بیانیۀ
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی ایران
(راه کارگر)
زاینده
رود آب می
خواهد نه خون!
تحصن
با شکوه بیست
روزه
کشاورزان شرق
اصفهان و مردم
این شهر، با
توطئۀ
نیروهای
امنیتی ،
نیروهای لباس
شخصی و «بسیجیان
رضاشاهی» ، از
طریق به آتش
کشیدن چادرها
و ضرب و شتم
کشاورزان و
مردم اصفهان،
سرکوب شد.
آرایش جنگی
نیروهای ضد
شورش و انتظامی
در روز بعد در
کف زاینده
رود، عزم
حاکمیت اسلامی
در سرکوب و
ترس حاکمان از
تبدیل زاینده
رود به «میدان
تحریر» را
نشان می دهد.
تداوم حرکت
مدنی و
همبستگی
مردمی
پیرامون مشکل
آب در
چهارمحال بختیاری
و شعارهای
متحدانه شان
علیه مافیای آب،
زمینه همه
گیری پدیدۀ
مردمی «تحصن
زاینده رود»
را به روشنی
نشان داد و
وحشت حاکمیت
استبدادی را
بیش از پیش
برانگیخت. میزان
وحشت رژیم از
گسترش حرکت
مردمی زاینده رود
به حدی است که
حاکمیت حاضر
شد علیه مردمی
دست به سلاح و
گاز اشک آور
ببرد که
بیشترین نیرو را
برای جبهه های
جنگ فرستاده اند
و از سوی
حاکمان
همواره یکی از
پایگاه های اصلی
دفاع از رژیم
اسلامی
قلمداد می شدند.
تظاهرات
گسترده و
همبستگی مردم
در اصفهان و چهارمحال
بختیاری علیه
مافیای آب و
قرارگاه خاتم که
مسئول مستقیم
ویران ساختن
این شهرها با
کانال کشی ها
و انتقال آب
از این استان
به آن استان،
نشانۀ خشم مردم
از این روند و
بیان آگاهی
آنها از
خسارات زیست
محیطی است که
این پروژه های
ویرانگر به
بار آورده اند.
باید توجه
داشته باشیم
که بحران محیط
زیست، بحران
ناشی از نظم
سرمایه
دارانه و
مسئله ای
جهانی است که کره زمین
را به نابودی
تهدید می کند
و در بسیاری
از کشورها،
جنبش های
اجتماعی گسترده
ای برای
مقابله این
تهدید، بر
دولت هایشان
فشار می آورند.
اما نظم
سرمایه
دارانه و
بویژه
نئولیبرالیسم
هار در ایران این
سیاست جهان
شمول را با همان
نتایج شوم به
پیش می برد و
مدافعان محیط
زیست را با
پرونده سازی
های امنیتی به
زندان می
اندازد. سیاست
تعرض سرمایه
دارانه به
زیست بوم
ایران در
زمینه آب و بی
توجهی به
قنوات به
عنوان مظهر
تمدن ایرانی،
و تکیه بر
سدسازی های
غیرکارشناسی
و تمرکز واحد
های صنعتی آب بر در
مناطق کویری، پس از
اصلاحات ارضی
شاه آغاز شد و
در دوره
حاکمیت
جمهوری
اسلامی با شدت
و حدتی بیسابقه
ادامه یافت تا
جائی که امروز
پدیده قنات در
کشور را ، که مسئله
آب در کشوری
خشک چون ایران
را چند هراز
سال مدیریت می
کرد، به
نابودی کامل
کشانده است.
اگر
نظم سرمایه
دارانه و
نئولیبرالیسم
هار که آب را
به شدت کالائی
کرده، یکی از
اصلی ترین
عوامل مشکل آب
در کشور است، حاکمیت
یک دولت
ایدئولوژیک
متکی بر بی
قانونی محض و
باندهای
مافیائی قدرت
دومین عامل
این وضعیت
فلاکت بار می
باشد. دولت
ایدئولوژیک
بنا بر طبیعت
خود یک دولت
رانتی است.
این دولت
رانتی با آب
کالائی شده
همان گونه غارتگرانه
رفتار می کند
که با دیگر
بخش های
اقتصاد و طبیعت
کرده است.
توجه داشته
باشیم که غارت
آب از ذخایر
هفت و نیم
میلیارد متر
مکعب حوزه
اصفهان به گونه
ای انجام
گرفته که
اکنون این
حوزه تنها چهار
میلیارد متر
مکعب آب دارد
که باعث
فرونشست زمین
در بسیاری از
مناطق شده
است. وقتی
مردم شهرکرد
در گردهم آئی
های با شکوه
خود شعار "مرگ
بر مافیا" سر
می دهند، به نوک
پیکان غارت
حمله می کنند.
