Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ برابر با  ۲۱ اگوست ۲۰۱۸
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷  برابر با ۲۱ اگوست ۲۰۱۸
جاب صادقی

 

روایت نادر فتوره چی از

 

 جهنمی به نام زندان فشافویه

 

از سری توئیت های نادره فتوره چی از زندان فشافویه

 

در لحظه خروج، دروایش را دیدم. حجم مرام و مهربانی‌شان در همان دقایق اندک، کل فشارساعات قبل را از بین برد. منظره لبخند پر محبتشان از برابر دیدگانم محو نخواهد شد. نصف سیگار بهمن یادگاری دراویش عزیز در آخرین لحظه و آن 2نخ لطف آقا موسی، از لوتی‌های حبس‌کش بود که گفت«بری که برنگردی بچه».

........................

جاب صادقی!

از این فرصت استفاده میکنم و شرحی از زندان فشافویه در زیر مینویسم.

مسئله من را فراموش کنید. این متن را بخوانید و هرچه زودتر کاری کنید!

نادر فتوره‌چی

.........................

نادر فتوره‌چی

 1-به شکلی باورنکردنی برای انتقال متهم به زندان(در صورت داشتن تمکن مالی)از او«کرایه»میگیرند و طبعا کرایه انتقال به اوین(15 هزار) با کرایه انتقال به فشافویه(100 هزار) تفاوت«قابل توجه»ای دارد و همین امر موجب شد تا با وجود تاکید قاضی مبنی بر انتقال بنده به«اوین»،به فشافویه منتقل شوم.

 

2- از انتقالم به فشافویه به شدت خشنودم. چون این شانس را به بنده داد که وضعیت قرنطینه «زندان موادی‌ها» را از نزدیک مشاهده کنم:

«قرنطینه» زندان فشافویه، آنگونه که آنجا مصطلح بود «جهنم» است.

 

3-شرایط رفاهی «تیپ» با«قرنطینه» تقریبا شبیه تفاوت شرایط رفاهی‌ایست که بقول خود مددجویان بین «مستراح» و «اتاق خواب» وجود دارد.

به عنوان کسیکه شرایط قرنطینه را تا کنون سه بار در سه دهه هفتاد، هشتاد و نود تجربه کرده‌ام، به جرات میتوانم به «وخامت» شرایط قرنطینه در زندان فشافویه شهادت دهم.

 

4-در 4 روز قرنطینه، مددجویان، با هر جرمی و با هر قرار بازداشتی از آب آشامیدنی بدون مزه، تهویه، دستشویی، سیگار و غذای قابل هضم(ماکارونی سرد و نیم پز، برنج زرد سرد و نپخته) محروم هستند.

 

5-فشافویه،از آنرو که برای زندانیان معتاد که قدرت تحرک کمی دارند طراحی شده، فاقد «توآلت عمومی»ست. توآلت، یک سوراخ در کف یک محوطه 60در60 سانت بدون شلنگ و روشویی و نورست که با یک پرده از تخت ها و کف سلول های 3در3متر، که 26 تا 32 مددجو درآنها «میلولند» جداشده است.

 

6-در سلول‌های قرنطینه(فیزیک‌ها)، سه تخت سه طبقه و دو پتو در کف اتاق وجود دارد. دو پنجره فوقانی فاقد شیشه است، کولر و شوفاژ وجود ندارد، آب از ساعت 4 بعد از ظهر تا 7 صبح قطع است و نور با یک لامپ مهتابی 100 وات تامین می‌شود که اگر بسوزد، تعویض آن به قول زندانیان «با کرام الکاتبین است».

 

7-در سلول‌های قرنطینه، به شکلی نانوشته نظامی طبقاتی و سلسله مراتبی حاکم است؛ به طوریکه «تخت‌خواب‌های پنجره‌ای» متعلق به باسابقه‌ترین و یا گردن کلفت‌ترین افراد سلول است(محکومان حبس طویل‌المدت موسوم به «حبس‌کش‌ها»، موادفروشان عمده، اشرار، دعوایی‌ها و سرقتی‌های سنگین) تختخواب‌های عادی (طبقاتی که به پنجره دید ندارند) متعلق به «رده‌ای»ها(خرده فروشان مواد، کیف قاپ‌ها، سرقتی‌های پرونده سبک و ....) و کف سلول متعلق به «کف‌خوابها» (معتادان،افغانیها و تازه‌واردان) است.

