره
گرفته اند،
همة اهل قلمی
که به منشور و
اساسنامه
«کانون»
پایبندند،
دوباره به زیرسقف
کانون
نویسندگان
ایران
«درتبعید» به
زیر سقف خانهای
که به آنها
تعلق دارد
برگردند.
باری،
زمان مسؤلیّت
ما یک سال
بیشتر نیست،
در این مدّت
کوتاه می
کوشیم تا به
این اهداف
برسیم:
۱
- تماس
و گفتگو با
اعضای کانون
نویسندگان «در
تبعید» و تلاش
برای بر گزاری
مجمع عمومی!
۲
- نشر
حد اقل یک
شماره «نامة
کانون» و یا
«دفترهای کانون.»
۳
- بازسازی
و نشر دوبارة
نشریة
الکترونیکی (
سایت) کانون.
در راستای
اهداف و اصول
یاد شدة بالا
و به منظور
تداوم حیات
کانون
نویسندگان
ایران «در تبعید»
ما از هر گونه
کمک، نقد و یا
پیشنهاد
سازندة
نویسندگان و
اهل قلم
استقبال میکنیم.
دبیران
کانون
نویسندگان
ایران «
درتبعید»
نعمت
آزرم. مهدی
استعدادی
شاد، حسن
حسام،
حسین
دولت آبادی و
اسد سیف.
kanoon_newisandagan@hotmail.com