باندهای
مافیای آب، جا
خوش کرده در
قرارگاه
خاتم، شرکت
های کشت و
صنعت وابسته
به نهادهای
تحت امر بیت
رهبری و
"آستانه های
مقدس" زیر
کنترل دستگاه
ولایت و بخش
های امنیتی
دولت ، با
چپاول آب های
زیرزمینی، نابودی
زیست بوم
ایران را رقم
زده و مشکل آب
را به مسئله
ای ملی تبدیل
کرده اند. تا
جائی که اکنون
در ۲۱۰ شهر
تنش آبی وجود
دارد و ۱۰۰۰ روستای
کشور با کمبود
آب روبرو
هستند.
دولت
ایدئولوژیک و
رانتی جمهوری
اسلامی با سیاست
داخلی
چپاولگرانه و
سیاست خارجی
ماجراجویانه
اش، زیست بوم
ایران را به
نابودی کشانده
است. بی جهت
نیست که دفاع
از محیط زیست،
در اصفهان،
چهارمحال
بختیاری،
خوزستان، آذربایجان
، مازندران و
کلان شهرهای
کشور به مسئله
ای ملی تبدیل
شده است.
حاکمیت
جمهوری
اسلامی با
شعارهای
ارتجاعی و
غیرقابل دفاع
"مرگ بر
آمریکا" و
"مرگ بر
اسرائیل" و با
تداوم قمار
هسته ای، "اقتصاد
مقاومتی" را
محور سیاست
داخلی خود
قرار داده
است. "اقتصاد
مقاومتی" شعار
شرایط جنگی
است؛
ایران را در
محاصرۀ کشورهای
"دشمن" تصور
می کند ؛
سیاست
خودکفائی را پیشه
می سازد و
عملا استفاده
از دستاوردها
و مبادلات
میان کشورها
را به حداقل
می رساند. بر
این پایه، محور
قرار دادن
کشاورزی،
آنهم به شکل سنتی،
متکی بر مصرف
گسترده آب، در
دستور کارشان
قرار گرفته
است. آنها حتی
به این مهم
توجه نمی کنند
که حتی اگر تکیه
بر تولیدات
کشاورزی برای
خودکفائی را ضروری
می دانند، روی
مدرنیزه کردن
آن تمرکز داشته
باشند. برای
نمونه در
پایان سال
زراعی 1358، تنها
حدود 800 هکتار
زمین در استان
اصفهان زیر
کشت برنج بوده،
اما در پایان
سال زراعی 1398،
سطح زیر کشت
برنج در این
استان به بیش
از 20 هزار
هکتار رسیده
است. یعنی سطح
زیر کشت برنج
که بسیار آب
بر است، در
استان اصفهان
در 40 سال گذشته 25
برابر شده
است. بی جهت
نیست که ۹2
درصد آب کشور
صرف کشاوزی می
شود. تکیه بر کشاورزی
غیرمدرن برای
پیشبرد
"اقتصاد
مقاومتی"، مصرف
آب با الگوهای
قدیمی را به
بالاترین حد
خود رسانده
است. بی توجهی
به آبیاری
قطره ای،
آبیاری
مویرگی، کشت
محصولات آب بر
در مناطق خشک
و کم آب، حفر چاه
های عمیق و
نیمه عمیق در
چهارگوشه
کشور و نابودی
قنات ها سبب
شده تا بخش
کشاورزی که
تنها ۱۰ درصد
تولید ناخالص
ملی را تامین
میکند ، ۹۲
درصد مصرف آب
را به خود
اختصاص دهد.
آمار چاه های
حفر شده در
کشور این
وضعیت اسف بار
را به روشنی
نشان می دهد. مطابق
آمار سازمان
بازرسی کل
کشور، در
ایران ۷۵۴
هزار حلقه چاه
وجود دارد که
حدود ۴۰ درصد
آنها بدون
مجوز حفر شدهاند.
بر این اساس
به ازای هر
۱۰۴ نفر از
جمعیت کل ایران
یک حلقه چاه
وجود دارد. با
توجه به تمرکز
چاهها در
مناطق
روستایی این
نسبت به یک
چاه به ازای
هر ۲۹ ساکن
روستا می رسد.
در
کنار این عوامل
اساسی ویرانی
طبیعت ایران و
بوجود آمدن بحران
کم آبی، فرهنگ
مصرف آب در
ایران نیز
معقول و
روزآمد نیست .