 

8-شرایط «کف‌خواب های زیرتخت» که معمولا افغان ها و تزریقی هستند، چیزی شبیه تجربه «تابوت»ست.آنها به دلیل کمبود جا، زیر تخت‌های پایین جا داده میشوند و معمولا 3نفر پس از قرارگرفتن آنها در زیر تخت، به تخت تکیه میدهند و بدین ترتیب آنها از هرگونه قدرت تحرک، منفذ نور و جریان هوا محروم میشوند.

 

9-بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخم‌های عفونی در سلول‌ها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس میدهند، توان انتقال به محفظه موسوم به «دستشویی» برای شستشو ندارند و این امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول میشود. بویی که از لحظه آزادی تا اکنون در مشامم میپیچد و «ماندگار»ست.

 

10-بیش از 50 درصد زندانیان قرنطینه معتادان تزریقی و کارتن‌خواب هستند که توان ایستان روی پا ندارند و به جای انتقال به زندان باید به بیمارستان منتقل شوند.

 

11-در کل قرنطینه فقط یک «افسر نگهبان» که مامور دولت است وجود دارد و مابقی امورات زندان اعم از پذیرش، خدمات، آشپزی، ناظر شب، انتقال مددجو به زندان توسط خود زندانیان اداره میشود.

 

12-به غیر از یک افسرنگهبان، یک روحانی(مسئول فرهنگی) و یک «مددیار» نیز از «پرسنل» هستند که البته وجودشان هیچ خاصیتی برای زندانیان ندارد.

 

13-نظام اداری خودگردان زندان واجد سلسله مراتب است. وکیل بند و ناظران معمولا زندانیان مالی و پرونده‌های کلاهبرداری و اختلاس هستند که شرایط رفاهی مناسبی اعم از تخت اختصاصی، تلفن، آزادی تحرک در داخل بند، سیگار و پوشیدن دمپایی شخصی و یا حتی جوراب دارند. در رده دوم رفاه-اقتدار «ناظران شب» قرار دارند که آنها نیز معمولا متهمان مالی هستند و رده سوم (پذیرش،خدمات، آشپزی) معمولا زندانیان سرقتی هستند که بیش از دو هفته است به «تیپ» منتقل نشده‌اند.

 

14- وفور افراد تحصیلکرده در زندان که معمولا پرونده مالی دارند، با توجه به تجربه شخصی بنده در دهه‌های قبل، به طرز باورکردنی‌ای افزایش یافته است و این نکته از حیث «جامعه شناختی» میتواند یک «کیس مطالعاتی» بسیار عاجل و ضروری تلقی شود.

 

15- پرخاش، تندخویی و نگاه از بالا به پایین به زندانیان تازه وارد تقریبا امری بدیهیست، اما از آن حیث که زندان توسط خود زندانیان اداره می‌شود، زندانیانی که مسئول اداره زندان هستند به مراتب رفتار مناسبتری با «هم‌لباسی»ها دارند. و اگر چه که با تحکم و فریاد و گاهی مشت و لگد از تازه واردان پذیرایی می‌شود، اما پس از مرحله «نسق گیری»، میتوان رگه‌هایی از شفقت را در رفتار زندانبانانی که خود زندانی هستند(البته به غیر از برخورد با معتادان تزریقی و خمارکش‌ها)، مشاهده کرد.

 

16-رفتار با شخص من که مورد اتهامی‌ام برای 99 درصد هم‌لباسی‌ها و حتی پرسنل زندان «نامفهوم، ناشناخته و غریب» بود، و اگر چه که با دستبند و پابند به زندان منتقل شدم فاقد هرنوع توهین و تحقیری چه نزد پرسنل و چه نزد زندانیان مسئول بند بود.