آلمان، کشوری
پرآب، با مصرف
سرانه ۱۳۰
لیتر آب و
ایران خشک با
مصرف سرانه ۱۵۷
لیتر، این
واقعیت تلخ را
به خوبی نشان
می دهد. در این
زمینه نیز هیچ
تلاشی برای
فرهنگ سازی از
سوی حکومت
انجام نمی
گیرد زیرا
مافیای آب از
مصرف آب
درآمدهای
کلان به جیب می
زند و سوبسید
آب عملا به
کیسۀ آنها
ریخته می شود.
سیاست
های حاکمیت
برای مواجهه
با مشکل کم
آبی نه از
طریق تکیه بر
طرح های
کارشناسی
بلکه بر پایه بالاترین
سود برای
باندهای
مافیائی
استوار است.
از این رو
کانال کشی های
عجیب و غریب
از سرچشمه های
رودخانه های
اصلی، سدسازی
های بی معنا و
غیرقابل
توجیه،
و سیاست های
محلی گرایانه
و عدم توجه به
سیاست ها ی
سراسری در سطح
کشوری که
منافع همه بخش
های کشور را
هم آهنگ و
تامین کند، باعث
شده تا بحران
آب به بدبینی
های میان
استانی در کشور
نیز تبدیل
شود. تخریب
لوله های
آبرسانی به
استان یزد
توسط
کشاورزان
اصفهانی این
حقیقت تلخ را
به خوبی نشان
می دهد. تمرکز
واحدهای صنعتی
بزرگ و اب بر
همچون ذوب آهن
، فولاد و
پتروشیمی در
مناطق کویری و
کم آب، سبب می
شود تا منافع
کارگران گاه
در مقابل
منافع کشاورزان
یا مدافعان
محیط زیست
قرار گیرد.
عدم حضور چشم
گیر و علنی
کارگران ذوب
آهن اصفهان یا
فولاد مبارکه
در تجمع و
تحصن بزرگ
کشاورزان
اصفهان، می
تواند ریشه در
این وضعیت
داشته باشد.
مسئول چنین
شرایطی تنها و
تنها حکومت
ایدئولوژیک
رانتی بر متن
یک نئولیرالیسم
هار است که بی
اعتنائی به
طبیعت از
مشخصه های
اصلی اش می باشد.
باید این
سیستم رانتی
مستبد و
ایدئولوژیک
که عامل این
وضعیت است را از
میان برداشت و
این ستون
شرارت و
بیچارگی مردم
حتی در حوزه آب
را به توپ بست .
تحصن
و گردهم آئی
بزرگ و
شکوهمند
کشاورزان و
مردم اصفهان و
تظاهرات
گسترده مردم
شهرکرد و
چهارمحال بختیاری
در هفته های
اخیر نشان می
دهد که دفاع از
محیط زیست در
کشور به محور
مبارزه تمامی
بخش های
اجتماعی و به
عرصه اساسی
مبارزه سیاسی
برای نجات
کشور تبدیل
شده است. حضور
گسترده زنان و
جوانان، معلمان،
کارگران ،
کشاورزان،
روشنفکران و
هنرمندان و تمامی
اقشار زحمتکش
کشور در این
گردهم آئی ها
و ابراز همبستگی
های گسترده،
از توده ای
شدن این
مبارزه سراسری
خبر می دهد. توجه
داشته باشیم
که این
مبارزات
درخشان، تداوم
اعتراضات و
مبارزات
شکوهمند مردم
در دی ۹۶ و
آبان ۹۸ هست
که جنبش مردمی
ایران را به
شکلی سراسری
به پیش برده و "نه"
با شکوه مردم به
دولت
ایدئولوژیک
ویرانگر را به
روشن ترین
وجهی بیان
داشته است. باید
این همبستگی
ملی برای دفاع
از محیط زیست و
به زیر کشیدن
سرمنشاء های
اصلی آن
را
پاس داشت و
برای تقویت آن
از هیچ کوششی فروگذار
نکرد. امروز
منافع و زیست
تمامی بخش های
جامعه به حفظ
محیط زیست گره
خورده است.
این حقیقت را
باید با صدای
بلند فریاد
کرد و برای آن
جنگید. این
وظیفۀ همه
ماست که شهامت
کشاورزان،
زنان و جوانان
اصفهانی را
الگو قرار
دهیم و با
خانواده های
آسیب دیدۀ
تهاجم
سرکوبگرانه
حاکمیت
اسلامی ابراز
همدردی کنیم.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد ازادی،
دمکراسی و
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
دوشنبه
۸ آذر ۱۴۰۰
برابر با ۲۹
نوامبر ۲۰۲۱