 

17-موردی از بی‌احترامی، توهین را درهیچ مرحله‌ای تجربه نکردم و اگرچه جزو زندانیان «کف‌خواب»بودم، از بدو ورود تا انتها مورد لطف و احترام هم‌لباسی‌ها، وکیل بند و ناظرین و البته پرسنل اداری، مامور کلانتری و افسر نگهبان بودم و نشانه آن هم اینکه موهای سرم را علیرغم پروتکل قرنطینه نتراشیدند.

 

18- این درحالیست که با معتادان، سرقتی‌ها، «کر و کثیف‌ها» و افغان ها به معنای دقیق کلمه در بدو امر مثل «حیوان» و «احشام» برخورد می‌شود.

 

19- فشافویه زندانی برای زندانیان «غیر سیاسی» و «عادی»ست که معمولا فاقد هرنوع توجه رسانه‌ای و اعتراضات حقوق بشری هستند و این بزرگترین نقدیست که به کنشگران مدنی و فعالان حقوق بشری وارد است.

 

20-توجه به شرایط زیستی «زندانیان عادی»در فشافویه یک ضرورت عاجل، آنی و فوری‌ست. کسی در ایران «بی پناه‌تر» و «مظلوم‌تر» از آنها وجود ندارد. آنها به معنای دقیق کلمه «تحت شرایط ضد بشری» قرار دارند و طردی مضاعف را تجربه می‌کنند که تحمل آن، حتی برای یک شبانه روز از توان انسان خارج است.

 

21- حتی تجربه یک شب قرنطینه زندان فشافویه، بی‌تردید لطمات جبران ناپذیری بر جسم و روح افراد باقی میگذارد که اثر آن برای ابد باقی خواهد ماند.

 

22-بر سردر زندان فشافویه عبارت «ندامتگاه تهران بزرگ» نوشته شده است. این درحالیست که فشار وارد بر زندانی از حیث روحی و جسمی به حدی شدید است که قدرت تفکر را از فرد سلب میکند و اساسا امکانی برای «تامل و ندامت» به او نمی‌دهد.

 

23-بخش دیگری از «مصائب فشافویه» مربوط به «بیرون» است. خانواده‌های زندانیان در محوطه‌ای بیابانی روی خاک و نخاله می‌نشینند و هیچکس، که این «هیچکس» شامل چند سرباز وظیفه می‌شود، کوچکترین اطلاعی از بودن یا نبودن زندانی به خانواده نمی‌دهند یا ندارند.

 

24- مسئله عدم اطلاع به خانواده زندانی، بیش از هر چیز از آن حیث اهمیت دارد که اکثر زندانیان فشافویه از اقشار تهی‌دست هستند و باید با تاکسی به آنجا رفت و آمد کنند و کرایه تاکسی بین 100 تا 150 هزار تومان است و اگر زندانی آنجا نباشد، هزینه بزرگی برای آنهاست.

 

25-در زندان افرادی را دیدم که 4 روز از بازداشت‌شان گذشته بود و هنوز نتوانسته بودند به دلیل «تراکم جمعیت» از «حق تماس تلفنی دو دقیقه رایگان» استفاده کنند.این مسئله برای زندانیانی که از خانوده‌های فقیر هستند یعنی چندصدهزار تومان هزینه.

 

26- از اینکه آزاد شدم، عمیقا دچار عذاب وجدانم و تا ابد نمیتوانم شرایط دهشتناک«هم لباسی»هایم را فراموش کنم. با دیدن شرایط فشافویه و آن چشم هایی که در ناامیدی و بوی تعفن و بی‌پناهی دودو میزدند، زخمی عمیق و کاری بر روحم وارد شد به نحوی که با نوشیدن هر لیوان آب، بی‌اختیار اشکم جاری میشود.

 

27-مسئله بازداشت من، فاقد هر نوع اهمیتی‌ست. آنرا مطلقا فراموش کنید. در برابر شرایط زندانیان قرنطینه فشافویه که بمعنای دقیق «حیات برهنه» مورد اشاره فوکو را تجربه میکنند،«جوک» است.

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©